- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
چکیده:
حُجْر بن عَدیّ بن جَبَله کندی، صحابی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و از یاران خاص امام علی(علیه السلام) و از بزرگان کوفه بوده است. وی در جنگهای مختلف از جمله جمل، صفین و نهروان نقش بسزایی داشت. او در راه دفاع از ولایت حضرت علی(علیه السلام) توسط معاویه به شهادت رسید. به روایت مسعودی، وی نخستین مسلمانی بود که در زمان فتوحات وارد مرج عذراء شد و آنجا را فتح کرد و نخستین مسلمانی بود که به دستور معاویه در آنجا به شهادت رسید. قتل حجر و یارانش انتقاد امام حسین(علیه السلام)، مردم کوفه و اعتراض برخی از نزدیکترین یاران معاویه مانند مالک بن هبیره را نیز برانگیخت. در دوازدهم اردیبهشت سال ۱۳۹۲ه.ش مزار و قبر حجر توسط جبهه النصره از مخالفان دولت سوریه تخریب و ویران شد.
نسب، کنیه
حجر بن عدی بن معاویه بن جبله کندی کوفی، کنیهاش ابو عبدالرحمان و معروف به حجر خیر و حجر بن ادبر[۱] (ادبر لقب پدر وی بوده است). در برخی از منابع نسب وی به حجر بن عدی بن بجله یاد شده است.[۲]
جایگاه
حجر و برادرش، هانی، در زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) اسلام آوردند و حجر از بزرگان بود.[۳]
حجر بن عدی از اصحاب صاحب منزلت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بود که در زهد و تقوا و عبادت اشتهار داشته است. به نقل اهل تاریخ و حدیث، او را “حجرالخیر” میخواندند و مستجاب الدعوه بود.[۴] حجربن عدی را موثق و عابد دانستهاند. وی فقط از علی (علیه السلام) روایت کرده است.[۵]
حضور در فتوحات
حجر در فتوحات اسلامی، از جمله نبرد قادسیه (سال ۱۴ یا ۱۵ یا ۱۶)، حضور یافت[۶] در نبرد جلولاء (سال ۱۶ یا ۱۷ یا ۱۹) نیز فرماندهی جناح راست لشکر عمروبن مالک (سردارِ سعدبن ابی وقّاص) را برعهده داشت.[۷]
در فتح شام نیز شرکت کرد و جزو لشکریانی بود که مَرج عَذراء را فتح کردند. در روایتی از وی به عنوان فاتح آنجا یاد شده است.[۸]
در دوره حکومت امام علی(علیه السلام)
حجر بن عدی پس از فتوحات، ظاهراً در کوفه اقامت کرد.[۹] و با آغاز حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام)، حضرت میخواست او را به ریاست قبیله کنْدَه بگمارد و هم قبیلهای او، اشعث بن قیس، را از آن منصب عزل کند، اما حجر از اینکه تا زنده بودن اشعث، سرپرستی کنده را قبول کند، عذرخواهی کرد.[۱۰]
جنگ جمل
در جنگ جمل، هنگامی که ابوموسی اشعری، فرماندار کوفه، از شرکت کردن مردم در جنگ برای یاری امام علی(علیه السلام) جلوگیری کرد، حجربن عدی همراه امام حسن(علیه السلام) و عمار بن یاسر به مسجد کوفه رفت، ابوموسی را بیرون راند و مردم را به شرکت در جنگ تشویق کرد. در این جنگ حضرت علی(علیه السلام)، حجر را به ریاست قبایل کنده، حضرموت، قُضاعه و مَهْره گمارد.[۱۱]
جنگ صفین
حجر در جنگ صفّین (سال ۳۷) از امرای لشکر امام علی(علیه السلام) و فرمانده مردان جنگی قبیله کنده بود.[۱۲]
ماجرای حکمیت
در ماجرای حکمیت، وی از سوی مردم عراق، جزو گواهان عهدنامه میان ابوموسی اشعری و عمرو بن عاص بود.[۱۳]
جنگ نهروان
حجر در جنگ نهروان (سال ۳۸) نیز فرمانده جناح راست سپاه امام علی(علیه السلام) در نبرد با خوارج بود.[۱۴] هنگامی که معاویه برای ایجاد رعب در مردم عراق، ضحّاک بن قَیس را روانه آنجا کرد تا با حمله به صحرانشینان ایجاد ناامنی کند، امام علی(علیه السلام)، حجر بن عدی را با چهار هزار تن به مقابله آنان فرستاد. حجر تا تَدْمُر به تعقیب مهاجمان پرداخت و سرانجام، آنان را شکست داد. سپس، دو شبانه روز در آن نواحی ماند.[۱۵]
در دوره امام حسن(علیه السلام)
پس از شهادت امیرمؤمنان و به امامت رسیدن امام حسن(علیه السلام) و اقدام آن حضرت(علیه السلام) برای جنگ با معاویه، جریان به سمتی پیش رفت که امام مصلحت را در پذیرش صلح با معاویه دید. حجر اولین کسی بود که به دیدار امام(علیه السلام) رفت و با لحنی تند اعتراض کرد و حضرت(علیه السلام) را به ادامه جنگ فراخواند. پاسخ امام حسن(علیه السلام) این بود که چون رغبت بیشتر مردم عراق بر صلح است، تن به صلح داده است تا جان شیعیان خاص ایشان محفوظ بماند.
پس از آن، حجر نزد امام حسین(علیه السلام) رفت و دیدگاه خود را درباره جنگ با معاویه مطرح کرد، اما ایشان او را به متابعت از امام حسن(علیه السلام) فراخواند.[۱۶]
در دوره معاویه
مخالفت با ناسزاگویی به امام علی(علیه السلام)
چون مغیره بن شعبه (حاکم کوفه) به دستور معاویه، علی علیه السلام را بر منبر لعن میکرد، حجر و عمرو بن حمق خزاعی همراه شماری از یاران خود، با او مخالفت نمودند[۱۷] و به وی سنگ ریزه پرتاب کردند. مغیره با فرستادن مبلغی برای او کوشید وی را به خود نزدیک سازد.[۱۸]
دستگیری
در سال ۵۰ که زیاد بن ابیه حکومت کوفه را، علاوه بر بصره، از طرف معاویه به دست گرفت، با وجود دوستیاش با حجربن عدی، به او درباره دفاع از علی بن ابی طالب و انتقاد از معاویه هشدار داد، اما حجر همچنان بیپروا مردم را برضد معاویه تحریک میکرد.[۱۹]
هنگامی که زیاد در بصره به سر میبرد، حجر و یارانش به عَمْروبن حُرَیث، جانشین زیاد در کوفه، هنگام ایراد خطبه که با بدگویی و ناسزا به امیرمؤمنان علیهالسلام همراه بود، سنگ ریزه پرتاب کردند. عمرو به زیاد گزارش داد و زیاد به سرعت به کوفه بازگشت و مأموران خود را فرستاد تا حجر و یارانش را دستگیر کنند.[۲۰] گروهی از ایشان کشته شدند و عدهای گریختند. حجربن عدی و سیزده تن دیگر دستگیر شدند.
در مسیر شام
زیاد، دستگیر شدگان را همراه صد تن از لشکریانش نزد معاویه فرستاد و درباره ایشان نوشت که در لعن ابوتراب (علی علیهالسلام) با ”جماعت“ مخالفت ورزیده و در نتیجه از فرمان خلیفه سرپیچی کردهاند.
وی شهادت برخی بزرگان کوفه مبنی بر مخالفت صریح حجر با بدگویی از علی بن ابی طالب، را نیز بر ضد حجر ضمیمه نامه کرد.[۲۱]
شهادت
چون حجر و یارانش به قریه مرج عذراء در دوازده میلی دمشق رسیدند، معاویه فرمان قتل آنان را صادر کرد،[۲۲] اما به شفاعت کسانی[۲۳] به حجر و شش نفر دیگر فرصت داده شد تا جان خود را با سَبّ علی علیهالسلام نجات دهند، اما آنان نپذیرفتند و تن به کشته شدن دادند. هفت تن از یاران حجر نجات یافتند؛[۲۴] یعقوبی،[۲۵] که عده مقتولان را هفت نفر نوشته، اما فقط از شش تن، نام برده که حجر نیز یکی از آنهاست.
مرقد حجر ویارانش( شریک بن شداد الحضرمی، صیفی بن فیل الشیبانی، قبیسه ابن ضبیعه العبسی، محرز بن شهاب السعدی و کدام بن حیان العنزی، عبد الرحمن ابن حسان العزب )
به روایت مسعودی،[۲۶] هفت تن از آنان بیزاری جستن از علی را پذیرفتند و جان به در بردند و هفت تن دیگر کشته شدند. کشتگان را کنار قبرهایی که کنده و کفنهایی که گشوده بودند، به شهادت رساندند، سپس بر آنها نماز گزاردند و اجسادشان را به خاک سپردند.[۲۷]
شب قبل از شهادت
حجر و یارانش شب قبل از شهادت را به نماز خواندن گذراندند و حجر قبل از شهادت نیز دو رکعت نماز گزارد.[۲۸]
نخستین شهید مرج عذراء
به روایت مسعودی،[۲۹] حجربن عدی نخستین مسلمانی بود که دست بسته و به اسارت کشته شد. او نخستین مسلمانی بود که در زمان فتوحات وارد مرج عذراء شد و آنجا را فتح کرد و نخستین مسلمانی بود که در آنجا کشته شد.[۳۰]
زمان شهادت
درباره تاریخ شهادت او اختلاف است. طبری و ابن اثیر، سال ۵۱ هجری، یعقوبی سال ۵۲ هجری، و ابن قتیبه و مسعودی سال ۵۳ هجری را زمان شهادت وی ذکر کردهاند.[۳۱] در روایتی ضعیف، قتل حجر در سال ۵۰ ذکر شده است[۳۲] عبدالله و عبدالرحمان از فرزندان حجر بودند که در سال ۶۷ق همراه مختار بن ابی عبید ثقفی توسط مصعب بن زبیر کشته شدند.[۳۳]
واکنشها به قتل حجر
کوفیان کشتن حجر را وحشتناک دانستند. این امر چنان قبیح بود که انتقاد و اعتراض برخی از نزدیکترین یاران معاویه را نیز برانگیخت؛ حتی مالک بن هُبَیره به وی گفت که به کاری زشت دست زده است و آنان کاری که مستوجب قتل باشد مرتکب نشده بودند، اما معاویه گفت که خواسته است ریشه فتنه را برکند.[۳۴]
واکنش امام حسین(علیه السلام)
شنیدن این خبر برای امام حسین(علیه السلام) بسیار گران آمد و در نامهای به معاویه، یکی از زشتیهای رفتار او را کشتن حجر قلمداد کرد.[۳۵]
واکنش عایشه
عایشه کسی را نزد معاویه فرستاد تا مانع از کشته شدن حجر شود، اما پیک عایشه پس از شهادت حجر رسید.[۳۶] شهادت حجر، موجب اعتراض عایشه شد. وقتی معاویه علت کار خود را صلاح امت ذکر کرد، عایشه گفت:
سمعت رسول الله (صلی الله علیه و آله) یقول سیقتل بعذراء اناس یغضب الله لهم و اهل السماء. ترجمه: شنیدم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) میگوید: پس از من مردمانی در عذراء کشته میشوند که خداوند متعال و اهل آسمان از قتل ایشان به خشم میآیند.[۳۷]
مدفن حجر
به روایت ابن اثیر[۳۸] قبر حجر در مرج عذراء مشهور و محل اجابت دعا بود. مسجدی نیز کنار قبر وی ساخته شد.[۳۹] امروزه نیز مدفن او زیارتگاه است.
تخریب مرقد
در دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ش، قبر و ضریح حجر به دست جبهه النصره از مخالفان دولت سوریه تخریب شد و پس از نبش قبر، جسد موجود در قبر به مکانی نامعلوم انتقال یافت.[۴۰]
پی نوشتها
- ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۳۳.
- الامین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۶۹.
- اسدالغابه، دارالکتاب، ج۱، ص۳۸۵.
- اسدالغابه، دارالکتاب، ج۱، ص۳۸۶.
- رجوع کنید به ابن سعد، ج۶، ص۲۲۰؛ ابن عساکر، ج۱۲، ص۲۱۰
- ابن سعد، ج۶، ص۲۱۷؛ ابن قتیبه، ص۳۳۴؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۶۱.
- رجوع کنید به بلاذری، ص۲۶۴؛ طبری، ج۴، ص۲۷.
- رجوع کنید به: ابن عساکر، ج۱۲، ص۲۰۷، ۲۱۰۲۱۱.
- رجوع کنید به دینوری، ص۱۴۵.
- دینوری، ص۲۲۴.
- رجوع کنید به: دینوری، ص۱۴۴۱۴۶؛ طبری، ج۴، ص۴۸۵؛ مفید، ص۲۵۵ ۲۵۶، ۳۲۰؛ البته روایات تاریخی ذکر شده در مورد افراد به کوفه آمده جهت مقابله با ابوموسی اشعری و برانگیختن مردم کوفه، متفاوت است و نقل قول مذکور عمدتاً با دینوری سازگار است. در برخی روایتها نقش مالک اشتر پررنگ شده است و در برخی نقش ابن عباس؛ علاوه بر اینکه سخنرانیهای امام حسن(علیه السلام) و عمار بن یاسر نیز در برانگیختن مردم مؤثر دانسته شده است.
- رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص۱۰۳۱۰۴، ۱۹۵، ۲۰۵، ۲۴۳؛ ابن عساکر، ج۱۲، ص۲۰۸.
- رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص۵۰۶۵۰۷؛ دینوری، ص۱۹۵۱۹۶؛ طبری، ج۵، ص۵۴
- دینوری، ص۲۱۰؛ طبری، ج۵، ص۸۵
- یعقوبی، ج۲، ص۱۹۵ ۱۹۶؛ طبری، ج۵، ص۱۳۵
- دینوری، ص۲۲۰؛ برای توضیح وجه این اظهارات رجوع کنید به شوشتری، ج۳، ص۱۳۱
- رجوع کنید به یعقوبی، ج۲، ص۲۳۰؛ طبری، ج۵، ص۲۵۴
- دینوری، ص۲۲۳
- رجوع کنید به ابن سعد، ج۶، ص۲۱۸؛ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۰
- دینوری، ص۲۲۳؛ قس ابن سعد، ج۶، ص۲۱۸
- رجوع کنید به دینوری، ص۲۲۳۲۲۴؛ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۰؛ نیز رجوع کنید به ابن سعد، ج۶، ص۲۱۹؛ طبری، ج۵، ص۲۶۹۲۷۰، که عده آنان را هفتاد تن ذکر کردهاند
- ابن سعد، ج۶، ص۲۱۹؛ مسعودی، ج۳، ص۱۸۹
- یعقوبی، ج۲، ص۲۳۱
- رجوع کنید به طبری، ج۵، ص۲۷۵۲۷۸؛ قس ابن سعد، ج۶، ص۲۲۰
- ج۲، ص۲۳۱
- ج۳، ص۱۸۸ ۱۸۹
- یعقوبی، ج۲، ص۲۳۱؛ نیز رجوع کنید به طبری، ج۵، ص۲۷۵۲۷۷
- طبری، ج۵، ص۲۷۵
- ج۳، ص۱۸۸
- ابن سعد، ج۶، ص۲۱۷؛ یعقوبی؛، ج۲، ص۲۳۱، ابن اثیر، ج۱، ص۴۶۲
- رجوع کنید به طبری، ج۵، ص۲۵۳ به بعد؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۶۲: سال ۵۱؛ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۱: سال ۵۲؛ ابن قتیبه، ص۳۳۴؛ مسعودی، ج۳، ص:۱۸۸ سال ۵۳.
- رجوع کنید به مسعودی، ج۳، ص۱۹۰.
- ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۳۴.
- الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۲۴.
- الدینوری، ص۲۲۳۲۲۴؛ نیز رجوع کنید به طبری، ج۵، ص۲۷۹؛ کشی، ص۹۹
- ابن سعد، ج۶، ص۲۱۹۲۲۰؛ دینوری، ص۲۲۳۲۲۴؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۶۲
- سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۶۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، دارالفکر، ج۱۲، ص۲۲۶؛ الصفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۲۴۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۲۴.
- ج۱، ص۴۶۲
- ابن عساکر، ج۱۲، ص۲۰۸
- نبش قبر حجر بن عدی.
منبع: ویکی شیعه