- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
چرا حرم مقدس ائمه اطهار(ع) و اماکن مقدسه را به صورت گنبد درست مى کنند؟
پاسخ:
ساختن قبّه و بارگاه بر قبور بزرگان واولیاى خدا به عنوان بزرگداشت و یادبود و تکریم آنان بوده است. عقلاى عالم براى بزرگداشت شخصیت هاى علمى، سیاسى بناى یادبود یا مجسمه بر روى قبر یا در جاهاى مناسب ایجاد مى کردند. این چیزى نیست که در اسلام رسم شده باشد بلکه قبل از اسلام نیز نزد مردم رواج داشته است. قرآن درباره اصحاب کهف می فرماید:” فقالوا ابنوا علیهم بنیاناً ربّهم أعلم بهم قال الّذین غلبوا على أمرهم لنتّخذنّ علیهم مسجداً؛ گفتند بنایى بر آن بسازید. پروردگارشان از وضع آن ها آگاهتر است و آنان که آگاهى بیشتر بر راز آنان (اصحاب کهف) داشتند گفتند: روى مدفن آنان مسجدى مى سازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود).”[۱]
سمهودى در ضمن بحث از پوشش هاى روضه و مرقد مطهر پیامبر(ص) و معطّر کردن گفته است: در زمان هارون الرشید خیزران (مادر هارون) دستور داد مسجد پیامبر(ص) و قبر مطهر را با زعفران و عطرهاى دیگر معطّر کردند و نیز قبر را با شال ها و پارچه هاى مشبّک حریر پوشانیدند. پرده کشیدن روى قبر و اطراف آن معمول بوده است و قندیل هاى گوناگون از طلا و نقره و بلور در اطراف حجره و روضه پیامبر قرار مى دادند. جمع بى شمارى از علما و زهّاد براى زیارت قبر پیغمبر(ص) که آمده اند، امور مذکور را منع و انکار نکرده اند.
شمار قندیل هاى حرم نبوى گاهى به حدّى مى رسید که قسمتى از آن ها را مى فروختند و قیمت آن را به مصرف بنا یاتعمیر اطراف حرم مى رساندند، از جمله در سال ۷۰۵ رئیس خدّام حرم پیامبر(ص) از سلطان اجازه گرفت که قسمتى از قندیل ها را بفروشد و از پول آن مأذنه اى در باب السلام بنا کند، که سلطان اجازه داد.[۲]
سمهودى در کتاب وفاء الوفا درباره گنبد کبود روى حرم نبوى می گوید: قبل از حریق در مسجد شریف در سال ۶۵۴ روى حجره پیامبر(ص) قبّه اى نبود، بلکه روى بام به موازات حجره بنایى از آجر به اندازه نضف قامت یک انسان وجود داشت تا بام حجره از دیگر قسمت هاى مسجد مشخص شود. در سال ۶۷۸ در زمان ملک منصور قلاوون صالحى قبّه اى روى حجره بنا شد که پایین آن مربع و بالاى آن هشت گوشه بود.[۳]
در سال ۷۲ هجرى قمرى به دستور عبدالملک خلیفه اموى بر بالاى صخره ذبائح در اورشلیم نزدیک مسجد الاقصى قبّه و گنبدى ساخته شد که به آن قبّه الصخره گفتند.[۴]
ساختن گنبد یا بنایى به شکل دیگر روى قبور بزرگان به جهت تکریم و احترام آنان بوده است و مؤمنان و معتقدان به آن بزرگواران هر از چند گاهى از باب ذوقیاتى که داشتند، آن ها را به شکلى کامل تر در مى آوردند. نقش معماران و حاکمان در این زمینه بسیار بوده است. البته در برخى جاها این ساختمان ها به صورت کلّه قندى چند ضلعى و در اکثر موارد به صورت گنبد مدوّر بوده است. در ساختن این بناها وضعیت آب و هوایى مناطق نیز دخیل بوده است، مثلاً در مناطق گرمسیرى بلند بودن سقف همراه با دریچه هاى اطراف آن باعث کوران هوا و خنگى فضاى آن براى زوّار و نمازگزاران مى شد؛ با توجه به این که در زمان هاى قدیم امکانات رفاهى فعلى وجود نداشته است.
در مورد شکل گنبدها در مساجد و اماکن مقدس اسلامى باید گفت که: این اشکال هویت اسلامى ندارند، بلکه نوعى وام گیرى از معتقدات ایران باستان و ادیان قبل از اسلام است که کم کم رنگ و بوى اسلامى به خود گرفته و در زمره فرهنگ اسلامى و معمارى اسلامى درآمده است.
توضیح مطلب: اصل شگل گنبد و محراب از زمان تقدس آتش بر جاى مانده است.
اعتقاد اقوام گذشته بر این بود که انسان از ۴ یا ۵ عنصر تشکیل شده است. در ایران این عناصر چهارگانه و در فلات پامیر و تبت پنج گانه اند: خاک، آب، آتش، هوا و اتر.
اقلیم خاک، نشان هبوط انسان بر زمین و نماد تراکم موجودى لطیف است که همان روح انسانى است. اقلیم خاک، اقلیم وابستگى و نماد همه کثرت ها و دو گانگى هایى است که انسان در حیات خود با آن ها سر و کار دارد: روز و شب، خوبى و بدى، خیر و شر، خدا و شیطان و …
اقلیم آب، اقلیم احساس، درک، شعور و عقل است. اقلیمى است که در آن رایحه وحدت، انسان را به عشق ورزیدن، دوست داشتن، محبت و جستجوى اصل خویش فرا مى خواند.
اما اقلیم آتش، نماد سوختن و خاکستر شدن، نماد پختگى و وارستگى است. آتش مظهر دل کندن از عقل و جسم (عالم ناسوت) و اهتزاز و بالا رفتن به عالم روح (عالم لاهوت) است. از این رو آتش مقدّس است، زیرا نشانه سیر انسان از اسفل به اعلى است.
بدین لحاظ شکل آتش که چون محراب و گنبد است (مطابق شکل) در معمـارى امـاکن مقدس مورد تقلید واقع شد و محراب ها و گنبدهـاى مدور شکل گرفت.
در ایران، هند، چین، یونان و مصر تقریباً تمامى معابد و اماکن مقدس، شکلى مخروطى، هرمى، گرد یا گنبدى دارند. اهرام مصر نشانه عروج روحانى انسان است که از یک مقطع مربع آغاز شده و با کمتر شدن طول و عرض آن به نقطه اوج (یعنى رأس هرم) می رسد. در هند شکل ساختمان هاى معابد مراحل تکامل زندگى بشر را تداعى مى کنند که در ابتدا مقاطعى مربع یا مستطیل دارد و در انتها اَشکالى گرد، هرمى یا مخروطى مى یابد. در ایران آتشکده ها گنبدى شکل و داراى محراب هستند.
در معمارى اسلامى نیز این گنبدها نشانه عظمت و شکوه و قداست و همان حیات علوى هستند. مانند بسیار چیزهاى مثبت یا مباح دیگر که در فرهنگ هاى گذشته وجود داشته و در فرهنگ و تعالیم اسلامى باقى مانده، یا حتى از آن ها بهره گرفته است.
پی نوشت:
[۱] . کهف (۱۸) آیه ۲۱.
[۲] . على اصغر فقیهى، وهابیان، ص ۵۹ به بعد، با تلخیص.
[۳] . همان، ص ۶۲، به نقل از وفاء الوفاء، سمهودى، ج۱، ص ۴۳۵.
[۴] . على اکبر دهخدا، لغت نامه، ص ۱۵۳۸۲.