- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
در باره ثواب عزاداری و گریستن بر مصائب امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت آن حضرت روایات فراوانی ازپیامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیه السلام) نقل شده و شیعیان به این امرتشویق و ترغیب شده اند ،مژده هم جوار بودن دردرجات بالای بهشت با حضرات ائمه و جای گرفتن در غرفه های آن ، سفارش به ملک الموت بر مهربانی باعزاداران حسین (علیه السلام) ، طلب آمرزش و حرام بودن آتش جهنم برصورت آنان در روایات آمده است . از طرفی در ثواب سرودن شعر در عزای امام حسین (علیه السلام) و فضیلت گریستن و گریاندن دیگران حتی به صورت تباکی نیز احادیث فراوانی ازائمه اطهار(علیه السلام) نقل شده است.
در این متن می خوانید:
فضیلت گریستن بر امام حسین (علیه السلام)
فضیلت گریاندن و سرودن شعر در رثای امام حسین (علیه السلام)
فضیلت گریستن بر امام حسین (علیه السلام)
۱. ریّان بن شبیب میگوید: روز اول ماه محرم به محضر امام رضا (علیه السلام) رسیدم. حضرت (در خلال حدیث مفصل) فرمود:
ای پسر شبیب، محرم، ماهی است که در عهد جاهلیت [هم]، آن را محترم میشمردند و ظلم و جنگ در آن را حرام میدانستند؛ اما این امت، نه حرمت این ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیامبر را. در این ماه فرزندان پیامبر را کشتند و زنان او را اسیر کردند و اثاث او را غارت کردند. خداوند هرگز این جُرم آنها را نبخشد. ای پسر شبیب؛ بر حسین گریه کن که او را مثل گوسفند سر بریدند و هجده نفر از مردان خاندانش با او کشته شدند که در روی زمین مانند ندارند و آسمانهای هفتگانه و زمینها در قتل او گریستند… . ای پسر شبیب؛ اگر بر حسین (علیه السلام) گریه کنی چندان که اشک تو بر گونههایت روان گردد، خداوند هر گناهی که کرده باشی، کوچک یا بزرگ، اندک یا بسیار، میآمرزد… . ای پسر شبیب؛ اگر دوست داری در درجات بالای بهشت با ما باشی، به سبب حزن ما محزون، و برای شادمانی ما شاد باش.[۱]
۲. امیر المؤمنین (علیه السلام) (در حدیثی شامل چهارصد خصلت) میفرماید: «هر دیدهای روز قیامت، گریان و هر چشمی [از روی نگرانی] بیدار است، مگر چشم کسی که خداوند او را بر کرامت خود اختصاص داده باشد و بر هتک حرمتی که از حسین (علیه السلام) و خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میشود، گریسته باشد».[۲]
امام باقر (علیه السلام) روایت میکند که امام سجاد (علیه السلام) فرمود:
هر مؤمنی که برای کشته شدن امام حسین (علیه السلام) گریان شود به طوری که اشک بر صورتش جاری شود، خداوند متعال غرفههایی در بهشت برای او آماده میکند که مدتی طولانی در آنها ساکن باشد، و هر مؤمنی که به دلیل آزار و اذیتی که از دشمنان در دنیا به ما رسیده، گریان شود، به گونهای که اشک بر صورتش جاری شود، خدای متعالی در بهشت، او را در جایگاه صدق ساکن میگرداند، و هر مؤمنی که به خاطر ما اذیتی به او رسیده باشد و به سبب این اذیت و آزار، چشمانش گریان و اشکش بر گونهاش جاری شود، خداوند هر آزار و اذیت را از او برگرداند و روز قیامت او را از خشم خود و آتش جهنم ایمن سازد.[۳]
علی بن ابی حمزه نقل میکند که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «گریه و بیتابی برای انسان مکروه است، جز برای حسین بن علی (علیه السلام) که موجب اجر و پاداش است».[۴]
ابو هارون مکفوف[۵] روایت میکند که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر کس که نزد او از حسین (علیه السلام) یاد شود و به اندازهی بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او بر عهدهی خدای عزوجل است و خدای متعالی به کمتر از بهشت برای او راضی نمیشود».[۶]
امام باقر (علیه السلام) میفرماید: «هر مؤمنی که برای کشته شدن حسین (علیه السلام) اشک بریزد تا بر گونهاش جاری شود، خداوند او را در غرفههای بهشتی جای میدهد که مدتی طولانی در آنها ساکن باشد».[۷]
مِسْمَع بن عبد الملک بصری روایت میکند که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «(ای مِسْمَع) آیا مصائب حسین (علیه السلام) را یاد میکنی»؟ عرض کردم: «آری». فرمود: «آیا بیتابی (و گریه) میکنی»؟ عرض کردم: «بلی به خدا قسم طوری گریه میکنم که اهل و عیالم اثر آن را در [سیمای] من مشاهده میکنند، و از خوراک امتناع میکنم؛ چندان که اثر گرسنگی در صورتم مشاهده میشود». حضرت فرمود: «رحمت خداوند بر اشکهای تو؛ آگاه باش که تو از گریه کنندگان بر ما محسوب میشوی و از کسانی هستی که در شادی ما شاد، و در حزن ما محزون، و در هنگام ترس ما ترسان، و در زمان ایمنی ما، ایمن هستند. هنگام مرگ خواهی دید که پدران من نزد تو حاضر شده، سفارش تو را به ملک الموت میکنند و [از این بالاتر آنکه] تو را [به بهشت] بشارت میدهند و ملک الموت از هر مادر مهربان بیشتر به تو مهربانی میکند.[تا آنکه فرمود:] هیچ کس به خاطر دلسوزی به ما و به سبب مصائبی که بر ما وارد شده، گریه نمیکند، مگر آنکه قبل از آمدن اشک از چشمش، خدا او را رحمت میکند. پس وقتی اشکها بر گونهاش جاری شد، اگر قطرهای از آن در جهنم بیفتند، گرمای جهنم را از بین میبرد تا آنجا که دیگر برای آن حرارتی باقی نمیماند… . هیچ چشمی برای ما گریه نمیکند، مگر آنکه از نعمت نظر کردن به [حوض] کوثر بهرهمند میشود و با کسانی که ما را دوست دارند، از آن سیراب میشود».[۸]
امام صادق (علیه السلام) در حدیثی طولانی فرمود: «به راستی حسین (علیه السلام) کسی را که برای او گریه میکند، میبیند و از روی رحمت و دل سوزی برایش طلب آمرزش میکند».[۹]
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر کس که نزد او یادی از ما شود و اشک چشمانش جاری گردد، خدا آتش جهنم را بر صورتش حرام میکند».[۱۰]
فضیلت گریاندن و سرودن شعر در رثای امام حسین (علیه السلام)
دربارهی ثواب سرودن شعر در عزای امام حسین (علیه السلام)، احادیثی از ائمهی اطهار (علیه السلام) نقل کردهاند که برای نمونه، برخی از آنها را بیان میکنیم.
۱. ابو هارون مکفوف میگوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: ای ابو هارون، برای من در مرثیهی حسین (علیه السلام) شعری بخوان. من شروع به خواندن کردم. پس حضرت گریه کرد. سپس فرمود: آنچنان که برای خود میخوانی (یعنی با آهنگ محزون و رقتآور)، برایم بخوان. پس من شروع به خواندن کردم و گفتم:
امْرُرْ عَلَى جَدَثِ الْحُسَیْنِ فَقُلْ لِأَعْظُمِهِ الزَّکِیَّه…
«بر مزار حسین (علیه السلام) بگذر و به استخوانهای پاک پیکرش بگو…».
حضرت گریست. سپس فرمود: بیشتر بخوان. من قصیدهی دیگری را خواندم. حضرت باز گریست و (من) صدای گریهی [زنان] را از پشت پرده شنیدم. چون از خواندن فارغ شدم، فرمود: «ای ابا هارون؛ هر کس شعری در سوگ حسین (علیه السلام) بخواند و خود بگرید و ده تن را بگریاند، بهشت برای آنان نوشته میشود، و هر کس در سوگ حسین (علیه السلام) شعری بخواند و خود بگرید و پنج نفر را بگریاند، بهشت برای آنان ثبت گردد، و هر کس در سوگ حسین (علیه السلام) شعری بخواند، و خود بگرید و یک نفر را بگریاند، بهشت برای آن دو نوشته میشود، و هر کس نزد او یادی از حسین شود و از چشمانش به اندازهی بال مگسی اشک بیرون آید، پاداش او بر عهدهی خداوند عزوجل است، و او جز به بهشت برای وی راضی نمیشود».[۱۱]
زید شحام میگوید: امام صادق (علیه السلام) به جعفر بن عَفَّان طائی فرمود: ای جعفر؛ به من خبر رسیده که تو در مرثیهی حسین (علیه السلام) نیکو شعر میگویی. عرض کرد: آری، خدا مرا فدای شما گرداند. فرمود: شعری بخوان. پس او شعری خواند. آن حضرت و کسانی که گرد او بودند، گریستند و اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری شد، آنگاه فرمود: ای جعفر؛ به خدا سوگند، ملائکهی مقرب خدا حاضر بودند و سخن تو را دربارهی حسین (علیه السلام) میشنیدند، و همچون ما، بلکه بیشتر از ما گریستند. خداوند در این ساعت تمام [نعمتهای] بهشت را بر تو واجب گردانید و تو را آمرزید. ای جعفر؛ آیا بیش از این بگویم؟ عرض کرد: آری ای سرور من. فرمود: هر کس دربارهی حسین (علیه السلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب گرداند و او را بیامرزد؛[۱۲]
ابو عُمارَهی نوحهسرا گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: ای ابا عُمارَه؛ شعری در سوگ حسین (علیه السلام) برایم بخوان. من خواندم و حضرت گریست. باز خواندم و آن حضرت گریست، و باز خواندم و باز امام گریست. به خدا قسم، پیوسته شعر میخواندم [و آن حضرت میگریست]، تا آنکه از اندرون خانه صدای گریه شنیدم. در این هنگام امام (علیه السلام) فرمود: «ای ابا عُمارَه؛ هر کس در سوگ حسین (علیه السلام) شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت پاداش اوست، و هر کس در سوگ حسین شعری بخواند و چهل نفر را بگریاند، بهشت اجر اوست، و هر کس در سوگ حسین شعری بخواند و سی نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هر کس در سوگ حسین شعری بخواند و بیست تن را بگریاند، بهشت از آن اوست. و هر کس در سوگ حسین (علیه السلام) شعری بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هر کس در سوگ حسین (علیه السلام) شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هر کس در سوگ حسین (علیه السلام) شعری بخواند و خود بگرید، بهشت از آن اوست، و هر کس در عزای حسین شعری بخواند و تباکی کند، بهشت از برای اوست».[۱۳] و[۱۴]
منظور از تباکی این است که اگر به انسان حالت گریه دست نداد، خود را به گریه وادارد؛ چنان که ابن اثیر آن حالت را «تکلّف البکاء» معنی میکند و در تفسیر جملهی فإنْ لم تَجِدُوا بُکاءَ فَتَبَاکَوْا میگوید: أی تکلّفوا البکاء.[۱۵]
در فرهنگ شیعه، توصیه به تباکی، تنها برای عزاداری نیست؛ بلکه برخی روایات، تباکی را در نمازِ واجب یا هنگام درخواست حاجت از خداوند متعال نیز، توصیه کردهاند؛ چنان که کُلَینی در باب «دعا» احادیثی نقل کرده است که به این امر توصیه میکنند؛ از آن جمله:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «[هنگام دعا] اگر گریهات نیامد، خود را به گریه وادار کن».[۱۶]
سعید بن یَسار میگوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: هنگام دعا، گریهام نمیگیرد؛ [اما] خود را وادار به گریه میکنم. فرمود: اشکالی ندارد. گریه کن؛ هر چند به اندازهی سر یک مگس باشد.[۱۷]
امام صادق (علیه السلام) به ابو بصیر فرمود: اگر از پیشامدی میترسی یا حاجتی داری، با نام خدا آغاز کن و او را چنان که شایسته است، تمجید و ثنا کن. آنگاه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درود فرست و سپس حاجتت را بخواه و خود را وادار به گریه کن؛ هر چند به اندازهی سر یک مگس باشد. امام صادق (علیه السلام) افزود: پدرم میفرمود: نزدیکترین حالتی که یک بنده نسبت به پروردگار پیدا میکند، آن است که در حال سجده گریه کند.[۱۸]
منبع: کتاب مقتل جامع سیدالشهدا علیه السلام/ تحقیق و تنظیم: مهدی پیشوایی/ مؤلف: جمعی از نویسندگان / انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
پی نوشت:
[۱]. یَا ابْنَ شَبِیبٍ! إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ (علیه السلام) حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ، غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً، قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً … یَا ابْنَ شَبِیبٍ، إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ، فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا (شیخ صدوق، الامالی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیه مؤسسه البعثه، مجلس ۲۷، ص ۱۳۰، ح ۵).
[۲]. عَنْ امیر المؤمنینَ (فی حَدیثِ اَرْبَعْمائهَ) قالَ: کُلُّ عَیْنٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ بَاکِیَهٌ وَ کُلُّ عَیْنٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ سَاهِرَهٌ إِلَّا عَیْنَ مَنِ اخْتَصَّهُ اللَّهُ بِکَرَامَتِهِ وَ بَکَى عَلَى مَا یُنْتَهَکُ مِنَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) وَ آلِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) (همو، الخصال، تصحیح علی اکبر غفاری، حدیث اربعمائه، ص ۶۲۵).
[۳]. … عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) یَقُولُ: أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ بن علی (علیه السلام) حَتَّى تَسِیلَ عَلَى خَدِّهِ بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِی الْجَنَّهِ غُرَفاً یَسْکُنُهَا أَحْقَاباً وَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ حَتَّى تَسِیلَ عَلَى خَدَّْهِ فِینا لاذی مَسَّنَا مِنَ عَدُوِّنَا فِی الدُّنْیَا بَوَّأَهُ اللَّهُ بها فی لجنه مبوا صِدْقٍ وَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ مَسَّهُ أَذًى فِینَا فَدَمَعَتْ عَیْنَاهُ حَتَّى تَسِیلَ عَلَى خَدِّهِ مِنْ مَضَاضَهٍ ما أَوذًى فِینَا، صَرَفَ اللَّهُ عنْ وَجْهِهِ الْأَذَى وَ آمَنَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنْ سَخَطِه و النَّارِ (ابن قولویهی قمی، کامل الزیارات، تحقیق نشر الفقاهه، باب ۳۲، ص ۲۰۱، ح ۱؛ شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، تصحیح علی اکبر غفاری، ص ۱۱۰- ۱۱۱).
[۴]. عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ مَکْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کُلِّ مَا جَزِعَ- مَا خَلَا الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍ (علیه السلام) فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُورٌ (ابن قولویهی قمی، همان، ح ۲).
[۵]. «مکفوف» به معنای نابیناست و چون وی نابینا بوده، به این نام شهرت داشته است.
[۶]. … عَنْ أَبِی هَارُونَ الْمَکْفُوفِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ لَهُ وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ (علیه السلام) عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ [عَیْنَیْهِ] مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّهِ (همان، ص ۲۰۲، ح ۳).
[۷]. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) یَقُولُ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) دَمْعَهً حَتَّى تَسِیلَ عَلَى خَدِّهِ بَوَّأَهُ اللَّهُ غُرفاَ فِی الْجَنَّهِ یَسْکُنُهَا أَحْقَاباً (همان، ص ۲۰۷، ح ۱۱).
[۸]. عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ کِرْدِینٍ البَصری قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أَ فمَا تَذْکُرُ مَا صُنِعَ بِهِ [یَعْنِی بِالْحُسَیْنِ (علیه السلام)]- قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: فَتَجْزَعُ؟ قُلْتُ: إِی وَ اللَّهِ وَ أَسْتَعْبِرُ لِذَلِکَ حَتَّى یَرَى أَهْلِی أَثَرَ ذَلِکَ عَلَیَّ فَأَمْتَنِعُ مِنَ الطَّعَامِ حَتَّى یَسْتَبِینَ ذَلِکَ فِی وَجْهِی. قَالَ: رَحِمَ اللَّهُ دَمْعَتَکَ؛ أَمَا إِنَّکَ مِنَ الَّذِینَ یُعَدُّونَ مِنْ أَهْلِ الْجَزَعِ لَنَا وَ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَخَافُونَ لِخَوْفِنَا وَ یَأْمَنُونَ إِذَا أَمِنَّا، أَمَا إِنَّکَ سَتَرَى عِنْدَ مَوْتِکَ حُضُورَ آبَائِی لَکَ وَ وَصِیَّتَهُمْ مَلَکَ الْمَوْتِ بِکَ وَ مَا یَلْقَوْنَکَ بِهِ مِنَ الْبِشَارَهِ أَفْضَلُ وَ لَمَلَکُ الْمَوْتِ أَرَقُّ عَلَیْکَ وَ أَشَدُّ رَحْمَهً لَکَ مِنَ الْأُمِّ الشَّفِیقَهِ عَلَى وَلَدِهَا [إلی أن قّال:] مَا بَکَى أَحَدٌ رَحْمَهً لَنَا وَ لِمَا لَقِینَا إِلَّا رَحِمَهُ اللَّهُ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ الدَّمْعَهُ مِنْ عَیْنِهِ فَإِذَا سَالَتْ دُمُوعُهُ عَلَى خَدِّهِ، فَلَوْ أَنَّ قَطْرَهً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِی جَهَنَّمَ لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا حَتَّى لَا یُوجَدَ لَهَا حَرٌّ… (همان، ص ۲۰۳ – ۲۰۵، ح ۷؛ با اندکی تفاوت: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، تصحیح و تحقیق میرزا عبد الرحیم ربانی شیرازی، ج ۱۰، ص ۳۹۷، ح ۱۶).
[۹]. قال الصادق (علیه السلام) إِنَّهُ (علیه السلام) لَیَنْظُرُ إِلَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ رَحْمهً لَهُ (ابن قولویهی قمی، همان، ص ۲۰۶؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۳۷۶).
[۱۰]. عَنْ فُضَیْلِ بْنِ فُضَالَه، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ حَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ عَلَى النَّارِ (ابن قولویهی قمی، همان، ص ۲۰۷، ح ۱۲؛ محمد باقر مجلسی، همان، ج ۴۴، ص ۲۸۵).
[۱۱]. عَنْ أَبِی هَارُونَ الْمَکْفُوفِ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): یَا أَبَا هَارُونَ أَنْشِدْنِی فِی الْحُسَیْنِ (علیه السلام) قَالَ: فَأَنْشَدْتُهُ، فَبَکَى، فَقَالَ: أَنْشِدْنِی کَمَا تُنْشِدُونَ – یَعْنِی بِالرَّقَّهِ- قَالَ: فَأَنْشَدْتُهُ:
امْرُرْ عَلَى جَدَثِ الْحُسَیْنِ فَقُلْ لِأَعْظُمِهِ الزَّکِیَّهِ…
قَالَ: فَبَکَى، ثُمَّ قَالَ: زِدْنِی، قَالَ: فَأَنْشَدْتُهُ الْقَصِیدَهَ الْأُخْرَى، قَالَ: فَبَکَى، وَ سَمِعْتُ الْبُکَاءَ مِنْ خَلْفِ السِّتْرِ، قَالَ: فَلَمَّا فَرَغْتُ، قَالَ لِی یَا بَا هَارُونَ! مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ (علیه السلام) شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى عَشْراً کُتِبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ، وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى خَمْسَهً کُتِبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى وَاحِداً کُتِبَتْ لَهُمَا الْجَنَّهُ وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ (علیه السلام) عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنَیْهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ، کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّهِ (ابن قولویهی قمی، همان، باب ۳۳، ص ۲۰۸، ح ۱؛ شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عِقاب الاعمال، تصحیح علی اکبر غفاری، ص ۱۱۱).
[۱۲]. … عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ [فِی حَدِیثٍ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ لِجَعْفَرِ بْنِ عَفَّانَ الطَّائِیِ]: یَا جَعْفَرُ، قَالَ: لَبَّیْکَ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ، قَالَ: بَلَغَنِی أَنَّکَ تَقُولُ الشِّعْرَ فِی الْحُسَیْنِ (علیه السلام) وَ تُجِیدُ، فَقَالَ لَهُ: نَعَمْ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ، فَقَالَ: قُلْ فَأَنْشَدَهُ [فَبَکی هُوَ] وَ مَنْ حَوْلَهُ، حَتَّى صَارَتْ لَهُ الدُّمُوعُ عَلَى وَجْهِهِ وَ لِحْیَتِهِ، ثُمَّ قَالَ: یَا جَعْفَرُ وَ اللَّهِ لَقَدْ شَهِدَکَ مَلَائِکَهُ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ، هَاهُنَا یَسْمَعُونَ قَوْلَکَ فِی الْحُسَیْنِ (علیه السلام) وَ لَقَدْ بَکَوْا کَمَا بَکَیْنَا أَوْ أَکْثَرَ، وَ لَقَدْ أَوْجَبَ اللَّهُ تَعَالَى لَکَ یَا جَعْفَرُ فِی سَاعَتِهِ الْجَنَّهَ بِأَسْرِهَا وَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ. فَقَالَ: یَا جَعْفَرُ أَ لَا أَزِیدُکَ! قَالَ: نَعَمْ یَا سَیِّدِی، قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى بِهِ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّهَ وَ غَفَرَ لَهُ. (شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال (رجال کشی)، تصحیح حسن مصطفوی، ص ۲۸۹؛ و با اندکی تفاوت در لفظ: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، تصحیح و تحقیق میرزا عبد الرحیم ربانی شیرازی، ج ۱۰٫ ص ۴۶۴، ح ۱).
[۱۳]. عَنْ أَبِی عُمَارَهَ الْمُنْشِدِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ لِی: یَا بَا عُمَارَهَ أَنْشِدْنِی فِی الْحُسَیْنِ (علیه السلام) قَالَ: فَأَنْشَدْتُهُ، فَبَکَى، ثُمَ أَنْشَدْتُهُ فَبَکَى، ثُمَ أَنْشَدْتُهُ فَبَکَى، قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا زِلْتُ أُنْشِدُهُ وَ یَبْکِی حَتَّى سَمِعْتُ الْبُکَاءَ مِنَ الدَّارِ، فَقَالَ لِی: یَا أَبَا عُمَارَهَ، مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ (علیه السلام) شِعْراً فَأَبْکَى خَمْسِینَ فَلَهُ الْجَنَّهُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَأَبْکَى أَرْبَعِینَ فَلَهُ الْجَنَّهُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ (علیه السلام) شِعْراً فَأَبْکَى ثَلَاثِینَ فَلَهُ الْجَنَّهُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ (علیه السلام) شِعْراً فَأَبْکَى عِشْرِینَ فَلَهُ الْجَنَّهُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ (علیه السلام) شِعْراً فَأَبْکَى عَشَرَهً فَلَهُ الْجَنَّهُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ (علیه السلام) شِعْراً فَأَبْکَى وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّهُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ ع شِعْراً فَبَکَى فَلَهُ الْجَنَّهُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَتَبَاکَى فَلَهُ الْجَنَّهُ (ابن قولویهی قمی، کامل الزیارات، تحقیق نشر الفقاهه، باب ۳۳، ص ۲۰۹، ح ۲؛ شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عِقاب الاعمال، تصحیح علی اکبر غفاری، ص ۱۱۲).
[۱۴]. از نظر کارشناسی حدیثی و رجالی، سند بعضی از این احادیث، صحیح است (مانند حدیث اول به روایت ریّان بن شَبیب از امام رضا (علیه السلام)) و سند برخی دیگر را میتوان تصحیح کرد (مانند روایت دوم و سوم دربارهی گریه بر امام حسین (علیه السلام) و دو حدیث ابو هارون مَکفُوف) و اگر سند برخی دیگر ضعیف یا تضعیف شده باشد، یا وثاقت و راویان آنها محل بحث باشد، با روایات صحیح تأیید، و ضعف آنها جبران میشود.
[۱۵]. ابن اثیر، النَّهایه فی غریب الحدیث و الأثر، تحقیق طاهر احمد الزاوی و محمود محمد الطناحی، ج ۱، ص ۱۵۰، مدخل بکا.
[۱۶]. عَنْ عَنْبَسَهَ [بن بجاد) الْعَابِدِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِنْ لَمْ تَکُنْ بِکَ بُکَاءٌ فَتَبَاکَ (کلینی، الاصول من الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج ۲، ص ۳۵۰). مرحوم علی اکبر غفاری در توضیح مفهوم این حدیث در تعلیقهی خود مینویسد: و التباکی حمل النفس علی البکاء و السَّعی فی تحصیله.
[۱۷]. عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ بَیَّاعِ السَّابِرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِنِّی أَتَبَاکَى فِی الدُّعَاءِ وَ لَیْسَ لِی بُکَاءٌ؟ قَالَ: نَعَمْ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ الذُّبَابِ (همو، الاصول من الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج ۲، ص ۳۵۰، ح ۹).
[۱۸]. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) لِأَبِی بَصِیرٍ: إِنْ خِفْتَ أَمْراً یَکُونُ أَوْ حَاجَهً تُرِیدُهَا فَابْدَأْ بِاللَّهِ وَ مَجِّدْهُ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلِ عَلَى النَّبِیِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ سَلْ حَاجَتَکَ وَ تَبَاکَ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ الذُّبَابِ إِنَّ أَبِی (علیه السلام) کَانَ یَقُولُ: إِنَّ أَقْرَبَ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ سَاجِدٌ بَاکٍ (همان، ح ۸ – ۱۰). در سند این سه حدیث اخیر، خدشهای نیست؛ حدیث اول و دوم موثق، و حدیث سوم صحیح است.