- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
معاشرت نیکو با همسر
مقدمه
زن و مردی که به اختیار و اراده خویش، پیمان زناشویی می بندند، با تشکیل خانواده در جهت تحقق اهداف ازدواج- که به تعبیر قرآن، کسب سکینه و آرامش زوجین است (۱)- تلاش می کنند. اما تشکیل خانواده، به تنهایی کافی نیست بلکه هر یک از افراد خانواده جدید، در جهت هدایت این نهاد و به منظور نیل به آرمان های یاد شده، وظایف و مسئولیت هایی دارند.
کسب آرامش و همدلی، تربیت فرزندان صالح و بقای خانواده، نوعی خاص از رفتار زوجین نسبت به یکدیگر را طلب می کند که در اصطلاح به آن «حسن معاشرت» گفته می شود. مسأله معاشرت، مسأله تازه ای نیست، بلکه پیشینه ای به قدمت تاریخ دارد و در طول زندگی انسان دستخوش دگرگونی های بسیار گشته است؛ گاهی زن را کالا می پنداشتند و گاهی هرگونه ارتباط و معاشرتی آزاد بود، گاهی مردان، زنان را مخلوقی شیطان صفت می پنداشتند و دوری از او را به خود لازم می دانستند.
پرسش این پژوهش، این است که: حسن معاشرت زن و مرد در خانواده چگونه است؟ مصادیق آن چیست؟ و در قرآن مجید، منابع تفسیری و اخلاقی با چه دقت و ظرافتی به این موضوع پرداخته شده است؟
امروزه با توجه به بالا رفتن آمار طلاق و نزاع های خانوادگی، به نظر می رسد همسران از امر مهم «حسن معاشرت» آگاهی کافی ندارند؛ لذا پرداختن به این موضوع، ضرورت می یابد. در این نوشتار تلاش شده با بهره گیری از قرآن مجید به پرسش های یاد شده نیز پاسخی کوتاه و در خور داده شود.
مفهوم حسن معاشرت
حسن معاشرت، مفهومی قرآنی است که از آیه شریفه (وَ عاشِرُوهُنّ بِالمَعروفِ) اخذ شده است. این مفهوم از دید مفسران، تعابیر مختلفی دارد اما همه تعابیر در جهت بیان مصادیق معروف با توجه به عرف جامعه، مشترک می باشند. (۲) برخی معروف را این گونه تعریف کردهاند: آنچه عقل نظری و سنت های شایسته اجتماع بپسندد و بشناسد. (۳) برخی نیز گفته اند: چیزی را که عقل به رسمیت بشناسد و پیش وحی و صاحب شریعت به رسمیت شناخته شود، معروف است. (۴)
در حقوق ایران، خوشرویی، مسالمت زوجین با یکدیگر، دوری از اعمال موجد کینه و آزاردهنده و دوری از داد و فریاد یا ناسزاگویی و مجادله «حسن معاشرت» محسوب شده است.
این تعاریف از حسن معاشرت اجمالاً گویای این مطلب است که اگر زوجین با یکدیگر بد رفتاری و خشنونت نکنند و موجب آزار و اذیت یکدیگر نشوند، در واقع با یکدیگر حسن معاشرت دارند. (۵)
ضرورت حسن معاشرت در زندگی
انسان، با ویژگیهایی از حیوان جدا می شود. تفاوت مهم میان انسان و حیوان، این است که حیوان اگر سیر شود و نیاز جسمی اش تأمین شود، خلاء و کمبود عاطفی و اخلاقی ندارد. اما انسان این گونه نیست؛ بلکه نیاز دیگری هم دارد و آن، نیاز به معاشرت عاطفی و اخلاقی است. انسانها در این معاشرت باید از یکدیگر صفا، صمیمیت، وفاداری و گذشت ببینند. در محدوده زندگی خانوادگی، نیاز به محبت و عاطفه بیشتر است. (۶)
زیربنای خانواده و هیأت سازنده آن، حسن معاشرت است. اگر شرایط زندگی از هر جهت دلخواه باشد اما حسن معاشرت در آن نباشد، گویی شالوده و اساس زندگی روی آب بنا شده که با چشم بر هم زدنی خراب می شود. اساس حسن معاشرت، شناخت مقام و منزلت و حقوق یکدیگر است. زن باید بداند که حقوق حقه مرد، چیست و مقام و منزلت او کدام است؟ و مرد هم باید از حقوق و مقام و منزلت زن آگاه باشد و هر یک باید خود را موظف به ادای حق دیگری بدانند. (۷)
قرآن در این باره می فرماید: (و لهنّ مِثلُ الّذی عَلیهِنّ بِالمعروفِ)؛ (۸) «و برای زنان است مثل آنچه بر آنان است به متعارف». در آیه دیگر برای این که به خانواده استحکام و اعتبار بخشد و جلوی سوء استفاده مرد از قدرت خویش را بگیرد، به او دستورهایی می دهد و در ادامه آن می فرماید: (وَ عاشِرُوهنّ بِالمعروفِ فإن کَرهتُموهنّ فعسی أن تَکرَهُوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیراً) (۹)؛ « و با آنان به طور شایسته رفتار کنید و اگر از آنها کراهت داشتید، چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خدا خیر فراوانی در آن قرار می دهد».
فلسفه این دستورها، احترام به آزادی و حقوق زن است. خدای بزرگ در این آیه با یک فرمان کلی، مرد را مکلف و موظف به حسن معاشرت می کند و در ادامه این دستور- که در حقیقت پایه و اساس بنای عظیم خانواده است- می فرماید: اگر احیاناً از زنتان خوشتان نمیآید، باز هم حق ندارید حسن معاشرت را زیر پا بگذارید؛ چرا که شما از اسرار غیب آگاهی ندارید و شاید خدا خیر شما را در وجود همین زنی قرار داده باشد که شما از او خوشتان نمیآید. (۱۰)
آیه شریفه در واقع میخواد بگوید: شما مردان نه تنها حق ندارید برای سودجویی و کامجویی های خود با سختگیری بر زنان، به آنان تعدی کرده و به اکراه و اجبار مهریه یا اموال و دارایی های آنها را از دستشان خارج کنید، بلکه وظیفه دارید با حسن معاشرت و رفتار اخلاقی متعارف، مایه دلگرمی، آنان شده و کانون خانواده را گرم و پر نشاط سازید. (۱۱)
تعبیر حسن معاشرت که در آیه نوزده سوره نساء به عنوان یک وظیفه برای شوهر و به عنوان یک حق برای زن مطرح شده، عامل تحکیم زندگی خانوادگی و دوام و استمرار آن است و این، منظری روانشناختی دارد؛ چرا که حسن رفتار بر مبنای «الانسان عبید الاحسان»، محبت آفرین است و در محور محبت، همه سختی ها آسان و قابل تحمل شده و در این فرض، زندگی شیرین و دلنواز و با دوام می شود و این همان سخن الهی است که: (هَل جزاءُ الإحسانِ إلاّ الإحسانُ) (۱۲)؛ آری حسن رفتار، رفتار نیکو و پسندیدهای را در پی دارد.
مرد با حسن معاشرت، نیازهای روحی همسر خود را تأمین می کند اما اگر خوب بنگریم، در حقیقت نیازهای روحی خودش نیز تأمین می شود. مرد برای این که محیط صفا و آرامش و آسایش برای خود پدید آورد، چارهای جز این ندارد که همسر خود را از این نظر اشباع کند.
آنچه اسلام از یک «خانواده اسلامی» می خواهد، جاذبیت است و به همین جهت مردی که در تحکیم آن میکوشد، دعای پیشوایان دین بدرقه راه او و موجب آمرزش گناهان اوست. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «رحم الله عبداً احسن فیما بینه و بین زوجته؛ (۱۳) خدا رحمت کند بنده ای را که میان خود و همسرش روابط حسنه برقرار می کند».
پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله وسلم) هم در سخنی به امیرمؤمنان (علیه السلام) چنین فرمود: «ای علی! خدمت به خانواده، کفاره گناهان بزرگ و موجب فرونشاندن خشم الهی و مهریه حوران بهشتی و فزونی حسنات و درجات است. یا علی! به خانواده خدمت نمی کند مگر صدّیق یا شهید یا مردی که خدا برای او خیر دنیا و آخرت را اراده کرده است» (۱۴).
حسن معاشرت در قرآن
در این جا این مفهوم در چهار محور مورد بحث قرار میگیرد:
۱- نگاه تفسیری به آیه (وَ عاشِروهُنّ بِالمعروفِ)
اساساً تشکیل جامعه قرآنی، بر بنیاد خانواده و نقش آن نهاده شده است. قرآن کریم به «خانواده» اهمیت بسیاری داده است. از این رو به خانواده به عنوان مرکز توجه احکام، حقوق، آداب و اخلاق، اهتمام ویژه ای مبذول داشته و نقش و جایگاه آن را با آموزه ها و دستورهای متعدد، تحکیم بخشیده است.
در قرآن از میان دو رکن اساسی خانواده، به «زن» نظر خاص و ویژه ای شده تا او بتواند جایگاه و نقش واقعی خود را در این نهاد مقدس پیدا کند و محصولی پر سود تحویل جامعه دهد. به همین علت آیات زیادی به مسائل زنان اختصاص یافته است. یکی از مسائلی که مورد توجه قرآن است، آداب معاشرت با همسر و زن است.
آیه ۱۹ سوره نساء (وَ عاشِرُوهُنّ بِالمعروفِ)، فرمان معاشرت شایسته و رفتار انسانی مناسب با زنان را صادر می کند. این جمله پس از نهی از اذیت زنان در آیه، دستور می دهد با آنها بر اساس معروف زندگی کنید و معروف؛ یعنی هر چیزی را که عقل و نقل معتبر- دو کاشف از وحی – آن را به رسمیت شناخته و بپسندند (۱۵).
به باور بعضی از مفسران، منظور از (و عاشِرُوهنّ بالمعروفِ) این است که با آنان به گونه پسندیده رفتار نمایید، هم از نظر عواطف و احساسات و هم از نظر ادای حقوق جسمی و تأمین هزینه زندگی. اما برخی بر این باورند که با مهر و گشاده رویی با آنها روبه رو شوید. (۱۶)
عدهای از مفسران گفته اند: با زنان مطابق عدل و انصاف و انسانیت، معاشرت و همزیستی نمایید. (۱۷) با آنها خوشرفتاری نمایید؛ یعنی با آنها رفتار انسانی داشته باشید و آزادی اجتماعی و منزلت آنها را محترم بشمارید و حقوقی را که بر مبنای معروف است، بپذیرید.
به هر حال هر یک از افراد، متناسب با ساختمان جسمی و روحی خود، وظایف و مسئولیت هایی دارند که باید به آنها احترام گذاشت. از این رو نباید با زنان مستبدانه و با خشونت رفتار کرد و بیش از توانایی که دارند، از آنها مسئولیت خواست. (۱۸)
مرحوم علامه طباطبائی ذیل این آیه، می فرماید: معروف، به کاری میگویند که در جامعه مجهول نباشد. سپس ادامه می دهد: وقتی معروف با امر معاشرت ضمیمه می شود، این طور معنا می دهد: با زنان به طرزی معاشرت کنید که مرسوم و معروف است. طرز معاشرت متعارف، معاشرت در یک زندگی اجتماعی است که در آن اجتماع، هر فرد خشت بنای جامعه بوده و یکسان با سایر افراد در سازمان جامعه انسانی سهیم می باشد.
پس اگر با یکی از افراد اجتماع انسانی معامله ای غیر از این بکنند که از او استفاده شود ولی در مقابل فایده ای به او نرسد، استثنایی غلط در طرز معاشرت متعارف قائل شده اند. با آن که خدای متعال در قرآن مجید روشن نموده که مردم- زن و مرد- شاخه های یک ریشه هستند و جامعه در به وجود آمدن خود به این افراد محتاج است.
پس زن و مرد با تمام اختلافات طبیعی که دارند، در وزان و تأثیر یکسان اند. این همان حکمی است که ذوق جامعه، جامعهای که بر طریقه فطرت بدون انحراف مشی می کند، سرچشمه میگیرد. و از آن جهت است که باید حکم برابری در معاشرت؛ یعنی آزادی اجتماعی اجرا شود و زن نیز مثل مرد در رفتار و فکر آزاد باشد. هر انسان از آن جهت که انسانی با فکر و اراده محسوب می شود، اختیار کسب منفعت و دفع ضرر را دارد. همین انسان وقتی وارد جامعه می شود، دارای همان اختیارات و استقلال کامل است. (۱۹)
مدرسی در تفسیر آیه، این گونه توضیح می دهد: یکی از حقوق زن، این است که مردان با آنان به نیکی رفتار کنند و حقوقی را که عرفاً به زن تعلق میگیرد، به او بپردازند و برای انتقام جوییها یا خشم و کینهای موقت، آن را زیر پا نگذارند. نظام اسلامی در بسیاری از قانونگذاریها و تشریعات خود، به عرف عام تکیه می کند. در باب زندگی زوجه و حقوق او نیز قانونگذار اسلامی بر عرف متکی است؛ لذا طرز معاشرت خوب را همان میداند که عرفاً چنان باشد. (۲۰)
۲- مخاطبان آموزه (و عاشروهن بالمعروف)
در آیه شریفه مورد بحث، خطاب معاشرت به معروف، به شوهران، از صراحت و شفافیت کاملی برخوردار است. اما یقیناً چنین خطابی هرگز دلیل بر آن نمی شود که این اصل اخلاقی در باور قرآنی در باب همسران، یک طرفه باشد. قرآن کریم فلسفه «آفرینش همسران» را رسیدن هر یک از آنان به «آرامش» بیان می کند؛ آرامشی که از لوازم آن، مودّت و رحمتی است که خدای رحمان میان همسران قرار داده است. (۲۱)
از این رو طبیعتاً چنین فلسفهای اقتضا می کند که هر یک از همسران با دیگری به شکل محبتآمیز رفتار نماید و تنها رفتار یکی از آنها بر طبق این آیه، هرگز نمی تواند آرامش طرفینی را حاصل آورد. (۲۲)
علامه جوادی آملی، محدوده مخاطبان را فراتر از زندگی خانوادگی قرار داده و می فرماید: در جمله (و عاشروهن بالمعروف) به مردان خطاب می شود و به شوهران اختصاص ندارد. این جمله افزون بر آن که شامل شوهر در مقابل زن و مرد در مقابل زن می شود، ممکن است شامل چگونگی رابطه برادر با خواهر یا همکار مرد با همکار زن هم بشود. (۲۳)
اما این که چرا خطاب برای شوهران است؟ در پاسخ می توان گفت که با دقت و تأمل در آیات قرآن و با مراجعه به تاریخ، به روشنی رفتار مستبدانه و ظالمانه اعراب با زنانشان قابل برداشت است؛ لذا با حاکمیت فرهنگهای جاهلانه و ظالمانه از سوی مردان، طبیعی و منطقی است که برای فرهنگ سازی صحیح باید از آنان شروع کرد. آیاتی نظیر (و عاشِرو هُنّ بِالمعروفِ) با هدف حمایت از ارزش و منزلت و تأمین حقوق قانونی و اخلاقی زنان نازل شده است.
به علاوه از آنجایی که ریاست خانواده بر عهده مرد است، مقتضی آن است که نوعاً دست شوهران در تصمیمات مربوط به زناشویی بازتر باشد و به دلیل آن که معمولاً مردان با زنان، به معروف معاشرت نمی کنند، خدا در قرآن کریم مکرر آنها را به این رفتار امر کرده است؛ لذا این صراحت به معنای یک طرفه بودن این نوع رفتار نیست بلکه در فرهنگ قرآنی هر یک از همسران باید «حسن معاشرت» داشته باشند. (۲۴)
۳- نقش بنیادین حسن معاشرت در روابط همسران
نقش اساسی معاشرت به معروف در روابط همسران از منظر قرآن کریم قابل انکار نیست؛ بلکه بی گمان شیوه فرهنگی قرآن کریم در رابطه با نحوه رفتار همسران با یکدیگر، از ارزش های اخلاقی، در خور توجه به شمار میآید. قرآن کریم در ادامه آیه ۱۹ سوره نساء می فرماید: (فَإن کرهتموهنّ فعسی أن تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیراً)
حفظ نظام خانواده و شرافت آن باید باقی باشد، هر چند به بهای صبر و مشکلات و تحمل ناخوشایندی ها. (۲۵) لذا در آیه شریفه به مردان سفارش شده که به همسرانشان با دیده «کرامت» بنگرند و اگر مهر و عشقی از آنان در ژرفای دلشان نمییابند، یا ادامه زندگی برایشان خوشایند نیست، چنانچه زیان معنوی و مادی آنان را تهدید نمی کند، «شکیبایی» پیشه سازند و با آنان زندگی کنند. (۲۶)
اگر از جهاتی از همسران خود رضایت کامل ندارند، فوراً تصمیم به جدایی یا بد رفتاری نگیرند و تا آنجا که قدرت دارند، مدارا کنند؛ زیرا ممکن است در تشخیص خود دچار اشتباه شده باشند و آنچه را نمی پسندند، خدا در آن خیر و برکت و سود فراوان قرار داده باشد. (۲۷)
باید توجه داشت که تعبیر «خیر کثیر» مفهوم وسیعی دارد که یکی از مصادیق آن، فرزندان صالح و با لیاقت است. (۲۸) حل مشکلات خانواده و داشتن حلم و حوصله برای سعادت فرزندان که بهتر از جدایی و طلاق است، مصداق دیگر آن می تواند باشد. (۲۹)
۴- اسوه ی قرآنی
خدای متعال در جریان سوگند حضرت ایوب (علیه السلام) در ارتباط با خطای همسر او می فرماید: (و خذ بیدک ضغثاً فاضرب به و لا تحنث)؛ (۳۰) «یک بسته با دست خویش بگیر و او را بزن و سوگند مشکن».
در مورد انگیزه کیفر همسر ایوب (علیه السلام) در روایتی از ابن عباس آمده است: چون دوران بهبودی ایوب (علیه السلام) به طول انجامید، شیطان از صبر و سپاسگزاری او به تنگ آمد و لذا به فکر فریفتن همسر او در آمد. به لباس مبدل ظاهر شد و به او گفت: من حاضرم همسر تو را معالجه نمایم مشروط بر این که بعد از خوب شدن اعتراف کند من او را خوب کردهام. زن ایوب (علیه السلام) خوشحال شد و شرط او را پذیرفت و به اطلاع همسرش رسانید.
ایوب (علیه السلام) با شنیدن این سخن، گفت: او شیطان است که تو را فریب داده و تو چرا سخن او را پذیرفته ای!؟ چنانچه خوب شوم، تو را صد تازیانه خواهم زد. (۳۱)
خدای بزرگ، ادای سوگند ایوب (علیه السلام) را حتمی میشمارد اما مصداق آن را اخلاقی نمیداند؛ لذا برای تخفیف مجازات از یک سو و حرمت سوگند او از سوی دیگر، دستور می دهد که ساقه های نرم خرما یا گندم را یک جا به عنوان اجرای سوگند به همسرش بزند که به این طریق هم او اذیت نشود و هم حکم سوگند عملی گردد. (۳۲)
گویی در نزد پروردگار، روابط میان همسران بدون محبت و عشق، گذشت و رحمت، پسندیده نیست؛ لذا از ایوب (علیه السلام) می خواهد به نحوی به سوگندش عمل کند که به روابط اخلاقی خانواده آسیبی وارد نیاید و به تعبیر دیگر، به نحو شایسته و معروف با همسرش رفتار کند.
پی نوشت ها
۱- روم/ ۲۱؛
۲- حسن معاشرت از دیدگاه قانونی مدنی و جامعه، زهرا داور، ص ۳۱؛
۳- تفسیر مبین، علی غیوری، ج۳، ص ۵۶؛
۴- زن در آیینه جلال و جمال، عبدالله جوادی آملی، ص ۳۹۴؛
۵- حسن معاشرت از دیدگاه قانون مدنی و جامعه، ص ۳۱؛
۶- خانواده در قرآن، احمد بهشتی، ص ۱۶۷؛
۷- قرآن و مقام زن، سید علی کمالی، ص ۱۳۰؛
۸- بقره/ ۲۲۸؛
۹- نساء /۱۹؛
۱۰- خانواده در قرآن، ص ۱۶۷؛
۱۱- همان.
۱۲- الرحمن/ ۶۰؛
۱۳- مکارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسی، مترجم: ابراهیم میر باقری، ص ۲۱۷؛
۱۴- جامع الأخبار ، ص ۱۰۲، ح ۲۶؛
۱۵- تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۳،ص ۳۲۰؛
۱۶- تفسیر تسنیم، عبدالله جوادی آملی، ج۱۸، ص ۱۴۳؛
۱۷- مجمع البیان، ابوعلی طبرسی، مترجم: علی کرمی، ج۲، ص ۱۴۸؛
۱۸- تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، ج۲، ص ۳۳۰؛
۱۹- تفسیر مبین، ج۳، ص ۵۶؛ سید محمد حسین طباطبایی، مترجم: سید محمد خامنه، ج۸، ص ۷۸؛
۲۰- تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، مترجم: عبدالمحمد آیتی، ج۲، ص ۴۳؛
۲۱- روم/ ۲۱؛
۲۲- فصلنامه بانوان شیعه، ناصر قربان نیا و حافظی، ش ۲۰، تابستان ۱۳۸۸؛
۲۳- تفسیر تسنیم، ج۱۸، ص ۱۴۳؛
۲۴- فصلنامه بانوان شیعه، ش۲۰؛
۲۵- تفسیر نور، محسن قرائتی، ج۲، ص ۳۰۳؛
۲۶- مجمع البیان، ج۲، ص ۱۴۸؛
۲۷- تفسیر نمونه، ج۳، ص ۳۲۰؛
۲۸- همان.
۲۹- تفسیر نور، ج۲، ص ۳۰۳؛
۳۰- ص / ۴۴؛
۳۱- سیمای زنان در قرآن، علی اکبر بابا زاده، ص ۱۰۳؛
۳۲- همان.
منبع: نشریه فرهنگ کوثر، شماره۸۷؛ نویسنده: طاهره مقدسی