- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مفهومشناسی اوقات فراغت
از دیگر امور زیربنایی و اساسی در مدیریت اوقات فراغت، درک و فهم صحیح از اوقات فراغت است. شناساندن معنا و مفهوم صحیح فراغت به مردم، آن هم به صورت یک سنّت و فرهنگسازی عمیق، خود از عوامل مهمّ استفاده بهینه از این اوقات است. بسیاری از افراد و خانوادهها، تصوّرشان از اوقات فراغت بسیار سطحی است.
آنان این فرصتها را فرصتهای بیکاری به معنای بیهودهگذرانی و سرگرمیهای لغو و بیحاصل تلقّی کردهاند، در نتیجه در ایّام فراغت، فرزندانشان را به اختیار خود رها کرده و خودشان نیز در شهر دیگر و در سفر به سر میبرند، غافل از آن که فرزندانشان در خانه و یا محیطهای دیگر به امور بیهوده و گاه مبتذل مشغول میشوند.
فراغت در نظر اینان، به مفهوم بطالت، تنبلی و سستی بوده، لذا خویشتن را منفعلانه به دست زمان میسپارند. این گونه برخورد با اوقات فراغت، زمینهساز رکود، فساد و افتادن در منجلاب فساد است؛ زیرا آنچه موجب رکود است، سکون و بیحرکتی است؛ آن چنان که اگر آب در یک جا بیحرکت بماند، به لجنزار بدل میگردد.
مفهوم صحیح اوقات فراغت
فراغت که در لغت به معنی آسایش و آسودگی از کارهای الزامآور تعریف شده، در مفهوم صحیحاش عبارت است از: مشغول شدن به فعالیتهای خودجوش و مطلوب و دوست داشتنی؛ فعالیتهایی که دو ویژگی اصلی آنها آزادی و تنوّع است.
این مفهوم اوقات فراغت، جزء غنیترین اوقات زندگی انسان است و انسان را به نیازهای درونی، خودسازی و خودشناسی فرامیخواند.۱
آیا در «فرهنگ اسلامی» چیزی به نام اوقات فراغت وجود دارد؟
بدون تردید در زمانهای گذشته، فراغت به معنای امروزی آن وجود نداشته و انسانها، که بیشتر در دل طبیعت زندگی میکردند، در همان جا هم ساعاتی به استراحت مشغول میشدند و تجدید قوا مینمودند.
در نظر آنان بین کار و تفریح یک همبستگی ناگسستنی وجود داشت. با پیدایش و رواج شهرنشینی و گسترش شهرها و صنعتی شدن جوامع، چون انسانها وارد محیطهای پر سروصدا و پرجمعیت شدند و چون مجبور گشتند تن به کارهای یک نواخت و بیتحرّک بدهند و در اثر انجام کارهایی که بدون علاقه و انگیزه مجبور به انجام آن بودند، در نتیجه روز به روز جسم و روحشان فرسودهتر شد و برای رهایی از عواقب این نوع کار، رو به تفریحات جدید آوردند.
علت این رویکرد هم این بود تا بلکه کمی از آلام خود را که در اثر تسلّط ماشین بر آنها وارد شده بود، بکاهند و خود را موقّتاً از قید و بندها آزاد کنند.
اما فرهنگ اسلامی که انسانیت و آزادگی انسان را تأمین میکند، هیچ گاه به دلیل کار و تلاش، مسلمان با خود، بیگانه نمیشود و اختیار و اراده او سلب نمیگردد. در فرهنگ اسلامی طبق آنچه از قرآن و سنّت برداشت میشود، بین «کار»، «فراغت» و «استراحت» هماهنگی کامل وجود دارد.
در فرهنگ اسلامی، انسان باید وقت شناس باشد، زمان مناسب هرکار را تشخیص دهد و در فعالیتهای مختلف، همه جوانب شخصیت خود را مدّ نظر داشته باشد. کار و تلاشش به هنگام، عبادت و ارتباطش با خدا به جا و نیز ساعاتی را به ارتباط با مردم و مراوده با هم کیشان خود اختصاص دهد و در مساجد در جمع آنها حاضر شود تا از اثرات معنوی آن بهره مند گردد؛ نه آن که کار، او را از یاد خدا و یا حضور در اجتماع مسلمانان بازدارد. قرآن کریم میفرماید:
«یا ایّها الذین آمنوا اذا نُودی للصّلاه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر اللّه و ذروا البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون»۲؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که ندای نماز جمعه را شنیدید، به سوی ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که برای شما بهتر است اگر بدانید.
شاعر معاصر، دکتر قاسم رسا میسراید:
در راه خدمت خلق، مصروف کرد اوقات۳
دانی چه وقت باشد خرّمترین اوقات وقتی که اهل دل راست با اهل دل ملاقات
دیدار اهل دانش، گر ساعتی دهد دست آن ساعت است در عمر، از بهترین ساعات
خرّم کسی که در دهر، عمری به نیکنامی
عمر عزیز انسان گرانبهاتر از آن است که به بیهودگی، غفلت و بطالت بگذرد.
عارف دلسوخته، الهی قمشهای میگوید:
رفیقی که روشن ز نور خدا شد.۴
رود عمر و ماند به جا حسرت و غم بر آن دل که غافل ز یاد خدا شد
اگر بود عمری که از دست ما شد دریغا که یکسر به باد فنا شد
خوشا حال جانی که با یادِ جانان به سر بُرد و با شوق او زین جهان شد.
«الهی»، ز خوبان عالم طلب کن
زینت عابدان، امام سجّاد (علیه السلام) میفرماید:
«اللّهمّ صلّ علی محمّد و آله و ارزقنی صحّهً فی عباده و فراغاً فی زهاده و علماً فی استعمال و ورعاً فی اجمال… نبّهنی لذکرک فی اوقات الغفله و استعملنی بطاعتک فی ایّام المهله.۵؛
خداوندا! بر محمّد و آل او درود فرست و صحّت در عبادتت را روزی من کن و فراغت مرا در بیمیلی نسبت به دنیا و علم مرا در عملی بر طاعتت و پرهیزگاری در نیکیها… و در ایّام غفلت مرا به ذکر و یاد خود آگاه کن و در ایّام مهلت در دنیا مرا به طاعت خود مشغول کن.»
اهمیّت شناخت وقت
انسان مسلمان، قدر بهترین سرمایهای که در اختیار او گذاشته شده؛ یعنی عمر خود را میداند و هیچ گاه آن را بیهوده و بیثمر هدر نمیدهد؛ چه رسد به این که آن را در امور ناپسند و در معصیت و نافرمانی خداوند صرف کند. حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) در وصایای خود به ابوذر غفاری میفرماید:
«کُن علی عمرک اَشَحُّ منک ـ علی ـ دینارک و درهمک؛ ای ابوذر! در مورد صرف عمرت از صرف کردن دینار و درهم بخیلتر باش و آن را به رایگان از دست مده.»۶
در سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که بسیار سختکوش و پرکار بود؛ به گونهای که یاران به او اعتراض میکردند. به ویژه آن حضرت ساعاتی را که به عبادت و مناجات اختصاص میداد، گاه خود را به سختی میانداخت. یکی از اصحاب به او اعتراض کرد، حضرت به او فرمود: «أ فلا أکونُ عبداً شکوراً؛ آیا بندهای شکرگزار نباشم؟»
در ارزش و اهمیت شناخت اوقات، همین بس که مولی علی (علیه السلام) فرمود:
«لا یعرف قدر ما بقی من عمره الاّ نبیٌّ أو صدّیقٌ؛ قدر و ارزش باقی مانده از عمر را نمیشناسد مگر پیامبر و صدّیقی از اولیاءالهی.»۷
تقسیم اوقات
انسان با توجّه به استعدادهای بالقوه، نیازها و آرزوهای خود، که برآورده شدن آنها منجر به رشد و کمال او میگردد، بعد از شناخت ارزش وقت و عمر، لازم است بداند که عمر خود را در چه اموری صرف کند تا ابعاد وجودیاش را به صورت هماهنگ و متعادل رشد دهد؛ چرا که افراط یا تفریط در هریک از ابعاد وجود، او را از مسیر سعادت و فضیلت باز میدارد.
برای این منظور بهتر است انسان سراغ الگوهای الهی، که دارای علم و حکمت کامل بلکه منبع آن هستند، برود و باز برای صرفهجویی و استفاده کامل از اوقات خود، دستورالعملهای آنان را نصب العین خویش قرار دهد.
در این رابطه مولی الموحّدین علی بن ابی طالب (علیه السلام) میفرماید:
«للمؤمن ثلاث ساعات؛ فساعهٌ یُناجی فیها ربّهُ؛ و ساعهٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ؛ و ساعهٌ یُخلّی بین نفسه و بین لَذَّتها فیما یَحِلُّ و یَجمُلُ؛ مؤمن وقت و ساعات خود را به سه قسمت تقسیم میکند؛ ساعتی که در آن با پروردگارش راز و نیاز مینماید، ساعتی که در آن معاش خود را اصلاح میکند و ساعتی که بین خود و بین لذّت و خوشی آنچه حلال و نیکو و زیبا است میگذارد.»۸
از این روایت، نکات زیبایی به دست میآید؛ از جمله این که:
اعتدال در برآوردن نیازهای روحی و جسمی و کار و تلاش برای اصلاح معاش که در روایات دیگر، نشانه مروّت و مردانگی انسان مؤمن به شمار آمده است و ساعات لذّت، که همه در یک جهت، یعنی طاعت و فرمانبری از ذات اقدس الهی است. انسانی که ساعات روزش را با مناجات و ارتباط با خدا شروع میکند و با توکّل به او به دنبال کار و کسب و تلاش برای معیشت خود میرود، در پایان روز برای اطاعت امر حق با همسر خود با انس و الفت، اوقات میگذراند.
معیار طاعت
مروری مختصر و کوتاه در روایات امامان معصوم (علیهم السلام) نشان میدهد که آن بزرگواران در کلام گهربارشان، زیباترین معیار برای گذران عمر به نحو صحیح را، همراهی اعمال و فعالیتهای انسان در جهت اطاعت و پیروی از فرامین حق میدانند.
آنان خود را از هر نوع مشغولیتی؛ چه در کارهای رسمی و چه در اوقات فراغت که مزیّن به طاعت الهی نباشد، پرهیز میدهند. نور چشم ناظران، اسوه عابدان، امام سجّاد (علیه السلام) در بسیاری از دعاهای سجّادیّه به این نکته اشاره دارند؛ به عنوان مثال:
«… و لا تشغلنی بما لا ادرکه الاّ بک، عمّا لا یُرضیک عنّی غیره.۹؛ خداوندا! مرا از آنچه (عبادتی که) تو را از من جز آن خشنود نمیگرداند، به چیزی (طلب دنیا) که آن را جز به کمک تو در نمییابم، مشغول مساز.»
در فراز دیگری آمده است:
«و استعمل بدنی فیما تقبلُهُ منّی و اشغل بطاعتک نفسی عن کلّ ما یَردُ عَلَیَّ حتّی لا اُحِبَّ شیئاً مِن سُخْطِک۱۰؛ و بدنم را در آنچه از من میپذیری، به کار دار و مرا از هر چه به من رو آورد، به طاعت و بندگیات وادار تا چیزی را که تو را به خشم میآورد، دوست نداشته باشم.»
رعایت اولویّتها
از دیگر اموری که در مدیریت زمان و بهرهوری صحیح از آن، مورد توجّه مدیران و کارشناسان قرار گرفته و سبب جلوگیری از اتلاف وقت میگردد، رعایت اولویّتها و مقدّم داشتن امور ضروری زندگی بر اموری است که از اهمیّت کمتری در حیات و سعادت انسان برخوردار هستند. برای این منظور بسیاری از کارشناسان، تهیّه فهرست کارهای روزانه و نوشتن آنها را توصیه میکنند. در روایات اسلامی هم به این نکته اشاره شده است؛ از جمله علی (علیه السلام) میفرماید:
«مَن اشتغل بغیر ضرورته، فَوَّتْهُ ذلک مَنْفَعَتُهُ۱۱؛ هر که به کاری که لازم نیست مشغول گردد، سود آن کار از دست او برود.»
پس اشتغال به امور فرعی زندگی، در صورتی که انسان را از کارهای ضروری که شخصیت و رشد و تعالی وی به آنها بستگی دارد باز دارد، برای او سودی در پی نخواهد داشت؛ زیرا مثل خانهای است که از پای بست ویران است و ما به ظاهر و آراستگی ظاهری آن میپردازیم.
به عبارت دیگر، از این روایت برداشت میشود که پرداختن به فعالیتهای فوق برنامه در اوقات فراغت، وقتی میتواند برای انسان، سازنده باشد که او را از کارهای مهمّ زندگیاش باز ندارد؛ به عنوان مثال، کسی که نمیتواند زندگیاش را از راه حلال تأمین کند و یا فرصت ارتباط با خدا را ندارد، پرداختن به کارهای هنری یا ورزشی و… نمیتواند سعادت او را تأمین کند و از این امور هم طرفی نمیبندد. در روایت دیگری آمده است:
«مَن اشتغل بغیر المهمّ ضیّع الأهم۱۲؛ هر که به کارهای مهم (دنیا) بپردازد، از کار اهمّ و برتر (آخرت) بازمیماند.»
و روایتی دیگر نزدیک به این مضمون: «مَن اشتغل بالفضول، فاتَهُ مِن مُهِمِّه۱۳؛ هر که خود را به اضافات زندگی مشغول سازد، آنچه مهم است، از دستش برود.»
ساعت محاسبه
در روایات برگزیدگان الهی (علیهم السلام) در کنار ساعت مناجات و ساعت استراحت، ساعت محاسبه نفس و حسابرسی انسان با خود نیز مطرح شده است که در «عرفان اسلامی» از جایگاه ویژهای برخوردار است.
اختصاص دادن ساعتی از اوقات به امر محاسبه نفس، در کلام مولی علی (علیه السلام) از شایستهترین و ضروریترین ساعات شمرده شده که انسان به بررسی آنچه برای دنیا و آخرتش ذخیره کرده، بپردازد و از خویشتن حساب بکشد. آن حضرت میفرماید:
«ما أحقّ الانسان أن یکون له ساعهٌ لا یشغُلُهُ عنها شاغل یُحاسب فیها نفسه فینظُرُ فیما اکتسب لها و علیها فی لیلها و نهارها۱۴؛ چه قدر برای انسان شایسته است که برایش ساعتی باشد که در آن از خودش حساب بکشد و ببیند آنچه را که در شب و روزش کسب کرده، به سود یا به زیان او است.»
در روایت دیگری حضرت به تقسیم اوقات اشاره دارند و ساعت حسابرسی در کنار ساعت مناجات و ساعات مخصوص لذّتهای حلال، یاد شده است:
«للمؤمن ثَلاثُ ساعاتٍ، ساعهٌ یُناجی فیها ربّهُ و ساعهٌ یُحاسِبُ فیها نفسه و ساعهٌ یُخَلّی بین نفسه و لذَّتُها فیها یَحِلُّ و یَجْمِلُ۱۵؛ برای مؤمن سه ساعت است: ساعتی که در آن با خدایش مناجات میکند، ساعتی که در آن از خودش حسابرسی میکند و ساعتی که برای لذّت خلوت میکند در آنچه برایش حلال و نیکو است.»
بهترین رهنمود
در فرهنگ اسلام و تعالیم الهی، چیزی ارزشمندتر از علم و معرفت نیست. علم همراه با حلم، زیباترین زیوری است که جوانان مسلمان میتوانند با آن، خود را بیارایند و اوقات خود را پربار و غنی سازند. این که این علم چیست و متعلَّق آن، چه موضوعاتی است و کمّ و کیف آن چگونه است؟
بحث جداگانهای است که مجال دیگری میطلبد. آنچه مهمّ است این که در نظر امامان معصوم (علیهم السلام) گذراندن اوقات در اموری دیگر تفریط، کمکاری و کوتاهی شمرده شده و ضایع کردن عمر به حساب آمده و بالتّبع گناه و معصیت و عذاب الهی است. جوان مسلمان یا باید عالم باشد و بیاموزد و یا متعلّم و آموزنده باشد.
بر طبق این روایت میتوان گفت: یکی از بهترین اموری که در اوقات فراغت باید به آن مشغول شد، فراگیری علم و دانش و آموزش است. البته لازم است این آموزش اختصاص یابد به آموزش مهارتهای زندگی و راه و رسم ورود در اجتماع مؤمنان؛ چرا که در اوقات رسمی و در آموزشهای مدرسه و کلاس، کمتر به آن پرداخته میشود.
و اما روایت از امام صادق (علیه السلام) است که فرمود:
«لستُ اُحِبُّ أن اری الشّابَّ منکم الاّ غادیاً فی حالین امّا عالماً او متعلّماً، فان لم یفعل، فَرَّطَ، فَاِنْ فَرَّطَ ضَیّعَ، فَإنْ ضَیَّع اَثِمَ و إنْ اَثِمَ سَکَنَ النّار۱۶؛ دوست ندارم ببینم جوانی از شما را مگر این که صبح کند در دو حالت: یا عالم و دانشمند باشد و یا متعلّم و آموزنده؛ پس اگر در هیچ کدام از این دو حال نبود، کمکاری و کوتاهی کرده و در آن صورت عمر خود را ضایع نموده و گناهکار است و نتیجه آن عذاب الهی خواهد بود.»
فراغت شایسته
در فرهنگ اسلامی، فراغت به معنای بیکاری، بطالت و تنبلی وجود ندارد. انسان مسلمان نمیتواند وقت را به بیهودگی بگذراند. خداوند کریم به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً، فاذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ اِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ»؛ همانا همراه سختیها، آسانی و آسودگی است؛ پس هرگاه فراغت پیدا کردی، خود را به کار دیگری مشغول کن و تن پروری و تنبلی پیشه مکن و به سوی خدا و رضایت او رغبت کن.
در این که منظور از «فَانْصَبْ» چه کاری است، مفسّران نظرات مختلفی ابراز داشتهاند. آنچه لازم به ذکر است، این که فراغت شایسته و سالم در فرهنگ قرآن، تنبلی و بیکار نشستن نیست.
در یکی از دعاهای امام سجّاد (علیه السلام) میخوانیم:
«اِنْ قدّرت لنا فراغاً من شغلٍ فاجعله فراغ سلامه لا تُدرکنا فیه تبعه و لا تلحقنا فیه سئمه؛ خداوندا! هرگاه برای ما فراغتی از کارها مقدّر نموده باشی، پس آن را با سلامتی (از آفات) قرار ده که در آن به گناهی آلوده نشویم و خستگی به ما رو نیاورد.»
نکته جالب در سخن امام سجاد (علیه السلام) این که فراغتِ به معنای بطالت، خستگی و فرسودگی ایجاد میکند و روح و جسم را آزار میدهد. و این نکتهای است که پدر و مادر و تمام دست اندرکاران اوقات فراغت باید به آن توجّه داشته باشند که همیشه فرزندانشان را به کارهای متنوّع مشغول کنند. امام باقر (علیه السلام) در روایتی میفرماید:
حضرت موسی (علیه السلام) در مقام مناجات عرض کرد: پروردگارا! مبغوضترین بندگان تو کدامند؟ خداوند فرمود: «جیفهٌ باللّیل و بطال بالنّهار۱۷؛ آنان که همه شب را همچون مردار و در روز بیکار هستند.»
البته در سخنان امامان (علیهم السلام) ـ از جمله کلام امام سجاد (علیه السلام) ـ از یک نوع فراغت سخن گفته شده که «فراغتِ ممدوح» است. آن حضرت از خداوند میخواهد که طعم شیرین چنین فراغتی را با وسعت در رزق و روزی به او بچشاند: «و أذقنی طعم الفراغ لما تُحِبُّ بِسَعَهٍ من سَعَتِک…»۱۸
بسیاری از سختیها و رنجهای ما، که موجب فشارهای روحی و روانی ما میشوند، از زیادهطلبی و حرص و طمعِ زیاد ناشی میگردند. حضرت از خدا میخواهد که با وسعت در روزی که خداوند به او عطا میکند، طعم و مزّه فراغت و آسودگی را به او بچشاند؛ زیرا این امور، انسان را آن چنان مشغول میکند که از یاد و ذکر خدا غافل میشود.
پینوشتها
۱- مجلّه پیوند، دکتر عبدالعظیم کریمی، تابستان ۱۳۸۲ ش.
۲- جمعه / ۹ و ۱۰
۳- دیوان دکتر قاسم رسا، ص ۲۶۸
۴- دیوان الهی قمشه ای، ص ۶۳۶
۵- صحیفه سجّادیّه، فیض الاسلام، دعای ۲۰، ص۱۴۰ و ۱۴۱
۶- بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۷۸
۷- غررالحکم، ج ۲، ص ۳۶۵ و ۸۴۸
۸- نهج البلاغه، دشتی، ص ۷۲۴، حکمت ۳۹۰
۹- صحیفه سجّادیّه، دعای ۴۷، ص ۳۴۹
۱۰- همان، دعای ۲۱، ص ۱۴۵
۱۱- غررالحکم، ج ۲، ص ۶۸۱، ح ۱۱۰۳
۱۲- همان، ص ۶۶۷ و ۶۶۸، ح ۹۴۴
۱۳- همان، ص ۶۶۹ و ۶۷۰، ح ۹۷۰
۱۴- همان، ص ۷۵۳، ح ۲۴۱
۱۵- همان، ص ۵۸۵، ح ۵۵
۱۶- بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۷۰
۱۷- سفینه البحار، ج ۵، ص ۳۶۸
۱۸- صحیفه سجّادیّه، دعای ۴۷، ص ۳۵۵
نقل از: هشتمین بارگاه نور