- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
در شرایط و اوضاع فعلی که جریان وهابیت در قالب و عناوین مانند «القاعده»، «داعش»، «النصره» و تکفیریهای شبهه قاره شکل گرفته و هر روز از خشونتهای تند و بیباکانه آنان و همچنین جمود بر ظاهر نصوص دینی و تحجر گرائی، از رسانه های کتبی و تصویری دیده و شنیده میشود، از یک طرف مسلمانان را به بهت، حیرت و ترس مواجه ساخته است و از طرف دیگر تداعی کننده جریان خوارج در صدر اسلام است که با همین اوصاف و ویژگیها ظهور و بروز نمود و مشکلات عدیده و بی شماری را در را ه تحقق حکومت امام علی(ع) به وجود آورد و مانع اهداف بزرگ و عدالت محور آن حکومت شد که تا به امروز مسلمانان از تبعات سؤ آن رنج میبرند، و به طور قاطع میتوان گفت که اگر گروه خوارج در آن زمان پیدا نمیشد امروز ما شاهد جریانهای تکفیری نمیبودیم و این همه گرفتاری و مشکلات نمیداشتیم.
بنابراین بین فرقه وهابیت و خوارج شباهتهای بسیار و شدیدی وجود دارد، که در محورهای زیر میتوان آنها را دسته بندی نمود:
۱. نفی وسائط فیض الهی
شعار خوارج این بود که: «لا حکم الا لله»[۱] (حکومتی جز حکومت خدا نیست) و امیر مؤمنان علی علیهالسلام فرمود: «کلمه حق ارید بها باطل»[۲] این کلمهای حقی است که از آن باطل اراده شده است. مقصود خوارج از این کلمه این است که کسی نمیتواند امیر و حاکم باشد و در مسائل دینی نمیتوان به «حکمیت» پرداخت بدین جهتحکمیت صفین را کفر و گناه میپنداشتند در صورتی که در خود قرآن مردم در موارد اختلاف به حکمیت و داوری فرا خوانده شدهاند آنجا که میفرماید: «و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها.؛ «هرگاه ترسیدید که میان زن و شوهر اختلاف پدید آید، داوری از خانواده مرد و داوری از خانواده زن برگمارید.»[۳]
وهابیت، نیز شعارشان این است که : «لا دعاء الا لله، لا شفاعه الا لله، لا توسل الا بالله، لا استغاثه الا بالله و…»[۴] دعا، شفاعت، توسل و مدد خواهی جز از خدا و برای خدا نیست و این سخن، درست است ولی وهابیها منظور نادرستی از آن اراده کردهاند.
۲. مقدس مآبی
شباهت دیگر وهابیان با خوارج آن است که خوارج خیلی به ظاهر مقدس بودند و نسبت به نماز و تلاوت قرآن اهتمام زیاد میورزیدند، حتی از کثرت سجده، پیشانی آنها پینه بسته بود. پیامبر اسلام(ص) در باره آنها فرمود:« یَحْقِرُ أَحَدُکُمْ صَلَاتَهُ مَعَ صَلَاتِهِمْ وَصِیَامَهُ مَعَ صِیَامِهِمْ یَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لَا یُجَاوِزُتراقیهم » یعنی نماز و روزه شما در برابر نماز و روزه آنها ناچیز است، اما ایمان آنها ظاهری است و از حلقومشان تجاوز نمیکند.[۵] آری آنها خوردن خرمای بر خاک افتاده را حرام میدانستند، اما خون مسلمین را مباح میشمردند. تاریخ گواه این ادعا است.
وهابیها نیز این چنیناند به ظاهر تعصب در دین دارند و در مسائل دینی سختگیرند، نماز را به موقع میخوانند و در عبادت خدا خود را خسته میکنند و در طلب حقاند ولی راه خطا میپیمایند و از محرمات شدیداً اجتناب مینمایند تا آنجا که از تلگراف که حکم شرعی آن معلوم نیست، استفاده نمیکنند ولی مسلمانان و اهل قبله را بدون هیچ ملاحظهای سر میبرند.
۳.تکفیر مسلمانان
شباهتسوم وهابیها با خوارج این است که خوارج جز خود، بقیه مسلمانان را کافر میدانستند و میگفتند کسی که مرتکب گناه کبیره میشود، در آتش مخلد خواهد بود و همچنین خون و مال مسلمانان را حلال میدانستند.[۶]
وهابیها نیز وضعی مشابه آنها را دارند، آنان سایر مسلمانان را مشرک میدانند و خون و مال آنها را حلال میشمارند و مسلمانان را مشرک خطاب میکنند و کشورهای اسلامی را سرزمین کفر معرفی مینمایند و هجرت از آنها را لازم و ضروری میدانند و کسی را که نماز را ترک کرده، اگرچه منکر آن نباشد، واجبالقتل میشمارند.[۷]
۴. مدارا با مشرکان و کافران
همچنان که خوارج مسلمانان را میکشتند ولی بتپرستان و مشرکان از شر آنها در امان بودند، وهابیها نیز چنین میکردند در هیچ تاریخی نقل نشده که وهابیان با کفار جنگ کرده باشند آنان هرچه کشتهاند، از مسلمانان کشتهاند، بیآنکه گناهی از آنها سر زده باشد. کافی است که به تاریخ آنها مراجعه کرده و کشتار بیرحمانه آنها را در حمله به مکه و مدینه و طائف، کربلا و یمن و نجف و سایر بلاد اسلامی از نظر بگذرانیم در صورتی که در همین زمان، کفر و الحاد در روی زمین گسترده و عالمگیر شده بود وهابیان به فکر پیکار با آنان برنیامدند، بلکه با انگلیسیها و دیگر بیگانگان ساختند و مسلمانان را قتل عام کردند.[۸]
۵. بی باکی
خوارج باکی ازمرگ نداشتند و آن را با آغوش باز استقبال میکردند؛ زیرا چنان میپنداشتند که پس از مرگ به بهشتخواهند رفت. گویند یکی از آنها در جنگ نیزهای خورد و او همینطور خود را به دشمن رسانید و او را بکشت و این جمله را میخواند: «و عجلت الیک رب لترضی!» «به سوی تو پروردگارا شتاب کردم تا از من خشنود شوی».[۹]
وهابیها نیز در میدان جنگ از خودگذشتگی و فداکاری نشان میدهند و به گمانشان اگر مردند بلا فاصله وارد بهشت میشوند.
۶. شاخ شیطان
در حق خوارج گفته شده، «کلما قطع منهم قرن نجم قرن»[۱۰] «هرگاه شاخی از آنها قطع شود شاخی دیگر بروید و ظاهر گردد». بارها خوارج ریشهکن شدند، باز گروهی از جای دیگر سر بلند کردند و همینطورند وهابیان، شریف با آنها پیکار کرد و محمد علی پاشا آنها را از بن برانداخت و فرزندش ابراهیم پاشا به مرکز درعیه حمله کرد و آن را با خاک یکسان ساخت ولی باز از جای دیگر سر درآوردند و فتنه و آشوب بپا کردند.[۱۱]
پی نوشت:
[۱] . المجموع شرح المهذب ((مع تکمله السبکی والمطیعی))، أبو زکریا محیی الدین یحیى بن شرف النووی (المتوفى: ۶۷۶هـ)، ج۱۹، ص ۲۱۸.
[۲]. همان.
[۳]. نساء، آیه ۳۵.
[۴]. ر.ک: کتاب التوحید ، محمد بن عبد الوهاب بن سلیمان التمیمی النجدی (المتوفى: ۱۲۰۶هـ).
[۵]. صحیح مسلم، مسلم النیسابوری، ج۲، ص ۷۴۴.
[۶]. الملل و النحل ، شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ج ۱، ص ۱۳۷.
[۷] . کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبد الوهاب امین، محسن ، از ص ۱۱۲ تا ۱۱۷.
[۸]. ر.ک: همان.
[۹] . جاذبه و دافعه علی علیه السلام، مرتضی مطهری، ص۱۲۹.
[۱۰]. کشف الارتیاب، ص ۱۰۵.
[۱۱]. کشف الارتیاب، ص ۱۱۲ تا ۱۱۷.