عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت از دیدگاه اسلام

عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت از دیدگاه اسلام

۱۴۰۴-۰۲-۱۴

96 بازدید

اشتراک‌گذاری در ایتا اشتراک‌گذاری در بله اشتراک‌گذاری در سروش کپی کردن لینک

عدالت اقتصادی در اسلام از اصول بنیادینی است که بر اساس آموزه‌ های قرآن و سنت، تضمین‌ کننده رفاه عمومی و حفظ کرامت انسانی است. عدالت اقتصادی به معنای توزیع عادلانه منابع و ثروت در جامعه است، تا تمامی افراد بدون تبعیض به حقوق و نیازهای خود دست یابند.

اسلام با تأکید بر عدالت اقتصادی، مقابله با فقر، کاهش فاصله طبقاتی و جلوگیری از انباشت ثروت در دست افراد خاص، سعی دارد جامعه‌ ای متعادل و پویا ایجاد کند. عدالت اقتصادی به عنوان یک محور اصلی، نه تنها به تأمین نیازهای مادی افراد، بلکه به ارتقای رشد معنوی و اخلاقی آن‌ ها نیز می‌ پردازد.

۱. مفهوم شناسی عدل و عدالت

الف) تعریف لغوی و اصطلاحی

عدل در لغت و اصطلاح، معانی مختلفی دارد که به برخی از آن‌ ها اشاره می‌ ‌شود: «نهادن هر چیزی به جای خود»، «حد متوسط میان افراط و تفریط در قوای درونی»[۱]، «به تساوی تقسیم کردن»[۲]، «رعایت برابری در پاداش و کیفر دادن به دیگران، اگر عمل نیک است پاداش و اگر بد است است کیفر داده شود».[۳]

ب) عدل و عدالت در اسلام

عدالت در اسلام یکی از اصول اساسی و محورهای تفکر دینی و اجتماعی است. در قرآن کریم، آیات متعددی بر لزوم برقراری عدالت تأکید می ‌کنند؛

از جمله در سوره نحل، آیه ۹۰ آمده است: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الإِحْسَانِ وَ إِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَ یَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می ‌دهد؛ و از فحشا و منکر و ستم، نهی می ‌کند؛ خداوند به شما اندرز می ‌دهد، شاید متذکّر شوید!».

همچنین امام علی (ع) در نهج‌ البلاغه، عدالت را به عنوان محوری‌ ترین ویژگی یک حاکم و نظم اجتماعی بیان می ‌کند: «العدلُ یَضَعُ الأُمورَ مَواضِعَها؛ عدالت، امور را در جایگاه خود قرار می دهد».[۴]

شهید مطهری، چهار برداشت از عدل را بیان می کند:

۱. موزون بودن: یعنی رعایت تناسب یا توازن میان اجزای یک مجموعه؛ واژه اقتصاد نیز در فرهنگ اسلامی به معنای رعایت حد وسط و اعتدال ذکر شده است و اساس اقتصاد اسلامی بر مبنای رعایت اعتدال است.

۲. تساوی و رفع تبعیض: یعنی رعایت مساوات بین افراد هنگامی که استعدادها و استحقاق های مساوی دارند، مانند: عدل قاضی.

۳. رعایت حقوق افراد و دادن پاداش و امتیاز بر اساس میزان مشارکت آنها مانند: عدالت اجتماعی.

۴. رعایت استحقاق ها: این معنی از عدل عمدتاً مربوط به عدالت تکوینی و از خصوصیات باری تعالی است.[۵]

وی همچنین از واژه عدالت و ظلم که درباره انسان بکار می ‌‌رود، چنین ترسیمی ‌‌ارائه داده است: «ما افراد بشر، فردی از نوع خود را که نسبت به دیگران قصد سوئی ندارد، به حقوق آن‌ ها تجاوز نمی ‌‌کند، هیچ‌ گونه تبعیضی میان افراد قائل نمی ‌‌گردد، در آنچه مربوط به حوزه حکومت و اداره او است با نهایت بی‌ طرفی به همه به یک چشم نگاه می ‌‌کند، در مناقشات و اختلافات افراد دیگر، طرفدار مظلوم و دشمن ظالم است؛ چنین کسی را دارای نوعی از کمال (یعنی عدالت) می ‌‌دانیم و روش او را قابل «تحسین» می ‌‌شماریم و خود او را «عادل» می ‌‌دانیم.

در مقابل، فردی را که نسبت به حقوق دیگران تجاوز می ‌‌کند، در حوزه قدرت و اداره خود میان افراد تبعیض قائل می ‌‌شود، طرفدار ستمگران و ستمکشان «بی‌ تفاوت» است، چنین کسی را دارای نوعی نقص به نام «ظلم» و ستمگری می‌ ‌دانیم و خود او را «ظالم» می‌‌ خوانیم و روش او را لایق «تقبیح» می ‌‌شماریم».[۶]

ج) عدالت اقتصادی

در علم اقتصاد، عدالت اقتصادی به توزیع منصفانه و برابر منابع، فرصت ‌ها و دستاوردهای اقتصادی اشاره دارد. این مفهوم به ‌ویژه در اقتصاد سیاسی، فلسفه و نظریات عدالت اجتماعی به‌ طور عمیق مورد بحث قرار گرفته است. عدالت اقتصادی معمولاً به دو جنبه اصلی تقسیم می‌ شود:

۱. عدالت توزیعی که بر توزیع منصفانه منابع و ثروت در میان افراد و گروه‌ های مختلف جامعه تمرکز دارد.[۷]

۲. عدالت رویه‌ ای که به برابری در فرآیندهای اقتصادی، قوانین، و فرصت ‌ها برای مشارکت و رقابت سالم اشاره دارد.[۸]

۲. عدالت اقتصادی در اسلام

در عدالت اقتصادی اسلام دو محور مهم به چشم میخورد:

الف) عدالت در توزیع ثروت

یکی از مهمترین ابعاد عدالت اقتصادی در اسلام، توزیع عادلانه ثروت است. قرآن کریم در سوره حشر، آیه ۷ می ‌فرماید: «کَیْ لَا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ؛ تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد».

این آیه نشان ‌دهنده این است که ثروت نباید تنها در دستان افراد ثروتمند قرار گیرد و باید میان افراد جامعه به‌ طور عادلانه توزیع شود. همچنین پیامبر اکرم (ص) در حدیثی فرمودند: «إِنَّ اللّهَ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ حَقّاً لِمَا یَکْفِی فُقَرَاءَهُمّْ؛ به‌ راستی که خداوند در اموال ثروتمندان حقی قرار داده است که نیازهای فقیرانشان را برآورده کند».[۹]

ب) زکات و نقش آن در برقراری عدالت اقتصادی

زکات به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای تحقق عدالت اقتصادی در اسلام، وظیفه ‌ای دینی است که برای کمک به فقراء و نیازمندان وضع شده است. قرآن کریم در سوره توبه، آیه ۶۰ به مصارف زکات اشاره کرده است: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ…؛ زکات ها مخصوص فقرا و مساکین است…».

طبق روایت امام صادق(ع): «إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ مَا یُکَفّ بهِ الْفُقَرَاءُ؛ همانا خداوند در اموال ثروتمندان حقی قرار داده است که نیازهای فقرا را برآورده می‌ سازد».[۱۰]

۳. تفاوت عدالت اقتصادی با عدالت اجتماعی

عدالت اقتصادی به تخصیص منصفانه منابع و توزیع عادلانه ثروت میان افراد جامعه می‌ پردازد و نقش کلیدی در ایجاد یک جامعه پایدار و پویا دارد. در سایه عدالت اقتصادی، افراد جامعه به فرصتی برابر برای پیشرفت و دسترسی به منابع ضروری زندگی دست پیدا می‌ کنند.

عدالت اقتصادی نه تنها به بهبود وضعیت زندگی قشرهای ضعیف کمک می‌ کند، بلکه از انباشت ثروت در دست گروه‌ های محدود جلوگیری می‌ کند و نابرابری را کاهش می‌ دهد.

عدالت اقتصادی بر این اصل استوار است که قوانین و سیاست‌ های اقتصادی به گونه‌ ای باشد که همه افراد جامعه از فرصت‌ ها و امکانات یکسان بهره‌ مند شوند. در حالی که عدالت اجتماعی به‌ عنوان یک مفهوم وسیع ‌تر، به حفظ حقوق انسانی و برخورد منصفانه با تمامی اقشار جامعه توجه دارد.

ابن‌ سینا نیز به اهمیت عدالت اقتصادی و لزوم وجود قوانین عادلانه که فراتر از توانایی‌ های انسانی باشد اشاره کرده، و آن را نیازمند اصولی دانسته که باید از وحی الهی سرچشمه بگیرد.[۱۱]

۴. گزاره های عدالت اقتصادی در اسلام

قرآن کریم با تاکید بر عدالت اقتصادی، مسیرهایی را برای تحقق عدالت اقتصادی در جامعه ترسیم می ‌کند. این اصول با تأکید بر توزیع عادلانه ثروت، ایجاد فرصت‌ های برابر و منع بهره ‌کشی، بنیانی برای عدالت اقتصادی فراهم می ‌آورند. هدف این تعالیم ایجاد جامعه ‌ای مبتنی بر عدالت اقتصادی است که در آن همگان به منابع و فرصت‌ های اقتصادی دسترسی منصفانه داشته باشند، در ادامه به برخی از این گزاره ها به طور گذرا اشاره می شود:

الف) احیای زمین به دست خدا

آیاتی که از زمین و احیای آن به دست خداوند،[۱۲]منابع و ثروت ‌های طبیعی،[۱۳]زیبایی و سرسبزی زمین،[۱۴] تسخیر آن به نفع بشر،[۱۵] امکان تغییر و تصرف در آن [۱۶]و تفویض آبادانیش به انسان ‌ها[۱۷] سخن گفته است. آیات فراوانی نیز با توجه به نظریه استخلاف و رفع همه نیازمندی ‌های انسانی از زمین[۱۸] به فراوانی منابع طبیعی[۱۹]اشاره دارد.

ب) توزیع ثروت

آیاتی که به توزیع ثروت اشاره دارد؛ همچون آیات خمس،[۲۰] زکات،[۲۱] انفال،[۲۲] فیء،[۲۳] میراث[۲۴] و آیاتی که مسلمانان را به صدقه و انفاق تشویق کرده و از حق نیازمندان در اموال ثروتمندان[۲۵] سخن گفته است.

ج) تبلیغ رفتارهای اخلاقی

آیاتی که رفتارهای اخلاقی و انسان دوستانه ‌ای همچون همبستگی و پیوند اجتماعی، [۲۶]تعاون و هم‌ یاری،[۲۷] احسان و نیکوکاری،[۲۸]ترجیح دیگران بر خود و تقدیم پاداش اخروی بر نفع مادی[۲۹] را تبلیغ می ‌کند.

د) قوانین فعالیت ‌های اقتصادی

آیاتی که محدودیت‌ هایی را در فعالیت‌ های اقتصادی ترسیم می‌ کند؛ همچون رباخواری،[۳۰] رشوه گیری،[۳۱] ثروت‌ اندوزی،[۳۲] تجمل‌ گرایی،[۳۳] رفاه ‌زدگی،[۳۴] اسراف و تبذیر[۳۵] و درآمدهای حرام[۳۶] و هم‌ چنین آیاتی که به نزول عذاب بر ثروتمندان و مرفهان سرکش اشاره دارد.

۵. جهان‌ بینی عدالت اقتصادی اسلام

فلسفه عدالت اقتصادی اسلام نگاهی جامع به رابطه خدا، جهان و انسان دارد که در آن عدالت اقتصادی به عنوان یکی از ارکان اصلی هدایت بشر مطرح می‌ شود.[۳۷] این فلسفه تلاش می‌ کند تا با ایجاد تعادل و توزیع عادلانه منابع، عدالت اقتصادی را در تمامی ابعاد زندگی فرد و جامعه برقرار سازد. از این رو، عدالت اقتصادی نه تنها به تأمین نیازهای مادی می‌ پردازد، بلکه به ابعاد معنوی نیز توجه دارد تا تمامی انسان‌ ها در چارچوب عدالت اقتصادی بتوانند از فرصت‌ های برابر بهره‌مند شوند. این فلسفه در آیات فراوانی قابل برداشت است:

الف) حاکمیت مطلق خداوند

در موارد زیادی از آیات قرآنی از حاکمیت خداوند بر زمین و آسمان ‌ها سخن رفته: «اَلَم تَعلَم اَنَّ اللّهَ لَهُ مُلکُ السَّموتِ و الاَرضِ و ما لَکُم مِن دونِ اللّهِ مِن ولِیّ و لا نَصیر؛ آیا نمی ‌دانستی که حکومت آسمان ها و زمین، از آن خداست؟! (و حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلی در احکام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، ولی و یاوری برای شما نیست. (و اوست که مصلحت شما را می‌ داند و تعیین می ‌کند)»[۳۸] در این آیه مالک حقیقی، خداوند معرفی شده است.[۳۹]

«و ءاتوهُم مِن مالِ اللّهِ الَّذی ءاتکُم؛ و چیزی از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید»[۴۰] در این آیه امر به انفاق از آن‌ چه خداوند انسان ‌ها را در آن جانشین خود قرار داده نیز مبین این سخن است که خداوند مالک حقیقی زمین و آسمان‌ ها بوده و انسان ‌ها نماینده خداوند بر روی زمین و مجری اوامر وی هستند: «و اَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیهِ؛ و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید».[۴۱]

مفسران، مفهوم خلافت و جانشینی را در این آیه و نیز آیه ۳۰ بقره به مطابقت کامل خلیفه و مستخلف عنه در همه شئون وجودی و آثار و احکام دانسته ‌اند[۴۲] و گاه به عنوان یکی از مقوّمات اقتصاد اسلامی از آن یاد شده است.[۴۳]

ب) محور آفرینش بودن انسان

در آیات فراوانی نیز انسان محور آفرینش زمین معرفی شده است: «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعًا؛ او خدایی است که همه آنچه را (از نعمت ها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید».[۴۴]

اول:  کرامت انسان

کرامت و ارزش والای انسانی نیز که در آیه ۷۰ اسراء بدان اشاره شده، نقطه تمایز نظر اسلام را درباره انسان با سایر مکتب‌ ها آشکار می ‌سازد.[۴۵]

خداوند در جهت حفظ کرامت انسانی همه نیازمندی‌ های وی را اعم از خوراک، پوشاک، مسکن، حمل و نقل، زیبایی و… در زمین و بهره‌ گیری از منابع آن قرار داده است: «…اَنّا نَسوقُ الماءَ اِلَی الاَرضِ الجُرُزِ فَنُخرِجُ بِهِ زَرعًا تَأکُلُ مِنهُ اَنعمُهُم و اَنفُسُهُم؛ ما آب را به سوی زمین های خشک می ‌رانیم و به وسیله آن زراعت هایی می ‌رویانیم که هم چهارپایانشان از آن می‌ خورند و هم خودشان تغذیه می ‌کنند».[۴۶]

دوم: فراوانی منابع طبیعی

فراوانی منابع طبیعی که خداوند آن ‌ها را برای رفع نیازهای بشر در جهت تحقق حیاتی کریمانه آفریده است از دیگر موضوعات مورد توجه مفسران و اقتصاددانان مسلمان است: «الَّذی خَلَقَ السَّموتِ و الاَرضَ و اَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرتِ رِزقًا لَکُم و سَخَّرَ لَکُمُ الفُلکَ …؛ خداوند همان کسی است که آسمان ها و زمین را آفرید؛ و از آسمان، آبی نازل کرد؛ و با آن، میوه‌ ها (ی مختلف) را برای روزی شما (از زمین) بیرون آورد؛ و کشتی ‌ها را مسخّر شما گردانید، تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند؛ و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود؛

و خورشید و ماه را -که با برنامه منظّمی درکارند- به تسخیر شما درآورد؛ و شب و روز را (نیز) مسخّر شما ساخت؛ و از انواع نعمت هایی که از او درخواست کردید به شما عطا فرمود، و اگر نعمت های (بی انتهای) خدا را بخواهید به شماره آورید هرگز حساب آن نتوانید کرد، (با این همه لطف و رحمت خدا) باز انسان سخت ستمگر و کفر کیش و ناسپاس است».[۴۷]

برخی در تفسیر این آیات بیان داشته‌ اند که خداوند هر آن‌چه را که انسان ‌ها بدان نیاز داشته‌ اند به آن ‌ها ارزانی داشته، هر چند آن را طلب نکرده یا بدان آگاهی نداشته‌ اند.[۴۸] برخی نیز با اشاره به معنای تسخیر گفته‌اند که خداوند جهان را به‌گونه‌ ای هماهنگ با نیازهای بشری آفریده است.[۴۹]

سوم: وظیفه آبادانی زمین

وظیفه آبادانی زمین در راستای اصل خلافت به انسان ‌ها تفویض شده است: «هُوَ اَنشَاَکُم مِنَ الاَرضِ و استَعمَرَکُم فیها؛ اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت».[۵۰] مفسران در ذیل آیه از کشاورزی، صنعت و خانه‌ سازی بشر نام برده ‌اند و واژه «استعمار» را به معنای واگذاری آبادانی زمین دانسته ‌اند.[۵۱]

ج) بهره‌ گیری از نعمت ‌ها

کاوش بر روی زمین و بهره‌ گیری از نعمت ‌های الهی: «فَامشوا فی مَناکِبِها و کُلوا مِن رِزقِهِ» نیز در دیگر آیات با عنوان «ابتغاء فضل اللّه» مورد سفارش قرآن قرار گرفته است: «و ما یَستَوِی البَحرانِ هذا عَذبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ و هذا مِلحٌ اُجاجٌ…؛ دو دریا یکسان نیستند: این یکی دریایی است که آبش گوارا و شیرین و نوشیدنش خوشگوار است، و آن یکی شور و تلخ و گلوگیر؛

(امّا) از هر دو گوشتی تازه می خورید و وسایل زینتی استخراج کرده می ‌پوشید؛ و کشتی ها را در آن می‌ بینی که آنها را می ‌شکافند (و به سوی مقصد پیش می‌ روند) تا از فضل خداوند بهره ‌گیرید، و شاید شکر (نعمت های او را) بجا آورید!».[۵۲]

مفسران در ذیل آیه به بیان برخی مصادیق بهره ‌گیری از نعمت ‌های الهی پرداخته ‌اند؛[۵۳] اما نکته قابل توجه این است که مفهوم «ابتغاء فضل الله» که در آیات ۱۴ نحل، ۷۳ قصص، ۴۶ روم، ۱۰ جمعه،۲۰ مزمّل، و… نیز به‌ کار رفته، تنها در معنای تجارت و داد و ستد خلاصه نمی ‌شود و به سعی در زمین و بررسی و شناخت منابع و معادن آن و بهره ‌برداری کامل از آن تأکید دارد؛[۵۴] هم‌ چنین از آیه «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَنفِقوا مِن طَیِّبتِ ما کَسَبتُم؛ از قسمت های پاکیزه اموالی که (از طریق تجارت) به دست آورده ‌اید انفاق کنید» وجوب انفاق برداشت شده است.[۵۵] که در راستای آن، تجارت و تولید اهمیت می‌ یابد.

نتیجه گیری

عدالت اقتصادی در اسلام به توزیع عادلانه ثروت و نیز پرداخت زکات و جلوگیری از انحصار ثروت اشاره دارد. عدالت اقتصادی در قرآن، ابزارهایی مانند زکات را برای کمک به نیازمندان معرفی کرده تا عدالت اقتصادی برقرار شود. نظام اقتصادی اسلام با تأکید بر عدالت اقتصادی، رفاه عمومی و توزیع عادلانه منابع را ترویج می ‌کند.

پی نوشت ها

[۱] . فرهنگ معین، واژه عدل.

[۲] . المنجد، ماده عدل.

[۳] . اصفهانی، المفردات، ذیل واژه عدل.

[۴] . نهج ‌البلاغه، خطبه ۲۱۴.

[۵] . مطهری، عدل الهی، ص ۴۷.

[۶] . مطهری، عدل الهی، ص ۴۷.

[۷] . رالز، نظریه ‌ای در باب عدالت، ص ۱۴۰ – ۱۵۲.

[۸] . سن، توسعه به مثابه آزادی، ص ۴۶- ۵۵.

[۹] . مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۶، ص ۱۲۳.

[۱۰] . کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۷۰.

[۱۱] . ابن ‌سینا، الشفاء، ج ۲، ص ۱۲۳.

[۱۲] . روم، آیه۱۹؛ فصّلت، آیه۳۹.

[۱۳] . رعد، آیه۳۴؛ فصّلت، آیه۱۰.

[۱۴] . کهف، آیه۷؛ حجّ، آیه۶۳.

[۱۵] . نحل، آیه۱۲ -۱۳؛ حجّ، آیه۶۵.

[۱۶] . ملک، آیه۱۵.

[۱۷] . هود، آیه۶۱.

[۱۸] . بقره، آیه۲۲؛ انعام، آیه۱۴۱؛ نحل، آیه۱۴.

[۱۹] . اعراف، آیه۱۰؛ حجر، آیه۲۰.

[۲۰] . انفال، آیه۴۱.

[۲۱] . بقره، آیه۱۱۰.

[۲۲] . انفال، آیه۱.

[۲۳] . حشر، آیه۷.

[۲۴] . نساء، آیه۷؛ ۳۲؛ ۱۱۲.

[۲۵] . معارج، آیه۲۴-۲۵.

[۲۶] . حجرات، آیه۱۰.

[۲۷] . مائده، آیه۲.

[۲۸] . نحل، آیه۹۰؛ قصص، آیه۷۷.

[۲۹] . حشر، آیه۹؛ توبه، آیه۹۹.

[۳۰] . بقره، آیه۲۷۵.

[۳۱] . بقره، آیه۱۸۸.

[۳۲] . توبه، آیه۳۴.

[۳۳] . قصص، آیه۵۸.

[۳۴] . اسراء، آیه۱۶.

[۳۵] . اعراف، آیه۳۱؛ اسراء، آیه۲۷.

[۳۶] . نساء، آیه۲۹.

[۳۷] . مهدوی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۴۵.

[۳۸] . بقره، آیه۱۰۷.

[۳۹] . حرعاملی، وسائل ‌الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۰۰.

[۴۰] . نور، آیه۳۳.

[۴۱] . حدید، آیه۷.

[۴۲] . طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۱۱۵.

[۴۳] . محمد هاشم، النظریه الاقتصادیه الاسلامیه، ص ۱۷.

[۴۴] . بقره، آیه۲۹.

[۴۵] . درآمدی بر اقتصاد اسلامی، ص ‌۳۸‌ -۳۹.

[۴۶] . سجده، آیه۲۷.

[۴۷] . ابراهیم، آیه۳۲- ۳۴.

[۴۸] . زمخشری، الکشاف، ج ۲، ص ۵۵۷.

[۴۹] . طباطبایی، المیزان، ج ۱۲، ص ۵۹-۶۰.

[۵۰] . هود، آیه۶۱.

[۵۱] . زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۴۰۷؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص۱۷؛ محمد رشید، تفسیر‌المنار، ج ۱۲، ص ۱۲۱.

[۵۲] . ملک، آیه۱۵؛ فاطر، آیه۱۲.

[۵۳] . زمخشری، الکشاف، ج۳، ص۶۰۴ – ۶۰۵؛ قرطبی، تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۲۱۴.

[۵۴] . زیدان، منهج الاقتصاد فی القرآن، ص ۶۴.

[۵۵] . بقره، آیه۲۶۷؛ جصاص، احکام‌القرآن، ج ۱، ص۶۲۴؛ مقدس اردبیلی، زبده ‌البیان، ص۲۵۳.

منابع

  1. قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، قم، مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، ۱۳۷۳ش.
  2. نهج البلاغه، شریف الرضی، محمد بن حسین، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، قم، مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، ۱۳۸۴ش.
  3. ابن سینا، حسین بن عبد الله، الشفاء (الطبیعیات)، محقق ابراهیم مدکور، محمد محمود قاسم، قم، کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی نجفی (ره)، ۱۴۱۵ق.
  4. ابن منظور، محمد بن مکرم،لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، بی‌تا.
  5. پژوهشکده حوزه و دانشگاه، درآمدی بر اقتصاد اسلامی، چ۹، تهران، سمت، ۱۳۹۳ش.
  6. جصاص، احمد بن علی، أحکام القرآن (جصاص)، محقق محمد صادق قمحاوی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
  7. حرعاملی، محمد‌ بن حسن، وسائل الشیعه، چ۳، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۶ق.
  8. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار الشامیه، ۱۴۱۲ق.
  9. رالز، جان، نظریه‌ای در باب عدالت، ترجمه‌ حمید عضدانلو، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۵ش.
  10. رضا، محمد رشید، تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار)، قاهره، مطبعه المنار، ۱۳۶۶ق.
  11. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، محقق ابن حجر عسقلانی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
  12. سن، آمارتیا، توسعه به مثابه آزادی، ترجمه‌ کمال خرازی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۶ش.
  13. صدر، سیدمحمد باقر، اقتصادنا، چ۱، قم، المؤتمر العالمی للامام الشهید الصدر، ۱۴۲۴ق.
  14. صدر، محمد باقر، صوره عن إقتصاد المجتمع الإسلامی، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۹۷۹م.
  15. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۲ش.
  16. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۸ق.
  17. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  18. قرطبی، محمد بن احمد، مختصر تفسیر القرطبی، محقق ابراهیم نعمه، دمشق، دارابن کثیر، ۱۴۲۷ق.
  19. قعدان، زیدان عبدالفتاح، منهج الإقتصاد فی القرآن، بی جا، جمعیه الدعوه الاسلامیه العالمیه، ۱۳۹۹ق.
  20. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  21. ماوردی، علی بن محمد، النکت و العیون: تفسیر الماوردی، محقق سید بن عبدالمقصود و عبدالرحیم، بیروت، دار الکتب العلمیه، بی‌تا.
  22. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چ۲، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  23. محمد هاشم، اسماعیل، النظریه الاقتصادیه الاسلامیه، بیروت، دار النهضه العربیه للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۹۷۷م.
  24. مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، صدرا، ۱۴۴۵ق.
  25. معلوف، لویس، المنجد فی اللغه، بیروت، دارالمشرق، ۱۴۱۵ق.
  26. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبده البیان فی أحکام القرآن، محقق محمد باقر بهبودی، تهران، مکتبه المرتضویه، بی‌تا.
  27. هادوی تهرانی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، نهران، خرد، ۱۳۷۸ش.

با اقتباس قسمتی از مقاله:

مقاله «شاخصه ‌های اقتصاد اسلامی»، سایت پژوهه، تاریخ بازیابی ۱۹/۱۰/۱۳۹۵.

سعید آخوند زاده، مفهوم عدالت، مجله دانش پژوهان، ش۸، ص۳۸، بهار و تابستان ۱۳۸۵ش.

بدون دیدگاه