- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : محمد ارباب
- 0 نظر
در بخش اول مقاله اشاره شد که اسلام آیین صلح و برادری است و دفاع نمودن از خود، یک امر فطری می باشد؛ سپس اهداف جهاد در اسلام مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه مطلب به بررسی بیشتر پیرامون ماهیت جهاد و نفی خشونت در اسلام می پردازیم.
هماهنگی احکام جهاد اسلامی با اهداف آن
جهاد اسلامی از آن رو که «جهاد فی سبیل الله» است و اهداف مقدسی دارد، قانونمند و دارای احکامی ویژه است که آن را از جنگ های سراسر خشونت بشری کاملا متمایز می کند. برخی از این احکام در قرآن کریم و برخی در سنت معصومان (علیهم السلام) آمده اند که به برخی نمونه های قرآنی آن اشاره می کنیم:
- «وَ قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَ لاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛[۱]
در راه خدا با کسانی [مشرکان مکه] که با شما سر جنگ دارند، بجنگید و از حدود الهی تجاوز نکنید که خدا تجاوزگران را دوست نمی دارد».
این آیه شریفه سه قید و حد برای جنگ ذکر کرده است: نخست آنکه مسلمانان در راه خدا بجنگند، نه برای دنیاطلبی مانند غنیمت یابی. دوم آنکه مسلمانان با کسانی بجنگند که برای پیکار با ایشان آمده اند؛ نه کسانی که سر جنگ با آنها ندارند. سوم آنکه مسلمانان به هیچ کس تجاوز روا ندارند؛ یعنی زنان و کودکان و پیران و کسانی را که اهل جنگ نیستند، همه را محترم شمرند.
- «یَأیها الَّذِینَ ءَامَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَ لَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَانُ قَوْمٍ على أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُون؛[۲] اى کسانی که ایمان آورده اید، برای خدا به جد برپا باشید و به عدل و داد گواهی دهید و مبادا دشمنی شما با قومی وادارتان کند که به عدالت رفتار نکنید. به عدالت رفتار کنید که آن به تقوا نزدیک تر است و از خدا پروا بدارید که خدا به آنچه می کنید، آگاه است».
نمونه هایی از احکام و رهنمودهای یادشده در سنت معصومان (علیهم السلام) نیز بدین قرارند:
- پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: «وَلا تَسُبُّوا أَهْلَ الشِرْکِ؛[۳] به مشرکان فحش و ناسزا نگویید».
- پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) درباره «اهل ذمه» یعنی غیر مسلمانانی که در کشور اسلامی و در پناه حکومت و نظام اسلامی زندگی می کنند، به مسلمانان فرمودند سفارش به خیر و نیکی را درباره اهل ذمه بپذیرید: «استَوصُوا بِأهلِ الذَّمَهِ خَیراً».[۴]
- رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مسلمانان را از ریختن سم در سرزمین مشرکان نهی می کرد: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله و سلم أَنْ یُلْقَى السَّمُّ فِى بِلَادِ الْمُشْرِکِینَ»؛[۵]
بر این اساس هر گونه کاربرد مواد شیمیایی در جنگ ممنوع است.
- هنگامی که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می خواست سپاهی برای جنگ اعزام کند، آنان را فرا می خواند و آنان را در برابر خود می نشاند و می فرمود: با نام خدا و با یاری خدا و در راه خدا و بر اساس ملت و شریعت رسول خدا سفر را آغاز کنید. نیرنگ نزنید، مثله نکنید، مردان سالخورده و کودکان و زنان را نکشید و درختی را نبرید؛ مگر به آن ناچار شوید:
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله علیه و آله و سلم) إِذَا أَرَادَ أَنْ یَبْعَثَ سَرِیَّهٌ دَعَاهُمْ فَأَجْلَسَهُمْ بَیْنَ یَدَیْهِ، ثُمَّ یَقُولُ سِیرُوا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ لا تَغْلُوا وَلا تُمَتِّلُوا وَلا تَغْدِرُوا وَ لا تَقْتُلُوا شَیْخاً فَانِیاً وَلا صَبِیّاً وَلا امْرَأَهٌ وَ لا تَقْطَعُوا شَجَراً إِلَّا أَنْ تُضْطَرُّوا إِلَیْهَا».[۶] - پیامبر اکرم فرمودند سفارش به نیکی را درباره اسیران بپذیرید: «استوصوا بالأساری خَیراً»؛[۷]
- امیرمومنان امام علی (علیه السلام) در سفارش به لشکریان خود در آغاز جنگ جمل فرمود ای مردم، فراریان را نکشید، زخمی ها را نکشید، عورت کسی را عریان نکنید، زنی را تحریک نکنید و کشته ها را مثله نکنید:
«أَیُّهَا النَّاسُ، لا تَقْتُلُوا مدیراً و لا تجهزوا عَلَى جَرِیحٍ [۸] وَ لا تَکْشِفُوا عَوْرَهً وَلا تُهَیْحُوا امْرَأَهً وَ لا تُمَتِّلُوا بِقَتِیل».[۹] - در جنگ صفین نیز آن حضرت چنین فرمود: کشته ها را مثله نکنید و هنگامی که به مردان قوم [: دشمن] دست یافتید، پرده ای را ندرید [تا آنچه در پس آن است آشکار شود] و به خانه ای در نیایید و جز آنچه در لشکرگاه می یابید، از اموال آنان چیزی برندارید و با اذیت و آزار، زنان را به هیجان نیاورید. هرچند آنها به شما دشنام دهند و به امیران و نیکان شما ناسزا گویند.[۱۰]
این نمونه های غیر قابل انکار، نشان رافت و رحمت و مدارای اسلامی اند.
ماهیت دفاعی جهاد ابتدایی
جهاد اسلامی بر دو قسم است: دفاعی و ابتدایی. جهاد دفاعی آن است که هر مسلمانی در حد توان خود وظیفه دارد در برابر تهاجم دشمنان به کشور اسلامی بایستد و تا زمان برطرف شدن خطر تهاجم، مقاومت کند؛
اما جهاد ابتدایی آن است که مسلمانان با فرمان ولی خود به سوی کافران رفته، آنان را به پذیرش اسلام دعوت کنند و برای تحقق این دعوت، موانع غیر منطقی را به وسیله جنگ از میان بردارند. جهاد اسلامی احکام فراوانی دارد که در تفاسیر قرآن[۱۱] و کتاب های فقهی[۱۲] به تفصیل آمده اند.
این جهاد به نظر و فرمان انسان کامل معصوم یعنی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) وابسته است و درباره گسترش این اختیار، یعنی فرمان جهاد ابتدایی به غیر معصوم، در فقه مباحثی مطرح شده است.[۱۳]
جهاد اوصافی دارد که برای اختصار تنها به دو ویژگی قرآنی آن اشاره می کنیم:
- چنان که گذشت، جهاد اسلامی هیچ گاه رنگ تجاوز و کشورگشایی زورمندانه، مال خواهی و دست اندازی به منابع ثروت دیگران و مانند اینها را ندارد، بلکه تنها شاخصه محوری اش «فِی سَبِیلِ اللَّهِ» (در راه خدا و برای خدا) بودن آن است. جز«جهاد فی سبیل الله» در اسلام هیچ جنگی مشروع نیست؛ چنان که در بسیاری از آیات جهاد، قید «فِی سَبِیلِ الله» یعنی جنگ در راه خدا مطرح شده است مانند آیه ۲۴۴ سوره بقره.
- دومین ویژگی قرآنی جهاد، احیاگر بودن آن است. خدای سبحان در سوره مبارکه انفال مومنان را چنین مخاطب قرار می دهد: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ…:[۱۴] ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را اجابت کنید و نیز پیامبر را آنگاه که شما را به اسلام که موجب حیات شماست، فرا می خواند…».
به گفته علامه طباطبایی، آیه بدین معناست که جنگ چه برای دفاع از مسلمانان باشد و چه برای دفاع از موجودیت و حتی جنگ ابتدایی، همه اینها در حقیقت دفاع از حق حیات انسان است و در نقطه مقابل، نابودی و مرگ فطرت انسانی در شرک نهفته است و جهاد اسلامی همواره برای احیای فطرت های مرده آدمیان است؛ پس سزاوار است که اسلام برای پاکسازی زمین از لوث مطلق شرک و برای خالص کردن ایمان برای خدا حکم دفاع (جهاد دفاعی) داشته باشد.[۱۵]
نکته مهم درباره جهاد ابتدایی این است که گرچه جهاد اسلامی در نگاه نخست به دو شاخه «دفاعی» و «ابتدایی» قسمت می شود، با تامل و ژرف نگری در ویژگی ها و اهداف جهاد اسلامی که به گوشه ای از آنها اشاره شد، می توان دریافت که جهاد ابتدایی نیز ماهیت دفاعی دارد و به دفاع از توحید فطری باز می گردد.
علامه طباطبایی این مطلب را چنین تحلیل می کند که «توحید» روح و غرض اساسی و یگانه همه احکام و قوانین و زیربنای اخلاق و معارف دینی و نخستین و اساسی ترین حق انسانیت است و هر انسانی از حق حیات سالم و فطری که همان حیات توحیدی است، برخوردار است و دفاع از چنین حقی دفاع از حقوق انسانیت است و جهاد برای زدودن شرک از جهان در واقع جنگ ابتدایی نیست، بلکه دفاع در برابر تجاوزی است که به برترین و اساسی ترین حق انسانیت یعنی توحید شده است.
پس جهاد ابتدایی برای مبارزه با شرک و پاکسازی زمین از لوث آن در حقیقت دفاع از حق انسانیت یعنی توحید است.[۱۶]
با تاسف باید گفت که در دنیای کنونی دفاع مشروع، در دفاع از حق فردی و حداکثر دفاع از حق ملی خلاصه شده و دفاع از حقوق انسانیت به ویژه توحید، امری نامشروع تلقی گردیده، با اتهام هایی مانند «خشونت» و «تحمیل عقیده بر دیگران» محکوم می شود.
ملاک دفاع مقدس دفاع از «خود» نیست، بلکه دفاع از «حق» است؛ بر این اساس، هیچ تفاوتی میان دفاع از حق فردی، ملی و انسانی نیست؛ بلکه دفاع از حق ملی برتر از فردی و دفاع از حقوق انسانی برتر از دفاع از حقوق فردی و ملی است. البته مشروعیت دفاع را همه مردم جهان می پذیرند، چون امری فطری است.
جنگ های صدر اسلام سند حقانیت
هدف از جهاد ابتدایی رهانیدن مردم تحت ستم از زنجیر اسارت طاغوت ها و گشودن فضای تفکر صحیح است؛ چنان که در جنگ مسلمانان صدر اسلام، رستم بن فرخزاد، سردار سپاه ایران از فرمانده لشکر اسلام پرسید: هدف شما از جنگ چیست؟ او گفت جهاد ما برای این است که بندگان خدا را از یوغ بندگی بشر (طاغوت ها) رهایی بخشیم و به سوی بندگی خدا هدایت کنیم. …
خدا ما را آورد و ما را برانگیخت تا بندگانی را که او می خواهد، از تنگنای دنیا به گستره آن و از جور ادیان به عدل اسلام خارج کنیم:
«إخْرَاجُ العِبَادِ مِنْ عِبَادَهِ العِبَادِ إِلَى عِبَادِهِ اللَّهِ…الله جَاءَ بِنَا وَ هُوَ بَعثنا لِنُخْرِجَ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ مِنْ ضِیقِ الدُنْیَا إِلَى سَعَتِهَا وَ مِنْ جَوْرِ الأَدْیَانِ إِلَى عَدْلٍ الإسلام »؛[۱۷]
به رغم اینکه مخالفان اسلام، جنگ های صدر اسلام را دستاویز قرار داده و آیین اسلام را «دین شمشیر و خشونت» نام نهاده اند، تاریخ جهاد اسلامی سند حقانیت اسلام و مسلمانان است؛ زیرا از یک سو بسیاری از آن جنگ ها دفاعی بوده و دفاع از کیان و موجودیت خویش نزد هر انسانی پذیرفته است.
از سوی دیگر نگاهی به آمار کشته شدگان این جنگ ها نشان می دهد که هدف از جهاد اسلامی، کشتار انسان ها و کشورگشایی برای اغراض مادی و دنیوی و وادار ساختن مردم به ایمان نبوده است.
علامه طباطبایی در این باره می نویسد: «در دوران زندگی پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) که نورانیت اسلام همه شبه جزیره عربستان را فراگرفت و مسلمانان گرفتار جنگ های مهم و مبارزه های سخت بودند، تلفات مسلمانان از دویست نفر بالا نرفت و تلفات کفار به هزار نرسید و زهی بی انصافی که چنین دینی را “دین شمشیر” بنامند… از جمله این هزار تن هفتصد نفر یهود بنی قریظه هستند که به دستور داوری که خود انتخاب کرده بودند کشته شدند».[۱۸]
نگاهی به جنگ جهانی اول و دوم
جالب است که در مقایسه ای گذرا آمار تلفات جنگ های صدر اسلام را با آمار برخی جنگ های بشری بسنجیم. قرن بیستم شاهد دو جنگ بزرگ جهانی بوده است که از نظر تلفات انسانی در تاریخ انسان بی نظیر بوده اند و نگاهی به تلفات نظامی و غیر نظامی ناشی از این دو جنگ، مدعیان را سرافکنده می کند.
جنگ جهانی اول که در فاصله زمانی ماه اوت ۱۹۱۴ تا نوامبر ۱۹۱۸ میلادی به مدت چهار سال رخ داد و در آن، مناطق زیادی از جهان درگیر جنگ شدند و برای نخستین بار در آن از سلاح های مرگبار شیمیایی استفاده شد، در پی ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد امپراتوری اتریش به دست ملی گرای هجده ساله صِرب به نام گاوریلو پرنسیپ در سارایوو بوسنی آغاز شد.
در این جنگ که میان «متحدین» یعنی امپراتوری آلمان (اتریش، مجارستان، عثمانی و بلغارستان) و «متفقین» یعنی (جمهوری سوم فرانسه، بریتانیا، روسیه، صربستان، ایتالیا، ایالات متحده آمریکا، ژاپن و رومانی) واقع شد و به پیروزی متفقین انجامید، ده میلیون انسان کشته شد.
رهاورد جنگ دوم جهانی نیز که در فاصله زمانی سپتامبر ۱۹۳۹ تا سپتامبر ۱۹۴۵ به مدت شش سال و میان دو اتحادیه نظامی «متفقین» و «متحدین» رخ داد و گسترده ترین جنگ تاریخ بشر بود، افزون بر نابودی منابع و زیرساخت های اقتصادی و صنعتی، بیش از هفتاد میلیون کشته بود.
بمباران اتمی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی ژاپن به دست آمریکای جنایتکار از بدترین فجایع و رخدادهای تلخ جنگ جهانی دوم بود که طی آن، افزون بر نابودی دو شهر، بیش از یک میلیون نفر از مردم ژاپن در آتش حاصل از این دو بمب خاکستر شدند.
مسیحیان که به نداشتن قانون جنگ افتخار و اسلام را به خشونت و تحمیل عقیده با زور شمشیر متهم می کنند، خود به چنین شیوه ای مبتلا بوده اند و «جنگ های صلیبی» و «محکمه های تفتیش عقاید» بهترین سندهای این مدعایند. چنان که پیش تر گذشت، جنایات اروپاییان در قرون وسطا در شرق نظیری ندارد و حتی جنایت های حاکمان ستمگر بنی امیه و بنی عباس هرگز به پای جنایات فجیع آنان نمی رسد.
رفتار مسالمت آمیز مسلمانان از نگاه متفکران غربی
در برابر کسانی که اسلام و مسلمانان را به خشونت با دیگران و نداشتن مدارا متهم کرده اند، بسیاری از متفکران مغرب زمین اعتراف های بسیار روشنی درباره رفتار مسالمت آمیز مسلمانان با پیروان دیگر ادیان دارند که به چند نمونه اشاره می کنیم:
- ویل دورانت می گوید: «[پیامبر] با مسیحیان عربستان پیمان بست و تعهد کرد از آنها حمایت کند و در مقابل پرداخت جزیه ای مختصر، در انجام مراسم دین خود آزاد باشند؛ ولی از ربا منعشان کرد»؛[۱۹]
نیز می گوید: «… هر چند [محمد صلى الله علیه و آله و سلم] پیروان دین مسیح را تقبیح می کند، با این همه به ایشان خوش بین است و خواستار ارتباطی دوستانه بین آنها و پیروان خویش. حتی پس از برخوردی که با پیروان دین یهود داشت، با اهل کتاب که همانا یهودیان و مسیحیان بودند، راه مدارا پیش گرفت».[۲۰]
- دکتر گوستاو لوبون، مورخ معروف فرانسوی می گوید: «زور شمشیر نیز موجب پیشرفت قرآن نگشت؛ زیرا رسم اعراب این بود که هر کجا را فتح می کردند، مردم آن را در دین خود آزاد می گذاشتند و اینکه مردم مسیحی از دین خود دست بر می داشتند و به دین اسلام می گرویدند و زبان عرب را بر زبان مادری خود انتخاب می کردند، بدان جهت بود که عدل و دادی که از آن عرب های فاتح می دیدند، مانندش را از زمامداران پیشین خود ندیده بودند»؛[۲۱]
نیز می گوید: « [اعراب مسلمان] توانستند با سرعتی شگفت انگیز شالوده تمدنی را بریزند که به کلی با تمدن های قبلی متفاوت بود و همچنین توانستند ملت های زیادی را به سوی دین و حتی زبان خود تا چه رسد به تمدنشان، بکشند تا به جایی که اقوام ریشه دار و قدیمی مصر و هندوستان را به سوی خود کشیدند»؛[۲۲]
- آرام متز، نویسنده معروف می گوید: «کلیساها و صومعه ها در دوران حکومت اسلامی چنان می نمودند که گویی خارج از حکومت اسلامی به سر می بردند و به نظر می رسید بخشی از سرزمین دیگری هستند که این خود موجب می شد چنان فضایی از تسامح برقرار گردد که اروپا در سده های میانه با آن آشنایی نداشت».[۲۳]
- آلبرماله می گوید: «پیشرفت اسلام در قرون وسطا موجب انتشار تمدنی درخشان و تکمیل فنونی شگفت انگیز شده است».[۲۴]
نتیجه گیری
اسلام، آیین صلح و برادری است و پیام های گوناگون آن درباره صلح، جای هیچ تردیدی در این زمینه باقی نمی گذارد. همچنان که آیات و روایات بسیاری، انسان را از خشونت ورزی در گفتار و رفتار نهی می کند.
تشریع جنگ، به ویژه «جنگ دفاعی» به خودی خود، امری نامطلوب و ناپسند نیست؛ زیرا دفاع امری فطری و در همه جوامع بشری پذیرفته شده است و هدف از جهاد ابتدایی در اسلام، آزادسازی انسان از زنجیرهای استبداد و استعمار و از تحمیل عقاید و سنن و آداب باطل است.
احکام و قوانین حاکم بر جهاد اسلامی نشان می دهند که هدف این جهاد با اهداف جنگ های بشری متفاوت است. تحلیل آماری جنگ های صدر اسلام، بی انصافی شبهه افکنان را در داوری هایشان درباره اسلام به خوبی نشان می دهد و متفکران غربی به رفتار مسالمت آمیز مسلمانان با پیروان دیگر ادیان اعتراف های روشنی دارند.
پی نوشت ها
[۱] . بقره: ۱۹۰.
[۲] . مانده: ۸.
[۳] . همان، ص ۸۰.
[۴] . إعلام الورى بأعلام الهدى، ص ۱۳۵.
[۵] . وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۶۲.
[۶] . الکافی، ج ۵. ص ۲۷.
[۷] . السیره النبویه؛ ج ۱ ص ۶۴۵.
[۸] . جهز على الجریح و أجهز: أثبت قتله. … أجهزت على الجریح: إذا أسرعت قتله (لسان العرب؛ ج ۵ ص ۳۲۵، «جهز»).
[۹] . الجمل و النصره لسید العتره فى حرب البصره ؛ ص ۳۴۳.
[۱۰] . الکافى، ج ۵، ص۳۹.
[۱۱] . برای نمونه ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۶۴.
[۱۲] . برای نمونه ر.ک: جواهر الکلام فى شرح شرائع الإسلام، ج۲۱، ص ۳، «کتاب الجهاد».
[۱۳] . همان، ص ۱۱.
[۱۴] . انفال: ۲۴.
[۱۵] . المیزان فى تفسیر القرآن؛ ج ۲، ص۶۶.
[۱۶] . تک: المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج۲، ص۶۴_۶۶ و نیز ر.ک: ج۴، ص ۱۱۶_۱۱۷.
[۱۷] . الکامل فى التاریخ؛ ج ۲، ص۴۶۲_۴۶۳.
[۱۸]. خلاصه تعالیم؛ اسلام ص ۱۷۹.
[۱۹] . تاریخ تمدن، ج ۴ عصر ایمان، بخش اول، ص۲۱۹.
[۲۰] . همان، ص ۲۳۹ .
[۲۱] . تاریخ تمدن اسلام و عرب؛ ص ۱۴۵.
[۲۲] . همان، ص ۱۵۶.
[۲۳] . چندگونی و آزادی در اسلام، ص ۶۸.
[۲۴] . تاریخ آلبرماله (تاریخ قرون وسطی)؛ ج ۳، ص ۹۴.
منابع
- قرآن کریم.
- سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه (للصبحی صالح)؛ تحقیق صبحی صالح؛ قم: انتشارات هجرت، ۱۴۰۴ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی (ط اسلامیه)؛ تحقیق علی اکبر غفاری و محمد آخوندی؛ چ۴، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان بغدادی عکبری؛ الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد چ۱، قم: کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان بغدادی عکبری؛ الجمل و النصره لسید العتره فی حرب البصره؛ تحقیق علی امیر شریفی، قم: کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- ابن بابویه (شیخ صدوق)، محمد بن علی؛ من لایحضره الفقیه؛ چ۲؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۳ق.
- شیخ حر عاملی؛ محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه: چ۱، قم: موسسه آل البیت (علیهم السلام)؛ ۱۴۰۹ق.
- طوسی (شیخ طوسی) ؛ محمد بن حسن؛ تهذیب الاحکام؛ تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار (ط بیروت)؛ تحقیق جمعی از محققان؛ چ۲، بیروت: دار احیاء العربی، ۱۴۰۳ق.
- واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی؛ تحقیق مارسدن جونس؛ چ۳، بیروت: موسسه الاعملی، ۱۹۸۹م.
- نجفی، محمد حسن، جواهر الاکلام فی شرح شرائع الاسلام؛ تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی؛ چ۷، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق.
- مقریزی، تفی الدین؛ امتاع الاسماع بما النبی من الاحوال و الاموال و الحفده و المتاع؛ چ۱، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
- مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری؛ تهران: صدرا، ۱۳۷۷ش.
- متز، آدام؛ تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری ( یا رنسانس اسلامی)؛ ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ تهران: موسسه انتشارات امیر کبیر؛ ۱۳۶۲ش.
- لگن هاوزن؛ محمد، «پلورالیسم»، مجله معرفت؛ ش۲۲.
- گوستاولوبون؛ تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه : فخر داعی؛ تهران: افراسیاب، ۱۳۸۰ش.
- طبری، ابوجعفر محمد بن جریر؛ جامع البیان فی تفسیر القرآن: چ۱، بیروت: دار المعرفه، ۱۴۱۲ق.
- لگن هاوزن؛ محمد، پلورالیسم دینی، قم: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علیمه، بی تا.
- طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی؛ تهران: در الکتب الاسلامیه، بی تا.
- طباطبایی؛ سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ چ۵؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
- طباطبایی؛ سید محمد حسین؛ خلاصه تعالیم اسلام؛ چ۱، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۰ش.
- الصفار، حسن؛ چندگویی و آزادی در اسلام، ترجمه حمید رضا آژیر؛ قم: انتشارات فرهنگ اسلامی؛ ۱۳۶۵ش.
- رشید رضا، محمد؛ المنار؛ قاهره: دارالمنار، ۱۳۷۳ق.
- دورانت، ویل؛ تاریخ تمدن؛ ترجمه ابو القاسم طاهری؛ چ۶، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش.
- جوادی آملی، عبدالله، جامعه در قرآن؛ قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۳ش.
- اسلامی، علی؛ پلورالیسم دینی از منظر قرآن کریم؛ چ۱، قم: موسسه بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش.
- ابن هشام، عبد الملک؛ السیره النبویه؛ تحقیق مصطفی السقاء و دیگران؛ بیروت: دار المعرفه، بی تا.
- آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام؛ چ۶، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۷۸ش.
- آلبرماله و ژول ایزاک، تاریخ آلبرماله (قرون وسطی)؛ ترجمه میرزا عبدالحسین خان هژیر؛ بی جا؛ کتابفروشی ابن سینا، ۱۳۱۱ش.
- سبحانی، جعفر؛ فروغ ابدیت؛ تجزیه و تحلیل کاملی از زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم؛ چ۲۱، قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۵ش.
اقتباس از کتاب خشونت اجتماعی از منظر قرآن کریم، علی مدبر(اسلامی)؛ انتشار یافته توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.