امام حسین (ع) از آغاز امامت خود در دوران معاویه تا لحظه شهادت در روز عاشورا، الگویی از صلابت و سرسختی در دفاع و پاسداری از دین اسلام و ارزش های الهی بودند. در این مقاله جلوه ها و داستان هایی از این فضیلت آسمانی حضرت سیدالشهداء (ع) را بازگو می کنیم.
رهبران آسمانی
از ویژگی های مهم رهبران آسمانی، که موجب توفیقات بیشتر آنان شده است، ایمان قوی، اراده ای پولادین و قاطعیت و صلابت در راه هدف می باشد. حضرت کاظم (ع) در دعای روز ۲۷ رجب فرموده است: «وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ زَادَ الرَّاحِلِ إِلَیْکَ عَزْمُ إِرَادَهٍ یَخْتَارُکَ بِهَا»[۱] «و من می دانم که بهترین توشه هجرت کننده به سوی تو، عزم و اراده است که به وسیله آن تو را انتخاب می کند.»
مسلما کسانی که با ایمان راسخ و معرفتی عمیق در راه خدا گام برمی دارند از اراده ای آهنین برخوردارند، و برای رسیدن به اهداف عالیه خویش از مشکلات راه و موانع نفس گیر آن هراسی به دل راه نمی دهند.
حضرت سیدالشهداء (ع) به عنوان رهبر قیام عاشورا از چنین اراده و صلابتی برخوردار بود. آن حضرت در پاسخ برادرش محمد حنفیه – که راه های مصلحت آمیزی برای حضرت پیشنهاد می کرد – انگیزه نیرومند و اراده خلل ناپذیر خود را در مبارزه با زمامدار خودکامه بنی امیه این چنین ابراز نمود:
«یا أخی وَ اللَّهِ لَو لَم یَکُنْ مَلجَأٌ وَ لا مَأوى لَما بایَعتُ یَزیدَ بنَ مُعاوِیَه»[۲] «برادرم! اگر در روی زمین هیچ گونه پناهگاه و مرکز امنی نباشد، با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد»
این سخن امام حسین (ع) یادآور همان کلمات پرصلابت جد بزرگوارش رسول خدا (ص) است، هنگامی که حضرت ابوطالب پیشنهاد مشرکین را مبنی بر خودداری آن حضرت از ابلاغ پیام آسمانی خویش به وی بیان کرد.
رسول خدا (ص) به عمویش ابوطالب چنین فرمود: «لَوْ وَضَعُوا الشَّمْسَ فِی یَمِینِی وَ الْقَمَرَ فِی یَسَارِی مَا أَرَدْتُه»[۳] «عمو جان! حتی اگر آنان خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهند باز قبول نمی کنم.»
قرآن در سوره فتح به این اراده مقاوم و استوار حضرت خاتم الانبیاء (ص) و یارانش اشاره کرده و می فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم»[۴] «محمد فرستاده خداست و همراهان او در برابر کفار مقاوم و سرسخت و در میان خودشان مهربانند»
صلابت و سرسختی امام حسین (ع) را می توان در جمله معروف آن حضرت به نظاره نشست که در آن گفتار تاریخی، علل و انگیزه های خویش را از قیام عاشورا بیان نمود، و با صدای رسا به تمام آزادگان عالم، فرهنگ مقاومت و پایداری در راه حق را چنین آموخت:
«أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِیَ ابْنَ الدَّعِیَ قَدْ تَرَکَنِی بَیْنَ السِّلَّهِ وَ الذِّلَّهِ وَ هَیْهَاتَ لَهُ ذَلِکَ، هَیْهَاتَ مِنِّی الذِّلَّهُ، أَبَى اللَّهُ ذَلِکَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ جُدُودٌ طَهُرَتْ وَ حُجُورٌ طَابَتْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَهَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْکِرَام»[۵]
آگاه باشید که ناپاک فرزند ناپاک (عبید الله بن زیاد) مرا به پذیرش یکی از این دو راه مجبور کرده است: مرگ و ذلت. اما هیهات! که ما ذلت را بپذیریم، خداوند متعال و رسولش و مؤمنین و دامن های پاک و مطهر و غیرتمندان و عزتمندان عالم، بر ما نمی پسندند که اطاعت از فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم.»
در فرهنگ تعالی بخش امام حسین (ع) ذلت و حقارت و تسلیم در برابر ناحق معنا و مفهوم ندارد. او در مقابل دشمن خونخوار و بی رحم با روحیه ای تزلزل ناپذیر اعلان نمود: «أَلَا وَ إِنِّی زَاحِفٌ بِهَذِهِ الْأُسْرَهِ عَلَى قِلَّهِ الْعَدَدِ وَ کَثْرَهِ الْعَدُوِّ وَ خِذْلَهِ النَّاصِر.»[۶] «من با این نیروی اندک و پشت کردن یاری دهندگان، در مقابل متجاوزان خواهم ایستاد.»
داستان هایی از صلابت امام حسین (ع)
امام حسین (ع) در طول زندگی سراسر افتخار خویش، اقتدار و ابهت و قاطعیت را نصب العین خود قرار داده و در مقابل حرکت های تجاوزکارانه با صولت حیدریه و صلابت محمدیه ایستادگی نمود، و قدمی از مواضع حق خود عقب نشینی نمی کرد. در ادامه به دو مورد از ایستادگی حضرت در برابر ظلم ها و زورگویی های معاویه اشاره می کنیم.
۱-بازپس گیری حق خود از معاویه
امام حسین (ع) در مدینه یک قطعه زمین مرغوب داشت و معاویه از روی طمع توسط عوامل خود آن را تصرف کرده بود. سالار شهیدان (ع) با معاویه ملاقات کرده و ضمن دفاع از حق خود به وی گفت: «معاویه! یکی از سه راه حل را انتخاب کن! یا زمین را از من خریداری کن و قیمت عادلانه آن را بپرداز، یا زمین را به من بازگردان، و یا عبدالله بن زبیر یا عبدالله بن عمر را برای داوری دعوت کن، و الا چهارمین راه صیلم خواهد بود.»
معاویه پرسید: آن دیگر چیست؟ امام توضیح داد: «یعنی از هم پیمان های خود دعوت می کنم و با اقتدار تمام حق را از متجاوز باز می ستانم.» معاویه تسلیم شد و زمین را بازگرداند.[۷]
۲-پاسخ قاطع به معاویه
پس از آنکه معاویه، حجر بن عدی را به همراه جمعی از یاران امیرمؤمنان (ع) به شهادت رساند، در همان سال به سفر حج رفت و در مجلسی با امام حسین (ع) ملاقات نمود. او ضمن صحبتهایش – برای زهر چشم گرفتن از دیگران و شاید هم برای ترساندن امام (ع) – با غرور خاصی گفت: ای ابا عبدالله! آیا شنیدی که ما با حجر بن عدی و دوستان او که از شیعیان پدرت بودند چه کردیم؟
امام (ع) پرسید: چه کردید؟ معاویه گفت: آنها را کشتیم، کفن کردیم و بر جنازه شان نماز میت خواندیم! امام (ع) خندید و فرمود: «خَصَمَکَ الْقَوْمُ یَا مُعَاوِیَهُ لَکِنَّنَّا لَوْ قَتَلْنَا شِیعَتَکَ مَا کَفَّنَّاهُمْ- وَ لَا صَلَّیْنَا عَلَیْهِمْ وَ لَا قَبَرْنَاهُم»[۸] «ای معاویه! این قوم دشمن تو هستند. اما اگر ما پیروان تو را کشتیم، آنها را کفن نمی کنیم و بر آنان نماز نمی خوانیم و آنها را دفن نمی کنیم»
پاسداری از ارزش های الهی
امام حسین (ع) به عنوان پاسدار ارزش های الهی و حافظ سنت های پیامبر (ص)، برای پیشرفت اهداف والای اسلام از هیچ کوششی فروگذار نمی کرد و از مهم ترین اقدامات آن حضرت در مدت عمر بابرکت خویش، تجدید حیات اسلام و احیای ارزش های فراموش شده آن می باشد.
در حقیقت شهادت خونین حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و یاران با وفایش موجب شد که غبار جهل و ستم که در طی سال های بعد از رحلت رسول گرامی اسلام (ص) قوانین اسلامی را تحت الشعاع قرار داده بود، از چهره سنت های حقیقی اسلام زدوده شود و نور درخشان معارف الهی بار دیگر به دل های غفلت زده بتابد.
در کنار مرقد پیامبر (ص)
امام حسین (ع) چنان شیفته حفظ دین و احیای امر به معروف و نهی از منکر بود که هنگام خروج از مدینه برای وداع با قبر رسول خدا (ص) چنین گفت: «خداوندا! این قبر پیامبر تو محمد است و من فرزند دختر پیامبرت هستم. برای من پیشامدی رخ داده که خود می دانی. پروردگارا! من معروف را دوست دارم و از منکر بیزارم. ای صاحب جلالت و کرامت! به حق این قبر و صاحب آن از تو می خواهم راهی را برای من برگزینی که رضایت تو و رسولت در آن باشد.»[۹]
نامه به بزرگان بصره
امام حسین (ع) در نامه ای به بزرگان بصره در مورد رواج سنت های منفی در جامعه هشدار داده و حمایت آنان را برای احیای سنت های صحیح و حاکم شدن ارزش های الهی خواستار شده و فرمود:
«من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا می خوانم، چرا که سنت به تدریج از میان رفته و بدعت زنده شده است. اگر به سخنم گوش دهید و از فرمانم اطاعت کنید، شما را به سوی راه رستگاری راهنمایی خواهم کرد.»[۱۰]
مبارزه با بدعت گذاران
امام حسین (ع) بر این باور بود که با تمام وجود باید از ارزش های اسلامی حمایت شود. به همین جهت با زمامداران مستبد بنی امیه هیچ گاه سر سازش نداشت. او با حاکمان هواپرست و خودخواه مبارزه بی امانی را آغاز نمود و جان خویش را با تمام هستی اش در این راه فدا نمود.
اساسا برای حفظ اصول یک مکتب صحیح و آسمانی باید با بدعت گذاران مبارزه کرد و یک مسلمان آزاده در پاسداری از مکتب خویش با مؤسسان سنت های منفی سازش نمی کند.
امام علی (ع) فرمود: «أَظْلَمُ النَّاسِ مَنْ سَنَ سُنَنَ الْجَوْرِ وَ مَحَا سُنَنَ الْعَدْلِ»[۱۱] «ظالم ترین افراد، کسی است که سنت های ظلم را در جامعه رواج داده و سنت های عادلانه را از میان بردارد.»
نامه به معاویه
امام حسین (ع) از هر فرصتی برای احیای معارف الهی بهره می جست. گفتارها، نامه ها و اقدامات عملی آن حضرت نشانگر این واقعیت است.
امام (ع) در نامه ای کوبنده اقدامات غیر شرعی معاویه را زیر سؤال برده و او را شدیدا مؤاخذه می کند و در آخر نامه می فرماید: «فَأَبْشِرْ یَا مُعَاوِیَهُ بِالْقِصَاصِ وَ اسْتَیْقِنْ بِالْحِسَابِ وَ اعْلَمْ أَنَّ لِلَّهِ تَعَالَى کِتَاباً لا یُغادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصاها»[۱۲] «ای معاویه! قصاص را به یاد داشته باش و به حسابرسی یقین کن، و بدان که خداوند متعال کتابی دارد که از ثبت هیچ عمل ریز و درشتی فروگذاری نمی کند.»
دفاع از خط اهل بیت (ع)
معاویه پس از شهادت امیرمؤمنان (ع) و تحمیل قرارداد صلح بر امام حسن (ع)، به دنبال راهی بود که با خاندان نبوت پیوندی برقرار کند. به این جهت مروان را مأمور ساخت تا از ام کلثوم، دختر عبدالله بن جعفر، برای یزید خواستگاری کند.
او نیز در مجلسی که اعیان مدینه و سران بنی امیه حضور داشتند، ضمن تمجید از فرزند ناپاک معاویه، طی سخنانی آرزو کرد که این ازدواج سربگیرد. عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب (س)، تصمیم گیری نهائی را به دائی دختر، یعنی امام حسین (ع) موکول نمود.
امام حسین (ع) در همان جلسه به پاخاسته و خطاب به مروان و حضار چنین فرمود: «حمد و سپاس خداوندی را که ما اهل بیت پیامبر (ص) را برای پاسداری از دین خود و رهبری مردم برگزید، و قرآن و وحی خود را بر ما نازل کرد. ای مروان! تو سخن گفتی و ما گوش کردیم! اینکه گفتی پدر دختر هر چه پیشنهاد کند آن را مهریه ام کلثوم قرار خواهید داد، به جان خودم سوگند! ما اهل بیت در مقدار مهریه از سنت پیامبر (ص) عدول نمی کنیم.
آن حضرت مهریه دختران و همسرانشان را بیست اوقیه معادل ۴۸۰ درهم تعیین می کردند. و اما اینکه گفتی قرض پدرش را نیز ادا خواهید کرد، چه زمانی زنان ما بدهی های ما را پرداخته اند که این دومی باشد؟!
اما اینکه گفتی این وصلت ارتباط بین دو قبیله بنی هاشم و بنی امیه را تقویت کرده و موجب صلح و سازش و آرامش خواهد بود، به صراحت می گویم که دشمنی ما اهل بیت با سران بنی امیه در راه خدا و به خاطر دین خداست و هرگز برای رسیدن به دنیا با شما مصالحه نخواهیم کرد. روابط نسبی این دشمنی را از میان برنداشت، چگونه پیوند سببی موجب صلح و دوستی خواهد بود.»
سپس امام حسین (ع) تک تک سخنان مروان را با قاطعیت و استدلال کامل و منطقی پاسخ گفت و در پایان در مورد ازدواج دختر حضرت زینب (س) فرمود: «ای مردم حاضر در مسجد پیامبر (ص) گواه باشید که من دختر خواهرم ام کلثوم، فرزند عبدالله بن جعفر را به عقد پسرعموی او قاسم بن محمد بن جعفر در آوردم و مهریه او را چهارصد و هشتاد درهم قرار دادم و زمین حاصلخیز خود در مدینه را به عنوان کمک هزینه زندگی به او بخشیدم.»[۱۳]
امام حسین، فجری در ظلمت
امام صادق (ع) فرمود: «سوره فجر را در نمازهای واجب و مستجب خود بخوانید؛ زیرا این سوره حسین بن علی (ع) است و هر کس آن را بخواند، در روز قیامت با حسین بن علی (ع) در درجه او از بهشت خواهد بود.»[۱۴]
فجر به معنای سپیده و روشنائی است و امام حسین (ع) در روزگار ظلمت و تاریکی زمامداران خودسر و مستبد بنی امیه که می رفت آثار و نشانه های روشن الهی به بوته فراموشی سپرده شود و ارزش های الهی که با زحمات طاقت فرسای رسول گرامی اسلام (ص) در جامعه نوپای نبوی تدریجا فراموش می شد، با فداکاری و نثار هستی خویش همچون سپیده دم درخشیده و با ارائه تصویر روشنی از مبانی و احکام اسلام، شاهراه انسانیت را تا قیامت روشن نمود.
آن حضرت در تمامی آن دوران حساس و بحرانی به اقتضای اوضاع روز و شرایط زمان، بهترین و شایسته ترین شیوه را در حفظ مبانی اسلام و مبارزه با باطل و سردمداران نفاق در پیش گرفت و ثمره این تلاش های خستگی ناپذیر و سراسر افتخار، شهادت عاشقانه ای بود که رضایت حق را در پی داشت. به همین جهت مصداق کامل آیه «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّه»[۱۵] گردید.
نتیجه گیری
امام حسین (ع) رهبری آسمانی و الگوی صلابت و سرسختی در راه دین بود. وی با تمام وجود و با اراده ای آهنین برای دفاع از ارزش های الهی در مقابل ظلم و بدعت گذاری های بنی امیه ایستادگی کرد و سرانجام در همین راه به شهادت رسید.
پی نوشت ها
[۱] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۸۲، ص۲۵۷
[۲] . احمدى میانجى، مکاتیب الأئمه، ج۳، ص۱۱۳
[۳] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۱۸۲
[۴] . فتح/۲۹
[۵] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۸۳
[۶] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۸۳
[۷] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۲۷
[۸] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۲۹
[۹] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۸
[۱۰] . احمدی میانجی، مکاتیب الائمه، ج۳، ص۱۳۲
[۱۱] . تمیمی آمدی، غرر الحکم، حدیث ۵۳۵
[۱۲] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۱۴
[۱۳] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۰۷
[۱۴] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۱۸
[۱۵] . فجر/۲۷-۲۸
منابع
ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش
احمدى میانجى، على، مکاتیب الأئمه علیهم السلام، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۶ق
تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دار الکتاب الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق
مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق
منبع اقتباس: حسینی، سید جواد، امام حسین الگوی زندگی، مجله مبلغان، بهمن و اسفند ۱۳۸۲، شماره ۵۱