- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
مخالفین شیعه برای اینکه حق را بپوشانند، برای زیر سوال بردن حقانیت مذهب شیعه مطالب گوناگون را القا میکنند. مثلا گاهی میگویند مذهب شیعه را عبدالله بن سبأ به وجود آورده است، گاهی میگویند صفویان ایران شیعه را به وجود آورده، گاهی میگویند غالیان سبب به وجود آمدن شیعه شده اند. این طائفه چشم برتاریخ صدر اسلام بسته و از حقیقت مطلب هرگز خود را آگاه نساخته و یا اینکه خود شان را به ناآگاهی زده و راهی را میروند که با حقیقت اسلام فرسنگها فاصله دارد. این نوشته بیان کرده که بین شیعه و غالیان فاصله بین کفر و اسلام است.
برای بیان مطلب باید اولاً به معنای شیعه پرداخته شود.
معنای شیعه پیرو و یار است و لذا شیعهی هر کسی به اتباع و انصار او گفته میشود. در قرآن نیز شیعه به همین معنا استعمال شده است: «فَوَجَدَ فِیها رَجُلَینِ یقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ»[۱]؛ موسى در شهر دو مرد را دید که مقاتله میکردند یکى از پیروان و یکى از دشمنانش بود.[۲]
اگر به تاریخ صدر اسلام رجوع شود به روشنی آشکار میگردد که مذهب شیعه به وسیله شخص رسول خدا(صلیالله علیه و آله) تأسیس شده است تا در میان فرقه ها و مذاهبی که بعدا به وجود آمده شاخته شده باشد. به این بیان که پیروان حضرت علی (علیهالسلام) در صدر اسلام شیعه نامیده شده اند و دلیل آن هم اینست که پیامبر (صلیالله علیه و آله) در زمان حیات خویش این اسم را بارها برای نزدیکان و دوست داران علی (علیهالسلام) به کار میبرد، چنانکه از عبدالله انصاری و ابن عباس نقل شده که پیامبر (صلیالله علیه و آله) در تفسیر آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیرُ الْبَرِیهِ:[۳]؛ کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات اند» به علی (علیهالسلام) اشاره کرده و فرمودند «تو و شیعیانت، روز قیامت رستگار خواهید بود.»[۴].
بنابراین پیروان امام علی (علیهالسلام) بعد از رحلت پیامبر اسلام به مذهب شیعه معروف شد و اسم دیگری که برای این مذهب به کار برده میشود مذهب اهل بیت است. در میان مذاهب اسلامی تنها مذهبی که از اهل بیت پیروی میکند مذهب شیعه است و بنا به گفته رسول خدا(صلیالله علیه و آله) مسلمان نجات یافته کسی است که از قرآن و اهل بیت پیروی کند. در متون شیعه و سنی نقل شده که پیامبر اسلام فرمود: «یا ایهاالناس انی تارک فیکم امرین لن تضلوا ان اتبعتموهما و هما کتاب الله و اهل بیتی عترتی»[۵] یعنی من در میان شما دو چیز را بجا میگذارم اگر از هردوی آنها متابعت کنید هرگز گمراه نمیشوید و آن دو کتاب خدا و اهل بیتم عترتم هستند.
از این رو مذهب شیعه مذهب دوازده امامی نیز نامیده میشود. علت این نامگذاری برای این مذهب اینست که از میان تمام مذاهب اسلامی، این مذهب برای امامان دوازده گانه که در روایات پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) آمده دوازده نفر از اولاد آن حضرت را به عنوان امام و پیشوایان دینی و علمی پذیرفته است. این روایات و احادیث در کتاب های اهل سنت تحت عنوان دوازده خلیفه، دوازده امیر و امثال این عناوین نقل گردیده است.
پس مذهب شیعه که همان مذهب اهل بیت رسول خدا است هیچ وجه مشترکی با غالیان ندارد؛ بلکه این مذهب ادامه اسلام ناب محمدی است که برای تشخیص و جدا کردن آن از مذاهب دیگر به وسیله خود رسول خدا(صلیالله علیه و آله) شیعه نامیده شده است.
اما غالیان به فرقه هایی گفته میشود که در حق امام علی (علیه السلام) غلو کرده و با این عقیده از حوزه اسلام خارج شده و در هیچ عقیده و آموزه ای با مذهب شیعه مشترک نیست.
در کتب لغت، کلمه «غلو» به معنی مطلق تجاوز از حد آمده است.[۶] که هر گونه تجاوز از حد را شامل میگردد و در برخی دیگر از کتب لغت مانند لسان العرب و تاج العروس این کلمه به تجاوز از حد همراه با افراط معنی گردیده است.[۷] در اصطلاح علما و محققین اسلامی «غلو» عبارت است از اعطای مقام الوهیت به پیشوایان دینی[۸].
بعضی به خاطر غرضورزی و باهدف ایجاد تفرقه بین صفوف مسلمین شیعیان را متهم به غلو نمودهاند در حالی که شیعیان دوازده امامی به پیروی از ائمه (علیهم السّلام) معتدلترین فرقه اسلامی است که از افراط و تفریط همیشه دور بودهاند و همیشه راه اعتدال را پیمودهاند. پیامبر اسلام درباره امام علی ( علیه السّلام) فرموده: «دو گروه درباره تو به هلاکت میافتند گروهی که از فرط دوستی به وادی غلو میغلتند و گروهی هم که در دشمنی خود با تو سخت میباشند.»[۹]
از بررسی تاریخ اسلام بدست میآید که این سخن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد امام علی ـ علیه السّلام ـ محقق گردید. گروههایی در دنیای اسلام پدید آمدند که نسبت به امام علی (علیه السّلام) راه غلو را پیمودهاند و او را از آنچه بود بالاتر دانستند تا جایی که در حد خدایی رساندهاند، بغدادی در کتاب «الفرق بین الفرق» باب جداگانهای به غالیان اختصاص داده و گفته است: باب چهارم از ابواب این کتاب در بیان فرقههایی است که به اسلام نسبت داده شدهاند و لکن در واقع از امت اسلامی نیستند.»[۱۰]
در سیر تاریخ و تشدید اختلافات مذهبی فرقه هایی مختلفی در اسلام به وجود آمد و در این میان فرقه هایی پدیدار گشتند که دچار افراط و تفریط شده و درباره ائمه (علیهم السّلام) گزافه گویی کردند. به نحوی که یا ایشان را خدا نامیدند، یا قائل به حلول جوهر نورانی الهی در ایشان شده، و یا به تناسخ قائل شدند.[۱۱] شاخص ترین آنها غلات هستند که به خاطر نسبت های کاذبی که به ائمه (علیهم السّلام) میدهند، از طرف دیگر مذاهب اسلامی، رد شده اند تا حدی که آنان را به سبب بیان سخنان کفرآمیزشان از دین اسلام بیرون میدانند.
غُلات غالبا از موالیان ایرانی و سایر ملل هستند که یا به خاطر ساده دلی و عامی بودن، که تحت تاثیر کلام شیوا و رفتار پسندیده ائمه (علیهم السّلام) قرار میگرفتند و یا شیادانی مثل ابوالخطاب بودند که برای رسیدن به مقامات دنیوی و نفوذ در نفوس مردم نسبت گزافی به ائمه (علیهم السّلام) میدادند تا شاید به اسم و رسمی رسیده و مریدانی برای خود بیابند.[۱۲]
پی نوشت:
[۱] . قصص، ۵۱.
[۲] . قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۹۵، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
[۳] . بینه،۷.
[۴] . سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، دارالفکر، ج ۸، ص ۵۸۹؛ رک: الغدیر، ج ۲، ص ۵۷ و ۵۸.
[۵] . حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸، بیروت، دارالکتب الغلمیه، چ۱، ۱۴۱۱ق.
[۶] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، معجم مفردات الفاظ قرآن، ص ۶۱۳ ، بیروت، دارالشامیه.
[۷] . ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۰، ص ۱۱۳، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ۱، ۱۴۰۸.
[۸] . شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ص ۲۰۳، لبنان، دارالمعرفه، چ۱، ۱۴۱۰ ه. ق.
[۹] . ابن ابی الحدید، عزالدین ابی حامد، شرح نهجالبلاغه،ج ۵ ، ص۴، بیروت، دار احیاء الکتب العربی، بیتا.
[۱۰] . بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص ۲۱۱، لبنان، دارالمعرفه، چ۲، ۱۴۱۷ق.
[۱۱] . تاریخ شیعه و فرقه های اسلام، ص ۱۴۷، محمد جواد مشکور، انتشارات اشراقی، ۱۳۵۵، تهران.
[۱۲] . فرهنگ فرق اسلامی، ص ۴۰، محمد جواد مشکور، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، مشهد.
نویسنده: حمیدالله رفیعی