- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
یکی از اختلافات بین شیعه و اهل سنت این است آیا خداوند صورت دارد؟ شیعه منکر صورت خدا است ولی اهل سنت به جهت وجود روایتی معتقد به صورت داشتن خدا هستند.
صورت خدا [۱] در روایات مکتب خلفا
در این باره دو روایات از مکتب خلفا مى آوریم:
در توحید ابن خزیمه و صحیح بخارى و صحیح مسلم و دیگر کتب حدیث مکتب خلفا، چنین روایتى را می بینیم:
«ابو هریره از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) روایت کرده که فرمود: خداوند آدم را به صورت خود، با طول قامت شصت ذراع بیافرید. سپس به وى فرمود: برو و به آن گروه از ملائکه که نشسته اند، سلام کن، و به آنچه در جواب تو گویند، گوش فرا ده؛ که جواب ایشان همان درود بر تو و ذرّیه تو می باشد.
آدم چنین کرد و به ایشان گفت: السلام علیکم. ملائکه در جوابش گفتند: «السلام علیک و رحمه اللّه». و در جواب او «و رحمه اللّه» را اضافه کردند. پس هر آن کس که وارد بهشت شود، به صورت آدم خواهد بود. آدمیان از آن زمان به بعد، روز به روز کوچک شدند تا به امروز [که به صورت کنونى درآمدند].»[۲]
«ابو هریره روایت می کند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) فرمود: هرگاه یکى از شما با برادرش زد و خورد کند، از زدن بر چهره خوددارى کند؛ چه آنکه خداوند آدم را به صورت خود آفریده است.»[۳]
حال با رجوع به احادیث اهل بیت (علیهم السلام) و مقایسه احادیث ایشان با دو حدیث روایت شده از ابو هریره، حقیقت داستان را جویا می شویم.
صورت خدا از نگاه ائمه (علیهم السلام)
امامان اهل بیت (علیهم السلام) حقیقت این داستان را چنین بیان می فرمایند:
«حسین بن خالد روایت کرده که به حضرت رضا (علیه السلام) گفتم: یا بن رسول اللّه! مردم روایت می کنند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) فرمود: «خداوند آدم را به صورت خود آفریده است.»
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: خدا بکشد آنان را که اول این حدیث را حذف کرده اند! [سپس امام (علیه السلام) واقعیت ماجرا را چنین بیان می فرماید:] پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) بر دو مرد که به یکدیگر دشنام می دادند، گذشت. در آن حال شنید یکى به دیگرى می گفت: زشت دارد خدا روى تو را و روى آن کس را که شبیه تو باشد!
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) به گوینده فرمود: بنده خدا! به برادرت چنین مگوى؛ چه آنکه خداوند عزّ و جلّ، آدم را به صورت او آفریده است. [یعنى چهره حضرت آدم مانند روى او بوده است.][۴]»
اصل این خبر را در روایتى دیگر نیز چنین می یابیم:
«ابو الورد بن ثمامه از امیر المؤمنین، على بن ابى طالب (علیه السلام)، روایت کرده است که فرمود:
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) شنید که مردى به دیگرى می گفت: زشت دارد خدا روى تو را، و روى آن کس را که شبیه تو می باشد!
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) فرمود: ساکت! چنین مگوى! چه آن که خداوند آدم را نیز به صورت او آفریده است.»[۵]
گذشته از این، در برخى از روایات اهل بیت (علیهم السلام)، صورت داشتن خداى تعالى به طور کلى مورد نفى و انکار قرار گرفته است. مانند:
«راوى گوید: به امام کاظم (علیه السلام) نامه نوشتم و در مورد جسم و صورت [خداى سبحان] از ایشان پرسش نمودم. حضرتش در پاسخ چنین مرقوم داشت:
«سبحان من لیس کمثله شىء؛ لا جسم و لا صوره.»[۶]
«منزه است آن خدایى که هیچ چیز مانند او نیست؛ نه جسم است و نه صورت (نه او را جسم است و نه صورت).»
بررسى و مقایسه بین احادیث
در بررسى و مقایسه دو حدیث ابو هریره با دو حدیث اهل بیت (علیهم السلام)، آشکار می شود که احادیث ابو هریره، دو اضافه و یک حذف دارد.
حذف ابتداى حدیث صورت خدا
در روایت ابو هریره، این قسمت از ابتداى حدیث پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) حذف شده است:
«پیامبر دو نفر را دید که با هم نزاع می کردند و به یکدیگر دشنام می دادند. در آن حال یکى از ایشان به دیگرى گفت: خداوند زشت دارد روى تو را و روى آن کس را که مانند تو باشد. پیامبر به او فرمود: به برادرت چنین مگوى …»
تمام این چند جمله مهم، از ابتداى حدیث حذف شده و تنها از آخر خبر، این جمله روایت شده است: «پیامبر فرمود: خداوند آدم را به صورت او آفریده است.»
با این حذف، چنین توهم می شود که مرجع ضمیر در «صورته» کلمه «اللّه» است. لذا معناى «صورته» به جاى «صورت او»، «صورتش» یا «صورت خود» فهمیده می شود و شنونده چنین می پندارد که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) فرموده: «خدا آدم را به صورت خود- یعنى خدا- آفریده است.»؛ در این صورت معناى روایت، عین معناى عبارت تورات می شود که در آن چنین آمده بود: «خدا آدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت خدا آفرید.»
این حذف مفصّل از حدیث پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم)، می تواند سه سبب داشته باشد:
ابو هریره حدیث پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) را با اتکا بر حافظه اش نقل کرده است. زیرا وى امى بود[۷] و خواندن و نوشتن نیاموخته بود، و همچنین خلفا نوشتن حدیث پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) را تا آخر قرن اوّل هجرى تحریم کرده بودند.
ابو هریره اندیشه هاى تحریف شده تورات را در مدتى قریب بیست سال پس از زمانى که حدیث را از پیامبر شنیده بود، از کعب الاحبار فرا گرفته است. طبیعى است که بدین ترتیب، حدیث کعب بهتر از حدیث پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) در حافظه ابو هریره مانده است. بنابراین، حدیث کعب را که در حافظه اش بوده، به جاى حدیث پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) و به نام حدیث پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) نقل کرده است.
و نیز مى توان گفت: این اشتباه از آن محدثانى می باشد که از ابو هریره حدیث نقل کرده اند، نه از خود ابو هریره. ولى در هر حال نتیجه تغییرى نمی کند.
دو اضافه در حدیث صورت خدا
در ابتداى حدیث دوم، بر حدیث پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) چنین اضافه شده که آن حضرت فرمود: «هرگاه یکى از شما با برادرش زد و خورد کند، از زدن بر چهره خوددارى کند …»
شاید این جمله، تعبیر تحریف شده اى از همان قسمت روایت باشد که به حذف آن اشاره کردیم. ابو هریره در انتهاى روایت اول، از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) نقل کرده که فرمود: «خداوند طول قامت آدم را شصت ذراع آفرید …»
در صورتى که این گفتار، با نتایج تحقیقات علمى امروز و واقعیت منافات دارد. در این بخش از حدیث ابو هریره، اثر افسانه هاى تورات در آغاز خلقت دیده می شود؛ همان افسانه هایى که ابو هریره از آن بسیار برخوردار بود.
بنابر آنچه بیان شد- که ابو هریره با حذف بخشى از حدیث پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) حدیث را با معناى عبارت تورات نقل کرده، و نیز با اضافه افسانه اى از خود بر حدیث، آن را همانند افسانه هاى تورات درباره آغاز خلقت روایت کرده است- دو روایت ابو هریره را می توان از جمله اسرائیلیات و اخبار بنى اسرائیلى به شمار آورد که از فرهنگ بنى اسرائیل به فرهنگ مسلمانان منتقل گردیده است.[۸]
پی نوشت ها
[۱] . مقصود از« صورت» در اینجا، چهره و رخسار نمی باشد، بلکه مفهوم کلّى کلمه منظور است که هیئت و شکل مادّى را مىرساند.
[۲] . « عن ابى هریره عن النبیّ (صلى اللّه علیه و آله و سلم) قال: خلق اللّه آدم على صورته، طوله ستّون ذراعا. فلمّا خلقه اللّه، قال: اذهب فسلّم على اولئک النفر من الملائکه جلوس فاستمع ما یحیّونک؛ فإنّها تحیّتک و تحیّه ذرّیّتک. فقال: السّلام علیکم. فقالوا: السّلام علیک و رحمه اللّه. فزادوه« و رحمه اللّه». فکلّ من یدخل الجنّه على صوره آدم. فلم یزل الخلق ینقص بعد حتّى الآن.»
صحیح بخارى، کتاب الاستئذان، باب بدء السلام ۲/ ۵۹؛ صحیح مسلم، کتاب الجنّه و صفه نعیمها، باب یدخل الجنّه اقوام افئدتهم مثل افئده الطیر/ ۲۱۸۳- ۲۱۸۴، ح ۲۸؛ توحید ابن خزیمه، باب ذکر اخبار رؤیته عن النبىّ/ ۴۰- ۴۱.
[۳] . « عن ابى هریره، عن النبىّ صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: إذا قاتل احدکم اخاه، فلیجتنب الوجه. فإنّ اللّه خلق آدم على صورته.» در یک روایت« فلیتّق الوجه»، و در روایت دیگر،« فلا یلطمنّ الوجه» آمده است.
صحیح مسلم، کتاب البرّ و الصله و الآداب، باب النهى عن ضرب الوجه/ ۲۰۱۶- ۲۰۱۷، ح ۱۱۲- ۱۱۶. و نیز رجوع کنید به:
مسند احمد ۲/ ۲۴۴ و ۲۵۱ و ۳۱۵ و ۳۲۳ و ۴۳۴ و ۴۶۳ و ۵۱۹.
[۴] ( ۲)-« عن الحسین بن خالد: قلت للرّضا علیه السّلام: یا بن رسول اللّه! إنّ النّاس یروون أنّ رسول اللّه (صلى اللّه علیه و آله و سلم) قال: إنّ اللّه خلق آدم على صورته.
فقال: قاتلهم اللّه! لقد حذفوا اوّل الحدیث. إنّ رسول اللّه (صلى اللّه علیه و آله و سلم) مرّ برجلین یتسابّان، فسمع أحدهما یقول لصاحبه: قبّح اللّه وجهک، و وجه من یشبهک! فقال صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: یا عبد اللّه! لا تقل هذا لأخیک، فإنّ اللّه عزّ و جلّ خلق آدم على صورته.»
توحید صدوق/ ۱۵۳، چ تهران ۱۳۸۱ ق؛ بحار الانوار( مجلسى)، کتاب التوحید، باب دوم ۴/ ۱۱، چ جدید تهران.
[۵] ( ۱)-« عن ابى الورد بن ثمامه، عن علىّ (علیه السلام)، قال: سمع النبىّ (صلى اللّه علیه و آله و سلم) رجلا یقول لرجل: قبّح اللّه وجهک، و وجه من یشبهک! فقال صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: مه! لا تقل هذا؛ فإنّ اللّه خلق آدم على صورته.»
توحید صدوق/ ۱۵۲؛ و بحار الانوار ۱۴/ ۱۲.
ابو الورد بن ثمامه بن خزن قشیرى بصرى، از طبقه هفتم راویان حدیث بوده است. رجوع کنید به: تقریب التهذیب( ابن حجر) ۲/ ۴۸۶.
[۶] ( ۲)- توحید صدوق، باب انّه عزّ و جلّ لیس بجسم و لا صوره/ ۱۰۱، ح ۱۶.
[۷] ( ۱)- سند این مطلب را در ابتداى درس گذشته، در ذیل عنوان« ابو هریره، از صحابه پیامبر»، عرضه داشتیم.
[۸] . نقش ائمه در احیاى دین، ج۲، ص: ۲۹۱