- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
پیشینه اصطلاح «شیعه»
۱. زمان حیات رسول خدا(ص);
۲. زمان عثمان توسط فردى به نام عبداللّه بن سبأ;
۳. زمان خلافت امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(ع);
۴. پس از زمان امیرالمؤمنین على(ع)در طى حوادث گوناگون و تحولات سیاسى ـ اجتماعى.(۱۹)
از این اقوال و نظریه ها آنچه بیش از همه قابل توجه مى باشد قول اول و دوم است; نظریه اول به لحاظ آنکه با شواهد تاریخى و احادیث نبوى سازگار است و قول دوم به دلیل آنکه از طرف دشمنان تشیّع براى تضعیف شیعه طراحى و اجرا گردیده حسّاسیت برانگیز است. از این رو، لازم است به اختصار، به این دو نظریه اشاره شود:
پیدایش شیعه در عصر رسالت
پیدایش مذاهب اسلامى به صورت رسمى، به پس از وفات پیامبر اکرم(ص) باز مى گردد و در زمان حیات آن حضرت، وجودى نداشتند، چون تنها مرجع دینى و سیاسى ـ اجتماعى در عصر پیامبر، شخص ایشان بود و سخن آن حضرت در همه منازعات و گفت وگوها میان مسلمانان عنوان «فصل الخطاب» داشت; به نحوى که هیچ کس نمى توانست علناً در برابر کلام حضرت مخالفت کند. خداوند در این زمینه، خطاب به مسلمانان مى فرماید: «فَاِن تَنازَعتم فى شىء فرُدّوهُ اِلَى اللّهِ و الرَّسولِ» (نساء: ۵۹); هرگاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید و از آنها داورى بطلبید. در جاى دیگرى نیز آمده است: «یَا اَیُّها الّذینَ آمنوا لاتُقدِّموا بینَ یَدى اللّهِ و رسولِه» (حجرات: ۱); اى کسانى که ایمان آورده اید، چیزى را بر خدا و رسولش مقدّم نشمارید و بر آنان پیش نگیرید.
با این حال، در جریان مبارزات مسلمانان و نبردهاى با کفار و مشرکان در زمان حیات رسول خدا(ص) نیز گرایشهاى مختلفى وجود داشت که گاه آثار و نشانه هاى آن در صحنه هاى سیاسى و نظامى نمودار مى شد. در اثر تحولات و حوادث گوناگون، به تدریج حب و بغضهایى در میان یاران پیامبر(ص)پدیدار شد و گروه هاى کوچکى به شکل غیررسمى پدید آمدند. عده اى از صحابه بزرگ از همان اوایل بعثت پیامبر(ص)، مجذوب على(ع)شدند و به نام «شیعه على(ع)» شهرت یافتند.
پیامبر اکرم(ص)نیز اسم شیعه را بارها به آنان اطلاق نموده و مکرّر آنها را به عنوان «شیعه على(ع)» مورد خطاب قرار داده بود. بشارتهایى که پیامبر اکرم به شیعیان على(ع) داده بسیار است و ما را به این نتیجه رهنمون مى سازد که اصطلاح «شیعه» در زمان پیامبر(ص)نیز متداول بوده و گروهى به این نام معروف بوده اند.
بسیارى از منابع شیعه و سنّى به این موضوع اشاره دارند که تعدادى از اصحاب پیامبر مانند مقداد، ابوذر، عمّار و سلمان در زمان حیات رسول خدا(ص)، به نام «شیعه على(ع)» شهرت یافتند.(۲۰) پیامبر اکرم(ص) عنوان «شیعه» را بر این گروه از پیروان على(ع)فراوان اطلاق کرده اند.
جابر ابن عبدالله انصارى مى گوید: نزد پیامبر(ص) بودیم که حضرت على(ع) وارد شد. سپس پیامبر فرمودند: «والّذى نفسى بیده، اِنّ هذا و شیعتَه هُم الفائزونَ یومَ القیامهِ»;(۲۱) سوگند به کسى که جانم به دست اوست، این شخص ـ حضرت على(ع) ـ و شیعیانش در قیامت همان رستگارانند.»
هنگامى که آیه شریفه «اِنَّ الّذینَ آمنَوا و عَمِلوا الصّالحاتِ اولئکَ هُم خیرُ البریّه» (بیّنه: ۷) نازل شد، بسیارى از اصحاب پرسیدند: یا رسول الله(ص)، «خیر البریّه» کیانند؟ پیامبر(ص)فرمودند: على(ع) و پیروانش.(۲۲)
ابن عباس مى گوید: چون آیه مزبور نازل شد، رسول خدا(ص)به على(ع)فرمود: «هم لنتَ و شیعتُکَ یومَ القیامهِ راضینَ مرضّیین»;(۲۳) آنها (خیر البریّه) تو و شیعیانت هستید که خدا از آنها راضى و آنان از خدا خشنودند.
در همین زمینه، حدیثى از حضرت على(ع) نقل شده است که پیامبر(ص) به آن حضرت فرمود: «اَلَم تَسمع قولَ اللّه: “انَّ الّذینَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالحاتِ اولئکَ هم خیرُ البریّه”؟ هم انتَ و شیعتُک و موعدى و موعدُهم الحوضُ اِذا جاءَتِ الاممُ لِلحسابِ تَُدعونَ غُرّاً محجّلینَ»;(۲۴) آیا نشنیدى کلام خداوند را که فرمود: «به تحقیق آنان که ایمان آورده و کار نیک انجام داده اند بهترین آفریدگانند». تو و شیعیانت بهترین آفریدگان هستید که وعده من و شما کنار حوض کوثر است. وقتى که همه امّتها براى حساب محشور شدند، شیعیان تو «پیشانى سفیدان» خوانده مى شوند.
در حدیث دیگرى پیامبر(ص) خطاب به على(ع) مى فرماید: «یا على(ع)، اَنَا شفعیعٌ لشیعتِک غداً اذا قمتُ المقامَ الَمحمود فبشّرهُم بذلکَ. یا على، شیعتُک شیعهُ اللّه»;(۲۵) یا على(ع) به درستى که شیعیانت گناهان و عیوبشان بخشیده است! یا على، من فرداى قیامت، وقتى بر مقام محمود قرار گیرم، شفیع آنها هستم و ایشان را به این بشارت ده! شیعیان تو پیروان خدایند.
از این احادیث و سیره رسول خدا(ص)، به روشنى برمى آید که «شیعه» در زمان حیات پیامبر(ص) نیز وجود داشته و اصطلاح «شیعه» را آن حضرت به پیروان و محبّان حضرت على(ع) اطلاق کرده و بشارتهایى به آنان داده است.
با توجه به این روایات که بیشتر آنها در منابع معتبر اهل سنّت وجود دارد، به یقین، مى توان گفت که دعوت به تشیع همزمان با دعوت به اسلام و گفتن کلمه «لااله الّا اللّه» آغاز شده است; زیرا رسول اکرم(ص) در نخستین روزهاى دعوت به اسلام، از اقوام و خویشاوندان نزدیک خود، چهل نفر را دعوت و پذیرایى کرد و همگى را به اسلام خواند و فرمود: هر کس پیش از همه به من ایمان آورد، خلیفه و جانشین من خواهد بود و اطاعت وى بر همه مسلمانان واجب است، این سخن را پیامبر(ص) سه بار تکرار کردند و هر سه بار جز على(ع) کسى دعوت پیامبر(ص)را لبیک نگفت.(۲۶)
سیره پیامبر(ص)به خوبى نشان مى دهد که شخص آن حضرت عقاید شیعه را در عصر رسالت براى مردم تبلیغ کردند و در اذهان مسلمانان وارد ساختند رسول اکرم(ص) با سخنان دلنشین خود همواره پیروان حضرت على(ع) را از چشمه علم و معرفت خویش سیراب مى نمودند و فضایل و مناقب حضرت على و ائمّه اطهار(ع) را بیان مى کردند. از اینجاست که اولین منادیان تفکر شیعى اصحاب آن حضرت بوده اند و نهال برومند تشیّع را به دستور ایشان غرس و آب یارى کرده اند. در نتیجه، شیعه با سابقه ترین فرقه اسلامى بوده و اصطلاح «شیعه» از زمان رسول خدا(ص) رایج بوده است.
در حقیقت، شیعه عصاره اسلام و به تعبیر دیگر، اسلام واقعى است; زیرا بدون ولایت على(ع) و امامان معصوم(ع) اسلام همچون پوسته اى است بدون مغز. به هر روى، ریشه تشیع به آغاز دعوت اسلامى باز مى گردد و نام «شیعه» به وسیله پیامبر(ص)تبلیغ و ترویج شده است.
بنابراین، در پاسخ به سؤال از اینکه مذهب شیعه در چه زمانى پدید آمده، با اطمینان مى توان گفت که در زمان حیات رسول خدا(ص) و توسط شخص نبى اکرم(ص)، شکل گرفته است.
نظریه عبداللّه بن سبا
با وجود آنکه دلایل و شواهدى از احادیث نبوى، تاریخى و کلامى مبنى بر پیدایش تشیع در زمان رسول خدا(ص) بیش از آنچه ذکر شد، موجود است و همگى به یقین مى رساند که اصطلاح «شیعه» در عصر رسالت رایج بوده و تعدادى از بزرگان اصحاب به نام «شیعه على(ع)» شهرت داشته اند، در عین حال، نظریات بى پایه و اساسى نیز وجود دارد که در واقع، از طرف مخالفان تشیّع طرّاحى وارائه شده است.
یکى از آنها نظریه «عبدالله بن سبا» است. طبق این نظریه، مذهب تشیّع ساخته و پرداخته او بوده و در زمان خلافت عثمان رخ داده است.
بر اساس این نظریه، شخصى یهودى الاصل، اهل صنعا، از راه خدعه و فریب، به ظاهر اسلام آورد. او به تدریج، بین مسلمانان نفوذ پیدا کرد و مردم را به سوى على(ع) دعوت نمود و او را در خلافت، بر حق مى دانست. عدهاى از مسلمانان از او پیروى کردند و خود را «شیعه على» خواندند، بدینسان، مذهب «شیعه» شکل گرفت. به نظر ابن سبا، على(ع) کشته نشده، بلکه زنده است، به آسمان عروج کرده و دوباره به زمین بازمى گردد و قیام مى کند.(۲۷)
نقد و بررسى:
اگرچه این نظریه توسط دانشمندان اسلامى، به خصوص علماى شیعه، به صورت مفصل نقد و بررسى شده و بطلان آن براى همه پژوهشگران روشن گشته ولى با اینحال در اینجا به طور خلاصه بدان اشاره مى گردد:
آنچه از منابع معتبر تاریخى و کلامى برمى آید، نشان دهنده آن است که در قرن اول هجرى، چنین نظریه اى درباب پیدایش مذهب شیعه وجود نداشته و حتى مخالفان تشیّع آن را ادعا نکردهاند. بر اساس تحقیقات مفصلى که انجام شده، در سده دوم هجرى، شخصى به نام سیف بنعمر این ماجرا را نقل کرده است. سیف روایات زیادى نقل کرده که بیشتر آنها با روایات و شواهد معروف تاریخى سازگارى ندارد و بدین دلیل، شیعه و سنّى قایل به ضعف خبرهاى او هستند و او را «کذّاب» و «وضّاع» مى دانند; به خصوص در افسانه عبدالله بن سبا که محققان شیعه و سنّى و حتى شرق شناسان غیرمسلمان درباره ان تحقیق کرده و ساختگى بودن این اسطوره را اثبات نموده اند; زیرا اولاً، فردى به نام «عبدالله بن سبأ» در زمان خلافت عثمان وجود نداشته و هیچ یک از منابع تاریخى معتبر اشارهاى به او نکرده است.
ثانیاً، به فرض وجود چنین شخصى، محال است که او در اندک زمانى با اسلام آوردن ظاهرى، بتواند در همه اصحاب نفوذ پیدا کند و ـ به قول برخى، براى تضعیف امّت اسلامى ـ مذهب تشیع را پدید آورد.(۲۸) این مسأله با توجه به حسّاسیت اصحاب پیامبر(ص)درباره دین و واکنشهاى شدید آنان در برابر مرتدّان به خوبى روشن مى گردد; چرا که ممکن بود ایشان در برابر چنین پدیده بزرگى بى تفاوت باشند، به ویژه خلیفه سوم که مدعى پاسدارى از اسلام و حفاظت حریم آن بود، چگونه مى توانست در قبال پدیده «عبدالله بن سبا» ساکت بنشیند; این در حالى است که عثمان حتى نسبت به قضایاى کوچکتر واکنش نشان مى داد و حتى برخى از صحابه بزرگ پیامبر مانند ابن مسعود و عمّار یاسر را کتک زد.
ثالثاً، عبدالله بن سبا هیچ جا در زمره یاران امام على(ع)نبوده و ذکرى از او به میان نیامده و به فرض صحت قضیه، مى بایست در جنگها در کنار آن حضرت مى بود.(۲۹)
از مجموع آنچه گفته شد، به این نتیجه مى رسیم که ماجراى عبدالله بن سبا ساختگى و غیرواقعى است و از طرف دشمنان شیعه براى تضعیف تشیّع برنامهریزى و اجرا شده است. براى اهل تحقیق و منطق، روشن است که اصطلاح «شیعه» و نامگذارى گروهى به این نام از اختراعات رسول اکرم(ص)است و شخص آن حضرت مسلمانان را به پیروى از اهل بیت(ع) و در رأس آنها، امیرالمؤمنین على(ع)، دعوت کردند; همانگونه که شواهد متعددى از سیره پیامبر(ص) مؤیّد این سخن است. قضیه «غدیر خم» از نمونه هاى بارزى است که حقانیت مذهب تشیّع را در موضوع خلافت روشن مى سازد; زیرا اختلاف اصلى شیعه و سنّى بر موضوع تعیین جانشینى پیامبر(ص) و مسأله امامت است که در حدیث متواتر غدیر، به خوبى بیان شده است.
منشأ اصلى پیدایش شیعه و سنّى
هر چند بررسى عوامل دخیل در پیدایش دو مذهب شیعه و سنّى به عنوان دو دیدگاه اصلى در جهان اسلام و اینکه چه عناصرى در پیدایش آن دو نظریه دخالت داشته، خود موضوع مهمّى است و تحقیق مستقلى مى طلبد و مى توان عوامل گوناگون سیاسى، اجتماعى و فرهنگى را براى آن ذکر کرد که در شکلگیرى این دو نگرش تأخیرگذار بودهاند، اما بررسى همه آنها در یک مقاله نمى گنجد. از اینرو، به مهمترین عاملى که به نظر فریقین، موجب شکاف بین مسلمانان شده و در نتیجه، دو مذهب مستقل «شیعه» و «سنّى» را پدید آورده است اشاره مى شود:
جریان ظهور و پیشرفت اسلام در مدت ۲۳ سال بعثت رسول خدا(ص) در مکّه و مدینه، تحولات فراوانى به همراه داشت، فشارهاى همه جانبه کفار قریش در مکّه و سختگیرى آنها نسبت به پیامبر(ص) و یارانش موجب مهاجرت مسلمانان به مدینه شد. ولى با اینحال، پیامبر خدا(ص) در مدینه نیز از تجاوزهاى مشرکان مکه در امان نماند و جنگهاى بسیارى بر مسلمانان تحمیل گردید. طى این تحولات، به طور طبیعى، جریان هایى در داخل صفوف مسلمانان پدید آمد و گرایشهایى بروز کرد که نشانه هاى آن، گاه در برخوردهاى سیاسى و نظامى نمایان مى شد. اختلاف هاى متعددى، چه در زمان حیات رسول خدا(ص) و چه پس از آن در میان مسلمانان ظاهر شد که مهمترین و اساسى ترین آنها اختلاف در مسأله خلافت و تعیین جانشین رسول اکرم(ص)بود. این مسأله باعث جدایى مسلمانان و پیدایش دو مذهب «شیعه »و «سنّى» گردید که تا امروز این اختلاف وجود دارد.
علماى دو مذهب بر این مسأله اعتراف دارند که اختلاف در امامت و خلافت باعث تقسیم مسلمانان به دو گروه «شیعه» و «سنّى» شده است.
شهرستانى مى گوید: بزرگترین اختلاف میان امّت اسلامى اختلاف در مسأله امامت است; چون بر هیچ مسأله اى در اسلام شمشیرها از نیام بیرون نیامد، آنگونه که بر مسأله خلافت و امامت در طول تاریخ، جنگهاى خونینى واقع شد.(۳۰)
همچنین برخى دیگر از دانشمندان اهل سنّت در این زمینه، مى نویسند: اختلاف اساسى میان مسلمانان که پس از وفات رسول خدا(ص) پدید آمد و به پیدایش مذاهب شیعه و سنّى منجر شد، اختلاف بر سر مسأله خلافت و امامت بود که ابتدا میان مهاجران و انصار روى داد و در نهایت، به خلافت ابوبکر منتهى گشت. در حقیقت، همه مذاهب اسلامى، اعم از کلامى و سیاسى و مذهبى، بر محور خلافت و امامت پدید آمد.(۳۱)
به نظر علماى شیعه نیز مهمترین مسأله اختلافى میان مسلمانان، که منجر به پیدایش دو مذهب شیعه و سنّى شد، اختلاف در مسأله خلافت و امامت بود که پس از وفات رسول اکرم(ص) بروز کرد، اگرچه زمینه هاى اختلاف میان مسلمانان صدراسلام و اصحاب پیامبر(ص) نیز وجود داشت و گاه در زمان حیات رسول خدا(ص) هم این اختلافات بروز مى کرد و عدهاى شکایت نزد آن حضرت مى بردند، اما پیامبر(ص) به زودى اختلافات را حل مى نمود. ولى اختلاف اصلى اصحاب رسول اکرم(ص) پس از رحلت آن حضرت بر مسأله خلافت و تعیین جانشین پیامبر(ص) بوده که تا امروز ادامه یافته است.(۳۲)
بنابراین، منشأ اصلى پیدایش دو مذهب شیعه و سنّى اختلاف در موضوع امامت و خلافت اسلامى است که دو دیدگاه متفاوت در این زمینه وجود دارد:
اهل سنّت امامت را از اصول دین نمى دانند و شرط خاصى بجز پذیرش مردم، براى امام قایل نیستند. به عقیده آنها، پیامبر اکرم(ص)کسى را به عنوان خلیفه و جانشین خود تعیین نکرد و هیچ نصّى از خدا و پیامبر(ص) در این زمینه نرسیده، بلکه تعیین جانشینى پیامبر(ص)به مردم واگذار شده و مردم پس از وفات رسول خدا(ص) ابابکر را به خلافت برگزیدند و همه باید از او پیروىمى کردند.
ماجراى «سقیفه» که پیش از دفن پیکر مطهّر پیامبر(ص)روى داد و عدهاى سفارشهاى پیامبر(ص) را نادیده گرفتند بدین دلیل بود که مجریان آن، منکر نصّ در خلافت و امامت بودند و نظریه «شورا» را در باب امامت پدید آوردند.(۳۳) در واقع، «سقیفه بنى ساعده» آغاز غصب حقوق اهل بیت پیامبر(ع) و ستم به شیعیان و پیروان على بن ابى طالب(ع)بود که صحنه هاى خونین و رقّتبارى پدید آورد و تاکنون نیز این روند ادامه دارد.
اما شیعه و پیروان اهل بیت پیامبر(ع)بر این باورند که امامت از اصول دین و ارکان اساسى اسلام است; همانگونه که نبوّت یک منصب الهى است و انبیا(ع) از جانب خداوند به این مقام منصوب مى شوند، امامت نیز منصبى الهى است و باید با نص خدا یا پیامبر خدا(ص)، کسانى بر این مقام تعیین گردند، به عقیده شیعه، هر کس لیاقت احراز مقام امامت و جانشینى پیامبر(ص)را ندارد، بلکه امام باید شروطى داشته باشد که اولین آنها «عصمت» است; یعنى امام و خلیفه پیغمبر(ص) باید معصوم باشد تا بتواند شؤون دینى و اجتماعى پیامبر(ص) را بر عهده بگیرد. علاوه بر این، امام باید عالمتر و برتر از همه مردم باشد، به گونه اى که هیچ کس به علم و فضل او نرسد.(۳۴)
به نظر شیعه، کسى پس از رسول خدا(ص); داراى اوصاف لازم براى امامت و خلافت نبود، به جز امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(ع) که به اعتراف همه علماى مسلمان و غیرمسلمان، افضل اصحاب پیامبر(ص)بود و از جانب خدا و رسولش با نصّ جلى بر منصب امامت گمارده شد.
نصوص و احادیث نبوى مبنى بر خلافت و امامت على(ع) در منابع شیعه و سنّى فراوان است و جاى شک و تردیدى باقى نمى گذارد، از آن جمله، مى توان از حدیث غدیر، حدیث ثقلین، حدیث منزلت و حدیث یوم الانذار نام برد که در جاى خود مفصل بحث شده است.
شیعه معتقدند که حضرت على(ع) بر اساس تعیین رسول اکرم(ص) و به دلیل آنکه افضل اصحاب رسول الله(ص) بود، خلیفه بلافصل پیامبر است و پس از ایشان یازده امام معصوم از فرزندان آن حضرت اوصیاى رسول خدا(ص) هستند; پیامبر(ص)با نص جلّى، همه ایشان را با نام و نشان معرفى کرده است.
راه شناخت امام معصوم و وصى پیامبر آن است که علاوه بر تصریح رسول خدا(ص)، امام قبلى نیز او را به مردم معرفى کند; شیوه اى که درباره امامان معصوم دوازده گانه(ع)رعایت شده و بر این اساس، امروز امام زمان، حضرت مهدى(ع)، خلیفه خدا بر زمین است و نظام هستى به یُمن وجود مقدس او برقرار مى باشد.(۳۵)
نتیجه گیرى و جمع بندى
آنچه از مجموع مطالب ذکر شده به دست مى آید این است که اصطلاح «شیعه»، به مفهوم کلامى، یعنى پیروان على بن ابى طالب(ع) که در زمان حیات رسول خدا(ص) نیز رایج بوده و شخص آن حضرت بارها واژه «شیعه» رابدین معنا به کار برده اند ازاینرو، مى توان گفت که واضع کلمه «شیعه» پیامبر اکرم(ص)است و عقاید شیعه را ایشان در اذهان بزرگان اصحاب مستقر ساختند. اما اصطلاح «اهل سنّت»، به معناى کلامى آن، از قرن اول به بعد پیدا شد و در عصر عباسى رشد کرد. بنابراین، پیدایش «شیعه» از نظر کاربرد و مفهوم کلامى، مقدّم بر پیدایش «اهل سنّت» به این معناست.
برخى نظریات بى اساس درباره پیدایش «شیعه» مانند اسطوره «عبدالله بن سبا» ساخته و پرداخته دشمنان تشیّع و زنادقه مى باشد که براى تضعیف مذهب اهل بیت پیامبر(ع) به وجود آمده است.
منشأ اصلى پیدایش دو مذهب شیعه و سنّى اختلاف در مسأله امامت و مرجعیت دینى و سیاسى است که اهل سنّت خلفاى سه گانه را شایسته آن مىدانند و هر که را مورد وفاق مردم قرار گرفت، مى پذیرند. اما شیعه امامت و خلافت پس از پیامبر(ص)را منحصراً در خاندان آن حضرت ـ یعنى على و فرزندانش(ع) ـ جستجو مى کنند و مرجعیت دینى و سیاسى را مطلقاً از آنان مى دانند.
پى نوشت ها
۱ـ محمدباقر صدر، نشأه الشیعه و التشیع، الغدیر، بیروت، ۱۴۱۷ ق. ص ۱۴ ؛ محمدعلى حسینى، فى ظلال التشیع، کویت، مکتبه الالفین، ۱۴۰۳ ق.، ص ۴۵
۲ـ شیخ صدوق، پیشین، ص ۱۲ ؛ محمدحسین مظفر، تاریخ الشیعه، ص ۴
۳- الى ۲۳ـ جلالالدین سیوطى، الدّرّالمنشور، بیروت، محمد امین و حج، ج ۶، ص ۳۷۹
۴ـ محمدعمادالدین طبرى، بشاره المصطفى، تحقیق جواد قیّومى، مؤسسه نشر اسلایم، ۱۴۲۰ ق.، ص ۴۲
۵ـ سلیمان قندوزى، ینابیع الموّده، تحقیق على حسینى، ۱۴۱۶ ق، ج ۱، ص ۳۱۱
۶ـ محمد ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه، قاهره، دارالفکر العربى، ص ۲۷ ؛ سیدمرتضى عسکرى، عبدالله بن سبا، بیروت، دارالزهرا، ۱۴۰۳ ق.، ج ۱، ص ۳۵ ـ ۴۸
۷ـ تاریخ المذاهب اسلامیه، ص ۲۷
۸ و ۹ـ ر. ک. به: عبدالله بن سبأ، ج ۱، ص ۲ ؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۳۱ ـ ۳۲ ؛ عبدالله فیّاضى، تاریخ الامامیه، بیروت، مؤسسه اعلمى للمطبوعات، ۱۴۰۶ ق، ص ۹۶ ـ ۱۱۰
۱۰ـ محمد شهرستانى، الملل و النحل، عصر، مطبعه مصطفى البابى، ۱۳۹۶ ق.، ص ۲۴
۱۱ـ تاریخ المذاهب الاسلامیه، ص ۱۳ ـ ۲۰
۱۲ـ شیخ صدوق، پیشین، ص ۱۲ ـ ۱۳؛ محمدباقر صدر نشأه الشیعه و التشیّع، ص ۸۳ ـ ۸۹؛ محمدعلى حسینى، فى ظلال التشیّع، ص ۶۳
۱۳ـ ابن خلدون، مقدمه، ج ۱، ص ۴۰۷؛ محمد شهرستانى، پیشین، ص ۱۴ ـ ۱۵ ؛ محمد بن جریر طبرى، تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۴۴۳ ـ ۴۴۵
۱۴ـ شیخ صدوق، اوایل المقالات، ص ۷ ـ ۹؛ شیخ صدوق، پیشین، ص ۱۳ ـ ۱۵
منبع : معرفت
پژوهشى در زمینه پیدایش شیعه و سنى بخش اول