- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
جهان در آستانه بعثت حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) در انحطاط و بحران شگفت انگیزی قرار داشت. جهالت، غارتگری، ظلم و ستم، تضییع حقوق ضعیفان و محرومان، فساد و بی بند و باری، تبعیض و ناعدالتی، نگرانی و دلهره، دوری از اخلاق و انسانیت، تمام جوامع بشری را در آن روزگار فرا گرفته بود.
در این میان منطقه جزیره العرب و به ویژه شهر مکه از منظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، پایینترین و بدترین وضع را تحمل می کرد. خضوع اعراب جاهل در مقابل چوب های خشکی که به صورت بت درست شده بود و اهالی مکه در مقابل آن اجسام بی جان قربانی ها کرده و استمداد می طلبیدند، هر انسان فهمیده و عاقلی را به تعجب و تأسف وا می داشت. زنان نه تنها از حقوق اساسی خود محروم بودند، بلکه همانند کالای بی جان خرید و فروش می شدند و… .
خداوند متعال در آیات وحیانی خویش به برخی از ناهنجاری ها و آداب غیر انسانی و جاهلانه آن روز اشاره کرده و می فرماید: قُلْ تَعالَوْ اَتْلُ ما حَرّمَ رَبُّکُم عَلَیْکُمْ اَلاّ تُشْرِکوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إحْساناً وَ لا تَقْتُلوا أوْلادَکُمْ مِنْ إمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إیّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلوا النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللهُ إلاَ بِالْحَقِّ ذلِکُمْ وَصّیکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلونَ;۱؛
«بگو: بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک خدا قرا ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید. فرزندانتان را از ترس فقر نکشید. ما شما و آنها را روزی می دهیم. و به کارهای زشت نزدیک نشوید چه آشکار و چه پنهان. و انسانی را که خداوند محترم شمرده به قتل نرسانید مگر به حق و از روی قانون الهی. این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، شاید درک کنید.»
وَ لا تَقْرَبوا مالَ الْیَتیمِ إلاّ بِالَّتی هِیَ أحْسَنُ حَتّی یَبْلُغَ أشُدَّهُ وَ أوْفوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ بِالقِسْطِ، لا نُکَلِّفُ نَفْساً إلاّ وُسْعَها وَ إذا قُلْتُمْ فَاعْدِلوا وَ لَوْ کانَ ذا قُربی وَ بِعَهْدِ اللهِ أوْفوا ذلِکُمْ وَصّیکُمْ بِهِ لَعَلّکُمْ تَذَکَّرونَ ۲؛
«و به مال یتیم جز به بهترین صورت و برای خدمت به او نزدیک نشوید تا به حد رشد خود برسد، و حق پیمانه و وزن را به عدل و دادگری رعایت کنید. ما هیچ کس را به بیش از توانایی و قدرتش وادار نمی کنیم. هنگامی که در مقام داوری یا شهادت سخنی می گویید، عدالت را مد نظر قرار دهید حتی اگر در مورد نزدیکان شما باشد، و به پیمان های خداوند وفادار باشید. اینها مواردی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند، تا شاید پند گیرید.»
خداوند متعال در این آیات از رسم های باطل و غیر اخلاقی دوران جاهلیت خبر داده و به موضوعات غیر انسانی رایج، از جمله شرک و بت پرستی، آزار پدر و مادر، کشتن فرزندان، ارتکاب اعمال زشت و فساد انگیز، کشتن افراد بیگناه، تجاوز به اموال یتیمان، بی عدالتی در توزیع اموال و امکانات عمومی، پایمال کردن حقوق دیگران، عهد شکنی و نادیده انگاشتن پیمان ها و قوانین اجتماعی می پردازد و در عین حال راهکارها و دستورات سازنده ای در این زمینه به مسلمانان ارائه می کند.
ناگفته پیداست که برخی از علل و انگیزه های بعثت پیامران الهی نیز در این آیات مطرح شده است که عدالت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی از جمله آنهاست. در روایتی از اوضاع نابسامان عربستان در آستانه بعثت نبوی (صلّی الله علیه و آله و سلم) آمده است: روزی قیس بن عاصم به نزد حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) آمده و عرضه داشته: یا رسول الله! من در ایام جاهلیت هشت دختر خود را زنده به گور کرده ام، حالا چه کنم؟ پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در مقابل هر دختر یک برده آزاد کن!۳
در روایت دیگری آمده است: هنگامی که قیس یکی از موارد زنده به گور کردن دخترانش را در حضور رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) شرح داد، رسول مهربان الهی در حالی که از شدت تأثر حلقه های اشک بر گونه های مبارکش می لغزید، از سنگ دلی و قساوت آن مرد جاهل تعجب کرده و به یارانش فرمود: «إنَّ هذهِ لَقَسْوَهٌ وَ مَنْ لا یَرْحَمْ لا یُرْحَمْ؛ این عمل سنگدلی است و هر کس رحم نداشته باشد، مشمول رحمت الهی نخواهد بود».
بنابراین جهان در آستانه بعثت، غرق در انواع خرافات، افکار و اندیشه های جاهلانه بود و شاید در آن روزگاران در هیچ جای عالم خرافه پرستی و بیبند و باری و رواج مفاسد اجتماعی مثل منطقه جزیره العرب نبود. مردم آن عصر بدون آنکه خود متوجه باشند، نیاز شدیدی به امور معنوی، اخلاقی و انسانی داشتند و در آتش ناعدالتی، نابرابری و تضییع حقوق انسانی می سوختند. در این فرصت برخی از علل و عوامل بعثت انبیاء را _ که در رأس آن بعثت رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) قرار دارد _ مرور کرده و به موارد اهم آن اشاره می کنیم:
۱ . انقلاب ارزش ها
بعد از بعثت رسول گرامی اسلام، اصول و ارزش های جاری در جامعه که علیه مصالح دنیا و آخرت مردم بود، به ارزش های انسانی و الهی تبدیل شد. خرافه پرستی به حقیقت یابی، جنگ و خونریزی و ناعدالتی به قسط و عدل و مساوات بدل گردید و انسان های در ظاهر پایین درجه، به افرادی مورد اعتماد و دارای منزلت اجتماعی والائی تبدیل شدند. تمام قوانین و ملاک های ظاهری و مادی جای خود را به معیارهای ارزشمند و متعالی داد.
آری بعثت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) ارزش های ضد انسانی را دگرگون کرد و تمام رسم های ایام جاهلیت، به قوانین عادلانه اسلامی تبدیل شدند. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) بیشترین تلاش خود را در تحول افکار عمومی متمرکز کرده و برای از میان بردن باورهای خرافاتی و ناپسند، از هیچ کوششی فروگذار نمی کرد.
آن رهبر فرزانه اسلامی حتی به کارگزاران خویش تأکید می نمود که در تبدیل و تغییر روش های غلط و رسوم جاهلانه نهایت تلاش خود را به عمل آورند. هنگامی که معاذ بن جبل را به سوی یمن می فرستاد به او فرمود: «ای معاذ! آثار جاهلیت و رسوم باطل را بمیران و سنت های متعالی اسلامی را در میان مردم ترویج کن!».
آن گرامی، حتی در آخرین فرازهای پیام حج خود، به انقلاب ارزش ها و حرکت به سوی زیبایی ها و کمالات تأکید ورزید و فرمود: «ألا کُلُّ شَیءٍ مِنْ أمْرِ الْجاهِلیّهِ تَحْتَ قَدَمی موضوعٌ ۴؛ بدانید تمام باورها و رسم های ایام جاهلیت را زیر پای خود نهاده و باطل اعلام می کنم.»
امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در توضیح فلسفه بعثت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) بر این نکته تأکید کرده و آن را به عنوان انقلاب ارزش ها مطرح می کند و می فرماید: «ألا وَ إنّ بَلیَّتَکُمْ قَدْ عادَتْ کَهَیئَتِها یَوْمَ بَعَثَ اللهُ نَبیَّهُ (صلّی الله علیه و آله و سلم) وَ الَّذی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَهً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَهً وَ لَتُساطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتّی یَعُودَ أسْفَلُکُمْ أعْلاکُمْ وَ أعْلاکُمْ أسْفَلَکُمْ؛
آگاه باشید تیره روزی ها و فتنه های شما همانند عصر قبل از بعثت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) بار دیگر روی آورده است. سوگند به خدایی که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) را به حق مبعوث کرد، سخت آزمایش خواهید شد و چون دانه هایی که در غربال ریزند یا غذائی که در دیگ گذارند، زیر و رو خواهید شد تا اینکه پائین شما به بالا، و بالای شما به پائین بیاید».۵ یعنی دقیقاً همانند عصر بعثت دگرگون و منقلب خواهید شد، و بار دیگر انقلاب ارزش ها رخ خواهد نمود.
امام (علیه السلام) به جایگزین شدن افراد طبقه پائین به جای بالا نشین ها و تبدیل شدن ارزش های ظاهری مادی به ارزش های انقلابی و معنوی اشاره کرده و می فرماید، چون به جاهلیت قبل از بعثت پسرفت داشته اید، دقیقاً باید همان حادثه رخ نماید و حق به محور خود برگردد.
۲. تزکیه و پرورش روح
از مهمترین علل بعثت انبیاء، تهذیب نفوس و تربیت انسان های مستعد است. پیامبران الهی کوشش می کنند نیروهای درونی انسان ها را از قوه به فعلیت رسانده و برای رسیدن به قله سعادت و کمال، آنان را همراهی و یاری نمایند. آنان برای ارتباط افراد با مبدأ هستی زمینه سازی کرده و مقدمات تعالی آنان را فراهم میآورند.
قرآن کریم در سوره آل عمران با اشاره به این نکته می فرماید: لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلیَ المُؤْمِنینَ إذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسولاً مِنْ أنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُم الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ ۶ «خداوند متعال بر مؤمنان منت نهاد هنگامی که در میان آنها پیامبری از جنس خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد، گرچه قبل از بعثت در گمراهی آشکاری بودند».
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) نیز با تلاوت آیات کلام وحی، روح و جسم آنان را صیقل داده و با زدودن زنگارهای جهل و خرافات و خودپرستی، برای پذیرش حق و گام نهادن در راه کمال یاریشان می نمود.
۳. رساندن به مقام عبودیت
طبق آموزه های قرآنی، هدف از آفرینش انسان چیزی جز پرستش خدای یگانه نیست و تمام نعمت های الهی و اشیایی که در این عالم آفریده شده و در اختیار انسان قرار گرفته، همه برای طی مسیر عبودیت است. عبودیت کامل آن است که انسان جز به آفریدگار مطلق جهان و کمال مطلق نیندیشد و همه افکار و اعمال خود را به این امر معطوف دارد.
خداوند در قرآن می فرماید: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الانْسَ إلاّ لِیَعْبُدونَ ۷؛ «جن و انس را نیافریدم جز اینکه مرا عبادت کنند.»
یکی دیگر از علل بعثت انبیاء، دستگیری افراد بشر در راه رسیدن به مقام عبودیت است. رهبران الهی با تلاش ها و آموزه های خود انسان ها را به کانال عبودیت هدایت کرده و از این رهگذر آنان را به قرب الهی می رسانند. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) از آغازین لحظات بعثت شعار معروف خود را در این زمینه پیوسته تکرار می کرد که: «قُولُوا لا إلهَ إلاّ اللهُ تُفْلِحُوا»۸ و به مخاطبان خود این پیام را می رساند که رستگاری تنها و تنها در گرو بندگی خدای یگانه و نفی خدایان دیگر و بت پرستان است.
۴. تحکیم وحدت انسان ها
ریسمان محکم نبوت تنها وسیله ای است که انسان ها را در زیر لوای وحدت و برادری فراهم می آورد؛ انسان هایی که از تفرقه و تشتت و نزاع و اختلاف ها به تنگ آمده و به دنبال راهکاری مورد اعتماد برای حل معضلات زندگی خود می گردند.
آتش خانمانسوز اختلاف، نیروهای عظیم بشری و سرمایه های فراوان آنان را به باد داده و زیباترین محیط های زندگی را به جهنمی سوزان بدل می کند. اگر انسان ها به سخنان پیام آوران وحی توجه کرده و زیر عَلَم توحید گرد آیند، مطمئناً از تفرقه و تشتت در امان بوده و در سایه کلمه توحید به توحید کلمه نیز دست خواهند یافت.
در سوره بقره آمده است: کانَ النّاسُ أُمَهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللهُ النَّبیّینَ مُبَشّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أنْزَلَ مَعَهُمْ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ فیما اخْتَلَفوا فیهِ ۹؛ «مردم در آغاز امت واحدی بودند سپس بنابر عللی در میان آنان اختلاف پدید آمد، پس خداوند نیز پیامبرانی را برانگیخت تا مردم را بشارت دهند و انذار کنند و به همراه آنان کتاب آسمانی فرستاد تا در میان مردم در مورد آنچه در آن اختلاف کرده بودند داوری کند.»
طبق این آیه یکی از اهداف مهم بعثت انبیاء، پایان بخشیدن به اختلافات مردم است که از روی جهل و غفلت و ناآگاهی و پیروی هوای نفس و برتری جویی صورت می گیرد.
۵. واسطه فیض الهی
برای آدمیان خاکی که هنوز گام در مرحله ای بالاتر نگذاشته اند، ارتباط با آفریدگار هستی که در منتها درجه اقتدار و کمال است امری سهل و آسان نیست. برای رسیدن به آن مقام بی نهایت و اوج گرفتن در آسمان عرفان و معنویت، نیاز به واسطه فیض و وسائل نیرومندتری است. قرآن کریم نیز به این نکته اشاره کرده و فرمود: وَ ابْتَغُوا إلَیْهِ الْوَسیلَه ۱۰؛ «برای تقرب به درگاه الهی وسیله ای بجویید.»
انجام دستورات رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) می تواند بهترین وسیله برای ارتباط با خداوند متعال باشد.
امام رضا (علیه السلام) در گفتاری حکیمانه می فرماید: «از آنجایی که در آفرینش مردمان و نیروهای نهفته در درون آنان، آنچه که مصالحشان را کامل کند وجود نداشت، و آفریدگار جهان، برتر از آن بود که به چشم ظاهر دیده شود و ضعف و ناتوانی آنان در ادراک ظاهری او بود، چاره ای جز این نبود که فرستاده ای معصوم میان او و آدمیان واسطه فیض باشد و امر و نهی الهی را به ایشان برساند۱۱؛ «لَمّا لَمْ یَکُنْ فی خَلْقِهِمْ وَ قُواهُم ما یُکْمِلوا لِمَصالِحِهِمْ وَ کانَ الصّانِعُ مُتَعالِیاً عَنْ أنْ یُری وَ کانَ ضَعْفُهُمْ وَ عَجْزُهُمْ عَنْ إدْراکِهِ ظاهِراً لَمْ یَکُنْ بُدٌّ مِنْ رَسولٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُمْ مَعْصومٍ یُؤَدّی إلَیْهِمْ أمْرَهُ وَ نَهْیَهُ».
۶. احیای پیمان فراموش شده
پیامبران الهی بر خود لازم می دانند تا انسان ها را به پیمان فطری که فراموششان شده است یادآور شوند، همان میثاق دیرین که در میان تمام موجودات فقط انسان آن را تقبل و تعهد کرده است، اما بر اثر مرور زمان و وسوسه های شیطان آن را به بوته فراموشی سپرده است.
امیر مؤمنان علی (علیه السلام) می فرماید: «و اصْطَفی سُبْحانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أنْبیاءَ أخَذَ عَلَی الْوَحْیِ میثاقَهُمْ وَ عَلی تَبْلیغِ الرِّسالَهِ أمانَتَهُمْ لَمّا بَدَّلَ أکْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللهِ إلَیْهِمْ فَجَهَلوُا حَقَّهُ و اتَّخَذُوا الاَنْدادَ مَعَهُ وَ اجْتالَهُم الشَّیاطینُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبادَتِهِ فَبَعَثَ فیهِمْ رُسُلَهُ وَ واتَرَ إلَیْهِمْ أنْبیاءَهُ لِیَسْتَأدُوهُمْ میثاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ۱۲؛
خداوند سبحان از میان فرزندان آدم، پیامبرانی را برگزید و از آنان بر وحی پیمان گرفت و بر تبلیغ رسالت امانت آنان را، آنگاه که اکثر مردم عهد و پیمان الهی را تبدیل کرده و حق خدا را نشناختند و در مقابل خداوند خدایان دروغین و بت های بیارزش را پرستیدند و شیاطین آنان را از معرفت خدا باز داشته و از عبادت او جدا کردند. در آن حال خداوند پی در پی پیامبرانی را مبعوث نمود تا آنان را بر پیمان فطرت خویش وادار کنند و نعمت های فراموش شده او را به یادشان آرند.»
پیامبران الهی در کنار معارف و برنامه های حیاتبخش خود پیوسته به آدمیان می آموزند که در مورد اصول دین و باورهای مهم اعتقادی به فطرت و خرد خود رجوع کنند. قرآن کریم انبیاء الهی را به عنوان «مذکّر» معرفی می کند.
آنان تلاش می کنند انسان ها را به پیمان الهی و وفای به آن سوق دهند تا به ندای عقل و فطرت خویش پاسخ مثبت داده باشند. قرآن کریم نیز در مورد پیمان فراموش شده الهی به فرزندان آدم می فرماید: أ لَمْ أعْهَدْ إ ِلَیْکُمْ یا بنی آدَمْ أنْ لا تَعْبُدوا الشَّیْطانَ إنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین؛ «ای فرزندان آدم! مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را نپرستید، همانا که او دشمن آشکار شماست.»
۷. ترویج فضائل اخلاقی
ترویج فضائل اخلاقی و صفات متعالی انسانی، از دیگر علل و انگیزه های بعثت انبیاء الهی است. اگر مروری اجمالی به آموزه های وحیانی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) داشته باشیم متوجه خواهیم شد که گفتارها و رفتارهای آن گرامی مملو از سفارش های اخلاقی و تربیتی است.
اساساً هر گونه خوبی، زیبایی و کمالی که زیبنده و شایسته انسان ها است، در تعالیم انبیاء الهی به روشنی دیده می شود. در حدیث معروفی از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) می خوانیم که آن حضرت فرمود: «إنّما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخْلاقِ۱۳؛ من برای تکمیل و توسعه زیبایی های اخلاقی مبعوث شده ام.» رسول خدا خود دارای کاملترین صفات اخلاقی بود و عادات پسندیده و آداب برجسته انسانی در وجود آن گرامی موج می زد.
۸. ایجاد و توسعه عدالت اجتماعی
انسان ها فطرتاً طالب عدالتند و سالم ترین جوامع، آنهایی است که عدالت در تمام ابعاد خود در میان آن جوامع حاکم گردد.
قرآن کریم در آیات متعددی از عدالت خواهی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) سخن گفته و آن را یکی از اهداف بعثت می شمارد. در سوره اعراف از اهتمام ویژه آن گرامی به اجرای عدالت خبر داده و می فرماید: قُلْ أمَرَ رَبّی بِالْقِسْط ۱۴ بگو: پروردگارم مرا به عدالت فرمان داده است».
عدالت طلبی در تمام زوایای زندگی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) جلوه گر بود و گستره آن، گفتار، رفتار، روابط عمومی، معاملات، حتی محیط خانواده و دوستان و نزدیکانش را نیز شامل می شد. امام صادق (علیه السلام) فرموده است: «کانَ رَسُولُ اللهِ یُقَسِّمُ لَحَظاتَهُ بَیْنَ أصْحابِهِ فَیَنْظُرُ إلی ذا وَ یَنْظُرُ إلی ذا بِالسَّویَّه۱۵؛ رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) نگاه خود را در میان یارانش به طور مساوی تقسیم می کرد، گاهی به این و گاهی به آن دیگری به طور مساوی نگاه می کرد.»
آن گرامی به مهمترین فلسفه بعثت انبیاء که ایجاد قسط و عدل است به طور کامل معنی و مفهوم می بخشید که خداوند فرمود: لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أنْزَلْنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لیَقومَ النّاسُ بِالقِسْطِ ۱۶ «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم، تامردم به عدالت قیام کنند.»
پی نوشت ها
- انعام / ۱۵۱.
- انعام / ۱۵۲.
- تفسیر قرطبی، محمد بن احمد انصاری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۵، ج۱۹، ص۲۳۳.
- سیره ابن هشام، ابو محمد عبد الملک بن هشام حمیری، دار القلم، بیروت، ج۴، ص۲۵۰.
- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نشر ائمه، قم، ۱۳۷۹، ش، خطبه۱۶.
- آل عمران/ ۱۶۴.
- ذاریات / ۵۶.
- بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، نشر الوفا، بیروت، ۱۴۰۴، ج۱۸، ص۲۰۲.
- بقره / ۲۱۳.
- مائده / ۳۵.
- بحار الانوار، ج۱۱، ص۴۰.
- نهج البلاغه، خطبه ۱.
- مستدرک الوسائل، محدث نوری، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۸، قم، ج۱۱، ص۱۸۷.
- اعراف / ۲۹.
- بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۶۰.
- حدید / ۲۵.
پدید آورنده: عبدالکریم تبریزی
منبع: پرسمان