ماجرای فدک به گرفتن دهکده فدک از فاطمه (سلام الله علیها) توسط ابوبکر پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره دارد. ابوبکر با تکیه بر حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) (که گفته شده راوی آن فقط خود ابوبکر بود) مدعی شد انبیا ارث نمی گذارند؛ اما فاطمه پاسخ داد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیش از وفات، فدک را به او بخشیده و امام علی (علیه السلام) و ام ایمن را بر این سخنش شاهد آورد. بنابر نظر علمای شیعه و برخی از علمای اهل سنت این بخشیدن هنگامی بود که آیه ۲۶ سوره اسراء نازل شد و به پیامبر دستور داد حق ذوی القربی را بدهد.
در نقلی آمده است ابوبکر در برگه ای ملکیت فاطمه را تأیید کرد؛ اما عمر آن برگه را از فاطمه گرفت و پاره کرد. طبق روایتی دیگر ابوبکر شاهدان فاطمه (سلام الله علیها) را نپذیرفت. دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی دادخواهی خود و همسرش امام علی (علیه السلام) را بی ثمر دید، به مسجد رفت و به ایراد خطبه پرداخت. او در این خطبه که به خطبه فدکیه مشهور است، به غصب خلافت اشاره کرد و سخن ابوبکر که پیامبران ارث نمی گذارند را مخالف آیاتی از قرآن خواند و او را به دادگری خداوند در روز رستاخیز واگذار کرد. فاطمه (سلام الله علیها) پس از این ماجرا سخت از ابوبکر و عمر ناراحت شد و تا زمان شهادت، بر آن دو غضبناک باقی ماند.
پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، دهکده فدک -که در جنگ خیبر با مصالحه یهودیان به ملکیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آمده و ایشان، آن را به فاطمه (سلام الله علیها) بخشیده بود- به دست خلفای بنی امیه و عباسی افتاد و در میان آنها دست به دست شد. برخی خلفا از جمله عمر بن عبدالعزیز أموی و مأمون عباسی، فدک یا درآمد حاصل از آن را به فرزندان فاطمه دادند.
گاهشمار فدک
شعبان ۶هجری…………….سریه امام علی (علیه السلام) به فدک[۱]
صفر ۷هجری………………..فتح خیبر[۲]
صفر یا ربیعالاول سال ۷ق…واگذاری فدک به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از سوی یهودیان
۱۴ ذیالحجه ۷ قمری……..بخشیدن فدک به فاطمه زهرا (سلام الله علیها)[۳]
ربیع الاول ۱۱هجری………..مصادره فدک به دستور ابوبکر
حدود ۳۰ق………………….واگذاری فدک به مروان از سوی عثمان[۴]
بعد ار ۴۰ق………………….تقسیم فدک بین مروان و عمرو بن عثمان و یزید به دست معاویه[۵]
حدود ۱۰۰ق………………..بازگرداندن فدک به فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) توسط عمر بن عبدالعزیز
بعد از ۱۰۱ق………………..غصب دوباره توسط یزید بن عبدالملک
حدود ۱۳۲ تا ۱۳۶…………..بازگرداندن توسط سفاح نخستین خلیفه عباسی[۶]
حدود ۱۴۰…………………..غصب دوباره توسط منصور عباسی[۷]
حدود ۱۶۰…………………..بازگرداندن به دستور مهدی عباسی[۸]
حدود ۱۷۰…………………..غصب دوباره به دستور هادی عباسی
۲۱۰ق……………………….بازگرداندن به دستورمامون عباسی.[۹]
(۲۳۲-۲۴۷)………………….غصب دوباره به دستور متوکل عباسی[۱۰]
۲۴۸ق………………………..بازگرداندن به فرمان منتصر عباسی.[۱۱]
تاریخچه فدک
فدک دهکده ای حاصلخیز در نزدیکی خیبر،[۱۲] در منطقه حجاز و به فاصله ۱۶۰ کیلومتری مدینه بود[۱۳] که یهودیان در آن زندگی می کردند و به دلیل موقعیت استراتژیک منطقه، قلعه های نظامی خود را در اطراف آن ساخته بودند.[۱۴] پس از آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ خیبر، در سال ۷ هجری قمری، منطقه خیبر و قلعه های آن را فتح کرد، یهودیان ساکن در قلعه ها و مزارع فدک نمایندگانی نزد پیامبر فرستادند و به تسلیم و مصالحه راضی شدند و قرار شد نیمی از زمین ها را به پیامبر تحویل بدهند.[۱۵] و هرگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواست، آنان فدک را ترک کنند؛ بنابراین فدک بدون جنگ به دست پیامبر اسلام افتاد.[۱۶]
گفته شده است فدک مزارع، باغات و نخلستان های بسیاری داشت.[۱۷] ابنابیالحدید (عالم سنی) درباره ارزش درختان نخل فدک، به نقل یکی از بزرگان شیعه می نویسد: «نخل های فدک به اندازه نخل های امروز شهر کوفه بوده و نخلستان های وسیع داشته است».[۱۸]
مالکیت پیامبر بر فدک
محدثان و سیره نویسان اتفاق نظر دارند[۱۹] فدک از جمله املاک خالصه پیامبر بود؛ زیرا هرگز به جنگ و غلبه فتح نشد.[۲۰] بنابر آیه ششم و هفتم سوره حشر، اموالی که بدون جنگ به دست آید، فَیء نامیده میشوند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اختیار دارد آنها را به کسانی که خود صلاح می داند، بسپارد.[۲۱]
بخشیدن فدک به فاطمه
همه مفسران شیعه و گروهی از مُحَدّثان اهل سنت نقل کرده اند وقتی آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْبَیٰ حَقَّهُ: و حق خویشاوند را بده»[۲۲] نازل شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را به فاطمه بخشید.[۲۳] از علمای اهل سنت، جلالالدین سیوطی در تفسیر الدر المنثور،[۲۴] متقی هندی در کتاب کنز العُمال،[۲۵] ثعلبی در تفسیر الکشف و البیان، حاکم حسکانی در شواهد التنزیل[۲۶]، قُندوزی در ینابیع الموده[۲۷] و بسیاری دیگر این حدیث را نقل کرده اند.[۲۸] مأمون خلیفه عباسی نیز زمانی که دستور داد فدک را به فرزندان فاطمه برگردانند، به این بخشش اقرار کرد و این واگذاری را در زمان پیامبر امری آشکار و شناخته شده خواند.[۲۹]
مصادره فدک و باغهای هفتگانه
فدک تا زمان وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در دست حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود و افرادی به عنوان وکیل، کارگزار و کارگر در فدک کار می کردند.[۳۰] پس از واقعه سقیفه و به خلافت رسیدن ابوبکر، او اعلام کرد فدک ملک کسی نیست؛ از این رو آن را به نفع خلافت خود مصادره کرد.[۳۱] مالکیت فدک در دوران عمر[۳۲] و عثمان[۳۳] نیز به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بازنگشت.
گفته شده است خلیفه اول علاوه بر فدک، باغ های هفتگانه (الحوائط السبعه) را از فاطمه گرفت. نقل شده این باغ ها اموال مُخیرق یهودی بود که اسلام آورد و وصیت کرد اگر در جنگ کشته شد، باغهایش از آنِ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد.[۳۴] وی در جنگ احد به شهادت رسید. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز این هفت باغ را با فدک به زهرا بخشید.[۳۵]
دادخواهی فاطمه
پس از تصرف فدک، فاطمه (سلام الله علیها) نزد ابوبکر رفت و برای بازگردان مالکیت فدک با او گفتگو کرد. در این گفتگو که در منابع تاریخی و روایی با اختلافاتی جزئی نقل شده، آمده است؛ ابوبکر در جواب فاطمه گفت: از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده است که اموالش پس از او به مسلمانان میرسد و از او میراثی نمیماند.[۳۶]
فاطمه (سلام الله علیها) پاسخ داد: «پدرم این ملک را به من بخشیده است.» ابوبکر از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) برای اثبات آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را بدو بخشیده است، شاهد خواست. به نقل برخی منابع حضرت علی (علیه السلام) و امایمن شهادت دادند[۳۷] و بنابر برخی دیگر، ام ایمن و یکی از موالی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)[۳۸] و بنابر برخی دیگر امام علی، امایمن و حسنین گواه شدند.[۳۹] ابوبکر پذیرفت و کاغذی نوشت تا کسی به فدک دستدرازی نکند.
وقتی فاطمه (سلام الله علیها) از مجلس بیرون آمد، عمر بن خطاب او را دید و نوشته را گرفت و پاره کرد.[۴۰] بنابر برخی منابع (اهل سنت) ابوبکر شاهدان فاطمه را نپذیرفت و دو مرد را برای شهادت طلبید.[۴۱] ابن ابی الحدید عالم سنی می گوید: «از ابن فارقی مدرس بغداد پرسیدم آیا فاطمه راست می گفت. ابن فارقی گفت آری. پرسیدم پس چرا ابوبکر فدک را به او نداد؟ گفت اگر چنین می کرد فردا خلافت را برای شوهرش ادعا می کرد و ابوبکر نمیتوانست سخنش را نپذیرد؛ چرا که درباره فدک حرف او را بدون شاهد پذیرفته بود». ابن ابی الحدید در ادامه می نویسد: «ابن فارقی اگرچه به شوخی این سخن را گفت، حرفش صحیح بود».[۴۲]
اگرچه منابع تاریخی، سقطشدن محسن را مربوط به ماجرای حمله به خانه زهرا (سلام الله علیها) دانستهاند، کتاب الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، آن را در ماجرای اعتراض به غصب فدک ذکر کرده و نوشته است در ماجرای فدک پس از اینکه عمر نوشته را خواست، فاطمه (سلام الله علیها) آن را نداد و عمر با لگد به او زد، در حالی که فاطمه (سلام الله علیها) بر محسن حامله بود و با این لگد، محسن سقط شد. سپس عمر به فاطمه (سلام الله علیها) سیلی زد و نوشته را گرفت و پاره کرد.[۴۳]
دادخواهی امیرالمؤمنین
نقل شده است پس از مصادره فدک، امیرالمؤمنین به مسجد آمد و در حضور مهاجر و انصار به ابوبکر اعتراض کرد چرا فاطمه را از چیزی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به او بخشیده، منع کرده است. پس از آن ابوبکر شاهدِ عادل طلبید که امام علی (علیه السلام) استدلال کرد اگر چیزی در دست کسی باشد و دیگری مدعی آن شود، فرد مدعی باید برای خود بینه (دلیل و شاهد) بیاورد نه فاطمه که فدک از قبل در دستش بوده است.[۴۴]
امام علی (علیه السلام) در ادامه آیه تطهیر را تلاوت کرد و از ابوبکر اقرار گرفت که این آیه در شأن امام و خانوادهاش نازل شده است. سپس پرسید اگر دو شاهد بگویند فاطمه مرتکب فحشا شده چه کار خواهی کرد؟ که ابوبکر گفت بر فاطمه حد خواهم زد. امیرالمؤمنین گفت بنابراین تو شهادت خلق را بر شهادت خداوند ترجیح داده ای و کافر خواهی بود. در این هنگام مردم گریستند و پراکنده شدند.[۴۵] نقل شده است امام علی (علیه السلام) همچنین نامهای به ابوبکر نوشت و در کلامی تهدیدآمیز، از غصب خلافت و فدک سخن گفت.[۴۶]
استدلال ابوبکر بر ارث نگذاشتن انبیا
گزارش شده است ابوبکر در پاسخِ دادخواهی فاطمه گفت: «از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم: ما (انبیا) ارث نمی گذاریم و آنچه از ما باقی میماند، صدقه است».[۴۷] در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) در خطبه فدکیه به آیاتی از قرآن[۴۸] اشاره کرد و این سخن ابوبکر را مخالف قرآن دانست.[۴۹] همچنین علمای شیعه علاوه بر اینکه آیاتی[۵۰] را مخالف سخن ابوبکر دانستهاند، گفتهاند این حدیث را به غیر از ابوبکر هیچکدام از صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل نکرده اند.[۵۱] ابن ابی الحدید (عالم سنی) نیز می گوید این روایت را فقط ابوبکر نقل کرده است.[۵۲]
همچنین نقل شده است هنگامی که عثمان به خلافت رسید، عایشه و حفصه پیش او رفتند و از او خواستند آنچه پدرانشان (خلیفه اول و دوم) به آنان میدادند، مجدد به آنان بدهد؛ اما عثمان گفت به خدا سوگند چنین چیزی به شما نمیدهم… آیا شما دو نفر نبودید که نزد پدرتان شهادت دادید… پیامبران ارث نمی گذارند. روزی چنین شهادت دادید و روزی میراث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را درخواست میکنید؟[۵۳]
خطبه فدکیه
پس از بینتیجه ماندن دادخواهی فاطمه (سلام الله علیها) نزد ابوبکر، فاطمه به مسجد پیامبر رفت و خطبه ای را جهت روشنکردن ماجرا و بازپسگرفتن فدک در جمع صحابه خواند. فاطمه (سلام الله علیها) در این سخنرانی که به خطبه فدکیه مشهور است[۵۴] از غصب خلافت گفت[۵۵] و سخن ابوبکر را تکذیب کرد که طبق چه قانونی او را از ارث پدر محروم کرده است؟! آیا آیهای از قرآن چنین گفته است؟! و سپس او را به دادگاه خداوند در روز رستاخیز واگذار کرد و یاران پیامبر را به پرسش گرفت چرا در مقابل این ستمها ساکت نشستهاند. فاطمه (سلام الله علیها) آشکارا گفت که آنچه آنان (ابوبکر و اطرافیانش) کرده اند، شکستن سوگند (نکثوا ایمانهم) است و در پایان خطبه، ننگ کار آنان را جاودانی و سرانجام آن را دوزخ خواند.[۵۶]
نارضایتی فاطمه تا پایان عمر
علاوه بر منابع شیعه،[۵۷] منابع اهل سنت نیز نقل کرده اند حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس از ماجرای فدک سخت از ابوبکر و عمر ناراحت شد و تا زمان شهادت بر آن دو غضبناک باقی ماند: «فاطمه دختر رسول خدا غضبناک گردید و از ابوبکر روی گرداند و تا پایان عمر به همین شکل باقی ماند».[۵۸]
روایات دیگری نیز با همین محتوا از اهل سنت نقل شده است.[۵۹] همچنین نقل شده است ابوبکر و عمر برای جلب رضایت فاطمه (سلام الله علیها) تصمیم گرفتند با او دیدار کنند؛ اما فاطمه نپذیرفت. آنان سپس با واسطه قرار دادن امام علی (علیه السلام) با فاطمه دیدار کردند.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در این دیدار به این حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره کرد: «خشنودی فاطمه خشنودی من است، و خشم فاطمه خشم من است، پس هر کس فاطمه دخترم را دوست بدارد مرا دوست داشته است، و هرکس فاطمه را خشنود کند مرا خشنود کرده است، و هرکس فاطمه را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است». در نهایت فاطمه (سلام الله علیها) از آنان راضی نشد.[۶۰]
دوران خلافت امیرالمؤمنین و موضع گیری آن امام
فدک در زمان خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز در دست مخالفان بود. اگرچه امام این اقدام خلفای گذشته را غصب میدانست، داوری درباره آن را به خدا واگذار کرد.[۶۱] درباره اینکه چرا امام علی (علیه السلام) تلاشی در پسگرفتن فدک نکرد، روایاتی در منابع حدیثی آمده است؛ از جمله امام علی (علیه السلام) خود در خطبه ای می گوید اگر دستور میدادم فدک به ورثه زهرا (سلام الله علیها) برگردد، به خدا سوگند مردم از پیرامون من پراکنده میشدند.[۶۲]
همچنین در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: امام علی (علیه السلام) در این مسئله به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اقتدا کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز فتح مکه خانهای را که پیش از آن از او به ظلم گرفته شده بود، بازپس نگرفت.[۶۳]
در نامه امام علی (علیه السلام) به عثمان بن حنیف درباره فدک و داوری درباره آن آمده است: «در زیر این آسمان تنها فدک در دست ما بود. مردمی بر آن بخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن دیده پوشیدند. بهترین داور پروردگار است، و مرا با فدک و جز فدک چه کار در حالی که فردا جایگاه آدمی گور است؟!»[۶۴]
بازگرداندن فدک به فرزندان فاطمه در مقطعی از تاریخ
فدک در دوران امویان و عباسیان نیز در دست خُلفا بود و فقط در برخی دورههابرای مدتی به فرزندان فاطمه بازگشت: ۱. دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز،[۶۵] ۲. دوران ابوالعباس سفاح، ۳. دوران مهدی عباسی،[۶۶] ۴. دوران خلافت مأمون.[۶۷]
پس از مأمون، متوکل عباسی دستور بازگرداندن فدک را به وضعیت قبل از دستور مأمون صادر کرد.[۶۸] بیشتر کتاب های تاریخی ماجرای فدک را بعد از متوکل ذکر نکرده اند.[۶۹]
تحلیل برخی از علمای شیعه
سیدجعفر شهیدی بر این باور است هدف زهرا (سلام الله علیها) برای مطالبه فدک، گرفتن تعدادی درخت خرما و مقداری گندم نبود، بلکه او به دنبال زنده نگهداشتن سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و برپایی عدالت بود و نسبت به بازگشت ارزش های جاهلیت و برتری قبیلهای که در کمین جامعه اسلامی بود، احساس نگرانی می کرد.[۷۰]
سید محمدباقر صدر معتقد است مطالبه فدک نه یک مسئله شخصی و نزاع مادی، بلکه نوعی اعلام مخالفت علیه حاکمیت وقت و نامشروع دانستن بنیان های حاکمیت یعنی سقیفه بود که افرادی نظیر ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح پی ریزی کرده بودند.[۷۱] او مطالبه فدک را نقطه آغاز نهضت حضرت زهرا (سلام الله علیها) علیه حاکمیت و یکی از مراحل دفاع ایشان از امامت و ولایت می داند.[۷۲]
کتابشناسی
آثار بسیاری به ماجرای فدک پرداخته اند؛ برخی از آثار به صورت مستقل و برخی دیگر در ضمن مباحث مختلف به فدک و ماجرای آن پرداخته اند.
مجلسی کوپائی، غلامحسین، فدک از غصب تا تخریب، قم، دلیل ما، ۱۳۸۸ش.
حسینی میلانی، علی، فدک در فراز و نشیب: پژوهشی در مورد فدک در پاسخ به یک دانشور سنی، قم، الحقایق، ۱۳۸۶.
حسنی، علی اکبر، فدک و بازتاب های تاریخی و سیاسی آن، قم، کنگره هزاره شیخ مفید، ۱۳۷۲ش، ۵۴ صفحه.
صدر، محمدباقر، فدک فی التاریخ، به تحقیق عبدالجبار شراره، [بیجا]، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، [بیتا].
جوهری بصری، ابوبکر احمدبن عبدالعزیز، السقیفه و الفدک، به تحقیق محمدهادی امینی، تهران، مکتبه النینوی الحدیثه، ۱۴۰۱ق.
حسینی جلالی، محمدباقر، فدک و العوالی او الحوائط السبعه فی الکتاب و السنه و التاریخ و الادب، مشهد، دبیرخانه کنگره میراث علمی و معنوی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ۱۴۲۶ق.
پی نوشت ها
- طبری، تاریخ الأمم و الملوک،دار التراث، ج۲، ص۶۴۲.
- ابن هشام، السیره النبویه،دار المعرفه، ج۲، ص۳۴۱.
- علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۵، ص۱۸۸.
- مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۱۴۹.
- ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۱۶.
- علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۳۵۷.
- امین، أعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۱۸.
- علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۳۵۷.
- بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ج۱، ص۴۲..
- بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ج۱، ص۴۳.
- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۱۱۶.
- یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ذیل ماده فدک، ص۲۳۸.
- یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۳۸؛ابنمنظور، لسانالعرب، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۴۷۳.
- بلادی، معجم معالم الحجاز، ۱۴۳۱ق، ج۲، ص۲۰۶ و ۲۰۵ و ج۷، ص۲۳؛ سبحانی، «حوادث سال هفتم هجرت: سرگذشت فدک»، ص۱۴.
- مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۲۵.
- طبری، تاریخ الامم و الملوک، دارالتراث، ج۳، ص۱۵.
- رجوع کنید به: یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵ق، ج۴، ص۲۳۸؛ ابن منظور، لسانالعرب، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۴۷۳.
- ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۸۷ق، ج۱۶، ص۲۳۶.
- برای مثال از میان عالمان اهل سنت: یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۳۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، دارالتراث، ج۳، ص۲۵۶، ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۲۲.
- سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۸۰ش، ص۲۱۸.
- فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۹، ص۵۰۶؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۲۰۳.
- سوره اسراء: آیه ۲۶.
- سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۸۰ش، ص۲۱۹. از میان مفسران شیعه: عیاشی، تفسیر عیاشی، مکتبه العلمیه، ج۲، ص۲۸۷؛ کوفی، تفسیر فرات، ۱۴۱۰ق، ص۲۳۹، ح۳۲۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۷۸؛ قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۸. محمدباقر حسینی جلالی در کتاب فدک و العوالی، صفحه ۱۴۱ همه تفاسیر را بررسی کرده است.
- سیوطی، الدر المنثور، بیروت، ج۲، ص۱۵۸ و ج۵، ص۲۷۳.
- متقی هندی، کنز العُمال، [بیتا]، ج۲، ص۱۵۸ و ج۳، ص۷۶۷.
- حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، مؤسسه الطبع و النشر، ج۱، ص۴۳۹ و ۴۴۱.
- قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۱۳۸ و ۳۵۹.]
- برای مشاهده همه مراجعه کنید به: حسینی جلالی، کتاب فدک و العوالی، ۱۴۲۶ق، ص۱۴۶-۱۴۹.
- شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ۱۳۶۲ش، ص۱۱۷.
- طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۹۱؛ سید جعفر مرتضی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۱۸، ص۲۴۱.
- کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعه، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.
- بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۱، ص۳۶.
- ابن قتیبه، المعارف، ص۸۴؛ تاریخ ابو الفدا، ج۱، ص۱۶۸؛ سنن بیهقی، ج۶، ص۳۰۱؛ العقد الفرید، ج۵، ص۳۳؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۹۸؛ الغدیر، ج۸، ص۲۳۸-۲۳۶، به نقل از: شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ۱۳۶۲ش، ص۱۱۶.
- حسینی جلالی در کتاب فدک و العوالی، صفحه ۶۱ می نویسد این وصیت را این آثار نقل کرده اند: فتح الباری، ج۶، ص۱۴۰؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۰۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۲۲۹؛ الاصابه، ج۶، ص۴۶؛ معجم البلدان، ج۵، ص۲۴۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۰۹.
- حسینی جلالی، فدک و العوالی، ص۳۷۷۴. بنابر کتاب فدک و العوالی آثاری که این بخشیدن را نقل کرده اند چنیناند: شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۴؛ بحار الانوار، ج۱۶، ص۱۰۹؛ دلائل الصدق، ج۳، ص۵۷۸؛ الطرائف، ج۱، ص۲۴۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۹، ص۱۹۹ و دیگر منابع.
- بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ص۴۰ و ۴۱.
- حلبی، السیره الحلبیه، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۵۱۲.
- فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۹، ص۵۰۶.]
- کلینی، اصول الکافی، ترجمه کمرهای، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۸۰۹.
- کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳. حلبی می نویسد عمر برگه را از دست ابوبکر گرفت و پاره کرد (حلبی، السیره الحلبیه، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۵۱۲).
- بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۰.
- ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۸۴.
- «…فلقیها عمر، فقال: یا بنت محمد! ما هذا الکتاب الذی معک؟ فقالت: کتاب کتب لی ابوبکر برد فدک، فقال هلمیه الی، فابت ان تدفعه الیه، فرفسها برجله و کانت علیهماالسلام حامله یابن اسمه المحسن. فاسقطت المحسن من بطنها ثم لطمها، فکانی انظر الی قرط فی اذنها حین نقفت ثم اخذ الکتاب فخرقه…» (شیخ مفید، الاختصاص، جامعه مدرسین، ص۱۸۵).
- مجلسی، بحار الانوار، دارالرضا، ج۲۹، ص۱۲۴.
- مجلسی، بحار الانوار، دارالرضا، ج۲۹، ص۱۲۴.
- برای دیدن متن نامه رجوع کنید به: طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۹۵.
- «إِنّی سَمعتُ رسول الله یقول: «لا نُوَّرِثُ ما ترکناه صدقهً» (بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۷۹؛ مسلم، صحیح،دار احیاء التراث، ج۳، ص۱۳۸۱.
- سوره نمل، آیه ۱۶: «سلیمان از داوود ارث برد»؛ سوره مریم، آیه ۵ و ۶. سوره انفال، آیه ۷۵؛ سوره نساء، آیه ۱۱؛ سوره بقره، آیه ۱۸۰.
- مجلسی کوپائی، فدک از غصب تا تخریب، ۱۳۸۸ش، ص۹۴.
- سوره مریم، آیه ۵ و ۶. در این آیه حضرت زکریا از خداوند میخواهد برای او جانشینی قرار دهد که از زکریا و آل یعقوب ارث ببرد.
- رجوع کنید به: سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۸۰ش، ص۲۴۲.
- ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۴، ص۸۲ و ۸۵، به نقل از: سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۸۰ش، ص۲۴۲.
- طبری، المسترشد، ۱۴۱۵ق، ص۵۹۷؛ حلبی، تقریب المعارف، ۱۴۰۴ق، ص۲۸۶.
- اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۳۵۳-۳۶۴.
- به متن خطبه مراجعه شود.
- شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام، ۱۳۶۲ش، ص۱۲۶-۱۳۵.
- خزاز رازی، کفایه الأثر، ۱۴۰۱ق، ص۶۵.
- «فَغَضِبَتْ فَاطِمَهُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ، فَهَجَرَتْ أَبَا بَکرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّی تُوُفِّیتْ» (بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۷۹)
- رجوع کنید به: مسلم، صحیح مسلم،دار احیاء التراث، ج۳، ص۱۳۸۰؛ جوهری بصری، السقیفه و فدک، ۱۴۰۱ق، ص۱۰۲.
- ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ۱۳۸۲ق، ج۱، ص۳۱.
- استادی، «فدک»، ص۳۹۱-۳۹۲؛ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۸۷ق، ج۱۶، ص۲۰۸.
- کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۸، ص۵۹.
- مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۹، ص۳۹۶.
- ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۸۷ق، ج۱۶، ص۲۰۵-۲۰۸.
- ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۵، ص۱۷۸ و ۱۷۹؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ص۴۱؛ کاتب بغدادی، الخراج و صناعه الکتابه، ۱۹۸۱م، ص۲۵۹ و ۲۶۰
- علامه امینی، الغدیر، ج۷، ص۱۹۴-۱۹۷، به نقل از: مجلسی، فدک از غصب تا تخریب، ۱۳۸۸ش، ص۱۳۸.
- یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۴۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۳۹م، ج۷، ص۱۵۶؛حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۶۷ش، ص۷۷؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۱، ص۳۷ و ۳۸.
- بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۱، ص۳۸.
- مجلسی کوپائی، فدک از غصب تا تخریب، ۱۳۸۸ش، ص۱۳۹.
- شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۷۷ش، ص۳۷.
- صدر، فدک فی التاریخ، مرکز الغدیر، ص۶۳-۶۶.
- صدر، فدک فی التاریخ، مرکز الغدیر، ص۱۱۵-۱۱۷.
- «وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیٰ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیهِ مِنْ خَیلٍ وَلَا رِکابٍ وَلَٰکنَّ اللَّهَ یسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَیٰ مَن یشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَیٰ کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ ﴿۶﴾ مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَیٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَیٰ وَالْیتَامَیٰ وَالْمَسَاکینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کی لَا یکونَ دُولَهً بَینَ الْأَغْنِیاءِ مِنکمْ ۚ وَمَا آتَاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ: اموال و زمینهایی را که خدا به عنوان غنیمت به پیامبرش بازگرداند، شما برای به دست آوردنش اسب و شتری نتازاندید [و در نتیجه به زحمت نیفتادید]، ولی خدا پیامبرانش را بر هر که بخواهد مسلط و چیره میکند، و خدا بر هر کاری تواناست. آنچه خدا از [اموال و زمینهای] اهل آن آبادیها به پیامبرانش بازگرداند اختصاص به خدا و پیامبر و اهل بیت پیامبر و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان دارد، تا میان ثرومندان شما دست به دست نگردد. و [از اموال و احکام و معارف دینی] آنچه را پیامبر به شما عطا کرد بگیرید و از آنچه شما را نهی کرد، باز ایستید و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا سخت کیفر است».
- «إِنّی سَمعتُ رسول الله یقول: إنا (نحن) مَعاشرَ الأَنبیاء لا نُوَّرِثُ ما ترکناه صدقهً»
- «رِضَا فَاطِمَهَ مِنْ رِضَای وَ سَخَطُ فَاطِمَهَ مِنْ سَخَطِی وَ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَهَ ابْنَتِی فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَرْضَی فَاطِمَهَ فَقَدْ أَرْضَانِی وَ مَنْ أَسْخَطَ فَاطِمَهَ فَقَدْ أَسْخَطَنِی»
- امام علی (علیه السلام) در این لحظه ۲۷ مورد از بدعتهای خلفای قبلی را میشمرد و میفرماید اگر دستور میدادم این بدعتها رها شوند و مردم به سنت پیامبر برگردند، همه از اطراف من پراکنده میشدند (مجلسی، فدک از غصب تا تخریب، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۵)
- بنا بر برخی منابع، امام کاظم (علیه السلام) فدک را از مهدی عباسی مطالبه کرد، اما مهدی عباسی از بازگردان آن خودداری نمود. طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۱۴۹.
فهرست منابع
- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الصادر، ۱۳۸۵ق.
- ابن طاووس، سیدعلی بن موسی، کشف المحجه لثمره المهجه، نجف، المطبعه الحیدریه، ۱۳۷۰ق.
- ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار المعرفه، ۷۷۴ق.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، بیروت، دار صادر، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- ابن هشام، السیره النبویه، بیروت،دار المعرفه، [بیتا].
- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، قم، رضی، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
- استادی، رضا، «فدک»، در دانشنامه امام علی علیهالسلام، زیر نظر علیاکبر رشاد، تهران، مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰ش.
- امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۳ق.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری (الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و سننه و أیامه)، به تحقیق محمد زهیر بن ناصر، بیروت،دار طوق النجاه، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، مکه، مؤسسه الریان، ۱۴۳۱ق،
- بَلاذُری، احمد بن یحیی بن جابر، فتوح البلدان، به تحقیق صلاحالدین المنجد، قاهره، مکتبه النهضه المصریه، ۱۹۵۶م.
- بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبه الهلال، ۱۹۸۸م.
- جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، تهران، مشعر، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
- جوهری بصری، ابوبکر احمدبن عبدالعزیز، السقیفه و الفدک، به تحقیق محمدهادی امینی، تهران، مکتبه النینوی الحدیثه، ۱۴۰۱ق.
- حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، [بیجا]، مؤسسه النشر الطبع و النشر، [بیتا].
- حسینی جلالی، محمدباقر، فدک و العوالی او الحوایط السبعه فی الکتاب و السنه و التاریخ و الادب، مشهد، دبیرخانه کنگره میراث علمی و معنوی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ۱۴۲۶ق.
- حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه سید محمدتقی آیتاللهی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷ش.
- حلبی، ابوالصلاح تقی بن نجم، تقریب المعارف، به تحقیق و تصحیح فارس تبریزیان(الحسون)، قم، الهادی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق
- حلبی، علی بن ابراهیم، السیره الحلبیه، به تحقیق عبدالله محمد خلیلی، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۹۷۱م.
- خزاز رازی، علی بن محمد، کفایه الاثر فی النصّ علی الأئمه الإثنی عشر، به تحقیق و تصحیح عبداللطیف حسینی کوهکمری، قم، بیدار،۱۴۰۱ق.
- رهبر، محمدتقی، «فدک نماد مظلومیت اهل بیت»، مجله میقات حج، تهران، حوزه نمایندگی ولیفقیه در امور حج و زیارت، ش۳۴، زمستان ۱۳۷۹ش.
- سبحانی، جعفر، «حوادث سال هفتم هجرت: سرگذشت فدک»، مجله مکتب اسلام، سال نهم، شماره ۴، اسفند ۱۳۴۶ش.
- سبحانی، جعفر، «فرازهایی حساس از زندگانی امیرمؤمنان (علیه السلام)»، مکتب اسلام، سال هفدهم، شماره ۴، فروردین ۱۳۵۵ش و شماره۵، اردیبهشت ۱۳۵۵ش.
- سبحانی، جعفر، فروغ ولایت: تاریخ تحلیلی زندگانی امیر مؤمنان علی (علیه السلام)، قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، چاپ ششم، ۱۳۸۰ش.
- سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۶ق.
- سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت،دار المعرفه للطباعه والنشر، بیتا.
- شهیدی، سیدجعفر، زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۲ش.
- شهیدی، سیدجعفر، علی از زبان علی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷ش.
- شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، المقنعه، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، به تصحیح علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، [بیتا].
- صدر، محمدباقر، فدک فی التاریخ، به تحقیق عبدالجبار شراره، [بیجا]، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، [بیتا].
- صدوق، علی بن محمد، علل الشرایع، النجف الأشرف، منشورات المکتبه الحیدریه و مطبعتها، ۱۳۸۵ق / ۱۹۶۶م.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، احمد بن علی، الأحتجاج علی أهل اللجاج، به تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- طبری، محمد بن جریر بن رستم، المسترشد فی إمامه علی بن أبیطالب علیهالسلام، به تحقیق و تصحیح احمد محمودی، قم، کوشانپور، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- طبری، تاریخ الامم و الملوک، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، [بیتا].
- طبری، تاریخ الامم و الملوک، قاهره، مطبعه الاستقامه، ۱۹۳۹م.
- طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، [بیتا].
- طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، به تصحیح حسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، بیروت، دار الکتاب اللبنانی، ۱۹۸۲م.
- عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، به تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، [بیتا].
- فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
- قطب راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه الامام المهدی(عج)، ۱۴۰۹ق.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، مؤسسه دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
- قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، قم، دار الاسوه، ۱۴۲۲ق.
- کاتب بغدادی، قدامه بن جعفر، الخراج و صناعه الکتابه، بغداد، دارالرشید للنشر، چاپ اول، ۱۹۸۱م.
- کحاله، عمر رضا، اعلام النساء، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۴ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ترجمه کمرهای، قم، ۱۳۷۵ش.
- کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، تهران، موسسه الطبع و النشر، ۱۴۱۰ق.
- متقی هندی، کنز العمال، بیروت، موسسه الرساله، [بیتا].
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، به تحقیق شیخ عبدالزهرا علوی، بیروت، دارالرضا، [بیتا].
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار أحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی کوپائی، غلامحسین، فدک از غصب تا تخریب، قم، دلیل ما، ۱۳۸۸ش.
- مرجانی، عبدالله بن عبدالملک، بهجه النفوس و الأسرار فی تاریخ دار هجره النبی المختار، بیروت، دار الغرب الاسلامی، چاپ اول، ۲۰۰۲م.
- مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، [بیتا].
- مقریزی، تقیالدین، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش.
- یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م.منبع: ویکی شیعه