- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
ایلیا رام الله مؤسس فرقه رام الله در ایران است. نام اصلی او پیمان فتاحی است که با اسامی مستعار ایلیا، خالق فتاح، ادریس قادری، رام الله، الیاس و پیمان الهی از طرف پیروانش یاد می شود. این فرقه نو پدید در ایران در صدد جذب افراد شده و جلساتی را در گوشه و کنار کشور انجام می داده است. در این نوشته به زندگینامه و نقد تفکرات این شخص پرداخته شده است.
پیمان فتاحی در سال ۱۳۵۱ش. در خانواده ای پر جمعیت در کرمانشاه به دنیا آمد. وی به دلیل مشکلات عدیده خانوادگی به ویژه جو روانی پر تلاطم و در گیری های خانوادگی، مجبور به ترک تحصیل و گوشه نشینی شد.[۱]
وی به گفته خودش، مسلمان شیعه است و سواد مدرسه ای، در حد دبیرستان دارد اما خود را شاگرد خدا، ائمه (علیهمالسلام) و کتب مقدس ادیان مختلف و چند معلم امور باطنی و معنوی مثل استاد روح الله – که شخصیتش مجهول است – می داند. او می گوید «آموخته های دیگرم عمدتا از تفکرات و مشاهدات و دریافت هایم بوده. و از رویاها…. و از طبیعت هم بسیار یاد گرفته ام.»[۲]
وی از ابتدای جوانی به حرکات و اعمال راز آلود از جمله شعبده بازی و فنون تردستی علاقمند بود و در گفتگو با دیگران سعی می کرد سخنانی راز آلود و پیچیده به زبان بیاورد تا شنونده را دچار سردرگمی کند.
وی بعدها به سمت مطالعه کتب و نوشته های مرتبط با علوم متافیزیک روز از جمله سایکوتکنولوژی، هاله بینی، رویا بینی، ماهامدیتیشن، انرژی درمانی و دیگر علوم موسوم به علوم کیهانی رفت و با افراد معروف در این حوزه ملاقات کرد.[۳]
ایلیا از سال های نوجوانی با بعضی از بزرگان باطنی و اقطاب صوفیه ارتباط داشت. به ملاقات آن ها رفته بود و مدتی را با هر یک از آنان سپری کرده بود. در میان این افراد دو سه نفر در کویر مرکزی ایران بودند که به روشهای حروفی، عددی، ارواح یعنی علم سیمیا و تسخیر اشتغال داشتند.[۴]
وی در بین پیروان خود بیشتر به نام «آواتار» یعنی سرور و آقا نامیده می شود. پیمان فتاحی معروف به الیاس (ایلیا) رام الله به همراه همسر و خواهر دوقلوی خود و سایر همدستانش با استفاده از قالب و ظاهری معنوی توانست در مدت دوازده سال، در شهر تهران عدهای را که مشتاق تعالیم الهی بودند را جذب کند و سوء استفادههای گستردهای از آنها به عمل آورد و زندگیها و خانوادههای بسیاری را از هم بپاشد.
او فرقه رام الله را از سال ۱۳۷۵ تاسیس کرد و ظهور این فرقه اساساً با کتاب «جریان هدایت الهی» است که در سال ۱۳۷۷.ش چاپ و توزیع شد. این کتاب به عنوان مانیفست گروه به راز آلودگی رام الله افزوده و تشنگی بیشتری در بین طرفدارانش برای شناخت بیشتر وی پدید آورد.
اندیشه های ایلیا رام الله
تفکرات رام الله یک سلسله امور ذوقی است که از آموزه های ادیان مختلف جمع آوری نموده و به صورت مبهم و خوش آیند شنوندگان به پیروانش القا میکند در این جا به برخی از تفکرات او اشاره میشود:
۱. رام الله کاملا به مبانی آیین های هندی به ویژه تفکرات یوگا پایبند و معتقد است.[۵]
۲. رام الله از مسیح با کمال احترام یاد میکند و حتی معتقد است او به صلیب کشیده شده است. او تمام ادیان را برابر می داند و هیچ دینی را بر دین دیگر ترجیح و امتیاز نمی دهد(= پلورالیسم دینی ).[۶]
۳. یکی دیگر از دیدگاه های رام الله در زمینه پیوند دو جنس انسانی است. او در رابطه با ازدواج می گوید: درباره ازدواج، به رابطه قبل از ازدواج تاکید داشتم. با این اعتقاد که دختر و پسر باید مدتی با هم باشند و همدیگر را از زوایای مختلف بشناسند و بعد از آن برای ازدواج تصمیم بگیرند چون یکی از شرایط اصلی ازدواج، شناخت متقابل است.[۷]
۴. در رابطه با آگاهی از کید شیاطین میگوید : من قدیس نبوده ام، معصوم نبوده ام. گناه کرده ام. چه بسا اگر به خطا نمیرفتم، اکنون قادر به تعلیم گناهکاران نبودم…. با شیطان و بدی همنشین شده ام و مدت ها در کنار آن زیسته ام. به همین دلیل روش های هلاک کردن و به انحراف کشاندن، حقه ها، مکرها و دام های جریان شیطانی را می دانم و همچنین راه رها شدن و ایمنی از آن را.[۸]
۵. ایلیا در مورد ظاهر و باطن دین میگوید: هنوز هم گمان میکنم که اصل، باطن دین است و ظاهر دین، پوسته و ساختار است. به نظرم روح دین، عشق و تسلیم به خداست. جان دین، توجه به خدا و مفاهیم است. و آداب و ظواهر دینی، جسمی است که این روح و جان در آن جای میگیرد. جسم بدون روح و جان، مرده است.[۹]
۶. در مورد اتحاد ادیان عقیده اش را چنین ابراز میکند: معتقد بودم که اسلام مطلوب آن است که مسیحی و یهودی و بودایی و هندو و ادیان دیگر را مادامی که خدا پرست و موحد هستند، واقعا برادر و خواهر خود بدانید و در ورای اختلاف عقیده به آن ها عشق بورزید و آن ها را مانند خود دوست بدارید…….اتحاد ادیان یکی از نقاط مورد نظر بود که میخواستم در آینده دنبال کنم……. پیوند ادیان، به پیوند ملل و تمدن ها نیز منجر میشود.
۷. در مورد قرآن چنین میگوید: قران، کتاب مقدس و کتب مقدس ادیان دیگر محبوب ترین کتاب ها بوده و هستند……..به نظرم دانش حال وگذشته و آینده، نهفته در اعماق کلمات خداست اما من این کلمات را منحصر در قرآن نمی دانستم……..قرآن را کامل ترین و بزرگترین گنج معانی میدانستم…..اما جایگاه بسیار بالا و مقدسی برای کتاب مقدس و کتب ادیان دیگر مثلا گیتا یا اوپانیشاد یا تعلیمات بودا، کنفوسیوس، لائوتسه و دیگران قائل بودم…….علیرغم اینکه در اسلام به تحریفی بودن کتاب مقدس تاکید می شود اما من علاوه بر قرآن ارتباط عمیقی با کتاب مقدس داشته ام. …….اندیشه هایی در کتاب مقدس وجود دارد که متاسفانه در اعتقادات اسلامی مردود است.
۸. در مورد خدا میگوید : خداوند با من و در من است. خداوند ساکن روح من است و مرا در احاطه و تسخیر خود دارد و معنای کلمه رام الله برایم همین بود. کسی که تسلیم و مسخّر خداست و در روح خود با خداوند است…….مثلا برای دعا کردن به روح خودم متوسل می شدم نه اهل بیت و حتی انبیا و چنان با خداوندم حرف می زدم که انگار با روح خودم دارم حرف می زنم….[۱۰]
۹. او خود را رسول و مبلغ مستقیم خدا میدانست و میگفت :………… این وظیفه ماست که به عنوان خدمتگزاران الهی و کارگزاران قرآن، ادیان و فرهنگ های الهی را به یکدیگر پیوند زنیم، و آشکار کنیم که تورات و انجیل حقیقی و دیگر کتب کلام خدا مستتر در قران است. ما باید نماز را جهانی کنیم…..ما باید الگوهای عالی زندگی و روش های متعالی اندیشیدن را دوباره و به تناسب شرایط، از قرآن استخراج کنیم و عملا به دیگران تعلیم دهیم.با مردم و ملت ها به زبان و روش خودشان ارتباط برقرار کنیم. لازم است شیوه ما هماهنگ با آنان و شرایط آنان باشد…. [۱۱]
نقد و بررسی:
۱. باید انصاف داد که سخنان صحیح وزیبا، دقت در برخی امور، آشنایی با برخی هنر ها و فنون غریبه و باطنی، تفکر و قدرت مدیریت و جذب و مهار دیگران، در لابه لای کلمات ایشان به روشنی مشاهده می شود.
۲. یکی از اشکالاتی که به آقای پیمان فتاحی و پیروان ایشان وارد می شود این است که وی در سخنان خود اعتراف میکند که نه سواد دانشگاهی دارد نه حوزوی و حتی اهل مطالعه کتاب هم نیست، در عصر علم و اطلاعات و در دورانی که عالمان برجسته دینی و صاحب فکر وجود دارند، نظریه پردازی و نیز تبعیت از چنین فردی، عملی صحیح و سنجیده به نظر نمی آید.
اگر وی یا همفکران ایشان بگویند مطالعه و علم مدرسه ای چندان مهم نیست، مهم رسیدن به حقایق و باطن امور عالم است، چنانکه ایشان می گوید، در آن صورت به این گروه باید گفت با وجود عارفان بلند مرتبه و شناخته شده ای که در هر دوره ای وجود دارند و مورد تایید علمای بزرگ دینی هستند، باز هم نوبت به امثال آقای پیمان فتاحی نمی رسد.
۳. یکی از تفکرات مشترک بین گرایش های صوفیانه و برخی جریانات فکری معاصر، اندیشه پلورالیسم دینی است. معمولا این فرقه ها، حامیان خود را از هر دین و آیینی باشند، پذیرا هستند و می گویند مهم نیست شما مسلمان هستید یا مسیحی یا یهودی، شیعه یا سنی، حتی به قول پیمان فتاحی، بودایی هستید یا هندو، حتی سخن گفتن از این امور را تفرقه افکنانه می داند و می گوید: « نگاهم این است که هر کس در هر دینی باشد اگر معنا و روح دین را که همانا عشق و تسلیم و ایمان است تجربه کند، او هدایت یافته است. اعتقادی ندارم به اینکه حتما باید در شناسنامه او نوشته شده باشد که مسلمان شیعه است. »[۱۲]
بحث از پلورالیسم یا کثرت گرایی دینی، در محل خودش آمده است. در این جا به طور خلاصه می توان گفت، در ضمن مباحث پلورالیسم از سه مساله بحث می شود : در بحث حقانیت، نمی توان هم اسلام را حق دانست و هم مسیحیتی که سه خدایی است. هم موحدان را حق دانست و هم بوداییان را که قایل به وجود خدا نیستند؛ چرا که جمع بین این آراء مستلزم جمع بین نقیضین و محال است.
۴. یکی دیگر از انحرافات فکری و عملی ایشان، عدم توجه به شریعت و تمرکز بر روی طریقت است. این اندیشه غلط در همه عرفان ها و فرقه های صوفیانه مشاهده می شود. دسته بندی و طبقه بندی افراد به اهل شریعت، طریقت و حقیقت و نگاه غلطی است که آثار سوء فراوانی دارد.
ایشان در موارد متعددی، تصریح می کند که چندان اطلاع از جزئیات دین ندارد و پایبند به همه آن ها نیست و آنچه را مهم می داند عبارت است از عمل به روح اسلام که محبت و معرفت و تسلیم در برابر خداست. وی گرچه مثل صوفیان تصریح به عدم اهمیت شریعت به طور کلی نمیکند اما به هر حال اهمیت شریعت را خیلی کم رنگ می کند. وی می گوید: « من به شریعت ایمان دارم و غالبا ایمان خود را بسیار بزرگ می دانستم و می دانم اما اعتقادم به جزئیات شریعت کمرنگ تر شده بود و معنویت را منهای احکام ظاهری، غیرممکن نمی دانستم. »[۱۳]
بر اساس آموزه های دین، تردیدی نیست که متون دینی و عبادات دارای ظاهر و باطن هستند. ظاهر نماز، روزه و حج و مانند این ها، معبری است برای ورود به اعماق آن ها و نزدیکی به خداوند و منبع همه حقایق. این مطلب امری مخفی نبوده و نیست تا کسی امروز آن را کشف کند. لکن آنچه مهم است این است که نفس نماز و روزه و واجبات و محرمات شرعیه موضوعیت و اصالت دارند و هرگز هیچ متشرّعی از پایبندی به آنها گریزی ندارد. لذا می بینیم جمیع انبیا و اولیا و شخصیت بی نظیری مانند امیرالمومنین علی(ع) که قطب جمیع عرفا و صوفیه است، و همه ی اهل معنا و سیروسلوک، به نحوی خود را به او منتسب می کنند، تا آخرعمر مقید به نماز و روزه و جمیع آداب دینی بود تا جایی که برخی شب ها، حضرت تا هزار رکعت در پیشگاه خداوند، نماز مستحبی میخواندند و نهایتا درهنگام انجام فریضۀ صبح در مسجد و محراب عبادت شهید شدند. اساساً بدون انجام ظواهر و غیر از طریق آنها، نمی توان به حقیقت دین و قرب الهی رسید. جوانان و متدینان باید دقت کنند که کسانی که تقید کامل به دستورات شرع نداشته باشند خارج از صراط مستقیم هدایت هستند و کسی که در مسیر هدایت نباشد، نمی تواند هادی دیگران باشد.
۵. یکی دیگر از اشکالات آقای فتاحی این است که بر اثرعدم آشنایی و فهم عمیق از یک دین و آیین مشخص، بخش های مختلفی را از آیین های مختلف، گردهم آورده و یک تفکر التقاطی ساخته است که اجزای آن با یکدیگر ناسازگار است. مسلمان و شیعه واقعی بودن با پذیرش حقانیت آیین بودا و هندو یا عدم اعتبار شریعت یا بخش هایی از آن و تردید در برخی از احکام و مانند این امور قابل جمع نیستند. وی میگوید : « باید اعتراف کنم با وجودی که سواد زیادی درباره مسائل مذهبی ندارم اما در خودم قائل بودم که باید تغییراتی را در بعضی از بینش ها پدید آورد و بعضی اندیشه ها و برداشت ها را در این ارتباط دگرگون کرد… می خواستم دیدگاههایم را با علماء اسلامی در میان بگذارم با این استدلال که اگر این ایده ها را موافق شریعت و قابل انتقال به عموم بدانند، آن را طرح می کنند و انتشار می دهند. »[۱۴]
۶. نکته دیگر سفسطه کردن، جواب های مجمل و مبهم دادن، با کنایه صحبت کردن و فرار از پاسخ صریح است که در پرسش و پاسخ های مکرری این شیوه از سوی ایشان مشاهده می شود. این روش، راه را برای شناخت دقیق و روشن شخصیت و تفکرات ایشان مسدود می نماید. که به علت طولانی شدن مقاله از ذکر سوال پرسش و پاسخهایی که انجام شده است اجتناب می کنیم.[۱۵]
۷. اشکال دیگر بر تفکرات ایشان این است که او بسیاری از بخش ها و احکام دین جاوید الهی یعنی اسلام را قبول ندارند یا لااقل مورد تردید و اشکال می دانند. ادعای نزدیک بودن او با حضرت حق و اسلام و دین خاتم را بهترین دین و قرآن را کامل ترین کتاب آسمانی دانستن، با این سخنان هرگز قابل جمع نیست.
۸. عرفان بلند اسلامی با عرفان های سایر مکاتب مانند بودا، هندو، کنفوسیوس، تصوف و غیره متفاوت است. در عرفان صحیح اسلامی که برگرفته از قرآن و روایات و شیوه معصومان علیهم السلام است، کاملا بر انجام واجبات و مستحبات و ترک محرّمات و مکروهات تاکید می گردد. لذا عارف و سالک الی الله هرگز نباید از حدود شرعی فراتر حرکت کند. در حالی که روش رام الله کاملا خروج از حدود واجبات و مستحبات اسلامی است.
۹. نکته دیگری که به نظر می رسد اینکه ایشان، چنان که گذشت، می گوید ارتباط مستقیم با خدا، از نظر شریعت به انبیاء اختصاص دارد اما نگاه خلّاقه ایشان این امر را توسعه می دهد به غیر انبیاء و قابل تعمیق حتی بیشتر از مقام پیامبران می داند. یعنی اینکه غیر پیامبران می توانند بیش از انبیاء به خداوند نزدیک بشوند، امّا آنچه روشن نیست اینکه اولّاً مراد از ارتباط مستقیم با خدا چیست؟ ثانیا بالاتر رفتن از مقام انبیاء آیا شامل پیامبران اولوالعزم و پیامبر خاتم ص هم می شود یا نه؟
۱۰. در جای دیگر ایشان می گوید من با شیطان و بدی همنشین بوده ام و چه بسا اگر اهل خطا نبودم، نمی توانستم به تعلیم گناهکاران بپردازم. این کلمات نیز محل تأمل است از این جهت که اولا اعتراف به گناه و خطا است و این نکته دست کم با آنچه برخی مریدان دربارۀ وی می پندارند، سازگار نیست. ثانیاً اگر گناه کردن را شرط راه یافتن و کمال و دستگیری از اهل گناه بدانیم، در این صورت سخن غلطی گفته ایم چرا که پیامبران الهی و اوصیاء آنان که راهنمای اصلی بشر هستند، همگی معصوم و دور از گناه و خطا هستند.
۱۱. در آموزه های ایشان هیچ سخنی از چهارده معصوم و توسّل به آنان و تقرّب به خداوند از طریق آنان نشده است بلکه به نحوی تنها راه دعا را توسّل به خدا و روح خود می داند.[۱۶]
۱۲. دربارۀ ازدواج ایشان بر رابطه دختر و پسر قبل از عقد تاکید دارند تا موجب شناخت از زوایای مختلف بشود و این رابطه اگر امری فراتر از صحبت های ابتدایی و پرس و جو از مسائل و علائق و شرایط همدیگر باشد، قهرا امری مورد تأیید شرع نمی تواند باشد چرا که رابطۀ دختر و پسر قبل از ازدواج و استمرار آن بستری است برای آسیب های فراوانی که بر کسی مخفی نیست.
موارد ذکر شده و ده ها نکتۀ دیگری که راجع به تک تک دیدگاه های ایشان به نظر می رسد، این جریان را از استقامت و سلامت فکری دور میکند.
پی نوشت:
[۱]. ر.ک: روزنامه جام جم،ویژه نامه کژراهه، اسفند ۸۶، ص ۱۸.
[۲]. آمین، ص ۲۲۶ – ۲۲۷.
[۳]. کژراهه، ص ۱۸.
[۴]. ر. ک: آمین، ص ۲۴۱.
[۵]. فعالی، همان، ص ۱۶۱.
[۶]. فعالی، همان، صص، ۱۶۳ – ۱۶۴.
[۷]. آمین، ص ۳۴۷.
[۸]. آمین، ص ۳۳۷.
[۹]. آمین، ص ۳۴۳.
[۱۰]. آمین، ص ۳۶۲.
[۱۱]. آمین، صص ۳۹۸- ۳۹۹.
[۱۲]. آمین، ص۳۴۹.
[۱۳]. آمین، ص ۳۴۷.
[۱۴]. آمین، ص ۳۴۵
[۱۵]. رک: جریان هدایت الهی، ص۱۴۶
[۱۶]. آمین، ص ۳۶۲