- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 14 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
۱- پرورده دامان رسول
و قال علی علیه السلام:
و قد علمتم موضعی من رسول الله بالقرابه القریبه و المنزله الخصیصه،وضعنی فی حجره و انا ولد یضمنی الی صدره،و یکنفنی الی فراشه،و یمسنی جسده،و یشمنی عرفه،و کان یمضغ الشیی ء ثم یلقمنیه،و ما وجد لی کذبه فی قول و لا خطله فی فعل.
نهج البلاغه،الخطب:۱۹۰
حضرت علی علیه السلام می فرماید:
…شما خود در پیوند با رسول خدا صلی الله علیه و آله،هم بدلیل خویشاوندی و هم به سبب موقعیت ویژه من،جایگاه مرا می شناسید.او مرا از روزگاری که نوزادی بودم در دامن خود می نشاند و بر سینه می چسباند،در بستر خویش می خواباند و بدنش را به بدنم می سایید و از عطر دلپذیرش بهره مندم می ساخت لقمه را می جوید و در دهانم می گذاشت و هرگز در گفتارم دروغی نشنید و در رفتارم لغزش و سبکسری ندید.
۲- محرم راز
قال علی علیه السلام:
کانت لی من رسول الله صلی الله علیه و آله منزله لم یکن لا حد من الخلائق انی کنت آتیه کل سحر فاسلم علیه.
-و فی حدیث-فان کان قائما یصلی سبح بی فکان ذاک اذنه لی و ان لم یکن یصلی اذن لی.
مسند احمد ۱:۸۵-۷۷
و عن ابی سعید الخدری قال:
کانت لعلی من رسول الله صلی الله علیه و آله دخله لم لا حد الناس.
انساب الاشراف ۲:۹۸ ح ۲۵حضرت علی علیه السلام فرمود:
موقعیتی که من در محضر پیامبر خدا داشتم برای هیچ کس دیگر نبود.من هر روز سحر محضر ایشان می رفتم،بهنگام ورود سلام می دادم و پیامبر خدا اجازه ورود می دادند و اگر هم مشغول نماز بودند با ذکر بلند تسبیح اجازه خود را اظهار می نمودند.
ابن سعید خدری نیز می گوید:
رفت و آمدی که علی با پیامبر خدا داشت برای هیچ کس دیگر امکان نداشت
۳- شیوه آموختن
قال علی علیه السلام:
کنت اذا سالت رسول الله صلی الله علیه و آله اعطانی و اذا سکت ابتدانی.
المصنف ۶:۳۶۸ ح ۳۲۰۶۱
حضرت علی علیه السلام فرمود:
هرگاه از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سؤال می کردم،خواسته ام را پاسخ می داد و اگر من سکوت می کردم او خود پیشگام می شد و از دانش خود بهره مندم می ساخت.
۴- قرآن شناس
قال علی علیه السلام:
و الله ما نزلت آیه الا و قد علمت فیما نزلت و این نزلت،ان ربی وهب لی قلبا عقولا و لسانا سؤلا.
انساب الاشراف ۲:۹۸ ح ۲۷
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:
بخدا سوگند آیه ای از قرآن کریم نازل نشده است مگر اینکه من می دانم در چه موضوعی و در کجا نازل شده است،زیرا پروردگارم به من دلی اندیشمند-ژرف اندیش-و زبانی پرسشگر عنایت کرده است.
۵- در رکاب نور
عن بریده الاسلمی قال:
کنا اذا سافرنا مع النبی صلی الله علیه و آله کان علی علیه السلام صاحب متاعه یضمه الیه فاذا نزلنا یتعاهد متاعه فان رای شیا یرمه رمه،و ان کانت نعل خصفها.
بحار الانوار ۳۷:۳۰۳
بریده اسلمی گوید:
هرگاه که با پیامبر صلی الله علیه و آله به سفر می رفتیم،علی علیه السلام مسؤول توشه و بار پیامبر بود،آنها را از خودش جدا نمی کرد،و هنگامی که در جایی منزل می کردیم توشه و اثاث پیامبر را وارسی نموده و اگر نیاز به ترمیم و اصلاح داشت اصلاح می کرد و اگر کفش و نعلین پیامبر نیاز به تعمیر و دوخت داشت آن را انجام می داد.
۶- پاسدار پیامبر
قال موسی بن سلمه:سئلت جعفر بن عبد الله بن الحسین عن اسطوان علی بن ابی طالب فقال:
ان هذه المحرس،کان علی بن ابی طالب علیه السلام یجلس فی صفحتها التی تلی القبر مما یلی باب رسول الله صلی الله علیه و آله یحرس النبی صلی الله علیه و آله.
وفاء الوفاء ۲:۴۴۸
موسی بن سلمه می گوید:
از جعفر بن عبد الله در مورد یکی از ستون های مسجد النبی صلی الله علیه و آله که منسوب به حضرت علی علیه السلام است پرسیدم،در پاسخ گفت:
این همان ستون محرس است که حضرت علی بر پای آن از جانب قبر که در منزل پیامبر بوده می نشست و از پیامبر پاسداری می نمود.
۷- صداقت و امانت
عن ابی کهمس قال:
قلت لابی عبد الله علیه السلام:عبد الله بن ابی یعفور یقرءک السلام!
قال:علیک و علیه السلام اذا اتیت عبد الله فاقرءه السلام و قل له:
ان جعفر بن محمد یقول لک:
انظر ما بلغ به علی علیه السلام عند رسول الله صلی الله علیه و آله فالزمه فان علیا علیه السلام انما بلغ ما بلغ به عند رسول الله صلی الله علیه و آله بصدق الحدیث و اداء الامانه.
الکافی ۲:۱۰۴ ح ۵ابی کهمس گوید:
به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم:عبد الله بن ابی یعفور بر شما درود فرستاد.
حضرت فرمود:
بر تو و بر او درود باد،وقتی پیش او رفتی سلام مرا به او برسان و بگو:جعفر بن محمد می گفت:
نیک بنگر هر آن ویژگی که باعث شد تا علی علیه السلام به آن مقام بلند نزد پیامبر خدا برسد. خود را ملازم آن خصلت نما.و یقین بدان هر مقامی که علی نزد پیامبر یافت تنها و تنها به خاطر راستگویی و امانتداری بود.
۸- فدایی پیامبر
عن الصادق علیه السلام:
…و الله ما اکل علی بن ابی طالب علیه السلام من الدنیا حراما قط حتی مضی لسبیله و ما عرض له امران کلاهما لله رضا الا اخذ باشدهما علیه فی بدنه-دینه-و ما نزلت برسول الله صلی الله علیه و آله نازله قط الا دعاه ثقه به و ما اطاق احد عمل رسول الله صلی الله علیه و آله من هذه الامه غیره و ان کان لیعمل عمل رجل کان وجهه بین الجنه و النار یرجو ثواب هذه و یخاف عقاب هذه.
الارشاد:۲۵۵
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
به خدا سوگند علی بن ابی طالب علیه السلام تا روزی که از این دنیا رفت مال حرامی نخورد و هیچگاه بر سر دو راهی-که هر دو راه مورد خشنودی خدا باشد-قرار نگرفت مگر اینکه پر زحمت ترین آنها را برگزید و هر حادثه مهمی که برای پیامبر خدا پیش می آمد-به دلیل اعتمادی که به علی داشت-از او کمک می گرفت.و در میان این امت هیچ کس نتوانست همانند علی علیه السلام:راه پیامبر را-بی کم و کاست-طی کند و با این همه تلاش و کوشش همواره چون بیمناکان کار می کرد،چشمی به بهشت و چشم دیگر بر آتش داشت،از سویی امیدوار پاداش بهشت و از سوی دیگر هراسناک از کیفر آتش بود.
۹- پشتیبان مظلومان
و قال علیه السلام:
…لم یکن لاحد فی مهمز و لا لقائل فی مغمز،الذلیل عندی عزیز حتی اخذ الحق له،و القوی عندی ضعیف حتی اخذ الحق منه.رضینا عن الله قضاءه و سلمنا لله امره.
نهج البلاغه،الخطب:۳۷
حضرت علی علیه السلام فرمود:
در تمامی زندگی من،نقطه سیاهی نیست تاعیب جویان و اشاره کنندگان با چشم و ابرو و اشاره کنند و سخنی گویند.خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بستانم و نیرومند نزد من ناتوان است تا حق دیگران را از او بازگیرم.ما با تمام وجود به قضای الهی خشنود و در برابر فرمانش تسلیم هستیم.
۱۰- مبارزه مکتبی
و قال علیه السلام:
اما و الله ان کنت لفی ساقتها حتی تولت بحذا فیرها،ما ضعفت و لا جبنت و ان مسیری هذا لمثلها،فلانقبن الباطل حتی یخرج الحق من جنبه.مالی و لقریش؟و الله لقد قاتلتهم کافرین و لاقاتلنهم مفتونین و انی لصاحبهم بالامس کما انا صاحبهم الیوم.
نهج البلاغه،الخطب:۳۳
به خدا سوگند،من همواره در زمره پیشتازان این حرکت بودم تا روزی که جبهه دشمن تار و مار شد و جاهلیت از صحنه بیرون رفت،بی آنکه کم ترین ضعف یا ترسی داشته باشم و امروز نیز در همان راستا قدم بر می دارم و تصمیم دارم باطل را بشکافم تا حق از پهلوی آن بیرون آید.
مرا با قریش چه کار؟که دیروز در موضع کفر بودند و با آنان جنگیدم و امروز نیز که گرفتار فتنه و انحراف شده اند به پیکارشان خواهم خاست.من همانگونه که دیروز با آنان برخورد کردم امروز نیز همانم.
۱۱- گناه سازش ناپذیری
قالت فاطمه علیها السلام:
…ما الذی نقموا من ابی حسن؟!
نقموا-و الله-منه شده و طاته و نکال وقعته و نکیر سیفه-و قله مبالاته لحتفه-و تبحره فی کتاب الله و تنمره فی ذات الله.
دلائل الامامه:۱۲۵،الاحتجاج ۱:۱۴۷
حضرت زهرا علیها السلام فرمود:
اینان-کارگردانان سقیفه-چه عیبی از ابو الحسن گرفتند؟!که او را برای رهبری جامعه اسلامی صالح ندیدند!-بخدا سوگند عیب او را بر خورد سخت-و بدون مسامحه و سهل انگاری در برابر حق-و مرگبار بودن رویارویی با او و شمشیر بران و بی اعتنایی به مرگ و آگاهی گسترده نسبت به کتاب خدا و گردن فرازی در راه خدا دانسته اند.
۱۲- بصیرت،چراغ راه
و قال علیه السلام:
الا و ان الشیطان قد جمع حزبه و استجلب خیله و رجله،و ان معی لبصیرتی،ما لبست علی نفسی و لا لبس علی.
نهج البلاغه،الخطب:۱۰
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:
آگاه باشید که اینک شیطان هواداران خود را گرد آورده،نیروهای سواره و پیاده اش را فرا خوانده است.در صورتی که بینش من همواره همراه من بوده و هرگز حقایق را بر خود مشتبه نساخته ام و حقیقت نیز بر من مشتبه نشان داده نشده است-نه خود را فریب داده ام و نه فریب خورده ام-.
۱۳- عدالت اجتماعی
و قال علیه السلام:
-لما عوتب علی التسویه فی العطاء- اتامرونی ان اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه؟!و الله ما اطور به ما سمر سمیر و ما ام نجم فی السماء نجما،لو کان المال لی لسویت بینهم فکیف و انما المال مال الله.
نهج البلاغه،الخطب:۱۲۴.آنگاه که حضرت امیر علیه السلام بدلیل رعایت مساوات در تقسیم بیت المال مورد عتاب قرار گرفت فرمود:
آیا به من امر می کنید و اصرار می ورزید تا پیروزی را به بهای ستم بر کسانی که سؤولیت سرپرستی آنها بر دوشم نهاده شده است بدست آورم؟!
به خدا سوگند که تا روزگار در گردش است و ستارگان آسمان در پی هم حرکت می کنند، چنین کار ناروایی نخواهم کرد.اگر این مال ثروت شخصی من بود در تقسیم آن مساوات را رعایت می کردم،چه رسد به اینکه مال،مال الله است.
۱۴- جنگاور بی باک
قال علیه السلام:
…و من العجب بعثهم الی ان ابرز للطعان و ان اصبر للجلاد،هبلتهم الهبول!لقد کنت و ما اهدد بالحرب و لا ارهب بالضرب و انی لعلی یقین من ربی و فی غیر شبهه من دینی.
نهج البلاغه،الخطب:۲۲
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:
…و از شگفتیهای زمانه این است که-شامیان-به من پیام داده اند که خود را برای مقابله با سرنیزه ها آماده کنم و برای ضربه های شمشیر شکیبا باشم،مادران گریان بسوگشان بنشینند! تاکنون کسی مرا با دعوت به جنگ تهدید نکرده است و از زخمهای نیزه و شمشیر هراسی نداشتم،چرا که بر یقین به پروردگارم تکیه دادم و دینم را زنگار شبهه نیالوده است.
۱۵- شیوه نبرد
…و عرفوا قتلاه-قتلی علی علیه السلام فی لیله الهریر-بضرباته التی کانت علی و تیره واحده، ان ضرب طولا قد و ان ضرب عرضا قط و کانت کانها مکواه.
ارشاد القلوب:۲۴۸
و فی روایه:
کانت لعلی علیه السلام:ضربتان:اذا تطاول قد و اذا تقاصر قط.قالوا:و کانت ضرباته ابکارا اذا اعتلی قد و اذا اعترض قط.
المناقب ۲:۸۳
در صبحگاه لیله الهریر (۳) کشته شدگان به دست حضرت امیر علیه السلام را از نحوه ضربت های حضرت باز می شناختند،زیرا ضربت ها همه یکنواخت بود.اگر شمشیر را از بالا فرود می آورد دو نیم می کرد و اگر از پهلو می زد قطع می کرد.و محل ضربه شمشیر گویی با آهن گداخته داغ شده بود.
و گفته اند:
همه ضربت های علی علیه السلام همین دو نوع بوده وقتی از حریف بلندتر قرار می گرفت از بالا می زد و دو نیم می کرد و هنگامی که برابر بود از پهلو می زد و قطع می نمود و گفته اند:بر حریف خود بیش از یک ضربه نمی زد.
۱۶- یاور درماندگان
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
یا علی ان الله جعلک تحب المساکین و ترضی بهم اتباعا و یرضون بک اماما.
کشف الیقین:۳۱۰ ح ۳۶۵
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
یا علی،خدای متعال تو را چنین قرار داده که بینوایان را دوست می داری و آنان را به عنوان پیروان خویش بپسندی و آنان هم تو را به پیشوایی و امامت بپسندند.
۱۷- پیشتاز عمل
قال علی علیه السلام:
ایها الناس!انی و الله ما احثکم علی طاعه الا و اسبقکم الیها و لا انهاکم عن معصیه الا و اتناهی قبلکم عنها.
نهج البلاغه،الخطب:۱۷۳
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:
ای مردم!بخدا سوگند من هرگز شما را به هیچ طاعتی فرا نمی خوانم مگر آنکه خود بر شما-در عمل به آن-پیشی می جویم و از هیچ گناهی بازتان نمی دارم و نهی نمی کنم-مگر آنکه پیش از شما،خود را از عمل به آن باز می دارم.
۱۸- عظمت در سادگی
-دخل ضرار بن ضمره الکنانی علی معاویه فقال له:صف لی علیا،فقال او تعفینی…؟قال:لا اعفیک،قال:اذ لا بد فانه:
کان و الله بعید المدی شدید القوی یقول فصلا و یحکم عدلا ینفجر العلم من جوانبه و تنطق الحکمه من نواحیه یستوحش من الدنیا و زهرتها و یستانس باللیل و ظلمته کان و الله غزیر البصیره طویل الفکره…یعجبه من اللباس ما قصر و من الطعام ما جشب کان و الله کاحدنا یدنینا اذا اتیناه و یجیبنا اذا سالناه و کان مع تقربه الینا و قربه منا لا نکلمه هیبه له.
حلیه الاولیاء ۱:۸۴
ضرار بن ضمره یکی از اصحاب ویژه حضرت امیر علیه السلام:
بر معاویه وارد شد،معاویه گفت:علی را برای من توصیف کن.ضرار با اصرار معاویه لب به سخن گشود و گفت:
بخدا سوگند او دست نایافتنی و دور از دسترس و دارای نیروهای پر توان بود.سخنانی روشنگر می گفت و به عدل حکم می راند،از هر سوی او علم می جوشید و از تمامی رفتار او حکمت می تراوید از دنیا و زیورهای آن وحشت داشت و به شب زنده داری و خلوت شب انس می ورزید.بخدا سوگند او دارای بصیرتی فراوان و اندیشه هایی بلند بود.لباس کوتاه و طعام خشک و بی نان خورش را-که نشانه تواضع و فقر بود-دوست می داشت.
بخدا سوگند چونان یکی از خود ما بود،هرگاه نزد او می رفتیم ما را به نزدیک خود فرا می خواند و خواسته های ما را پاسخ می گفت و با این همه مهرورزی و اظهار نزدیکی و یگانگی به دلیل هیبتی که داشت جرات گفتگو با او را نداشتیم.
۱۹- در بازار
قال زاذان:
انه کان علیه السلام یمشی فی الاسواق وحده و هو ذاک یرشد الضال و یعین الضعیف و یمر بالبیاع و البقال فیفتح علیه القران و یقرء:تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقین. (۴) .
المناقب ۲:۱۰۴زاذان می گوید:
حضرت امیر المؤمنین به تنهایی در بازار می گشت و گمشده را راهنمایی و ناتوان را کمک می کرد و بهنگام عبور از پیش فروشندگان و کسبه،قرآن کریم را در برابر آنها می گشود و این آیه را برای آنها می خواند«خانه آخرت-سعادت ابدی-را برای کسانی قرار دادیم که قصد سرکشی و فساد در زمین ندارند و عاقبت-نیک-تنها از آن پرهیزکاران است ».
۲۰- بیزاری از ستم
قال علیه السلام:
و الله لو اعطیت الاقالیم السبعه بما تحت افلاکها علی ان اعصی الله فی نمله اسلبها جلب شعیره ما فعلت،و ان دنیاکم عندی لاهون من ورقه فی فم جراده تقضمها، ما لعلی و نعیم یفنی و لذه لا تبقی!
نهج البلاغه،الخطب:۲۲۲
حضرت علی علیه السلام فرمود:
بخدا سوگند اگر اقلیمهای هفت گانه زمین را با هر چه در زیر آسمان آنها است به من دهند تا خدا را در حد گرفتن پوست جوی از دهان موری نافرمانی کنم،نخواهم کرد.چرا که این دنیای شما در نزد من از برگ نیم جویده ای در دهان ملخی ناچیزتر است.علی را با نعمتهای فناپذیر و لذت های گذرا و ناپایدار چه کار!
۲۱- الگوی زمامداری
قال علی علیه السلام:
الا و ان امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه،…فو الله ما کنزت من دنیاکم تبرا و لا ادخرت من غنائمها و فرا،و لا اعددت لبالی ثوبی طمرا،و لا حزت من ارضها شبرا.
نهج البلاغه،الکتب:۴۵
حضرت علی علیه السلام فرمود:
بدانید و آگاه باشید که پیشوای شما از دنیای خود به دو پاره تن پوش و از خوردنیهایش به دو قرص نان بسنده کرد…و خدای را سوگند که از دنیایتان نه زری اندوخته ام و نه از غنائمش ثروتی انباشته ام و حتی برای کهن جامه خود تن پوش دیگری و یا از سرزمین های شما یک وجب در اختیار نگرفته ام.
۲۲- همدری با مردم
و قال علیه السلام:
…هیهات ان یغلبنی هوای و یقودنی جشعی الی تخیر الاطعمه و لعل بالحجاز او الیمامه من لا طمع له فی القرص و لا عهد له بالشبع او ابیت مبطانا و حولی بطون غرثی و اکباد حری.
نهج البلاغه،الکتب:۴۵
حضرت علی علیه السلام فرمود:
هیهات که هو و هوسم بر من چیره شود و شکمبارگی به گزینش طعام های لذیذ وادارم نماید،در حالی که چه بسا در یمامه و یا حجاز کسانی باشند که امید دستیابی به قرص نانی نداشته و خاطره ای از سیری ندارند و هرگز مباد که من با شکم پر بخوابم در حالی که شاید پیرامون من شکمهای به پشت چسبیده و جگرهای سوخته باشد.
۲۳- همسان با پیامبر
سمعت ابا عبد الله علیه السلام یقول:
کان امیر المؤمنین علیه السلام اشبه الناس طعمه برسول الله صلی الله علیه و آله کان یاکل الخبز و الخل و الزیت و یطعم الناس الخبز و اللحم.
الکافی ۶:۳۲۸
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در نوع غذا شبیه ترین افراد به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود.او خود نان و سرکه و روغن زیتون می خورد و به مردم-مهمانان خود-نان و گوشت می داد.
۲۴- سفره سبز
قال ابو عبدالله:
یا حنان!اما علمت ان امیر المؤمنین علیه السلام لم یؤت بطبق الا و علیه بقل؟قلت:و لم جعلت فداک؟فقال:لان قلوب المؤمنین خضره و هی تحن الی اشکالها.
الکافی ۶:۳۶۲
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
ای حنان!آیا نشنیده ای که برای امیر المؤمنین علیه السلام سفره طعامی آورده نمی شد مگر اینکه سبزی بهمراه داشت؟
حنان می گوید:
گفتم:چرا چنین بود فدایت شوم؟
فرمود:زیرا دل مومنان همواره سر سبز است و به همرنگ خود گرایش دارد.
۲۵- کشاورزی
قال الصادق علیه السلام:
کان امیر المؤمنین صلوات الله علیه یضرب بالمر و یستخرج الارضین.
الکافی ۵:۷۴
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام بیل می زد و زمینهای بایر را آماده زراعت می نمود.
۲۶- نخل امید
قال ابو عبد الله علیه السلام:
ان امیر المؤمنین علیه السلام کان یخرج و معه احمال النوی فیقال له:یا ابا الحسن ما هذا معک؟
فیقول:نخل ان شاء الله.
فیغرسه فلم یغادر منه واحده.
الکافی ۵:۷۵
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
گاهی امیر المؤمنین علیه السلام به سوی صحرا می رفت و همراه خود باری از هسته خرما می برد،به حضرتش گفته می شد:این چیست که بهمراه داری؟
می فرمود:هر دانه از اینها یک نخل است انشاء الله.
آنگاه می رفت و همه آنها را می کاشت و دانه ای از آنها رد نمی خورد.
۲۷- ساده زیستی
قال علیه السلام:
و الله لقد رقعت مدرعتی هذه حتی استحییت من راقعها،و لقد قال لی قائل:الا تنبذها عنک؟ فقلت اعزب عنی،فعند الصباح یحمد القوم السری.
نهج البلاغه،الخطب:۱۵۸
حضرت علی علیه السلام فرمود:
به خدا سوگند تن پوش خود را چندان وصله کرده ام که از وصله کننده اش شرم دارم.روزی گوینده ای به من گفت:آیا زمان دور افکندن آن فرا نرسیده است؟و من گفتم:دور شو،که بامدادان فردا،شب روان را ستایش کنند.
پیرهن از رخ وصال خجل کفن از گریه غسال خجل شب روان مست ولای تو علی جان عالم به فدای تو علی شهریار
۲۸- پرهیز از تکلف
قال الصادق علیه السلام:
-کان علی علیه السلام-یمشی فی نعل واحده و یصلح الاخری لا یری بذلک باسا.
الکافی ۶:۴۶۸
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
امیر المؤمنین علیه السلام با یک لنگه نعلین راه می رفت و لنگه دیگر را تعمیر می کرد و مانعی در این کار نمی دید.
۲۹- بیاد مرگ
و عن علی علیه السلام:انه کان اذا مر بالقبور قال:السلام علیکم یا اهل الدار فانا بکم لا حقون. ثلاث مرات.
دعائم الاسلام ۱:۲۳۹
هرگاه که حضرت علی علیه السلام بر گورستان گذر می کرد سه بار می گفت:
درود بر شماهایی که در این خانه ساکنید.ما نیز بی گمان به شما خواهیم پیوست.
۳۰- فهرست فضائل
قال رسول الله صلی الله علیه و آله.
من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی تقواه و الی ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی هیبته و الی عیسی فی عبادته فلینظر الی علی بن ابی طالب علیهم السلام.
ارشاد القلوب:۲۱۷
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
هر که می خواهد به آدم و علم او و نوح و تقوای او و ابراهیم و دور اندیشی-بردباری-او و موسی و هیبت او و عیسی و عبادت او بنگرد،به علی بن ابی طالب بنگرد.
۳۱- سیمای مردان
و قیل:کان-علی علیه السلام-کانما کسر ثم جبر،لا یغیر شیبه،خفیف المشی،ضحوک السن.
اسد الغابه ۴:۱۲۳
می گویند:
علی علیه السلام همانند آن بود که گویی شکسته و مجددا ترمیم شده باشد-چهره ای درهم تکیده داشت و یادآور مشکلاتی بود که تحمل نموده و تجربه اندوخته بود-آن حضرت موی سپید خود را رنگ نمی زد،سبکبال و بی تکلف راه می رفت و همواره لبخند بر لب داشت.
۳۲- پیمان با فرشتگان
قال الصادق علیه السلام:
ان علیا علیه السلام کان اذا اصبح یقول:مرحبا بکما من ملکین حفیظین املی علیکما ما تحبان ان شاء الله فلا یزال فی التسبیح و التهلیل حتی تطلع الشمس و کذلک بعد العصر حتی تغرب الشمس.
بحار الانوار ۸۴:۲۶۷ ح ۳۸
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام هر بامداد-در خطاب به دو فرشته نویسنده اعمال-می فرمود:مرحبا بر شما دو فرشته بزرگوار و یاد داشت کننده اعمال-به خواست خدا امروز نیز-آنچه دوست دارید بر شما املا خواهم کرد،و به دنبال این تعهد به ذکر:«سبحان الله و لا اله الا الله »مشغول می شد تا خورشید طلوع می کرد.و هنگام عصر نیز تا غروب آفتاب،به همان ذکرها می پرداخت.
۳۳- نماز،امانت الهی
فی تفسیر القشیری:
انه کان علیه السلام اذا حضره وقت الصلاه تلون و تزلزل فقیل له:مالک؟فیقول:جاء وقت امانه عرضها الله تعالی علی السماوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و حملها الانسان.(۵)
المناقب ۲:۱۲۴
در تفسیر قشیری آمده است:
هرگاه وقت ادای نماز می رسید،رنگ چهره امیر المؤمنین علیه السلام تغییر می یافت و بر خود می لرزید.وقتی به او می گفتند:این چه حالت است؟می فرمود:هنگام ادای امانتی رسیده است که بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه شد و آنها از حمل آن سرباز زدند و انسان این باز امانت را بر داشت.
۳۴- اخلاص در عبادت
قال الصادق علیه السلام:
کان امیر المؤمنین علیه السلام اذا توضا لم یدع احدا یصب علیه الماء قال:لا احب ان اشرک فی صلاتی احدا.
علل الشرایع ۱:۳۲۳
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام:بهنگام وضو گرفتن اجازه نمی داد کسی برایش آب بریزد و می فرمود:دوست ندارم در نمازم به درگاه خدا کسی را شریک قرار دهم.
۳۵- بهداشت فردی
قال ابو عبد الله علیه السلام:
کانت لامیر المؤمنین علیه السلام خرقه یمسح بها وجهه اذا توضا للصلاه ثم یعلقها علی و ید و لا یمسها غیره.
المحاسن ۲:۲۰۷ ح ۱۶۱۸
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام را پارچه ای-دستمالی-بود که بهنگام وضو صورت خود را با آن خشک می کرد و سپس آن را بر میخی می آویخت و جز خود حضرت کسی به آن دست نمی زد.
۳۶- نماز خانه
قال الصادق علیه السلام:
کان علی علیه السلام قد جعل بیتا فی داره لیس بالصغیر و لا بالکبیر لصلاته و کان اذا کان اللیل ذهب معه بصبی لیبیت معه فیصلی فیه.المحاسن ۲:۴۵۲ ح ۲۵۵۷حضرت صادق علیه السلام فرمود:
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در خانه خود اتاقی را که نه کوچک بود و نه بزرگ، اختصاص به نماز خود داده و هر شب کودکی را برای خوابیدن بهمراه خود می برد و در همانجا نمازهایش را می خواند.
۳۷- نقش نگین
قال عبد خیر:
کان لعلی علیه السلام اربعه خواتیم یتختم بها:یاقوت لنبله،و فیروزج لنصرته،و الحدید الصینی لقوته،و عقیق لحرزه-و کان نقش الیاقوت:لا اله الا الله الملک الحق المبین،و نقش الفیروزج:الله الملک الحق،و نقش الحدید الصینی:العزه لله جمیعا،و نقش العقیق ثلاثه اسطر: ما شاء الله،لا قوه الا بالله،استغفر الله.
الخصال:۱۹۹
عبد خیر می گوید:
علی علیه السلام چهار انگشتر داشتند که به دست می کردند:یاقوتی برای نجابت و بزرگی-فرزانگی-و فیروزه برای پیروزی و حدید چینی برای نیرومندی و عقیق را نیز برای محافظت.نقش نگین یاقوت:«لا اله الا الله الملک الحق المبین »و نقش فیروزه:«الله الملک الحق »و نقش حدید:«العزه لله جمیعا»و در نگین عقیق سه سطر نقش بسته بود:«ماشاء الله لا قوه الا بالله استغفر الله »
۳۸- در پناه نماز
قال ابو عبد الله علیه السلام:
کان علی علیه السلام اذا هاله شیی ء فزع الی الصلاه.ثم تلا هذه الایه:و استعینوا بالصبر و الصلاه…(۶)
الکافی ۳:۴۸۰
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
هرگاه حضرت امیر از موضوعی نگران و هراسناک می شد به نماز پناه می برد.سپس حضرت صادق علیه السلام این آیه را خواند:«از شکیبایی و نماز یاری بجویید…».
۳۹- هزار رکعت نماز
قال ابو عبد الله علیه السلام:
…ان علیا علیه السلام فی آخر عمره کان یصلی فی کل یوم و لیله الف رکعه.
الکافی ۴:۱۵۴
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در آخر عمر خود شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند.
۴۰- جوینده رضای حق
عن ابن عباس:کان علی علیه السلام یتبع فی جمیع امره مرضاه الله و لذلک سمی المرتضی.
المناقب ۳:۱۱۰
ابن عباس می گوید:
علی علیه السلام در تمامی کارهای خود همواره در پی رضایت الهی بود و به همین جهت «مرتضی »نامیده شد.
پی نوشت:
۱- الکافی،۸:۲۳۴،ح ۳۱۲.
۲- میزان الحکمه،ج ۱ ص ۷۸.
۳- یکی از حمله های نبرد صفین که حدود ۲۴ ساعت درگیری ادامه داشت،و شب آن واقعه، لیله الهریر نام گرفته است.
۴- القصص/۸۳.
۵- الاحزاب/۷۲.
۶- البقره/۴۲.
چهل حدیث (سیره علوی)