عبدالجواد ادیب نیشابوری

۱۳۹۸-۰۶-۲۱

347 بازدید

اشاره:

عبدالجواد ادیب نیشابوری (۱۲۸۱-ذیقعده ۱۳۴۴ق/۱۸۶۴-مه ۱۹۲۶م)، ادیب، مدرس و شاعر دوره مشروطه. ادیب نیشابوری علاوه بر شعر و ادبیات فارسی در ادبیات عرب نیز مهارت داشت. او بیش از ۴۰ سال در حوزه علمیه مشهد تدریس کرد.از شاگردان او می توان به ملک الشعرای بهار، بدیع الزمان فروزانفر، ادیب طوسی اشاره کرد. دیوان اشعار ادیب، حاوی اشعار نغز و شیوایی به فارسی و عربی است که در حدود ۶ هزار بیت از آن جمع آوری شده است.

تولد و دوران کودکی

او در روستای بجن گرد (بیژن گرد) از بلوک درب قاضی از توابع نیشابور زاده شد.[۱] ولادت او را در ۱۲۸۴ق[۲] و ۱۲۸۰ق[۳] نوشته اند، اما چنان چه او خود گفته، سال تولدش ۱۲۸۱ق بوده است.[۴]

پدرش، کشاورزی تنگدست بود.[۵] در ۴ سالگی به بیماری آبله مبتلا شده و بینایی یک چشم خود را از دست داد و برای چشم دیگر وی نیز بینایی اندکی ماند، از این رو، پدرش او را به مکتب نمی فرستاد. اما عبدالجواد با نمایاندن حافظه قوی و استعداد خود به پدر، او را بر آن داشت که فرزند را به مکتب بسپارد.[۶]

تحصیلات

ادیب نیشابوری پیش از فراگیری خواندن و نوشتن و آموختن مقدمات زبان عربی در زادگاه خود، رهسپار نیشابور شد[۷] و در مدرسه گلشن[۸] دروس مقدماتی عربی را ادامه داد و منطق را فراگرفت. سپس برای تکمیل آموخته های خویش در حدود سال ۱۲۹۷ق به مشهد رفت[۹] و در مدارس خیرات خان، فاضل خان و نواب مسکن گزید.[۱۰]

ادیب در مشهد، برخی از متون عربی مانند شرح قطر الندی اثر ابن هشام، شرح سیوطی بر الفیه ابن مالک و شرح جامی بر کافیه ابن حاجب را نزد چند تن از استادان آموخت، اما پس از آن دیگر نزد استادی نرفت و سطوح عالی ادبیات عرب و کتاب هایی چون مغنی اللبیب ابن هشام، مطول تفتازانی، مقامات بدیعی و مقامات حریری را با مطالعه و ممارست خویش فرا می گرفت و در همان حال سطوح پایین تر را درس می داد. ادیب پیش از مرگ پدر سفری به نیشابور کرد و در حدود سال ۱۳۱۰ق به مشهد بازگشت و تا پایان عمر در مدرسه نواب اقامت گزید و تدریس جدی او از همین سال آغاز شد.[۱۱]

تدریس

ادیب در دو سطح متوسط و عالی تدریس می کرد. در سطح متوسط برای عموم طلاب بیشتر شرح نظّام بر الشافیه ابن حاجب، مغنی و مطول می گفت و برای شاگردان خصوصی، سطح عالی ادبیات عرب را از متن هایی چون مقامات بدیعی و مقامات حریری و معلقات سبع، حماسه ابوتمام و مجموعه ای در باب عروض که خود گرد آورده بود، درس می داد و گاه منظومه ملا هادی سبزواری در فلسفه و منطق را نیز تدریس می کرد.[۱۲]

جایگاه ادبی

تسلط و مهارت ادیب در فنون ادبی و محفوظات نظم و نثر عربی و پارسی او، شگفتی همگان را برمی انگیخت.[۱۳] ادیب در علوم عقلی و نقلی چون فلسفه، نجوم، ریاضیات، طب، موسیقی نظری، فقه، اصول، رجال و تاریخ دستی داشت.[۱۴] شیوه تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازه بحث و پرسش نداشت. وی بر آن بود که با این روش درس را به گونه ای تقریر کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردی با پایین ترین سطح استعداد، بر جای نماند.

شاگردان

ادیب به لفظ قلم سخن می گفت و به یاری حافظه نیرومند، تمامی دانسته های خویش را به طوری منسجم به شاگردان القا می کرد و همین امر حلقه های درس او را چنان جذاب و شیرین ساخته بود که گاه بیش از ۳۰۰ طالب علم در آن حضور می یافتند.[۱۵] از این رو، وی بیش از شاعری ارزشمند، مدرسی توانا بود و در مکتب او ادبا و فضلای بسیاری پرورش یافتند و نخستین دانشکده ادبیات در ایران، به دست دانش آموختگان مکتب او تأسیس شد. از دانش آموختگان مکتب وی می توان به این اسامی اشاره کرد:[۱۶]

  1. ملک الشعرای بهار
  2. بدیع الزمان فروزانفر
  3. محمد تقی مدرس رضوی
  4. محمد پروین گنابادی
  5. سید عبدالاعلی سبزواری
  6. ادیب طوسی
  7. سید محمد باقر عربشاهی سبزواری
  8. محمود فرخ
  9. مجدالعلای بوستان

ادیب تأثیری شگرف بر هر یک از اینان نهاد و متقابلاً از فضایل و کمالات ایشان تأثیر پذیرفت. به گفته پروین گنابادی، هنگامی که قصیده دماوند بهار به چاپ رسید، ادیب با آنکه اندک رنجشی از ملک الشعرا در دل داشت، از خواندن سروده او بسیار به وجد آمد و بهار را استاد شاعران ایران خواند.[۱۷]

ادیب در ۳۵ سالگی شیفته یکی از شاگردان خود شد و مرگ نابهنگام آن شاگرد تأثیر شگرفی در زندگی ادیب گذارد و او به یاد «حبیب» شعرهایی سرود.[۱۸][۱۹]

منش ادیب در زندگی

دوری از مناصب و صاحب منصبان

ادیب با آنکه تنگدست بود، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد می کرده اند. وی به مستمری سالانه مدرسه نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او می رسید، بسنده می کرد[۲۰] و دعوت هیچ یک از ثروتمندان و خان های خراسان را نمی پذیرفت و در اواخر عمر از بزرگان جز صیدعلی خان با کسی مراوده نداشت[۲۱] و در برابر صاحب منصبان سر تعظیم فرود نمی آورد[۲۲] و کسی را مدح نمی کرد. با این حال او در مراسم افتتاح مجلس شورای ملی، قصیده ای در ستایش مظفرالدین شاه خوانده است.[۲۳]

پیشنهاد ریاست انجمن ادبی خراسان را نیز با سخنانی گزنده و تند رد کرد[۲۴] و به گفته ادیب طوسی حتی پیشنهاد مدرسی آستان قدس رضوی را که مستمری قابل توجهی داشت، نپذیرفت.[۲۵] زندگی او در در درس و بحث خلاصه می شد. تنها یک بار در اواخر عمر به زادگاهش و کاشمر و مَحوَلات (از بخش های تربت حیدریه) سفر کرد.[۲۶] تنها تفریح او گردش در باغ های مشهد بود که آن هم به بحث های ادبی می گذشت[۲۷] و گاه در پایان هفته به منزل دوستانش از جمله ایرج میرزا و میرزا قهرمان (شکسته) می رفت.

وضع ظاهری

وضع ظاهری ادیب بر خلاف محیط طلبگی آن روز، آمیزه ای از سنت های قدیم و جدید بود.[۲۸] با این حال نسبت به امور مذهبی تعصب داشت.[۲۹]

سبک شعری

از قاآنی تا سبک خراسانی

ادیب به هنگام تحصیل در نیشابور با دیوان قاآنی آشنا شد. از این رو در آغاز به سبک وی اشعاری می سرود و گاه شعرهای او را تضمین می کرد، اما پس از ورود به مشهد و دیدار با صیدعلی خان درگزی و به اشارت وی، به سبک خراسانی روی آورد و با آثار شاعرانی چون فردوسی، فرخی سیستانی، منوچهری، عسجدی، و مسعود سعد سلمان آشنا شد و پس از آن، اشعار قاآنی در نظر او سست می نمود. پیوند و ارادت ادیب به صیدعلی خان تا قتل او در ۱۳۳۶ق پایدار بود و این دو به استقبال یکدیگر شعرها سرودند.[۳۰]

مراودات ادبی

ادیب گرچه خود را شاعرتر از استاد خود صیدعلی خان می دانست، اما در شعرشناسی به برتری او اذعان داشت.[۳۱] مرگ صیدعلی خان، تاثیر فراوانی بر ادیب گذاشت.[۳۲] گویا آشنایی و همنشینی ادیب با اصحاب سراچه که گروهی صوفی منش در مشهد بودند هم توسط صیدعلی خان بوده است[۳۳] و چه بسا آشنایی و ارتباط ادیب با میرزا حبیب خراسانی (درگذشته ۱۳۲۷ق)، عارف نامی خراسان، در همین جمع صورت گرفته باشد. این دو شطحیات و اشعاری به استقبال یکدیگر سروده اند.[۳۴] گرایش ادیب به تصوف و گوشه نشینی، احتمالا تحت تأثیر این گروه بوده است.

ادیب در سرودن اشعار عرفانی از صفای اصفهانی (درگذشته ۱۳۰۹ق) شاعر شوریده حال و منزوی نیز سخت متأثر بود. آگاهی هایی که ادیب از اواخر زندگانی صفا به دست داده، بسیار نادر است.[۳۵]

از کسانی که ادیب تا پایان عمر با آنان معاشرت دائمی داشت، ایرج میرزا بود. در این همنشینی که گاه دیگران از جمله میرزا قهرمان نیز حضور داشتند، از مسائل ادبی و سیاسی گفتگو می شد. ادیب با آنکه با ایرج میرزا اختلاف سبک داشت، شعر او را می ستود.[۳۶] ایرج میرزا نیز به ادیب ارادت تمام داشت و در عارف نامه خود، او را بزرگ داشته و از ادیب پیشاوری برتر دانسته است.[۳۷]

سروده های ادیب

سروده های ادیب را می توان به ۳ دسته تقسیم کرد:

    اشعاری که در جوانی به پیروی از قاآنی سروده است که بعدها آنها را نمی پسندید.[۳۸]

    اشعاری که به تشویق صیدعلی خان پس از آشنایی با شعرای سبک خراسانی سرود. این شعرها به سبب برخورداری از واژگانی غنی بسیار استادانه دانسته شده است.[۳۹]

    اشعار عرفانی و صوفیانه ای که به سبک صفای اصفهانی سروده،[۴۰] و گویا خود نوع اخیر را بیشتر می پسندیده است.[۴۱]

ادیب در اشعار صوفیانه خود توانست مضامین عرفانی ابن عربی و اصطلاحات وحدت وجودی فیض اقدس، کمون ذات، واهب صور و… را در قالب وزن های خوش آهنگ بیان کند و زبان عرفان و تصوف را با سبک خراسانی به خوبی درآمیزد. افزون بر این، شطحیات را نیز در قالب اینگونه اشعار گنجانده است.[۴۲] اگرچه برخی او را واقعا صوفی مسلک دانسته اند، برخی دیگر برآنند که او تنها به یاری حافظه نیرومند و ذوق شعری، در این وادی طبع آزمایی کرده است.[۴۳]

ادیب با به کار بردن تعبیرهایی چون «ادیب الکل»، «ادیب فحل خراسان»، «سخنور طوس» و مانند آنها، گاه به خودستایی پرداخته و در سخن سرایی نیز خود را پس از سعدی بی همتا دانسته است.[۴۴]

کم توجهی به مسائل روز

ادیب نیمه دوم زندگی خود را در دوره مشروطه سپری کرد. با این حال شعر او کمتر رنگ شعر مشروطه به خود گرفت.[۴۵] او به دلیل سبب معاشرت با برخی شاعران این دوره از جمله ایرج میرزا، بی تردید با انواع شعر زمان خود آشنایی داشت، اما همواره به سنت های کهن شعر پارسی پایبند بود و می توان او را از پشتیبانان بازگشت ادبی و احیای شعر قدما برشمرد. بنابراین، ادیب در حوزه معانی و صور خیال و کاربرد صنایع ادبی و آرایش های لفظی نوآوری نداشت.[۴۶]

وی چنان شیفته شاعران دوره سامانی و غزنوی بود که از کاربرد واژگان ترکستانی و یاد کردن از شهرهای ماوراءالنهر که هرگز آنها را ندیده بود، ابایی نداشت و این شیوه، انتقاد برخی از شاگردان او مثل ملک الشعرای بهار را برانگیخته بود.[۴۷]

رویدادهای مهم تاریخ ایران مانند نهضت تنباکو (۱۳۰۹ق)، حوادث زمان مشروطیت و حتی آنچه در خراسان رخ می داد، نظیر حمله نظامی روس ها به آستان قدس رضوی (۱۳۳۰ق)، و قیام کلنل محمد تقی خان پسیان (۱۳۰۰ش) انعکاسی در شعر او نداشت. با این همه، او از آن گروه شاعرانی نبود که یکسره به حوادث روزگار بی اعتنا باشد.[۴۸] ادیب از آشفتگی اوضاع اجتماعی و سیاسی نگران و از نفوذ بیگانگان در کشور ناخرسند بود. ستایش او از سروده های سیاسی احمد بهار بر ضد انگلیس ها حاکی از همین امر است.[۴۹] شعر سیاسی ادیب اندک و کم تأثیر است.[۵۰]

امتیازات شعر ادیب

امتیاز شعر ادیب در موسیقی آن است. تنوع وزن ها و قافیه ها و استفاده از وزن های سریع و نشاط آور و گاه مهجور، تناسب واژگان و بهره گیری از قوافی میانی، به شعر او آهنگی پرنشاط و دلنشین بخشیده است.[۵۱] شعرشناسی ادیب همچون پیشینیان وی غریزی، و بر پایه نقد لفظی استوار بود و در این راه گاه با شهامت به انتقاد از سعدی و تمجید از ابوحنیفه اسکافی می پرداخت.[۵۲]

وی شعرشناسی خود را مدیون استاد خود صیدعلی خان می دانست و همواره می کوشید این فن را در میان شاگردانش رواج دهد. ملک الشعرای بهار نیز سبک شناسی خود را وامدار این دو استاد دانسته است.[۵۳]

آثار

از ادیب به سبب ضعف بینایی آثار اندکی بر جای مانده است.[۵۴]

  1. بخشی از ابتدای شرح معلقات سبع
  2. چند بخش در تلخیص شرح خطیب تبریزی بر حماسه ابوتمام
  3. رساله ای در جمع مابین عروض فارسی و عربی
  4. برخی از تقریرات او مانند «تاریخچه گرگان» نخستین بار در نشریه دبستان،[۵۵] و نیز نکاتی درباره شعر و شاعری در دانشوران خراسان[۵۶] به چاپ رسیده است.[۵۷]
  5. دیوان: هر چند دیوان کامل اشعار او در دست نیست، اما چند نفر به جمع آوری اشعار او اقدام کرده اند.
  6. دیوان جمع آوری شده توسط اشراق: شاگرد وی اشراق، دیوان استاد را با بالغ بر ۶ هزار بیت از اشعار پارسی گرد آورد که مفقود است. [۵۸] طبسی به جز اشعار پراکنده، از ۳ هزار بیت شعر ادیب یاد کرده که هیچ گاه به چاپ نرسید.[۵۹]
  7. لآلی مکنون: عباس زرین قلم خراسانی بخشی از اشعار ادیب را با عنوانی لآلی مکنون در ۱۳۳۳ش در مشهد منتشر ساخت که حدود هزار بیت از اشعار پارسی ادیب را دربرمی گیرد و از اشعار عربی تنها دو بیت در پایان این مجموعه آمده است. مرزآبادی در رساله دکتری خود به تصحیح اشعار لآلی مکنون دست یازیده، و ۶۱ بیت فارسی و ۹ بیت عربی به آن افزوده است.[۶۰] نقل قول های شفاهی مؤلف از شاگردان ادیب که در منابع دیگر یافت نمی شود، بر ارزش رساله می افزاید. آخرین تصحیح انتقادی از دیوان همراه با زندگی نامه ادیب به کوشش جلالی پندری به چاپ رسیده است. مؤلف با کاوش فراوان در مآخذ توانسته است ابیات دیوان را به ۱۱۸۹ بیت برساند.

وفات

ادیب در ۱۲ ذی القعده ۱۳۴۴ق در سن ۶۵ سالگی درگذشت و در یکی از رواق های حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.[۶۱] در مجلس بزرگداشت وی که در انجمن ادبی خراسان برپا شد، دوستان و شاگردان او خطابه ها و مرثیه ها سرودند.[۶۲]

پی نوشت:

۱.ریاضی، دانشوران خراسان، ص۱۴۵، حاشیه؛ گرایلی، نیشابور شهر فیروزه، ص۳۸۶؛ نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۴۴.

۲.اشراق، «ادیب نیشابوری»،، ص۲۳۴؛ دینشاه، سخنوران دوران پهلوی، ج۱، ص۵۰.

۳.مصاحبی، مدینه الادب، ج۱، ص۲.

۴.نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۵.

۵.نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»،، ص۲۳۴؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۴۵؛ قس: مصاحبی، مدینه الادب، ج۱، ص۲.

۶.نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۳۵.

۷.جلالی، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، ص۱۸.

۸.گرایلی، نیشابور شهر فیروزه، ص۳۸۶.

۹.بامداد، ص۴۵؛ طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۵؛ مجتهدزاده، «بزرگان خراسان-ادیب نیشابوری»، ص۲۶۷؛ گرایلی، نیشابور شهر فیروزه، ص۳۸۶؛ جلالی، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، ص۱۹، نیز حاشیه۱.

۱۰.بامداد، صص۴۵-۴۶؛ رشید یاسمی، ادبیات معاصر، ص۱۴؛ نیز نکـ: دینشاه، سخنوران دوران پهلوی، ج۱، ص۵۰.

۱۱.نکـ: جلالی، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، صص۱۹-۲۰.

۱۲.پروین، «مدارس قدیم مشهد و شیوه تدریس آنها»، ص۱۶۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، صص۱۵۸-۱۵۹.

۱۳.نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۵؛ عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۶۰.

۱۴.اشراق، «ادیب نیشابوری»،، ۲۳۷؛ مصاحبی، مدینه الادب، ج۱، ص۲.

۱۵.پروین، «مدارس قدیم مشهد و شیوه تدریس آنها»، صص۱۶۲، ۱۶۴-۱۶۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۹.

۱۶.نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۷؛ شفیعی، «فروزانفر و شعر»، ص۱۵؛ جلالی، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، صص۴۷، ۴۹-۵۱.

۱۷.پروین، گزینه مقاله ها، ص۵۰۸.

۱۸.اشراق، «ادیب نیشابوری»،، صص۲۳۵-۲۳۶؛ آذر، «چشم اندازی دیگر از زندگی ادیب نیشابوری»، ص۱۱۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱.

۱۹.نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۹؛ برهانی، «زندگی و اشعار ادیب نیشابوری»، ص۳۴۶.

۲۰.اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ج۱، ص۳۵؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۵۳.

۲۱.بامداد، ص۴۷؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸؛ جلالی، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، ص۵۳.

۲۲.درباره دیدار وی با قوام السلطنه، والی وقت خراسان، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۶؛ جلالی، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، صص۶۶-۶۹.

۲۳.نکـ: عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۸.

۲۴.عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.

۲۵.نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۵۳، ۶۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۳.

۲۶.ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۵.

۲۷.ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۸؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸.

۲۸.نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۴۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، صص۱۶۴-۱۶۵؛ جلالی، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، صص۲۷-۲۸، ۳۶، ۶۳.

۲۹.عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.

۳۰.اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۸، ۲۴۰-۲۴۱؛ عنبرانی، «صیدعلی خان درگزی»، ص۷.

۳۱.عنبرانی، «صیدعلی خان درگزی»، ص۶.

۳۲.نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ قس: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۳۵.

۳۳.(نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۶۲-۶۳؛ برای آگاهی بیشتر درباره اصحاب سراچه، نکـ: حبیب، مقدمه بر دیوان حبیب خراسانی، صص۲۱-۳۲.

۳۴.نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۸۱-۱۸۲.

۳۵.نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»،صص۲۳۹-۲۴۰؛ همو، «صفای اصفهانی»، صص۴۰۷-۴۰۸.

۳۶.فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸.

۳۷.نکـ: جلالی، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، صص۶۴-۶۶.

۳۸.برای نمونه، نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۸-۲۳۹؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۱۰۰-۱۰۱.

۳۹.نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ مثلا برای تأثیرپذیری فراوان وی از فرخی، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۸۶-۹۴.

۴۰.نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۹-۲۴۰.

۴۱.طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۶.

۴۲.نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۳-۱۷۴، ۱۷۹.

۴۳.نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۱۲۲-۱۲۳؛ شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۲-۱۷۳.

۴۴.نکـ:ادیب نیشابوری، دیوان، صص۱۵۲، ۱۷۹، ۲۰۹، جمـ.

۴۵.جلالی، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، صص۹۵-۹۶.

۴۶.شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، ص۱۷۲.

۴۷.نکـ: پروین، گزینه مقاله ها، ص۵۰۷؛ جلالی، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، صص۹۵-۹۶، جمـ.

۴۸.نکـ: شفیعی، از انقلاب تا انقلاب، ص۳۴۰.

۴۹.بهار، راشد، مقدمه بر دیوان شیخ احمد بهار، ص۱۳.

۵۰.نکـ: ادیب نیشابوری، دیوان، صص۱۹۶-۲۰۲، ۲۲۷-۲۲۸، ۲۳۰.

۵۱.نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۴-۱۷۶.

۵۲.نکـ: بامداد، ص۴۷؛ برای آگاهی بیشتر از دیدگاه های ادیب در نقد شعر، نکـ: جلالی، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، صص۸۴-۹۴.

۵۳.ملک الشعرا، سبک شناسی، ص«یب»؛ پروین، گزینه مقاله ها، صص۵۰۷-۵۰۸.

۵۴.بامداد، ص۴۶.

۵۵.صص۱۵۶-۱۶۴.

۵۶.نکـ: ریاضی، دانشوران خراسان، صص۱۴۰-۱۴۳، ۱۴۳-۱۴۴، حاشیه.

۵۷.برای اطلاع بیشتر نکـ: جلالی، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، صص۳۹-۴۵، ۸۶-۹۴، ۱۰۰.

۵۸.نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۳۶، حاشیه۱.

۵۹.طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۶.

۶۰.مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۱۴۰.

۶۱.طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۷؛ ریاضی، دانشوران خراسان، صص۱۴۴-۱۴۵، حاشیه.

۶۲.نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۸؛ مجتهدزاده، «بزرگان خراسان-ادیب نیشابوری»، ص۲۶۹.

منابع

۱.آذر، مهدی، «چشم اندازی دیگر از زندگی ادیب نیشابوری»، زندگی و اشعار ادیب نیشابوری (همـ)

۲.ادیب، محمدتقی، «استادم ادیب نیشابوری»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، مشهد، ۱۳۵۴ش، س۱۱، شمـ۱.

۳.ادیب نیشابوری، عبدالجواد، «تاریخچه گرگان»، دبستان، مشهد، ۱۳۰۵ش، س۲، شمـ۴.

۴.همو، «دیوان»، زندگی و اشعار نیشابوری (همـ).

۵.اسحاق، محمد، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، دهلی، ۱۳۵۱ش.

۶.اشراق خاوری، عبدالحمید، «ادیب نیشابوری»، ارمغان، تهران، ۱۳۰۵ش، س۷، شمـ۴.

۷.همو، «صفای اصفهانی»، ارمغان، تهران، ۱۳۰۵ش، س۷، شمـ۱.

۸.برهانی، مهدی، «زندگی و اشعار ادیب نیشابوری»، آینده، تهران، ۱۳۶۸ش، س۱۵، ج۱۵.

۹.بهار، راشد، مقدمه بر دیوان شیخ احمد بهار، مشهد ۱۳۷۰ش.

۱۰.بهار، محمد تقی، سبک شناسی، تهران، ۱۳۳۷ش.

۱۱.پروین گنابادی، محمد، گزینه مقاله ها، تهران، ۱۳۵۶ش.

۱۲.همو، «مدارس قدیم مشهد و شیوه تدریس آنها»، سخن، تهران، ۱۳۵۳ش، دوره۲۴، شمـ۲.

۱۳.جلالی پندری، یدالله، «زندگی نامه ادیب نیشابوری»، زندگی و اشعار ادیب نیشابوری (همـ).

۱۴.حبیب، علی، مقدمه بر دیوان حبیب خراسانی، تهران، ۱۳۶۱ش.

۱۵.دینشاه ایرانی، سخنوران دوران پهلوی، کلکته، ۱۹۳۲م.

۱۶.رشید یاسمی، غلامرضا، ادبیات معاصر، تهران، ۱۳۵۲ش.

۱۷.ریاضی، غلامرضا، دانشوران خراسان، مشهد، ۱۳۳۶ش.

۱۸.زندگی و اشعار ادیب نیشابوری، به کوشش یدالله جلالی پندری، تهران، ۱۳۶۷ش.

۱۹.شفیعی کدکنی، محمدرضا، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، مشهد، ۱۳۵۴ش، س۱۱، شمـ۲.

۲۰.همو، «از انقلاب تا انقلاب»، ادبیات نوین ایران، ترجمه یعقوب آژند، تهران، ۱۳۶۳ش.

۲۱.همو، «فروزانفر و شعر»، مجموعه اشعار بدیع الزمان فروزانفر، به کوشش عنایت الله مجیدی، تهران، ۱۳۶۸ش.

۲۲.طبسی، حسن، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، دبستان، مشهد، ۱۳۰۵ش، س۲، شمـ۲.

۲۳.عنبرانی، ابراهیم، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، نشریه فرهنگ خراسان، مشهد، ۱۳۴۱ش، س۴، شمـ۷-۸.

۲۴.هو، «صیدعلی خان درگزی»، نشریه فرهنگ خراسان، مشهد، ۱۳۳۹ش، س۳، شمـ۶-۷.

۲۵.فرخ، محمود، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، ۱۳۵۴ش، س۱۱، شمـ۲.

۲۶.گرایلی، فریدون، نیشابور شهر فیروزه، مشهد، ۱۳۹۸ق/۱۳۵۷ش.

۲۷.مجتهدزاده، علیرضا، «بزرگان خراسان-ادیب نیشابوری»، نامه فرهنگ، مشهد، ۱۳۳۲ش، س۲، شمـ۶.

۲۸.مرزآبادی، غلامحسین، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، دانشگاه استانبول، ۱۹۶۶م.

۲۹.مصاحبی، محمدعلی، مدینه الادب، نسخه خطی کتابخانه شماره۲ مجلس شورای اسلامی، شمـ۲۶۴۳۹.