واژۀ « محدث » ، به معنای گوینذل سخن وراوی اخبار ، برگفته ازریشۀ سه حرفی « ح د ث» ودراصطلاح علم حدیث روایت گرحدیث است وکاروی تحدیث ؛ ازاین رو ، برای درک شناختی اولیه ازمفهوم محدث وعملکرد محدث ، باید مفهوم حدیث را دانست .
تعریف حدیث
حدیث اصطلاحی است که به سخنان ورفتاروشیوۀ زندگانی پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) اشاره دارد . این اصطلاح ، که درقالب داشی بسیارقدیم نزد مسلمانان ازجایگاهی بسیارحساس ومهم برخورداراست ، نزد شیعیان با اندکی تفاوت درمنشأ ازدیرباز برنقلیاتی ازپیامبر(ص) مبتنی بوده است . درواقع، درصدراسلام ، پس ازمتن قرآن وسخنان حضرت پیامبر(ص) ، همۀ علوم دیگربه نحوی با حدیث توأم شد ؛ مثلاً ، تاریخ وسیره شاخه ای ازحدیث بود که حتی درآثارنخستین ازخود حدیث هم چندان تفکیک نشده بود وعملاً هرآنچه با عنوان کلی مغازی وسیر (جمع « سیره») و تواریخ به تنهایی تدوین می شد ، درواقع ، همان روایاتی بود که با سلسلۀ سندش نقل می شد . مخصوصاً آنچه به رسول گرامی (ص) ارتباط پیدا می کرد . دراین موارد ، غالباً یاران پیامبراسلام (صحابه) ویاران صحابه وکسانی که آن صحابه را درک کرده بودند (تابعان) راوی این احادیث بودند . تقریباً بیش ترعلوم با حدیث آمیخته شده بود و آموختن حدیث نه تنها برای افراد لازم بود ، بلکه دراختیارداشتن مجموعۀ حدیثی بیش تردرحافظه اسباب مباهات هم بود . اما ، باگذشت زمان ودورشدن اززمان صحابه وتابعان وپس ازتدوین یافتن علوم اسلامی ، این علوم ازحدیث تفکیک شد . خود حدیث هم مسیرپرفرازونشینی درتبدیل شدن به علمی کامل پیمود .
دراین میان ، جایگاه حدیث نزد شیعیان اساساً فرق داشت ؛ چه ، درمبانی اعتقادی شیعیان ، آموزه های دینی ازطریق خاندان حضرت رسول (ص) به دست می آید که مصداق آن را می توان دراحادیثی چون حدیث ثقلین یافت . برهمین اساس ، قبول یا رد یک حدیث دررویکرد شیعی را صدوریا عدم صدورآن را اززبان امامان (ع) تعیین می کرد . به همین سبب ، هنگامی که عالمان قرن ۴ ق کارتدوین مجموعه های حدیثی را آغازکردند ، کوشیدند با حذف زوائد احادیثی که نزد راویان شیعی بود فقط روایات قطعاً صادرشده ازامامان معصوم (ع) را درمجامیع خود جای دهند .
نظرامامان (ع) دربارۀ حدیث
پس ازرحلت پیامبر(ص) ، امامان (ع) مرجع سخن بودند وعامۀ شیعیان ازایشان سود می جستند وآن بزرگواران صحابۀ خود با مفاهیم دینی آشنا می ساختند . اگرچه همۀ گفتاروکردارامامان (ع) مستند به قرآن کریم و سنت نبوی بود وازخود مطلبی به نام دین عرضه نکردند ، بی شک سیرۀ ایشان خود درحکم سنت بود . ایشان همیشه تأکید می کردند که خود عرضۀ کنندۀ دین نیستند ویکی ازمهم ترین علل این تأکیدات خط بطلان کشیدن برفعالیت قائلان به رأی وقیاس بود که درآن زمان بازارگرایی می کردند . امامان (ع) ، برمبنای همان اندیشۀ سلسلۀ وصایت ، بارها بیان کرده اند که رفتارو کردارایشان مبتنی برکتاب خدا و آموزه های پیامبراسلام (ص) است که نزد آنان است واین آموزه ها را نسل به نسل ازپدربزرگوارشان به دست آورده اند ، چنان که امام صادق (ع) درپاسخ به پرسشی فرموده است که خداوند علم حلال و حرام وتأویل قرآن را به پیامبرآموخت وایشان نیزهمۀ آن ها را به حضرت علی (ع) به ودیعت گذاشت . درروایات واحادیث شیعه نیزتأکید شده است که آن حضرت به امام علی (ع) فرمود ؛ « هرآنچه من نزد توگزارم تماماًدراختیارامامانی قرارده که ازنسل تو خواهند آمد » . بنابراین ، املاهای پیامبر(ص) برامام علی (ع) درشمارنخستین تدوین های حدیثی است که نتیجۀ آن با عنوان کلی کتاب علی نسل به نسل دست به دست امامان (ع) گشته است . براساس برخی روایات ، امامان بزرگوار ، پیش ازشهادت خود ، آن کتاب را دراختیارامام پس ازخود قرارداده اند .
امامان (ع) همیشه تأکید شدید می کردند که باید دربرابرخطاهای عمدی وسهوی ایستادگی کرد تا شیعیان به خطا نروند ؛ درواقع ؛ تصحیح غلط ها ازمباحث مهم درنگاه ایشان بوده است . ازادامه یافتن این اشتباهات ، چه دراصول وملاک های کلی و چه درفروع روی داده باشد ، باید جلوگیری می شد وازاصلی ترین شیوه های رسیدن به این مهم دقت درارسال متن وسند است .
حدیث شیعی : اهل بیت (ع) وحدیث
دربررسی روند علم حدیث نزد شیعیان ، پیش ازهمه باید به نقش مهم امامان (ع) توجه کرد . دراندیشه شیعی ، « وصایت آدم تا خاتم » پس ازخاتم به امامان برحق منتقل می شود . دراین میان ، امام علی (ع) نخستین کسی است که با روایت ازپیامبر(ص) به این مهم همت گماشت . دانش روایی امامان (ع) ، که نمودی ازعلم لدنی آن بزرگواران است . با حضرت علی (ع) آغازشد و دردرازمدت به همت یاران وپیروان ایشان به صورت شفاهی وگاه نوشتاری گرد آوری می شد وامامان بعدی مانند امام سجاد (ع) نیزبا تدوین مجموعۀ ادعیۀ معروف به صحیفۀ سجادیه این روند را ادامه دادند . اما این حرکت درعصرصادقین (امام محمد باقر(ع) وجعفرصادق (ع) ، با توجه به گستردگی شاگردان مکتب امام جعفرصادق (ع) که بالغ بر۴ هزارنفربودند ، به اوج خود رسید ؛ یعنی ، دراین زمان ، حدیث شیعی درطیف وسیعی رایج شد وشاگردان و راویان شیعی یا حتی غیرشیعی با سفرهای علمی خود ، که به ویژه درآن زمان بسیارمرسوم بود ، دانش آمامان را به دورترین نقاط جهان اسلام منتقل می کردند . البته جای تعجب نیست که دراین نقل ها انبوهی ازخطاهای روایی رخ دهد . به همین سبب ، حرکتی به سمت گردآوری مجامیع حدیثی آغازشد وتدوین انبوهی از« اجزای حدیثی» مربوط به همین دوره هاست .
درمیان شیعیان ، صحیح ترین احادیث صادرشده ازامامان (ع) ، یعنی احادیث به اصطلاح « اصل » ، درمجموعه های حدیثی ۴۰۰ گانه گرد آمد ومعیارصحت حدیث نزد محدثان نسل های بعد نقل آن دریکی ازاین اصول بود . این مجموعۀ ها ، که به اصول اربعمئه شهرت و موضوعات مختلفی ازاحکام وسنن ومواعظ وادعیه وتفسیر احادیث را د برداشتند ، درصورتی معتبربود که اززبان معصوم (ع) صادرشده باشد وازطریق متصل مشایخ به شکل زنجیرۀ روایی به آن بزرگواران برسد (شیخ بهائی ، حبل المتین ، ص ۶ – ۷ ؛ گلبرگ ، اصول اربعمئه ، ص ۲۱۹ – ۲۷۱) . جایگاه ارزشی اصول هرگز ازآن نظرکه ازمعصوم صادرشده افول نکرده ، اما دردوره های پسین ، با رواج یافتی تدوین درسطح جوامع اسلامی وفراهم آمدن مجموعه های حدیثی درمحافل شیعی ، این اصول به آهستگی رونق خود را ازدست داد . با این حال ، این بی رونقی نه به معنای کنارگذاردن بود ، ملکه این اصول به مجموعه های مهم حدیث امامیه ، همچون الکافی کلینی ومن لا یحضره الفقیه شیخ صدوق وتهذیب الاحکام والاستبصارشیخ طوسی ، راه یافتند .
درمقابل اصول ، باید از« مصنفات» یاد کرد که آن ها ، برخلاف اصول که احادیث آن لزوماً باید مستقیماً منقول ازمعصوم (ع) می بود . افزون براحادیث معصومان (ع) ، آثارمصنف نیزجای دارد وهمین امرسبب شد تا ازاعتبارواصالت آن درمقابل اصل کاسته شود .
سیرتدوین سنت درقرن های نخستین
شیعیان با علم به این مهم که سنت نبوی واهل بیت آن بزرگواردرکنارقرآن جای دارند وتسامح وتساهل درآن براسلام ومسلمانان ضربه وارد خواهد کرد به گرد آوری احادیث وروایات آنان پرداختند . دراین میان دورۀ امامان (ع) نخستین و مهم ترین دوره های تدوین حدیث شیعی بود ؛ دوره ای که می توان آن را به سه لایۀ اصلی تقسیم کرد . لایۀ اول عصرامام علی (ع) وصحابۀ آن حضرت است . می دانیم که دراین زمان کتابت سنت آغازشده بود وکسانی بودند که به این امرالتفات ویژه داشتند که ازاصلی ترین ایشان خود حضرت علی (ع) بود . البته ، کسان دیگری هم بودند که همسو با امام گام برمی داشتند هم چون علی بن ابی رافع ، که مدونه ای درمباحثی فقهی دربارۀ وضو ونمازوغیره نوشت . ابورافع صحابی وازشیعیانی بود که همیشه درکنارامام بود ومدونه ای با عنوان السنن والاحکام والقضایا را درموضوعات فقهی گرد آورد . ربیعه بن سمیع کتابی دربارۀ زکات انعام تألیف کرد . یکی ازمهم ترین علل لزوم تألیف این آثاراوضاع زمانۀ نیزبود درواقع ، امام علی (ع) ویاران ایشان درزمانی می زیستند که به سبب ملزومات قضایی یا دادرسی ها یا امارات های سرزمین های مختلف ناگزیررازتوجه فراوان به موضوعات فقهی بودند وبهترین واصلی ترین مستندات ومنابع ایشان هم همان سنت بود که ناگزیرمی بایست ازطریق روایات وتحدیث برجای می ماند .
دورۀ حسنین (ع) را نیزباید ادامۀ دورۀ حضرت علی (ع) درنظرآوریم . دراین دوره ، تدوین ها قدری به موضوعات ورخدادهای تاریخی وسیاسی نزدیک ترشده بود وبه آرامی برخی مفاهیم اعتقادی نیزدرروایات ومجموعه های گرد آوری شدۀ صحابه دیده می شود البته کاستی ها درکمیت روایات دراین زمان وبه حداقل رسیدن تعداد راویان ازامامان (ع) بی شک ارتباط مستقیم با قدرت طلبی ها بنی امیه داشت ، اگرچه مجموعۀ حدیثی – دعایی امام زین العابدین ، صحیفۀ سجادیه ، یکی ازاصیل ترین میراث علمی فرهنگی شیعیان است که اتفاقاً درهمان دورۀ خفقان تدوین شد .
لایۀ دوم به امامان محمد باقروجعفرصادق وموسی کاظم وامام رضا (ع) اختصاص دارد . گردآوری آثارحدیثی دراین زمان درعرض تدوین درعلوم دیگرهویتی جدید یافت . درهمین زمان ، علم فقه ، که پایه های آن را امام محمد باقر(ع) بنا کرد وامام صادق (ع) آن را تکمیل کرد ، شکوفا شد ودرکنارآن مبانی نظری اعتقادی شیعه درقالب کلام شیعی ریخته شد . درعصرصادقین (ع) ، تثبیت تشیع همسو با گردآوری روایات فقهی وکلامی وغیره درقالب کلی عقل و نقل ادامه یافت وپایه ریز متون واسنادی شد که به کوشش یاران و پیروان ، به صورت روایت ، درطی قرن ها دراختیارشیعیان قرارگرفت . درهمین دوره ، نطفۀ آنچه دربخش قبل دربارۀ « اصل» و « مصنف» بیان شد بسته شد .
لایۀ سوم ازدورۀ امامان (ع) ازبعد امام رضا (ع) آغازمی شود وتا عصرغیبت ادامه می یابد . دراین دوره ، دیگرفقه شیعی کاملاً منسجم شده بود وامامان هفتم و هشتم هم درتبیین آن تلاش های فراوان کرده بودند . این دوره ، که عصرروایات و احادیث اعتقادی درمباحث امامت وغیبت بود ، برای شیعیان ازپرتلاطم ترین دوره های اعتقادی – روایی بود وحدیث ازفقهیات به سمت مباحث اعتقادی کشیده شد وانبوهی ازآثاراین دوره بیانگرهمین امراست . حال با بیانی کلی ازاین سه دوره ، باید توجه کرد که یاران وصحابۀ امامان درطول این دورها با تدوین آثاردرتلاش بودند که میراث شیعی برجای ماند . دراین میان ، آنچه امامان بزرگوارهمیشه شیعیان خویش را ازخطرآن بیم می دادند بروزاشتباهات وخطاهای عمدی وسهوی درروایات بود . طبعاً دراین دوره ، مخصوصاً با افزایش فراوان روایات ، امکان بروزچنین مسائلی بسیارمحتمل بود؛ ازاین رو ، درکنارجمع آوری روایات امامان (ع) با عنوان کلی علم الحدیث ، عالمان شیعه برای حفط اصالت متن وسند احادیث تلاش کردند . بدین ترتیب بود که نزد محدثان علوم مختلفی مانند علم رجال ومصطلح الحدیث همسو با جمع حدیث نیزپدید آمد . با گذاری برسیرحدیث شیعی درقرن های نخست ، با یاد کرد نام وشرح حال برخی ازصحابۀ امامان (ع) ازهرسه لایۀ مطرح شده ، وبه بررسی تأثیرونقش ایشان درتاریخ حدیث شیعه می پردازیم .
پی نوشت ها:
شیخ بهائی، حبل المتین، قم.
گلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان.