- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- 0 نظر
یکی از سنت های اسلامی داشتن انگشتر است و در روایات شیعه به ویژگی های انگشتر برخی از پیامبران و امامان (علیهم السلام)، از جمله انگشتر امام حسین (علیه السلام) اشاره شده است. در این مقاله پس از توضیحی کوتاه درباره این سنت، به نقش روی انگشتر امام حسین (ع) و داستان ربوده شدن آن در روز عاشورا می پردازیم.
سنت انگشتر داشتن
یکی از سنت های زیبای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) انگشتر داشتن است. امام صادق (ع) فرموده اند: «مِنَ السُّنَّهِ لُبْسُ الْخَاتَمِ.»[۱] «از سنت ها یکی انگشتر در دست کردن است.» بنا بر روایتی که از امام حسن عسکری (علیه السلام) نقل شده، انگشتر به دست راست کردن یکی از نشانه های پنج گانه مؤمن است.[۲]
در روایات شیعه، درباره جنس انگشتر و نقش روی آن و استفاده از اَحجار کریمه (سنگ های قیمتی) توصیه هایی شده است.[۳]
نمونههایی از انگشتر به دست کردن امامان
بر اساس روایاتی که در منابع شیعه و سنی نقل شده است، امیرالمومنین (علیه السلام) در رکوع نماز، انگشتر خود را به فقیری بخشید.[۴] این واقعه به عنوان «خاتم بخشی» شناخته می شود.
همچنین بنا بر آنچه که در کتاب لهوف سید بن طاووس نقل شده است، امام حسین (علیه السلام) به هنگام شهادت، انگشتر به دست داشته و بَجدَل بن سُلَیم کَلبی از لشکریان عمر بن سعد برای ربودن انگشتر امام حسین (ع)، انگشت حضرت را قطع کرد.[۵]
در روایتی از امام کاظم (علیه السلام) درباره علت انگشتر به دست راست کردن امام علی (ع) سؤال شد، امام (ع) در پاسخ گفت: به این دلیل که علی بن ابی طالب (ع) پس از پیامبر اکرم (ص) پیشوای اصحاب یمین بود.[۶]
انگشتر و نگین
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که انگشتر پیامبر اکرم (ص) از جنس نقره و بدون نگین بود.[۷]
محدث کلینی از امام صادق (ع) روایت می کند که: «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ لَاتَخَتَّمُوا بِغَیْرِ الْفِضَّهِ؛ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: مَا طَهُرَتْ کَفٌّ فِیهَا خَاتَمُ حَدِیدٍ».[۸] «انگشتری که غیر از نقره باشد به دست نکنید. همانا رسول خدا (ص) فرمود: دستی که در آن انگشتر آهنی باشد پاکیزه نخواهد بود»
لازم به ذکر است در فقه شیعه، انگشتر طلا برای مردان حرام است.[۹]
یکی از نگین هایی که در سنت برای انگشتر سفارش شده است، نگین عقیق است. محدث کلینی نقل می کند که شخصی در دست امام سجاد (علیه السلام) انگشتر عقیق دید. پرسید این چه نگینی است؟ حضرت فرمود: «عقیق رومی. پیامبر خدا (ص) فرمود: هر کس انگشتر عقیق به دست کند حاجت هایش برآورده می شود.»[۱۰]
نقش انگشتر امام حسین (ع)
در روایات نقش انگشتر امام حسین (علیه السلام) به چند صورت ذکر شده است که شاید به خاطر تعدد انگشترهای حضرت باشد:
۱-نقش «إِنَ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ»
نقش روی انگشتر امام حسین (علیه السلام) در یکی از روایات «إِنَ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ»[۱۱] ذکر شده است.[۱۲] در این روایت آمده است که:
کَانَ نَقْشُ خَاتَمِ النَّبِیِّ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» وَ خَاتَمِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ «اللَّهُ الْمَلِکُ» وَ خَاتَمِ الْحَسَنِ «الْعِزَّهُ لِلَّهِ» وَ خَاتَمِ الْحُسَیْنِ «إِنَ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ» وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ خَاتَمُ أَبِیهِ، وَ أَبُو جَعْفَرٍ الْأَکْبَرُ خَاتَمُ جَدِّهِ الْحُسَیْنِ ، وَ خَاتَمُ جَعْفَرٍ «اللَّهُ وَلِیِّی وَ عِصْمَتِی مِنْ خَلْقِهِ» وَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ «حَسْبِیَ اللَّهُ» وَ أَبُو الْحَسَنِ الثَّانِی «مَا شَاءَ اللَّهُ، لَاققُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ».[۱۳]
نقش انگشتر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» بوده؛ و نقش انگشتر امیرالمومنین (ع) «اللَّهُ الْمَلِکُ»؛ و نقش انگشتر امام حسن (ع) «الْعِزَّهُ لِلَّهِ»، و نقش انگشتر امام حسین (ع) «إِنَ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ»؛ نقش انگشتر امام سجاد (ع) مثل انگشتر امام حسین (ع) بوده؛ و نقش انگشتر امام باقر (ع) نیز مثل انگشتر امام حسین (ع) بوده؛ و نقش انگشتر امام صادق (ع) «اللَّهُ وَلِیِّی وَ عِصْمَتِی مِنْ خَلْقِهِ» بوده؛ و نقش انگشتر امام کاظم (ع) «حَسْبِیَ اللَّهُ»؛ و امام رضا (ع) «مَا شَاءَ اللَّهُ، لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ».
۲-نقش «حَسْبِیَ اللَّهُ»
روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) در کتاب شریف کافی ذکر شده است که می گوید: از امام صادق (ع) در مورد نقش روی انگشتر سؤال شد. حضرت فرمود:
بر روی انگشتر من نوشته «اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ» و بر روی انگشتر پدرم محمد بن علی (ع) «الْعِزَّهُ لِلَّهِ» و بر انگشتر امام سجاد (ع) «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» و بر انگشتر امام حسن (ع) و انگشتر امام حسین (ع) «حَسْبِیَ اللَّهُ» و بر انگشتر امیرالمومنین (ع) «اللَّهُ الْمَلِکُ».[۱۴]
۳-نقش «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عُدَّهٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ»
شیخ صدوق با سند خود از امام صادق (علیه السلام)، از امام باقر (ع)، نقل میکند که فرمود:
«کَانَ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ خَاتَمَانِ نَقْشُ أَحَدِهِمَا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عُدَّهٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ وَ نَقْشُ الْآخَرِ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ وَ کَانَ نَقْشُ خَاتَمِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ خَزِیَ وَ شَقِیَ قَاتِلُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ»[۱۵]
امام حسین (علیه السلام) دو انگشتر داشت؛ نقش یکی «لا اِلهَ إِلاَّ اللَّهُ، عُدَّهٌ لِلِقاءِ اللَّهِ» و نقش دیگری، «إنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ» بود؛ و نقش انگشتر امام سجّاد (ع) «خَزَیَ وَ شَقِیَ قَاتَلُ الْحسینْ بِنْ عَلیّ» (رسوا و بدبخت شد قاتل حسین بن علی) بود.
۴-نقش «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُ الْمُبِینُ»
همچننین شیخ طوسی با سند خود از ابو علی نقل میکند که گفت:
[رأیت] عَلَى خَاتَمِ أَبِی جَعْفَرٍ السَّمَّانِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُ الْمُبِینُ فَسَأَلْتُهُ عَنْهُ. فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبُو مُحَمَّدٍ یَعْنِی صَاحِبَ الْعَسْکَرِ عَنْ آبَائِهِ [أَنَّهُمْ] قَالُوا کَانَ لِفَاطِمَهَ خَاتَمٌ فَصُّهُ عَقِیقٌ فَلَمَّا حَضَرَتْهَا الْوَفَاهُ دَفَعَتْهُ إِلَى الْحَسَنِ فَلَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاهُ دَفَعَهُ إِلَى الْحُسَیْنِ. قَالَ الْحُسَیْنُ فَاشْتَهَیْتُ أَنْ أَنْقُشَ عَلَیْهِ شَیْئاً فَرَأَیْتُ فِی النَّوْمِ الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ. فَقُلْتُ لَهُ یَا رُوحَ اللَّهِ مَا أَنْقُشُ عَلَى خَاتَمِیی هَذَا قَالَ انْقُشْ عَلَیْهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُ الْمُبِینُ فَإِنَّهُ أَوَّلُ التَّوْرَاهِ وَ آخِرُ الْإِنْجِیلِ»[۱۶]
«دیدم که بر نگین ابوجعفر سمّان عبارت «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُ الْمُبِینُ» است. درباره آن از او پرسیدم، گفت: امام حسن عسکری (ع)، از پدران بزرگوار خود نقل فرمود که: حضرت فاطمه زهرا (س) یک انگشتر نقره ای عقیق داشت. هنگام رحلت خود، آن را به امام حسن (ع) داد و ایشان آن را هنگام وفات خود، به امام حسین (ع) داد. امام حسین (ع) فرمودند: دوست داشتم که بر نگین آن چیزی حکّ کنم؛ پس در رؤیا حضرت مسیح عیسی بن مریم را دیدم، از او پرسیدم: ای روح اللَّه! چه عبارتی را بر این انگشترم حکّ کنم؟ فرمود: بر آن حکّ نما «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُ الْمُبِینُ» زیرا آغاز تورات و انجام انجیل همین است.»
۵-نقش «عَلِمْتَ فَاعْمَل»
در روایت دیگری چنین آمده است که نقش انگشتر امام حسین (علیه السلام) این بود: «عَلِمْتَ فَاعْمَل»[۱۷] «دانستی پس عمل کن.»
غارت شدن انگشتر امام حسین (ع) در روز عاشورا
طبق برخی از نقل های تاریخی، شخصی به نام «بجدل بن سلیم کلبی» در روز عاشورا دست امام حسین (علیه السلام) را قطع و انگشتر امام حسین (ع) را به سرقت برد.[۱۸]
البته طبق نقل برخی از کتاب های تاریخی امام حسین (ع) در هنگام شهادت، انگشتری که نقش روی آن «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عُدَّهٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ» بود، در دست داشتند[۱۹] که بر اساس روایتی از امام صادق (ع)، این انگشتر به سرقت نرفته، بلکه به به ائمه بعد از ایشان رسیده است.
شیخ صدوق از محمد بن مسلم روایت می کند که گفت:
سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَنْ خَاتَمِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَى مَنْ صَارَ وَ ذَکَرْتُ لَهُ أَنِّی سَمِعْتُ أَنَّهُ أُخِذَ مِنْ إِصْبَعِهِ فِیمَا أُخِذَ. قَالَ لَیْسَ کَمَا قَالُوا إِنَّ الْحُسَیْنَ أَوْصَى إِلَى ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ جَعَلَ خَاتَمَهُ فِی إِصْبَعِهِ وَ فَوَّضَ إِلَیْهِ أَمْرَهُ کَمَا فَعَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَعَلَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِالْحَسَنِ وَ فَعَلَهُ الْحَسَنُ بِالْحُسَیْنِ ثُمَّ صَارَ ذَلِکَ الْخَاتَمُ إِلَى أَبِی بَعْدَ أَبِیهِ وَ مِنْهُ صَارَ إِلَیَّ فَهُوَ عِنْدِی وَ إِنِّی أَلْبَسُهُ کُلَّ جُمُعَهٍ وَ أُصَلِّی فِیهِ. قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ فَدَخَلْتُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْجُمُعَهِ وَ هُوَ یُصَلِّی فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاهِ مَدَّ إِلَیَّ یَدَهُ فَرَأَیْتُ فِی إِصْبَعِهِ خَاتَماً نَقْشُهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عُدَّهٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ فَقَالَ هَذَا خَاتَمُ جَدِّی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ.»
از امام صادق (علیه السلام) از انگشتر حسین بن علی (ع) پرسیدم که به دست که افتاد؟ و یادآور شدم که «من شنیده ام در ضمن اموال دیگر به غارت رفته است». حضرت فرمودند: «چنین نیست که گمان برده اند» حسین (ع) به پسرش علی بن الحسین وصیت کرد و خاتم خود را در انگشت او کرد و کار امامت را به او سپرد. چنانچه رسول خدا (ص) با علی بن ابی طالب (ع) کرد و او با حسن (ع) و او با حسین (ع)، سپس این خاتم به پدر من رسید و اکنون نزد من است. من هر جمعه در دست می کنم و با آن نماز می خوانم.
محمد بن مسلم می گوید: روز جمعه هنگام نماز نزد او رفتم. چون از نماز فارغ شد دست به سوی من دراز کرد، در انگشتش خاتمی دیدم که نقش نگینش چنین بود «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عُدَّهٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ». حضرت فرمود: این انگشتر امام حسین (ع) است.
البته نقل هایی در مورد کندن و غارت لباس امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا وجود دارد[۲۰] و طبیعتاً اگر افرادی به این اندازه پست و فرومایه بودند که از سرقت لباس خونین حضرتشان خودداری نمی کردند، اگر به انگشتر امام حسین (ع) نیز دست می یافتند از غارت آن دریغ نداشتند.
به هر حال آنچه به عنوان «روضه ساربان و انگشتر» در شام غریبان خوانده می شود مورد اختلاف است و احتمال دارد نوعی برداشت از نقل هایی باشد که ناظر به سرقت انگشتر امام حسین (ع) است.
نتیجه گیری
در مورد نقش انگشتر امام حسین (علیه السلام) چند روایت مختلف وجود دارد که به احتمال قوی، حاکی از تعدد انگشترهای آن حضرت است. در روز عاشورا وقتی آن حضرت به شهادت رسید، سپاه عمر سعد لباس و اسلحه آن حضرت را غارت کردند. نقل شده است که شخصی برای غارت انگشتر امام حسین (علیه السلام) انگشت آن حضرت را قطع کرد.
پی نوشت ها
[۱] . محدث کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۶۸
[۲] . حر عاملی، هدایه الامه، ج۲، ص۱۳۷
[۳] . ر.ک: محدث کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۶۸-۴۷۴
[۴] . حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۱۲؛ شیخ مفید، مسار الشیعه، ص۴۱
[۵] . ابنطاوس، اللهوف، ص۱۳۰
[۶] . حر عاملی، هدایه الامه، ج۲، ص۱۳۷
[۷] . محدث کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۶۸
[۸] . محدث کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۶۸
[۹] . نجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۴
[۱۰] . محدث کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۷۰
[۱۱] . طلاق/۳: خدا به انجام رساننده فرمان خویش است.
[۱۲] . محدث کلینی، کافی، ج۶، ص۴۷۴
[۱۳] . محدث کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۷۴
[۱۴] . محدث کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۷۳
[۱۵] . شیخ صدوق، امالی، ص۱۳۱
[۱۶] . شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۹۷
[۱۷] . دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۵
[۱۸] . ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۴۴؛ خوارزمی، مقتل الحسین (ع)، ج۲، ص۲۵۱؛ ابن طاووس، اللهوف، ص۱۷۹
[۱۹] . طبری آملی، دلائل الامامه، ص۱۸۱
[۲۰] . شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۱؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۳
منابع
۱- ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، بیروت، دار الاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱ق
۲- ابن بابویه، محمد، الأمالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش
۳- ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۴۸ش
۴- حر عاملی، محمد بن حسن، هدایه الامه الی احکام الائمه، مشهد، آستانه الرضویه المقدسه – مجمع البحوث الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق
۵- حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، قم، دار الهدی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
۶- خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (ع)، قم، انوار الهدی، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق
۷- زارعی، محمد، انگشتری در اسلام، مجله فرهنگ کوثر، آبان ۱۳۷۸، شماره ۳۲
۸- دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق
۹- صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق
۱۰- طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق
۱۱- طوسی، محمد، الغیبۀ، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق
۱۲- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۰۷ق
۱۳- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق
۱۴- مفید، محمد بن محمد، مسار الشیعه فی مختصر تواریخ الشریعه، قم، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق
۱۵- مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق
۱۶- نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش