- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
ضربت خوردن امام امیرالمؤمنین على (علیه السلام) در مسجد کوفه ۱۹ رمضان سال ۴۰ هجری قمری
عبدالرحمن بن ملجم مرادى، از گروه خوارج و از آن سه نفرى بود که در مکه معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، که سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامى، یعنى امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، معاویه بن ابى سفیان و عمرو بن عاص را در یک شب واحد ترور کرده و آن ها را به قتل رسانند. هر کدام به سوى شهرهاى محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادى به سوى کوفه رفت و در بیستم شعبان سال ۴۰ قمرى وارد این شهر بزرگ شد. ( نگاه کنید: بیستم شعبان سال ۴۰ هجرى قمرى ) وى به همراهى شبیب بن بجره اشجعى، که از همفکران وى بود و هر دوى آن ها از سوى “قطام بنت علقمه” تحریک و تحریث شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۴۰ قمرى در مسجد اعظم کوفه کمین کرده و منتظر ورود امیرمؤمنان على بن ابى طالب(علیه السلام) شدند.(۱)
هم چنین قطام، شخصى به نام “وردان بن مجالد” را که از افراد طایفه اش بود، به یارى آن دو نفر فرستاد.(۲) أشعث بن قیس کندى که از ناراضیان سپاه امام على(علیه السلام) و از دو چهرگان و منافقان واقعى آن دوران بود، آنان را راهنمایى، پشتیبانى و تقویت روحى مى نمود.(۳)
حضرت على(علیه السلام) در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، مهمان دخترش ام کلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجیبى داشت و دخترش را به شگفتى درآورد. روایت شد که آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون مى رفت و به آسمان نظر مى کرد و مى فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمى گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبى که به من وعده شهادت دادند.(۴) به هر روى، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسحد اعظم کوفه شد و خفته گان را براى اداى نماز بیدار کرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادى را که به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وى گوش زد کرد. هنگامى که آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وى هجوم آورد، ولیکن شمشیرش به طاق محراب اصابت کرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادى فریادى برداشت: “لله الحکم یا على، لا لک و لا لأصحابک”! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت على(علیه السلام) فرود آورد و سر مبارکش را تا به محل سجده گاهش شکافت.(۵) حضرت على(علیه السلام) در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و على ملّه رسول الله، فزت و ربّ الکعبه؛ سوگند به خداى کعبه، رستگار شدم.(۶)
نمازگزاران مسجد کوفه، برخى در پى شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخى در اطراف حضرت على(علیه السلام) گرد آمده وبه سر و صورت خود مى زدند و براى آن حضرت گریه مى نمودند. حضرت على(علیه السلام)، در حالى که خون از سر و صورت شریفش جارى بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛(۷)
این همان وعده اى است که خداوند متعال و رسول گرامى اشت به من داده اند. حضرت على(علیه السلام) که توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبى(علیه السلام) فرمود که نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام کرد. روایت شد، که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت على(علیه السلام)، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهاى مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهى وزید، به طورى که جهان را تیره و تاریک ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وى مى گفت: تهدمت و الله ارکان الهدى، و انطمست أعلام التّقى، و انفصمت العروه الوثقى، قُتل ابن عمّ المصطفى، قُتل الوصیّ المجتبى، قُتل علیّ المرتضى، قَتَله أشقى الْأشقیاء؛(۸)
سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستاره هاى دانش نبوت تاریک و نشانه هاى پرهیزکارى بر طرف گردید و عروه الوثقى الهى گسیخته شد. زیرا پسر عموى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شهید شد، سید الاوصیا و على مرتضى به شهادت رسید. وى را سیاه بخت ترین اشقیاء،( یعنى ابن ملجم مرادى ) به شهادت رسانید. جرج جرداق گوید : پس از ضربت خوردن على علیه السلام طوفان هیجان و شورش از در و دیوار عالم مىوزید و همه خواهان انتقام بودند مگر چهره گشاده پسر ابى طالب که آثارى از انتقام در آن دیده نمى شد و اشاره به حبس هم نداشت ، زیرا همه عیادت کنندگان در خانه امام ایستاده و دردمند و گریه کنان از خدا مى خواستند که به امیرمؤمنان رحم آورد و او را شفا بخشد تا درد مردم آرام گیرد ، و همگى بر ابن ملجم یورش برده و او را دستگیر کرده بودند ، اما هنگامى که او را خدمت امام آوردند ، امام فرمود : غذاى خوب به او دهید و بستر نرم برایش بگسترید . ( ۹ )
بدین گونه پیشوایى شایسته، امامى عادل، خلیفه اى حق جو، حاکمى دلسوز و یتیم نواز، کامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفى(صلی الله علیه و آله)، به دست شقى ترین و تیره بخت ترین انسان روى زمین، یعنى ابن ملجم مرادى ملعون، از پاى درآمد و به سوى ابدیت و لقاء الله و هم نشینى با پیامبران الهى و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود.
پی نوشت ها:
۱- الارشاد (شیخ مفید)، ص ۲۰؛ الجوهره فى نسب الامام على و آله (البرى)، ص ۱۱۲
۲- وقایع الایام (شیخ عباس قمى)، ص ۴۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص ۱۸۴
۳- الارشاد، ص ۲۱؛ وقایع الایام، ص ۴۱؛ منتهى الآمال (شیخ عباس قمى)، ج۱، ص ۱۷۱
۴- منتهى الآمال، ج۱، ص ۱۷۲
۵- الارشاد، ص ۲۳؛ منتهى الآمال، ج۱، ص ۱۷۲؛ الجوهره فى نسب الامام على و آله، ص ۱۱۳؛ وقایع الایام، ص ۴۱
۶- منتهى الآمال، ج۱، ص ۱۷۴
۷- همان
۸- همان
۹- الإمام على بن أبى طالب (علیه السلام) (فارسى) – أحمد الرحمانى الهمدانى – ص ۷۸۲