- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
در روایات متعددی پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه و آله ) از ظهور حضرت مهدی (عج)خبر داده و ظهورش را بشارت داده است . نقل این احادیث اختصاص به راویان و محدّثان شیعه ندارد، بلکه محدّثان بزرگ اهل سنّت نیز مانند ابوداود، ترمذی، ابن ماجه، طبرانی، ابوطیلی، بزّاز، احمد بن حنبل، و حاکم نیشابوری،[۱] و… احادیث مربوط به آن حضرت را از طریق گروه بسیاری از صحابه و تابعین در کتابهای خویش نقل کردهاند.[۲] حتّی تعدادی از دانشمندان اهل سنّت درباره احادیث نبوی در مورد حضرت مهدی(ع) اعتراف به تواتر کردهاند. که خبر متواتر هم یقینآور است و کذب نیز در آن راه ندارد.[۳] از جمله: گنجی شافعی ،متوفای سال ۶۵۸ هجری قمری، در کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان،
ابن حجر عسقلانی متوفای سال ۸۵۲هجری قمری، در کتاب فتح الباری،[۴]
مؤمن شبلنجی در کتاب نورالابصار،[۵]
شیخ محمد صبّان در کتاب اسعاف الراغبین در حاشیه نورالابصار،[۶]
شیخ منصور علی ناصف در کتاب التاج الجامع و الاصول[۷]و
علامه شوکانی کتابی به خصوص در متواتر بودن اخبار امام زمان(ع) به نام التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح نوشته و در آن کتاب بعد از نقل احادیث مربوط به حضرت مهدی(ع) گفته: همه احادیثی که آوردیم به حد تواتر میرسد.[۸] و بالاخره ابن ابی الحدید ادعا کرده که تمام فرق اسلامی اجماع و اتفاق دارند در اینکه عمر دنیا پایان نمیپذیرد مگر پس از ظهور مهدی.[۹]
به جهت شهرت این روایات و مسلم بودن این امر نزد مسلمانان در همان قرون اولیه و قبل از تولد حضرت افرادی ادعای مهدویت کردهاند و تعداد زیادی از مسلمانان اولیه نیز اطراف آنان جمع شدهاند… و یا اینکه عدّهای از مسلمانان آنها را مهدی پنداشتهاند و قائل به مهدی بودن آنان شدهاند.[۱۰] اکنون ما برای نمونه تعدادی از احادیث نبوی را در این مورد ذکر میکنیم. از جمله در سنن ابن ماجه آمده است که رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) فرمود: «مهدی از ما اهلبیت است، خداوند امر او را در یک شب اصلاح خواهد فرمود.»[۱۱] همچنین در سنن ابی داود آمده است که علی ( علیه السّلام ) از رسول خدا(ص) نقل میکند که رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) فرمود: «اگر باقی نمانده باشد از روزگار مگر یک روز هر آینه میفرستد خدا مردی از اهلبیتم را که جهان را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از ستم شده باشد.[۱۲]
ونیز در سنن ابی داود آمده است که ام سلمه میگوید: از رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) شنیدم که فرمود: «مهدی از عترت من و از فرزندان فاطمه میباشد.»[۱۳]
همچنین ابن مسعود از رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) نقل میکند که رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) فرمود: «اگرباقی نمانده باشد از روزگار مگر یک روز، هر آینه طولانی میکند خدا آن روز را تا این که بفرستد در آن روز مردی از امّتم و از اهلبیتم را که اسمش همانند اسم من است و زمین را پر از عدل و داد کند چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد.» . همچنین در صحیح ترمذی آمده است که رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) فرمود:
«میآید مردی از اهلبیتم اسم او اسم من است.»[۱۴] . همچنین از ابی هریره نقل می کند که رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) فرمود: «اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند خداوند آن روز را آن قدر طولانی میکند که مهدی ظهور کند.»
همچنین طبرانی از ابن مسعود روایت کرده که پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه و آله ) فرمود: «خلفا بعد از من از دوازده نفرند و همه از قریش میباشند.»[۱۵] .همچنین حموئی در فرائد السمطین و سید علی همدانی در «موده القربی» از ابن عباس روایت کردهاند که رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) فرمود: «من سرور پیغمبران هستم و علی ابن ابیطالب سرور جانشینانم میباشد و اینکه جانشینانم دوازده نفرند اول آنها علی ابن ابیطالب و آخر آنها قائم میباشد.»[۱۶]
این ها نمونهای از روایات نبوی بود که رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) درباره حضرت مهدی (عج) و ظهور آن حضرت فرموده بودند و کسانی که تمایل دارند منابع بیشتری از روایات را ببینند به کتب ذکر شده در این باب مراجعه کنند.
پی نوشت:
[۱] . منصور علی ناصف، التاج الجامع و الاصول، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه،دوم، ج ۵، ص ۳۱۰ ـ ۳۲۷٫
[۲] . سنن ابی داود، ج ۲، ص ۲۰۷، ابی داود از ابن مسعود نقل میکند که رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) فرمود: اگر باقی نمانده باشد از روزگار مگر یک روز، هر آینه طول میدهد خدا آن روز را تا اینکه بفرستد در آن روز مردی از امتم و از اهلبیت بیتم که اسمش اسم من است و زمین را پر از عدل و داد میکند چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد.
[۳] .گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان باب ۱۱، تواترت الاخبار و استفاضت بکثره رواتها عن المصطفی فی امر المهدی (منتخب الاثر، ص ۵، پاورقی).
[۴] .ابن حجر، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، بیروت، دارالمعرفه، ج ۶، ص ۳۹۳ ـ ۳۹۴٫
[۵] . نورالابصار، قاهره، مکتبه المشهد الحسینی، ص ۱۷۱٫
[۶] . اسعاف الراغبین، درحاشیه نورالابصار، ص ۱۴۰٫
[۷] .منصور علی ناصف ،همان، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، ،دوم، ج ۵، ص ۳۱۰٫
[۸] . نقل از عایه المأمول فی شرح التاج الجامع للأصول، در حاشیه التاج، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه،دوم، ج ۵، ص ۳۲۷٫
[۹] .ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۹۶۰ م، ج ۱۰، ص ۹۶٫
[۱۰] . نوبختی، فرق الشیعه، نجف، المطبعه الحیدریه، ۱۳۵۵ ق، ص ۲۷و شهرستانی الملل و النحل، قم، منشورات الرضی، ج ۱، ص ۱۳۲٫
۱٫ سنن ابن ماجه، جزء ثانی فی باب خروج المهدی، من ابواب الفتن و منتخب کنزل العمال، ج ۶، ص ۳۰٫
[۱۲] . سنن ابی داود، (ط مصر المطبعه التاریخیه)، ج ۲، ص ۲۰۷، فی کتاب المهدی.
[۱۳] . سنن ابی داود ، ج ۲، ص ۲۷، سنن ابن ماجه جزء ثانی فی باب خروج المهدی من ابواب الفتن.
[۱۴] . صحیح ترمذی، ج ۲، ص ۴۶٫
[۱۵] .متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱، ص ۳۳۸، ج ۶، ص ۲۰۱٫
[۱۶] .قندوزی، ینابیع الموده، ص ۲۵۸، و کشف الاستار، ص ۷۴٫