- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
۱ـ مفهوم غایب بودن امام به این معنا نیست که وجود ناپیدا و رؤیایی دارد! بلکه آن حضرت مانند سایر انسآنها از یک زندگی طبیعی، عینی و خارجی برخوردار است، به طوری که آن حضرت در میان مردم و در دل جامعه رفت و آمد دارد و گفتار مردم را میشنود و بر اجتماعات آنها وارد میشود و سلام میکند. او مردم را میبیند، ولی این مردمند که نمیتوانند جمال مبارک آن حضرت را ببینند. به عبارتی دیگر هر چند امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) ظهور ندارند ولی حضور دارند. به یک معنا این مردمند که از امام خویش غایبند.
چنانکه مولای متقیان امام علی (علیه السلام) در این باره می فرماید:
هنگامیکه امام غایب از نسل من، از دیدهها پنهان شود و مردم با غیبت او از حدود شروع بیرون روند، و توده مردم خیال کنند که حجت خدا از بین رفته و امامت باطل شده است! سوگند به خدای علی (علیه السلام) د رچنین روزی حجت خدا در میان آنهاست، در کوچه و بازار آنها گام بر میدارد، و در خانههای آنها وارد میشود، و در شرق و غرب جهان به سیاحت میپردازد و گفتار مردم را میشنود، و بر اجتماعات آنها وارد میشود، و سلام میکند، او مردم را میبیند، ولی مردم تا روز معین و وقت معین او را نمیبینند، تا جبرئیل میان آسمان و زمین بانگ برآورده و ظهور را اعلام کند[۱].
آیا میتوان سندی گویاتر از امیر المؤمنین (علیه السلام) پیدا کرد؟ ما با در دست داشتن این گونه اسناد محکم که همه آن را قبول دارند میگوییم: امام (علیه السلام) در میان مردم و با مردم است و بر امورات آنها نظارت دارد.
۲ـ از آنجا که بشر دارای علم محدودی است لذا نمیتواند به اسرار خداوند پی ببرد و عجولانه در مورد قضایای الهی قضاوت نماید. چنانکه میفرماید: (… وما اوتیتم من العلم الاّ قلیلا)[۲] از دانش جز اندکی به شما داده نشده است.
این آیه نشان میدهد که مجهولات بشر به مراتب بیشتر از معلومات او میباشد. بنابراین اگر علم هزارها بلکه میلیونها سال دیگر هم جلو برود هنوز معلومات او در برابر مجهولاتش بسیار مختصر و ناچیز است و تنها خداوند است که به همه چیز علم دارد و علم او ذاتی بوده و بینهایت است. لذا کسی نمیتواند نسبت به وجود امری (مانند: غیبت امام زمان (عج) به علت عدم کشف سرّ این امر به آن اعتراض کند و آن را بیفایده و بیمصلحت بداند.
۳ـ غیبت امام زمان (عج) یک امر اتفاقی و بی سابقه نیست بلکه غیبت حجتهای الهی در مقطعی از زمان در سنت الهی یک امر معمولی بوده است چنانکه گروهی از اولیای الهی (مانند حضرت خضر، موسی، یونس، غُزیر، ابراهیم، صالح، ذوالقرنین و…) از دیدگان پنهان بوده اند ولی هرگز از حوادث و اوضاع زمان غفلت نداشتند به جهت ولایت و اختیاراتی که از جانب خدا به آنها داده شده بود پیوسته در اموال و نفوس تصرف میکرد و اوضاع را طبق مصالحی رهبری مینمودند. اگرچه تصرفات آنها نیز از دیدگان مردم عادی پنهان بود.
۴ـ و در ضمن این سؤال تازگی نداشته و تنها در عصر ما مطرح نشده است، بلکه از روایات اسلامی برمیآید که حتی پیش از تولد حضرت مهدی (عج) نیز این سؤال مطرح بوده و هنگامی که پیامبر اسلام و ائمه پیشین (علیه السلام) از مهدی و غیبت طولانی آن حضرت سخن به میان میآوردند، با چنین سؤالی روبرو میشدند و به آن پاسخ میگفتند. به عنوان نمونه:
الف) پیامبر اسلام در پاسخ این پرسش که آیا شیعه در زمان غیبت، از وجود قائم فائدهای میبرد؟ فرمود: بلی، سوگند به پروردگاری که مرا به پیامبری برانگیخت، در زمان غیبتش از او نفع میبرند و از نور ولایتش بهره میگیرند، همانگونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن در پشت ابرها استفاده میکنند.[۳]
ب) امام صادق (علیه السلام) فرمود: از روزی که خداوند حضرت آدم را آفریده تا روز رستاخیز، زمین هیچگاه خالی از حجت نبوده و نخواهد بود، یا حجت ظاهر و آشکار و یا غایب و پنهان، و اگر حجت خدا نباشد، خدا ستایش نمیشود.
روای پرسید: مردم چگونه از امام غایب و پنهان استفاده میکنند؟ حضرت فرمود: آن چنان که از خورشید پشت ابر استفاده میکنند[۴].
ج) خود حضرت مهدی (عج) نیز روی این معنا تکیه کرده است. در توقیعی که آن حضرت در پاسخ به سؤالات (اسحاق بن یعقوب) صادر فرمود و توسط محمد بن عثمان تحویل اسحاق گردید، چنین نوشت: اما چگونگی استفاده مردم از من همچون استفاده آنهاست از خورشید، هنگامی که در پشت ابرها پنهان میشود[۵].
با توجه به مقدمه فوق اینک برخی از فواید وجود امام (علیه السلام) در عصر غیبت را به اختصار مورد بررسی قرار میدهیم:
۱ـ امام قلب عالم امکان و واسطه فیض الهی
طبق احادیث فراوانی که در موضوع امامت وارد شده، و بر اساس دلائلی که دانشمندان ارائه کرده اند، در بینش اسلامی امام، جان جهان است و جهان به وجود او وابستگی دارد. امام قلب عالم وجود، هسته مرکزی جهان هستی و (واسطه فیض) بین عالم و آفریدگار عالم است و از این جهت حضور و غیبت او تفاوتی ندارد. و اگر او ـ ولو به صورت ناشناس ـ در جهان نباشد، جهان هستی در هم فرو میریزد. چنانکه امام صادق (علیه السلام) فرمود: اگر زمین بدون وجود امام بماند، ساکنان خود را در کام خود فرو میبرد[۶].
امام چهارم فرمود: در پرتو وجود ماست که خداوند آسمان را از فروپاشی ـ جز به اذن او ـ نگه میدارد. در پرتو وجود ماست که خداوند زمین را از لرزش و سلب آرامش ساکنانش، نگه میدارد، به واسطه ماست که خداوند باران نازل میکند و رحمت خود را میگستراند و برکات و نعمتهای زمین را بیرون میآورد. و اگر آن کس از ما که در زمین است نبود، زمین اهل خود را فرو میبرد[۷].
۲ـ پاسداری از آیین خدا
امیر مؤمنان (علیه السلام) در یکی از سخنان خود در مورد لزوم وجود رهبران الهی در هر عصر و زمان میگوید:
خدایا چنین است، هرگز روی زمین از قیام کنندهای با حجت و دلیل، خالی نمیماند، خواه ظاهر و آشکار باشد و خواه بیمناک و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی از بین نرود و به فراموشی نگراید…[۸]
با گذشت زمان و آمیزش سلیقهها و افکار شخصی به مسائل مذهبی و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی تعالیم آسمانی، اصالت پارهای از قوانین الهی از دست میرود و دین دستخوش تغییرات زیانبخش میگردد.
برای آنکه اصالت آیین الهی حفظ گردد و جلوی تحریفات و تغییرها و خرافات گرفته شود، باید این رشته به وسیله یک پیشوای معصوم ادامه یابد خواه آشکار و مشهود و خواه پنهان و ناشناس. در هر مؤسسه مهم، (صندوق آسیب ناپذیری) وجود دارد که اسناد مهم آن مؤسسه را در آن نگهداری میکنند تا از دستبرد دزدان یا خطر آتش سوزی و امثال اینها محفوظ بماند.
سینه امام و روح بلندش نیز صندوق آسیب ناپذیر حفظ اسناد آیین الهی است تا همه اصالتهای نخستین و ویژگیهای آسمانی این تعالیم را در خود نگهداری کند[۹].
ابن حجر عسقلانی پس از نقل احادیثی حاکی از نزول حضرت عیسی (علیه السلام) به زمین هنگامی ظهور حضرت مهدی (عج) و اقتدای او به آن حضرت مینویسد:
اینکه عیسی (علیه السلام) در آخر الزمان و نزدیک قیامت، به مردی از این امت اقتدا میکند و پشت سر او نماز میخواند، دلیل بر نظریه صحیح در میان دانشمندان اسلامی است که: زمین هرگز از وجود حجت که با دلائل و براهین آشکار، برای خدا قیام میکند، خالی نمیماند.[۱۰]
۳ـ امید بخشی
در میدآنهای نبرد، تمام کوشش سربازان زبده و فداکار معطوف این امر است که پرچم سپاه، در برابر حملات دشمن همچنان در اهتزاز باشد، و متقابلاً سربازان دشمن دائماً میکوشند پرچم آنها را سرنگون سازند، چرا که برقرار بودن پرچم، مایه دلگرمی سربازان و تلاش و کوشش مستمر آنها است.
همچنین وجود فرمانده لشکر در مقرّ فرماندهی ـ هرچند ظاهراً خاموش و ساکت باشد ـ خونگرمی و پر حرارتی در عروق سربازان به گردش در میآورد و آنها را به تلاش بیشتر وا میدارد که فرمانده ما زنده است و پرچممان در اهتزاز!
اما هرگاه خبر قتل فرمانده در میان سپاه پخش شود، یک لشکر عظیم با کارآیی فوق العاده، یک مرتبه روحیه خود را میبازد و متلاشی میگردد.
رئیس یک جمعیت یا یک لشکر، مادام که زنده است. هر چند مثلاً در سفر یا فرضاً در بستر بیماری باشد، مایه حیات و حرکت و نظم و آرامش آنهاست، ولی شنیدن خبر از دست رفتن او گرد و غبار یأس و نومیدی را بر سر همه میپاشد.
جمعیت شیعه طبق عقیده ای که به وجود امام زنده دارد، هر چند او را در میان خود نمیبیند، اما خود را تنها نمیداند، و اثر روانی این عقیده در روشن نگهداشتن چراغ امید در دلها و وادار ساختن افراد به خودسازی و آمادگی برای آن قیام بزرگ جهانی، کاملاً قابل درک است[۱۱].
پرفسور(هانری کربن) استاد فلسفه در دانشگاه سوربن (فرانسه) و مستشرق نامدار فرانسوی می گوید:
به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته است و به طور مستمر و پیوسته، ولایت را زنده و پا برجا میدارد.
مذهب یهود، نبوت را که رابطهای است واقعی میان خدا و عالم انسانی، در حضرت کلیم ختم کرده و پس از آن به نبوت حضرت مسیح و حضرت محمد (ص) اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع میکند. همچنین مسیحیان در حضرت مسیح متوقف شدهاند. اهل سنت از مسلمانان نیز در حضرت محمد توقف کرده و با ختم نبوت در ایشان، دیگر رابطهای میان خالق و مخلوق، موجود نمیدانند. تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد (ص) ختم شده میداند، ولی ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل می باشد، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده میداند[۱۲].
[۱] . «حتی اذا غاب المتغیّب من ولدی عن عیون الناس، و باح النّاس بفقده و اجمعوا علی انّ حتّی الحجّه ذاهبه و الامامه باطله… فوربّ علیٍّ انّ حجتها علیها قائمه، ماشیه فی طرقاتها، داخله فی دورها و قصورها، جوّاله فی شرق الأرض و غربها، تسمع الکلام و تسلّم علی الجماعه تری ولا تری الی الوقت والوعد و نداء المنادی من السّماء” یوم الخلاص، ط۴، ص۱۳۹٫
[۲] . اسراء/۸۵٫
[۳] . عن جابر الأنصاری أنّه سأل النبی (ص) هل ینتفع الشیعه بالقائم (عج) فی غیبته؟ فقال (ص): إی والّذی بعثنی بالنبوّه إنهم لیفتنعون له و یستفیدون بنور ولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و إنّ جلّلها بالسّحاب ـ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۹۲٫
[۴] . بحار الانوار، ص۹۲، ح۶٫
[۵] . طوسی، الغیبه، ص۱۷۷ – بحار الانوار، همان کتاب، ص۹۲ ـ إربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه ،ج۳، ص۳۲۲٫
[۶] . لو بقیت الأرض بغیر إمام ساعه لساخت صدوق، کمال الدین (قم، مؤسسه النشر الإسلامی (التابعه) لجماعه المدرسین بقم المشرفه، ۱۴۰۵ هـ ق) ج۲۰۱ـ۲۱۰، باب ۲۱٫
[۷] . صدوق، أمالی، ص۱۱۲، مجلس ۳۵ ـ صدوق، کمال الدین ،ص۲۰۷، باب ۲۱، ح۲۲ ـ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ط۱، ص۴۵ـ۴۶٫
[۸] . اللهم بلی لا تخلوا الأرض من قائم لله بحجه إما ظاهراً مشهوراً مغموراً لئلاّ تبطل حجج الله و بیّناته” شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید ، ج۱۸، ص۱۴۷٫
[۹] . آیهالله ناصر مکارم شیرازی، مهدی ا نقلابی دیگر ، ص۲۵۸ـ۲۵۹٫
[۱۰] . و فی صلاه عیسی خلف رجل من هذه الأمه مع کونه فی آخر الزمان و قرب قیامه الساعه، دلاله للصحیح من الاقوال أن الأرض لا تخلو عن قائم لله بحجته. احمد بن علی بن حجر العسقلانی فتح الباری، شرح صحیح البخاری ، ج۶، ص۴۹۴٫
[۱۱] . آیهالله مکارم، ص۲۵۵ـ۲۵۶٫
[۱۲] . سـالـنـامه مکتب تشیع،ش۲، مصاحبات استاد علامه طباطبایی با پروفسور هانری کربن درباره شیعه (۱۳۳۹ هـ ش) ص۲۰٫