حضرت امام حسن بن علی العسکری(علیه السلام)، ملقب به «زکی» و «عسکری» در هشتم ربیع الثانی سال ۲۳۲ هجری قمری در «مدینه منوّره» از مادری پاک دامن به نام «حدیثه» یا «سوسن» چشم به جهان گشود. (۱)
امام یازدهم شیعیان در خاندان نبوت و امامت و به دست پدر بزرگوارشان حضرت امام هادی(علیه السلام) تربیت یافتند. پس از شهادت ایشان(سال ۲۵۴ هجری)، بر طبق اراده الهی و وصیت پدر، مسوولیت هدایت و رهبری شیعیان را عهده دار شدند.
ضمن عرض تبریک به مناسبت میلاد نورانی یازدهمین حجت بر حق خداوند بر مردم، به پیشگاه ولی الله الاعظم حضرت مهدی (عج) و عموم شیعیان جهان، در این نوشتار کوتاه، نگاهی اجمالی به اوضاع سیاسی- اجنماعی، حوادث و رخدادهای زمان ایشان، نقش امام عسکری(علیه السلام) و میراث علمی و فرهنگی آن حضرت خواهیم داشت.
۱- اوضاع سیاسی، اجتماعی عصر امام عسکری (علیه السلام)
الف- خلفای بنی عباس و وضع اقتصادی شیعیان
عملکرد خلفای ظالم، ستمگر و نالایق عباسی، یکی از مسایلی است که بر همگان روشن است. آنها بر خلاف دستورات روشن و منطقی اسلام در مورد به سازی اوضاع اقتصادی جامعه مسلمانان و رفع محرومیت از آنها در تمام دوران خلافت ننگین و خفت بار خود حتی برای یک بار به نفع مردم مسلمان عمل نکردند که در این زمینه به گوشه هایی از پرونده سیاه آنها اشاره می شود:
در آمد عمده دولت اسلامی که از خارج و صدقات به دست می آمد بنابر نقل مورخان اسلامی بالغ بر صد ها میلیون درهم می شد که تمامی این مبلغ به جای مصرف شدن در مصارف عمومی و پیش برد وضعیت زیستی مردم، صرف ساختن کاخ های مجلل و خرید کنیزان و خوش گذرانی های حکام ظالم و از خدا بی خبر می شد.(۲)
در جمع آوری مالیات (خراج و صدقات) ماموران حکومت از انجام هرگونه شکنجه و بد رفتاری ابا نداشتند و آن را با شدیدترین نوع از مردم مطالبه می کردند و حتی در صورت امتناع، آنها را زندانی یا گرفتار درندگان می کردند و روشن است که این نحوه عملکرد بر خلاف تاکیدات صریح قرآن و تعالیم انسان ساز اسلام و مکتب نورانی اهل بیت(علیه السلام) در مورد جمع آوری مالیات است.(۳)
حاکمان عباسی، درآمد های دولتی را صرف اداره حکومت ظالمانه و عیش و نوش های خود و درباریان می کردند و بذل و بخشش های بی اندازه به شاعران متملق دربار و غیره ابا نداشتند.
«هنگامی که متوکل برای ۳ پسر خود (منتصر، معتز و مؤید) بیعت گرفت، «صولی» (یکی از شاعران) برخواست و قصیده ای در مدح آنها سرود… متوکل و هر یک از پسرانش به او یکصد درهم هدیه دادند!(۴) ساختن بناهای مجلّل و نوین با آرایش های آنچنانی یکی از سنتهای غلط عباسیان بود. کاخ معروف «برج» که متوکل آن را با انواع طلاکاری ها، نصب مجسمه حیوانات، به کار بردن سنگ های گران قیمت و سایر جواهر آلات، زینت کرده بود یک نمونه از صدهاست.(۵) صرف بخش عظیمی از بودجه خلافت به ظاهر اسلامی! برای رفاه زنان درباری هم خواندنی است. بهای یکی از پیراهن های “زبیده خاتون” به پنجاه هزار دینار بالغ می شد!(۶) فقر عمومی از صفات بارز مردم آن روزگار بود. زیرا که بودجه دولت به جای مصرف شدن در تهیه احتیاجات اولیه مردم، صرف اسراف و تبذیرهای خلفا و وابستگان آنها می شد. نا داری، فلاکت و احتیاج به غذای شبانه و محرومیت از هرگونه امکانات مادی در میان مردم مسلمان موج می زد. زیرا از اقتصاد سالم عدالت اجتماعی و امانت داری در میان حاکمان و … خبری نبود و هیچ گونه تلاشی برای بهبود اوضاع اقتصادی و شکوفایی آن دیده نمی شد.
ب- موضع امام حسن عسکری(علیه السلام)
امام یازدهم(علیه السلام) بنابر وظیفه الهی و منصب امامت و هدایت راستین امت به سوی برنامه های تعالی بخش اسلام ناب محمدی(ص) و ایجاد حکومت برحق اسلامی و برقراری عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برابر تمام انحرافات و کج روی های حاکمان جبار بنی عباس ایستادگی کرد و برای لحظه ای عملکرد آنها را تایید نکرد. امام(علیه السلام) تا آنجا که در توان داشت با سخنان و عمل خود نارضایتی خودشان را اعلام می کردند.
در زمانی که جامعه از فقر و بیماری رنج می برد و ناراحتی و سوءمدیریت حکومت آشکار بود و حکام به همراه درباریان در قصر های مجلل به لهو و لعب مشغول بودند، چطور ممکن بود که امام(علیه السلام) و حجت خدا، در برابر آنها ساکت باشند.
طبیعی به نظر می رسد که امام عسکری (علیه السلام) به دلیل احساس مسوولیت، با سیاست دولت غاصب و ستمگر مقابله کند و مسوولیت کلیه انقلاب های آل علی(علیه السلام) را قبول کند تا با جرأت و جسارت بیشتر، دامنه مخالفت ها و موضع گیری ها به رهبری حضرت گسترش یابد و امت اسلامی از هرج و مرج حاکم و پوچی و ابتذال رهایی یابند. لذا حکومت های سه گانه عباسی (حکومت معتز، مهتدی و معتمد) که در زمان امام(علیه السلام) وجود داشت به مقابله با حضرت پرداختند و با ایجاد محدودیت سیاسی و غیره، آن حضرت را در فشار و زندان قرار دادند.(۷)
ج- شورش های داخلی
شیعیان و بخصوص علویان برای نجات از سلطه جابرانه حاکمان عباسی و ایجاد عدالت اجتماعی بر اساس دستورات اسلام و سنت نبوی(ص) دست به اعتراض و شورش علیه خلفای جور می زدند که به نمونه هایی اشاره می شود:
۱- قیام یحیی بن عمر طالبی(ره)
اولین پرچم شورش بر ضد حکومت عباسی توسط «یحیی بن عمر طالبی» در کوفه بر افراشته شد. از آنجایی که او دارای خصایص نفسانی عالی و آرمان های والای اسلامی و انسانی بود، شیعیان محروم گرد او جمع شدند. او ابتدا کوفه را فتح و زندانیان ستم دیده را آزاد کرد. اما دشمن جنایتکار با تمام قوا در برابر او ایستاد و شعله خروشان انقلاب (که نزدیک بود به وسیله آن ریشه ظلم و ستم عباسیان خشکانده شود) را خاموش کرد و یحیی را به شهادت رساند.
پس از شهادت یحیی، شاعران در وصف پاکی، شهامت و غیرت دینی او اشعار حماسی سرودند و مردم نیز تا مدت ها در ماتم او عزاداری کردند.(۸)
۲- قیام زنگیان(آل زنج) در بصره
علی بن محمد [صاحب الزنج/ ایرانی الاصل]، هم بر علیه ظلم و ستم عباسیان به پا خواست و موفق شد بخش وسیعی از مناطق را در اختیار خود بگیرد. اساسا یکی از عوامل مهم قیام و شورش مردم علیه خلافت عباسی ، علاوه بر ستم، فقدان عدالت اجتماعی، مسلط بودن ترکان بر حکومت بود و همین مسئله از علل مهم فساد اداری و سیاسی دستگاه خلافت به شمار می رفت. زیرا سرنوشت مردم مسلمان را ترکان نادان و نالایق بدست گرفته بودند و خلفا نیز آلت دست ترکان شده بودند حتی خلفای عباسی جزء نام خلیفه هیچ قدرتی نداشتند و ترکان آنها را سرگرم خوش گذرانی و مسخرگی کرده بودند که در اشعار شاعران نیز این مسئله نمایان شده است.(۹)
البته امام عسکری(علیه السلام) برخی از زیاده روی ها و ادعاهای باطل او را محکوم و از او تبری جست. مانند اینکه فرموده باشند: صاحب الزنج لیس منّا اهل البیت[ع].(۱۰)
د- انحرافات فکری، عملی و نقش امام عسکری(علیه السلام) در جلوگیری از آنها
ظهور شعبده بازان غیر مسلمان که سعی در گمراه کردن و سست کردن پایه های اعتقادی مسلمانان و بخصوص شیعیان را داشتند، یکی از حوادثی است که در این دوره صورت گرفت و امام(علیه السلام) نیز با تمام توان به دفاع از اسلام راستین و عقاید محکم وخلل ناپذیر آن و ابطال شبهه های دشمنان همت گماشت و دسیسه های منحرفین را که از طرف خلافت جبار عباسیان نیز حمایت می شد نقش بر آب ساخت.
پدیده دیگر، نسبت های دروغی بود که جاهلان خیانت کار و گمراه به مقام امامت روا می داشتند، اما با هوشیاری و استدلال و مناظره قوی مقام عصمت و طهارت[امام یازدهم علیه السلام] هدایت و خیانت دروغ گویان برملا می شد.
«اسحاق کندی» که از فلاسفه عراق بود و درباره قرآن کریم کتابی به نام «تناقص القرآن» نوشته بود، در برابر استدلال قوی و بدون جواب امام عسکری(علیه السلام) منکوب شد و کتاب خودش را آتش زد.(۱۰)
از جمله انحرافات عملی و پدیده های زشت این دوره، شیوع بی بند و باری و غرق شدن در شهوات و گناهان بود که به شدت از طرف خلفا و درباریان ترویج می شد، زیرا آنها با برپا کردن مجالس آواز و شراب خواری و لهو و لعب، سعی در سست کردن اعتقادات مردم و آلوده کردن آنها به گناه داشتند، ولی در مقابل، امام عسکری(علیه السلام) با بیان معارف الهی به فرضیه مهم امر به معروف و نهی از منکر عمل می کرند و مردم را از آلوده شدن به گناهان و دور شدن از مسیر تقوای الهی می ترسانید و آنها را به پرهیزگاری توصیه می فرمودند.(۱۱)
۲-فعالیت های مبارزاتی، عقیدتی امام حسن عسکری(علیه السلام)
یکی از الطاف الهی که به وسیله اهل بیت(علیه السلام) در همه اوقات و به خصوص در هنگام مشکلات در بین مردم صورت می گیرد، هدایت آنها به سوی کمال مطلق و مسلح کردن مسلمانان به سلاح دعا و راز و نیاز با خدای قادر متعال است، چنانچه شاید هیچ کدام از ائمه معصومین(س) نباشد که از زبان گهر بار آنان ادعیه و مناجات های ارزشمند توسط راویان حدیث و اصحاب آنها به دست ما نرسیده باشد.
از امام حسن عسکری (علیه السلام)، دعاهای جالب و پرمحتوایی به یادگار مانده است که در آن، علاوه بر مساله عبادت و بندگی خداوند به جنبه های عرفانی، سیاسی و اجتماعی نیز توجه شده است کـه به قسمت هایی از آنها اشاره می شود:
«… پروردگارا! با همه وجودم قصد درگاهت کردم و قلبم با خشوع و زاری تمام تو را نیایش کرد. تو را بهترین شفیع خود به سویت یافتم. بار خدایا دعایم را به اجابت برسان. پروردگارا! انحراف فتنه ها ما را فرا گرفت و پرده حیرت، ما را احاطه کرد و ذلت و خواری در خانه هایمان را کوفت و غیر از امینان دیدنت بر ما حاکم شدند و معادل کینه و نفرت، سرنوشت ما را در دست گرفتند و در راه نابودی بندگانت و تباهی شهرهایت کمر بستند. پروردگارا! دست آورد ما پس از تقسیم، تیول آنان شد و امارت و حکمرانی از مشورت به تسلط گروید و پس از برگزیدگی به میراثی برای امت گشتیم. با بهره یتیمان و بیوه زنان آلات لهو و لعب خریداری شده و اهل ذمه بر مؤمنان و فاسق هر قبیله ای به سرپرستی کارهای آنان برخواست…»(۱۲)
امام حسن عسکری(علیه السلام) در این سخنان ارزشمند که به صورت مناجات و در حقیقت شکوه نامه ای به پیشگاه خداوند است دقیقا اوضاع خطیر و واقعیات اجتماعی حاکم بر جامعه را بازگو فرموده اند که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- گسترش فتنه های دهشت ناک میان مسلمانان؛
۲- خواری و ذلت مسلمانان و حاکمیت غیر مسلمین بر سرنوشت آنان؛
۳- فرمانروایی سفلگان و جنایتکاران در آن روزگار و حکم دادن به غیر از احکام خدا و رسول او؛
۴- شیوع گناهان و منکرات مانند شراب خواری، لهو و لعب، دزدی، رشوه و … .
مبارزه دائم در زمینه های اعتقادی، فرهنگی، سیاسی با خلافت عباسی از جمله خدمات ارزشمند امام یازدهم حضرت امام عسکری(علیه السلام) است.
امام حسن(علیه السلام) به دنبال این هدف با انواع شیوه ها به مبارزه ادامه می دادند و اذهان مردم نا آگاه را به واقعیت های اجتماعی متوجه می ساختند و اعلام می کردند که این حاکمیت فعلی مورد رضایت خداوند و رسول گرامی او نیست. زیرا در این حاکمیت، احکام خدا پیاده نمی شود و ارزش های اسلامی به مسخره گرفته می شود. منکرات و فحشا در جامعه شیوع دارد. حاکمان دارای صفات الهی و قرآنی نیستند. اموال و حقوق مردم پایمال شده است. امام عسکری(علیه السلام) تا حد امکان در ملاقات های خصوصی با اصحاب و یاران خود خطرات جبران ناپذیر خلفا و درباریان را نسبت به جامعه اسلامی گوش زد می کردند.
عملکرد روشن گرایانه و به حق امام(علیه السلام) باعث شد تا خلفا نسبت به وجود ایشان در میان مردم حسد بورزند و بر دستگاه و خلافت چند روزه خود بیمناک شوند. مستعین دستور داد امام عسکری(علیه السلام) را حبس نمایند و پس از او معتز، مهتدی، معتمد نیز به مخالفت با امام برخواستند تا جائی که آن حضرت دائما در اذیت و آزار و شکنجه به سر می برد.(۱۳)
تربیت اصحاب و حاملان حدیث، نگاشتن نامه به شیعیان و علاقه مندان به خاندان ولایت و امامت، تفسیر آیات قرآن و بیان محکم و متشابه آن و بیان روایات اعتقادی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی از جلوه های هدایت و خدمات فرهنگی امام حسن عسکری(علیه السلام)بود.
حضرت در تربیت راویان حدیث سعی والایی داشت تا جایی که نزدیک به ۱۰۷ نفر از شاگردان و اصحاب امام عسکری(علیه السلام) را نام برده اند و نامه های گران بهایی از آن حضرت به یادگار مانده است.(۱۴) .
“سلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا”
پی نوشتها:
۱)شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد[ع] ص۳۳۵؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب ج۴ ص۴۲۱؛ کلینی، اصول الکافی ج۱ ص۴۲۱؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی ص۳۶۷؛ اربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه(علیه السلام) ج۲ ص۴۰۲٫
۲)جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی ج۵ ص۷۹؛ آقائی و … ، درسنامه تاریخ عصر غیبت ص ۷۲٫
۳) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ج۶ ص۲۶۸؛ آقائی و … ، درسنامه تاریخ عصر غیبت ص ۶- ۷۲٫
۴) ابو الفرج الاصفهانی، الاغانی ج۱۴ ص۱۹۳٫
۵) القرشی، حیاه الامام العسکری ص۱۹۶٫
۶) مسعودی، مروج الذهب ج۲ ص۳۶۶٫
۷) طبرسی، اعلام الوری ص۳۵۶٫
۸) ابن اثیر، الکامل ج۵ ص۳۱۴؛ ابو الفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین ص ۵۱۱٫
۹) مسعودی، مروج الذهب ج۴ ص۶۱؛ الفخری ص۱۸۱؛ بحار الانوار ج۵۰ ص۳۱۱٫
۱۰) ابن شهر آشوب، المناقب ج۴ ص۴۲۸؛ محدّث قمی، سفینه البحار ج ۱ ص ۵۵۹٫
۱۱) همان، ج۴ ص۴۲۴؛ بحار الانوار ج۵۰ ص۲۵۸٫
۱۲) مهج الدعوات ص۶۳ تا ۶۷ [به نقل از زندگانی امام حسن عسکری(علیه السلام) ص۲۱۴ تا ۲۲۲].
۱۳) مسعودی، مروج الذهب ج۴ ص۱۲۴؛ سیوطی، تاریخ الخلفا ص۳۶۰٫
۱۴) به کتب رجال شیخ طوسی، نجاشی، کشّی، معجم رجال الحدیث و قاموس الرجال مراجعه شود.
۱۵) طبرسی، اعلام الوری ص۳۶۷؛ مفید، الارشاد ص۳۴۵؛ پیشوائی، سیره پیشوایان ص۶۱۶