- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
«علاّمه مجلسى» از «شیخ مفید» و «شهید اوّل» و «مولّف مزار کبیر» نقل مى کند که هرگاه از زیارت جدّ و پدر حضرت حجّت(علیه السلام) فارغ شدى بر دَرِ حرم آن حضرت بایست و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفهَ اللهِ وَخَلَیفهَ آبآئِهِ الْمَهْدِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا
سلام بر تو اى نماینده خدا و جانشین پدران راه یافته اش سلام بر تو اى
وَصِىَّ الاَْوْصِیآءِ الْماضینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حافِظَ اَسْرارِ رَبِّ الْعالَمینَ،
وصى اوصیاى گذشته سلام بر تو اى نگهبان رازها و اسرار پروردگار جهانیان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللهِ مِنَ الصَّفْوَهِ الْمُنْتَجَبینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ
سلام بر تو اى یادگار خدا از زبده برگزیدگان سلام بر تو اى فرزند
الاَْنْوارِ الزّاهِرَهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الاَْعْلامِ الْباهِرَهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ
نورهاى تابان سلام بر تو اى فرزند مشعل هاى فروزان سلام بر تو اى فرزند
الْعِتْرَهِ الطّاهِرَهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْعُلُومِ النَّبَوِیَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا
عترت پاکیزه سلام بر تو اى معدن علوم نبوى سلام بر تو اى
بابَ اللهِ الَّذى لا یُؤْتى اِلاَّ مِنْهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَبیلَ اللهِ الَّذى مَنْ سَلَکَ
درگاه خدا که نروند (بسوى او) جز از آن (درگاه) سلام بر تو اى راه خدا که هر که جز آن راه را پیمود
غَیْرَهُ هَلَکَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ناظِرَ شَجَرَهِ طُوبى، وَسِدْرَهِ الْمُنْتَهى،
به هلاکت افتاد سلام بر تواى بیننده درخت طوبى و سدره المنتهى
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللهِ الَّذى لا یُطْفى، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّهَ اللهِ الَّتى لا
سلام بر تو اى نور خدا آن نورى که خاموش نگردد سلام بر تو اى حجّت خداوند آن حجّتى که
تَخْفى، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّهَ اللهِ عَلى مَنْ فِى الاَْرْضِ وَالسَّمآءِ، اَلسَّلامُ
پوشیده نماند سلام بر تو اى حجّت خدا بر هر که در زمین و آسمان است سلام
عَلَیْکَ سَلامَ مَنْ عَرَفَکَ بِما عَرَّفَکَ بِهِ اللهُ، وَنَعَتَکَ بِبَعْضِ نُعُوتِکَ الَّتى اَنْتَ
بر تو سلام کسى که تو را شناخته است بدان سان که خدا تو را شناسانده است و توصیف کند به برخى از صفات تو که
اَهْلُها وَفَوْقَها، اَشْهَدُ اَنَّکَ الْحُجَّهُ عَلى مَنْ مَضى وَمَنْ بَقِىَ، وَاَنَّ حِزْبَکَ
شایسته آنى و بالاتر از آن گواهى دهم که تویى حجّت بر رفتگان و باقیماندگان و حتماً گروه تو
هُمُ الْغالِبُونَ، وَاَوْلِیآئَکَ هُمُ الْفآئِزُونَ، وَاَعْدآئَکَ هُمُ الْخاسِرُونَ، وَاَنَّکَ
پیروز شوند و دوستان تو رستگارند و دشمنانت زیانکارند و تویى
خازِنُ کُلِّ عِلْم، وَفاتِقُ کُلِّ رَتْق، وَمُحَقِّقُ کُلِّ حَقٍّ، وَمُبْطِلُ کُلِّ باطِل،
خزینه دار هر دانشى و گشاینده هر گره بسته و پابرجا کننده هر حق، و باطل کننده هر باطل
رَضیتُکَ یا مَوْلاىَ اِماماً وَهادِیاً وَوَلِیّاً وَمُرْشِداً، لا اَبْتَغى بِکَ بَدَلاً، وَلاَ
پسندیدم تو را اى سرور من به امامت و راهنمایى و سرپرستى و رهبرى و نجویم بجاى تو دیگرى را و
اَتَّخِذُ مِنْ دُونِکَ وَلِیّاً، اَشْهَدُ اَنَّکَ الْحَقُّ الثّابِتُ الَّذى لا عَیْبَ فیهِ، وَاَنَّ
نگیرم جز تو سرپرست دیگرى را گواهى دهم که تویى آن حق مسلّم و ثابتى که عیبى در آن نیست و براستى
وَعْدَ اللهِ فیکَ حَقٌّ، لاَ اَرْتابُ لِطُولِ الغَیْبَهِ وَبُعْدِ الاَْمَدِ، وَلا اَتَحَیَّرُ مَعَ مَنْ
وعده خدا در تو مسلّم است و شک به خود راه ندهم بخاطر طول غیبت تو و دورى زمان و سرگردان نشوم به همراه آنان که
جَهِلَکَ وَجَهِلَ بِکَ، مُنْتَظِرٌ مُتَوَقِّعٌ لاَِیّامِکَ، وَاَنْتَ الشّافِعُ الَّذى لا تُنازَعُ،
تو را نشناختند و به تو جاهلند چشم به راه و منتظر روزهاى حکومت و فرمانرواییت هستم و تویى آن واسطه و شفیعى که نزاعى در آن
نیست
و الْوَلِىُّ الَّذى لا تُدافَعُ، ذَخَرَکَ اللهُ لِنُصْرَهِ الدّینِ، وَاِعْزازِ الْمُؤْمِنینَ،
و آن سرپرستى که مزاحم ندارى ذخیره ات کرده است خداوند براى یارى دین و شوکت مؤمنین
وَالاِْنْتِقامِ مِنَ الْجاحِدینَ الْمارِقینَ، اَشْهَدُ اَنَّ بِوِلایَتِکَ تُقْبَلُ الاَْعْمالُ،
و انتقام گرفتن از منکرین و بیرون رفتگان از دین گواهى دهم که همانا بوسیله دوستى تو پذیرفته گردد اعمال
وَتُزَکَّى الاَْفْعالُ، وَتُضاعَفُ الْحَسَناتُ، وَتُمْحَى السَّیِّئاتُ، فَمَنْ جآءَ
و پاک شود کردار و چند برابر گردد کارهاى خوب و محو شود کارهاى بد پس هر که
بِوِلایَتِکَ، وَاعْتَرَفَ بِاِمامَتِکَ، قُبِلَتْ اَعْمالُهُ، وَصُدِّقَتْ اَقْوالُهُ، وَتَضاعَفَتْ
ولایت تو را داشت و به امامت تو اعتراف کرد اعمالش پذیرفته و گفتارش مورد تصدیق و گواهى است و کارهاى
حَسَناتُهُ، وَمُحِیَتْ سَیِّئاتُهُ، وَمَنْ عَدَلَ عَنْ وِلایَتِکَ، وَجَهِلَ مَعْرِفَتَکَ،
نیکش مضاعف و بدیهایش محو گردد و هر که رو گرداند از ولایت و دوستى تو و تو را نشاخت
وَاسْتَبْدَلَ بِکَ غَیْرَکَ، کَبَّهُ اللهُ عَلى مَنْخَرِهِ فِى النّارِ، وَلَمْ یَقْبَلِ اللهُ لَهُ عَمَلاً،
و بجاى تو دیگرى را برگزید خداوند او را سرنگونش کند بصورت در آتش دوزخ و هیچ کارى را از او نپذیرد
وَلَمْ یُقِمْ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَزْناً، اُشْهِدُ اللهَ وَاُشْهِدُ مَلائِکَتَهُ، وَاُشْهِدُکَ یا
و میزانى براى او در قیامت بر پا نکند (و حسابى برایش باز نکند) گواه گیرم خدا و فرشتگانش را و نیز گواه گیرم تو را اى
مَوْلاىَ بِهذا ظاهِرُهُ کَباطِنِهِ، وَسِرُّهُ کَعَلانِیَتِهِ، وَاَنْتَ الشّاهِدُ عَلى ذلِکَ،
سرور من بدانچه گفتم که ظاهر و باطنش یکسان است و نهان و آشکارش یکى است و تو گواهى بر این،
وَهُوَ عَهْدى اِلَیْکَ، وَمیثاقى لَدَیْکَ، اِذْ اَنْتَ نِظامُ الدّینِ، وَیَعْسُوبُ
و این عهد و پیمان من است در پیش تو چون تویى نظام بخش دین و بزرگ
الْمُتَّقینَ، وَعِزُّ الْمُوَحِّدینَ، وَبِذلِکَ اَمَرَنى رَبُّ الْعالَمینَ، فَلَوْ تَطاوَلَتِ
متقین و عزت بخش مردمان یکتاپرست و به همین دستور داده است مرا پروردگار جهانیان و اگر طولانى گردد
الدُّهُورُ وَتَمادَّتِ الاَْعْمارُ لَمْ اَزْدَدْ فیکَ اِلاَّ یَقیناً، وَلَکَ اِلاّ حُبّاً، وَعَلَیْکَ
روزگارها و به درازا کشد عمرها نیفزاید مرا درباره تو جز یقین و زیاد نگرداند براى تو در من بجز محبّت و جز
اِلاَّ مُتَّکَلاً وَمُعْتَمَداً، وَلِظُهُورِکَ اِلاَّ مُتَوَقَّعاً وَمُنْتَظَراً، وَلِجِهادى بَیْنَ یَدَیْکَ
توکّل و اعتماد بر تو و جز انتظار و توقع ظهور و پیروزیت و جز آن که چشم براه آن باشم که در پیش رویت
مُتَرَقَّباً، فَاَبْذُلُ نَفْسى وَ مالى وَ وَلَدى، وَ اَهْلى وَ جَمیعَ ما خَوَّلَنى رَبّى
پیکار کنم و جان خود و مال و فرزند و خاندان و خلاصه هر چه را خدا به من داده است همه را
بَیْنَ یَدَیْکَ، وَالتَّصَرُّفَ بَیْنَ اَمْرِکَ وَ نَهْیِکَ، مَوْلاىَ فَاِنْ اَدْرَکْتُ اَیّامَکَ
در راهت نثار کنم و همه را در اختیار امر و نهى تو بگذارم مولاى من اگر من آن دوران
الزّاهِرَهَ، وَاَعْلامَکَ الْباهِرَهَ، فَها اَ نَا ذا عَبْدُکَ الْمُتَصَرِّفُ بَیْنَ اَمْرِکَ وَنَهْیِکَ،
درخشان را درک کنم و آن پرچم هاى نمایان تو را ببینم پس من همان بنده تو باشم که خود را در اختیار امر و نهى تو بگذارم
اَرْجُو بِهِ الشَّهادَهَ بَیْنَ یَدَیْکَ، وَالْفَوْزَ لَدَیْکَ، مَوْلاىَ فَاِنْ اَدْرَکَنِى الْمَوْتُ
تا بلکه بدان وسیله در پیش رویت بشهادت رسم و در نزد تو کامیاب گردم، اى مولاى من و اگر پیش از زمان ظهور تو
قَبْلَ ظُهُورِکَ، فَاِنّى اَتَوَسَّلُ بِکَ وَبِابآئِکَ الطّاهِرینَ اِلَى اللهِ تَعالى، وَاَسْئَلُهُ
مرگ به سراغم آید من توسّل جویم بوسیله تو و بوسیله پدران پاک تو بدرگاه خداى تعالى و از او خواهم
اَنْ یُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ یَجْعَلَ لى کَرَّهً فى ظُهُورِکَ،
که درود فرستد بر محمّد و آل محمّد و مقرّر فرماید بر من بازگشتن در زمان ظهورت را
وَرَجْعَهً فى اَیّامِکَ، لاَِبْلُغَ مِنْ طاعَتِکَ مُرادى، وَاَشْفِىَ مِنْ اَعْدآئِکَ
و دوباره آمدن در آن روزهاى درخشان حکومتت را تا در مورد فرمانبردارى تو به مقصود خود برسم (و جراحت) دلم را از دشمنانت
فُؤادى، مَوْلاىَ وَقَفْتُ فى زِیارَتِکَ مَوْقِفَ الْخاطِئینَ النّادِمینَ،
شفا بخشم سرورا من ایستاده ام براى زیارت تو چون خطاکاران پشیمانى
اَلْخآئِفینَ مِنْ عِقابِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَقَدِ اتَّکَلْتُ عَلى شَفاعَتِکَ،
که ترسانند از کیفر پروردگار جهانیان و تکیه کرده ام بر شفاعت و وساطت تو
وَرَجَوْتُ بِمُوالاتِکَ وَ شَفاعَتِکَ مَحْوَ ذُنُوبى، وَ سَتْرَ عُیُوبى، وَ مَغْفِرَهَ
و از دوستى و شفاعت تو امید آن دارم که گناهانم محو شود و عیوبم پوشیده گردد و لغزش هایم
زَلَلى، فَکُنْ لِوَلِیِّکَ یا مَوْلاىَ عِنْدَ تَحْقیقِ اَمَلِهِ، وَاسْئَلِ اللهَ غُفْرانَ زَلَلِهِ،
آمرزیده شود پس تو هم اى مولاى من کمک چاکرت کن تا آرزویش تحقّق یابد و از خدابخواه که لغزشش را بیامرزد
فَقَدْ تَعَلَّقَ بِحَبْلِکَ، وَ تَمَسَّکَ بِوِلایَتِکَ، وَ تَبَرَّءَ مِنْ اَعْدآئِکَ، اَللّهُمَّ صَلِّ
زیرا که به رشته محبّت تو چنگ زده و به ولایت و دوستى تو تمسّک جسته و از دشمنانت بیزارى جوید خدایا درود فرست
عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، وَاَنْجِزْ لِوَلِیِّکَ ما وَعَدْتَهُ، اَللّـهُمَّ اَظْهِرْ کَلِمَتَهُ، وَاَعْلِ
بر محمّد و آلش و وفا کن بدان وعده اى که به بنده مقرّبت داده اى، خدایا آشکار کن سخن و آیینش را و بلند کن
دَعْوَتَهُ، وَانْصُرْهُ عَلى عَدُوِّهِ وَعَدُوِّکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى
دعوتش را و یاریش ده بر دشمنش و بر دشمن تو اى پروردگار جهانیان خدایا درود فرست بر
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَظْهِرْ کَلِمَتَکَ التّآمَّهَ، وَمُغَیَّبَکَ فى اَرْضِکَ، اَلْخآئِفَ
محمّد و آل محمّد و آشکار کن آن کلمه تامه (و حجّت بالغه) خود را و آن پنهان شده در روى زمینت و آن هراسان
الْمُتَرَقِّبَ، اَللّـهُمَّ انْصُرْهُ نَصْراً عَزیزاً،وَافْتَحْ لَهُ فَتْحاً قَرِیباً یَسیراً،
نگران را خدایا یاریش ده یارى نیرومندى و بگشا برایش گشایشى نزدیک و آسان
اَللّهُمَّ وَاَعِزَّ بِهِ الدّینَ بَعْدَ الْخُمُولِ، وَ اَطْلِعْ بِهِ الْحَقَّ بَعْدَ الاُْفُولِ، وَ اَجْلِ بِهِ
خدایا نیرومند گردان بدست او دین را پس از گمنامى و طالع کن بدو (خورشید) حق (و حقیقت) را پس از غروب آن و برطرف کن بدو
الظُّلْمَهَ، وَاکْشِفْ بِهِ الْغُمَّهَ، اَللّهُمَّ وَآمِنْ بِهِ الْبِلادَ، وَاهْدِ بِهِ الْعِبادَ، اَللّـهُمَّ
تاریکى را و بگشا بدو غم و اندوه را خدایا ایمن گردان بوسیله اش شهرها را و راهنمایى کن بدو بندگانت را خدایا
امْلاَْ بِهِ الاَْرْضَ عَدْلاً وَقِسْطاً، کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً، اِنَّکَ سَمیعٌ
پر کن زمین را بدو از عدل و داد چنانچه پرشده از ستم و بیدادگرى که براستى تو شنوا
مُجیبٌ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِىَّ اللهِ، اِئْذَنْ لِوَلِیِّکَ فى الدُّخُولِ اِلى حَرَمِکَ،
و پاسخ دهنده اى سلام بر تو اى ولى خدا اجازه ده براى دوستت که در حرمت داخل شود
صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکَ وَعَلى ابآئِکَ الطّاهِرینَ، وَ رَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ.(۱)
ـ درودهاى خدا بر تو و بر پدران پاکت و رحمت خدا و برکاتش بر شما باد.
آنگاه به طرف سرداب غیبت آن حضرت حرکت کن و رخصت بطلب و وارد شو و بگو: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ و با طمأنینه و حضور قلب پایین برو و در عرصه سرداب، دو رکعت نماز بخوان وبگو:
اَللهُ اَکْبَرُ اَللهُ اَکْبَرُ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَکْبَرُ، وَللهِِ الْحَمْدُ، اَلْحَمْدُ للهِِ
خدا بزرگتر (از توصیف) است خدا بزرگتر (از توصیف) است معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر است وحمد خاص خداست، ستایش خداوندى را
الَّذى هَدانا لِهذا، وَعَرَّفَنا اَوْلِیآئَهُ وَاَعْدآئَهُ، وَوَفَّقَنا لِزِیارَهِ اَئِمَّتِنا، وَلَمْ
که ما را به این راه هدایت فرمود و دوستان و دشمنانش را به ما معرفى کرد و ما را به زیارت امامانمان موفقمان داشت و
یَجْعَلْنا مِنَ الْمُعانِدینَ النّاصِبینَ، وَلا مِنَ الْغُلاهِ الْمُفَوِّضینَ، وَلا مِنَ
قرارمان نداد از دشمنان و ناصبیان و نه از غالیانى (که غلو کردند و آنان) که معتقد به تفویض (و واگذاردن کار بدست آنها) هستند و نه از کسانى که
الْمُرْتابینَ الْمُقَصِّرینَ، اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللهِ وَابْنِ اَوْلِیآئِهِ، اَلسَّلامُ عَلى
شک و تردید داشتند و کوتاهى کنند سلام بربنده مقرّب خدا و فرزند بندگان مقرّبش سلام بر
الْمُدَّخَرِ لِکَرامَهِ اَوْلِیآءِ اللهِ، وَبَوارِ اَعْدآئِهِ، اَلسَّلامُ عَلى النُّورِ الَّذى اَرادَ
آن که ذخیره شده تا اولیاى خدا را گرامى کند و دشمنانش را نابود گرداند سلام برآن نور تابانى که
اَهْلُ الْکُفْرِ اِطْفآئَهُ، فَاَبَى اللهُ اِلاَّ اَنْ یُتِمَّ نُورَهُ بِکُرْهِهِمْ، وَاَیَّدَهُ بِالْحَیاهِ
اهل کفر آهنگ خاموش کردنش را کردند ولى خداوند نخواست جز آن که نور خود را آشکار و کامل گرداند گرچه آنان را ناخوش آید و او را وسیله زندگى (طولانى) نگاه داشت
حَتّى یُظْهِرَ عَلى یَدِهِ الْحَقَّ بِرَغْمِهِمْ، اَشْهَدُ اَنَّ اللهَ اصْطَفیکَ صَغیراً،
تا برغم آنان حق را بدست او آشکار سازد گواهى دهم که براستى خداوند تو را در کوچکى برگزید
وَاَکْمَلَ لَکَ عُلُومَهُ کَبیراً، وَاَنَّکَ حَىٌّ لا تَمُوتُ حَتّى تُبْطِلَ الْجِبْتَ
و علوم خود را براى تو در بزرگى کامل کرد و تو زنده هستى و نخواهى مرد تا از میان بردارى جبت
وَالطّاغُوتَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَعَلى خُدّامِهِ، وَاَعْوانِهِ عَلى غَیْبَتِهِ وَنَاْیِهِ،
و طاغوت (معبودهاى ساختگى و یاغیان) را خدایا درود فرست بر آن حضرت و بر خدمتکاران و کمک کارانش در دوران غیبت و دوریش
وَاسْتُرْهُ سَتْراً عَزیزاً، وَاجْعَلْ لَهُ مَعْقِلاً حَریزاً، وَاشْدُدِ اللّـهُمَّ وَطْاَتَکَ
و مستور دار در پرده عزّت (و نیرومندى) و او را در پناهگاه محکمى قرارش ده و پایمال کردن و سرکوبى خود را
عَلى مُعانِدیهِ، وَاحْرُسْ مَوالِیَهُ وَزآئِریهِ، اَللّهُمَّ کَما جَعَلْتَ قَلْبى بِذِکْرِهِ
به دشمنانش سخت و شدید گردان و دوستان و زائرینش را (از گزند روزگار) حفظ کن خدایا چنانچه دل مرا به یاد آورى او
مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلاحى بِنُصْرَتِهِ مَشْهُوراً، وَاِنْ حالَ بَیْنى وَبَیْنَ لِقآئِهِ
آباد کردى اسلحه مرا نیز در یارى او (آماده کن و) از نیام بدر آر و اگر حایل شد میان من و میان دیدار آن حضرت
الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً، وَاَقْدَرْتَ بِهِ عَلى خَلیقَتِکَ
آن مرگى که مسلم کردى بر بندگانت و مقدر کردى آن را بر خلق خود تا بینیشان به خاک مالیده
رَغْماً، فَابْعَثْنى عِنْدَ خُرُوجِهِ ظاهِراً مِنْ حُفْرَتى، مُؤْتَزِراً کَفَنى، حَتّى
و زبونشان کنى پس مرا هنگام ظهورش برانگیز تا سر برآرم از قبرم و همان طور که کفن پوشیده ام
اُجاهِدَ بَیْنَ یَدَیْهِ فى الصَّفِّ الَّذى اَثْنَیْتَ عَلى اَهْلِهِ فى کِتابِکَ، فَقُلْتَ
پیکار کنم در پیش رویش در آن صفى که ستایش کردى اهل آن صف را در قرآن و فرمودى
کَاَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ، اَللّـهُمَّ طالَ الاِْنْتِظارُ، وَشَمِتَ بِنَا الْفُجّارُ،
«گویى آنها بنایى استوارند» خدایا انتظار ما به درازا کشید و مردمان فاجر بدکار ما را شماتت کنند
وَصَعُبَ عَلَیْنَا الاِْنْتِصارُ، اَللّـهُمَّ اَرِنا وَجْهَ وَلِیِّکَ الْمَیْمُونِ فى حَیاتِنا
و انتقام (از دشمن) بر ما دشوار گشت خدایا نشان ده به ما روى میمون بنده مقرّب و نماینده ات را در حال زندگى
وَبَعْدَ الْمَنُونِ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَدینُ لَکَ بِالرَّجْعَهِ بَیْنَ یَدَىْ صاحِبِ هذِهِ
و پس از مرگ خدایا من اعتقاد دارم به رجعت در پیش روى صاحب این
الْبُقْعَهِ، اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ یا صاحِبَ الزَّمانِ، قَطَعْتُ فى وُصْلَتِکَ
بقعه، فریاد، فریاد، فریاد، اى صاحب الزمان براى رسیدن به تو
الْخُلاّنَ، وَهَجَرْتُ لِزِیارَتِکَ الاَْوْطانَ، وَاَخْفَیْتُ اَمْرى عَنْ اَهْلِ الْبُلْدانِ،
از دوستان صمیمى بریدم وبراى زیارتت وطن را ترک کردم و هدف و مقصودم را از مردم شهرها (ى سر راه) پنهان داشتم
لِتَکُونَ شَفیعاً عِنْدَ رَبِّکَ وَرَبّى، وَ اِلى ابآئِکَ وَمَوالِىَّ فى حُسْنِ التَّوْفیقِ
تا تو شفیع من گردى در نزد پروردگار خود و پروردگار من و پیش پدرانت و سروران من در (خواستن) خوش توفیقى
لى، وِاِسْباغِ النِّعْمَهِ عَلَىَّ، وَسَوْقِ الاِْحْسانِ اِلَىَّ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد
براى من و فراوانى نعمت بر من و روان شدن احسان و بخشش بسوى من خدایا درود فرست بر محمّد
وَآلِ مُحَمَّد اَصْحابِ الْحَقِّ، وَقادَهِ الْخَلْقِ، وَاْسْتَجِبْ مِنّى ما دَعَوْتُکَ،
و آل محمّد ملازمین حق و راهبران خلق و به اجابت رسان برایم آنچه دعا کردم
وَاَعْطِنى ما لَمْ اَنْطِقْ بِهِ فى دُعآئى مِنْ صَلاحِ دینى وَ دُنْیاىَ، اِنَّکَ حَمیدٌ
و عطا کن به من آنچه را به زبان نیاوردم در دعایم از آنچه به صلاح دین و دنیاى من است که براستى تویى ستوده
مَجیدٌ، وَ صَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرینَ.
و بزرگوار و درود خدا بر محمّد و آل پاکش باد.
آنگاه داخل صفّه (ایوان) شو و دو رکعت نماز بخوان و بگو:
اَللّـهُمَّ عَبْدُکَ الزّآئِرُ فى فِنآءِ وَلِیِّکَ، اَلْمَزُورِ الَّذى
خدایا بنده زائر تو در آستان بنده مقرّب توست که به زیارتش آیند آن که
فَرَضْتَ طاعَتَهُ عَلَى الْعَبیدِ وَالاَْحْرارِ، وَاَنْقَذْتَ بِهِ اَوْلِیآئَکَ مِنْ عَذابِ
واجب کردى فرمانبرداریش را بر هر بنده و آزاد و نجات دادى بوسیله اش دوستان خود را از عذاب
النّارِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْها زِیارَهً مَقْبُولَهً ذاتَ دُعآء مُسْتَجاب، مِنْ مُصَدِّق
دوزخ خدایا این زیارت را زیارتى پذیرفته قرار ده و زیارتى که در آن دعایى مستجاب باشد از فردى که تصدیق کرده
بِوَلِیِّکَ غَیْرِ مُرْتاب، اَللّـهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ بِهِ وَ لا بِزِیارَتِهِ، وَ لا
ولى تو را بدون هیچ تردیدى خدایا قرارش مده آخرین بار آمدنم به آستان این بزرگوار و زیارتش و
تَقْطَعْ اَثَرى مِنْ مَشْهَدِهِ وَ زِیارَهِ اَبیهِ وَ جَدِّهِ، اَللّـهُمَّ اَخْلِفْ عَلَىَّ نَفَقَتى،
پاى مرا از زیارتگاه او و زیارت پدرو جدش مبر، خدایا آنچه در این راه خرج کردم عوض آن را به من بده
وَانْفَعْنى بِما رَزَقْتَنى فى دُنْیاىَ وَ آخِرَتى لى، وَلاِِخْوانى وَاَبَوَىَّ وَجَمیعِ
و سود بخش کن و آنچه را روزى من کرده اى در دنیا و آخرتم و براى برادرانم و پدر و مادرم و همه
عِتْرَتى، اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ اَیُّهَا الاِْمامُ الَّذى یَفُوزُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ، وَیَهْلِکُ عَلى
خاندانم تو را به خدا مى سپارم اى امام بزرگوارى که رستگار شوند بوسیله او مؤمنان و نابود گردند
یَدَیْهِ الْکافِرُونَ الْمُکَذِّبُونَ، یا مَوْلاىَ یَابْنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، جِئْتُکَ
بدست او مردمان کافر و تکذیب کننده اى مولاى من اى فرزند حسن بن على به دربارت آمده ام
زآئِراً لَکَ وَلاَِبیکَ وَجَدِّکَ، مُتَیَقِّناً الْفَوْزَ بِکُمْ، مُعْتَقِداً اِمامَتَکُمْ، اَللّـهُمَّ
براى زیارت تو و پدر و جدت و یقین به رستگارى خویش بوسیله شما دارم و معتقد به امامت شما هستم خدایا
اکْتُبْ هذِهِ الشَّهادَهَ وَالزِّیارَهَ لى عِنْدَکَ فى عِلِّیّینَ، وَبَلِّغْنى بَلاغَ
ثبت کن این گواهى و زیارت مرا نزد خودت در بلندترین جاها و برسانم بدان جا که رسیدند بدان
الصّالِحینَ، وَانْفَعْـنى بِحُبِّهِمْ یا رَبَّ الْعالَمیـنَ.(۲)
مردمان شایسته و از دوستى ایشان به من سود ده اى پروردگار جهانیان.
پی نوشت:
۱ .بحارالانوار، جلد ۹۹، صفحه ۱۱۶ و مزار کبیر، صفحه ۵۸۶ و مزار شهید، صفحه ۲۰۳.
۲. بحارالانوار، جلد ۹۹، صفحه ۱۰۲ و مزار کبیر، صفحه ۶۵۷ (با اندکى تفاوت).