- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
امام موسی بن جعفر علیهالسلام، هفتمین امام شیعیان است. لقبهای وی عبارتند از: کاظم، صالح، صابر، امین و عبدصالح. همچنین در میان شیعیان به “باب الحوائج” معروف میباشد. آن حضرت، مکنی به: ابوابراهیم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضی، ابوعلی و ابواسماعیل میباشد.(۱)
امام موسیکاظم علیهالسلام در هفتم صفر سال ۱۲۸ و یا ۱۲۹ قمری در أبوا (روستایی در میان مکه و مدینه) از بانویی پرهیزکار و صالحه به نام “حمیده بربریه” که معروف به “حمیده مصفاه” بود، دیده به جهان گشود و در بیست سالگی پس از شهادت پدرش امام جعفرصادق علیهالسلام به امامت شیعیان نایل آمد.(۲)
ایام امامت وی معاصر بود با خلافت چهار تن از خلفای عباسی (منصور دوانقی، مهدی، هادی و هارون الرشید).
امام کاظم علیهالسلام از سوی تمام خلفای مزبور در رنج و عذاب بود و چندین بار از سوی آنان دستگیر و زندانی گردید. تنها در دوران خلافت هارون الرشید به مدت چهار سال (از شوال سال ۱۷۹ تا زمان شهادتش در سال ۱۸۳ قمری) در حبس و شکنجه بود.(۳)
هارون الرشید (پنجمین خلیفه عباسی) که دشمنی و ناسازگاری غیرقابل انکاری با ذراری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و اولاد و احفاد امیرمومنان علیهالسلام داشت، در آزار و شکنجه سادات علوی و منتسبین به خاندان امامت و ولایت، کوتاهی نمیکرد.
وی که از مستبدترین حاکمان عباسی و جنایتکارترین آنها است، وجود شریف امام موسیکاظم علیهالسلام و مقام و معنویت وی و احترام مردم نسبت به او را تحمل نمیکرد و از این بابت بسیار نارحت و عصبانی بود. سرانجام در رمضان سال ۱۷۹ قمری که برای مراسم عمره وارد مکه شد و سپس به مدینه رفته بود، در آن جا دستور داد امام موسیکاظم علیهالسلام را دستگیر کنند.
مأموران هارون، امام موسیکاظم علیهالسلام را در حالی که در کنار قبر جدش حضرت محمد صلی الله علیه و آله به نماز و نیایش اشتغال داشت، دستگیر کردند و به نزد هارون بردند. هارون دستور داد، وی را در غل و زنجیر کرده و به سوی عراق حرکت دهند. وی برای سردرگمی مردم و پیشگیری از عکسالعملهای احتمالی مردمی، دو محمل ترتیب داد و یکی را به سوی بغداد و دیگری را به سوی بصره روان داشت.
امام موسیکاظم علیهالسلام را در محمل بصره قرار داد. مأموران حکومتی، در هفتم ذی الحجه همان سال، امام موسیکاظم علیهالسلام را تسلیم عیسی بن جعفر بن منصور دوانقی، پسرعموی هارون الرشید و حاکم وی در بصره نمودند.
عیسی بن جعفر، آن حضرت را در یکی از حجرههای خانه خویش محبوس کرد و در آغاز به وی سختگیری نمود ولی بعدها که عبادت و نیایشهای درازمدت آن حضرت را از نزدیک مشاهده کرد، از سختگیری خویش نسبت به آن حضرت کاهید و به هارون نامه نوشت که آن حضرت را از حبس خانه وی خارج کند. در غیر این صورت، وی خودش آن حضرت را آزاد میکند.
هارون، به ناچار امام موسیکاظم علیهالسلام را از حبس بصره خارج کرد و وی را به بغداد منتقل نمود و در خانه فضل بن ربیع، زندانی کرد. در آن مدتی که امام علیهالسلام در نزد فضل بن ربیع زندانی بود، چند بار هارون از فضل بن ربیع درخواست کرد که آن حضرت را به شهادت رساند ولی وی امتناع کرد و از این امر سرباز زد.
هارون، بار دیگر آن امام همام را از زندان فضل ربیع به زندان فضل بن یحیی برمکی منتقل کرد و از وی درخواست نمود که آن حضرت را به شهادت برساند. ولی فضل بن یحیی نیز امتناع نمود و در مقابل بر اعزاز و اکرام آن حضرت افزود. هارون که از رفتار فضل بن یحیی به خشم آمده بود، دستور داد وی را دستگیر و یک صد تازیانه بر بدنش بزنند و از تمام مناصب و مقامات برکنارش کنند و امام موسیکاظم علیهالسلام را به زندان “سندی بن شاهک” منتقل کرده و در آن جا وی را شکنجه و آزار نمایند.
سندی بن شاهک با قساوت قلب و سنگدلی تمام با آن حضرت رفتار میکرد و پس از چندی شکنجه و آزار طاقتفرسا به دستور هارون الرشید به آن حضرت، خرمای مسموم خورانید و وی را غریبانه و مظلومانه در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ قمری به شهادت رسانید. پس از شهادت امام کاظم علیهالسلام سندی بن شاهک در یک عمل فریبکارانه فقها، قضات و بزرگان بغداد را حاضر ساخت و جسد مطهر امام علیهالسلام را به آنان نشان داد و گفت: ببینید که وی بدون هیچ جراحت و زخمی و به اجل عادی از دنیا رفته است و کسی در رحلت وی، مقصر نبوده است. سپس جنازه مطهر امام علیهالسلام را به مدت سه روز در جسر بغداد گذاشته و روی مبارکش را گشوده و مردم را ندا میکردند که این موسی بن جعفر علیهالسلام است که از دنیا رفته و بیایید وی را مشاهده کنید. مردم دستهدسته میآمدند و آن حضرت را نگاه میکردند.
پس از آن، با همت والای سلیمان بن منصور عموی هارون الرشید که از اشراف و صاحب نفوذان عباسی بود، تشییع جنازه باشکوهی از جنازه امام موسیکاظم علیهالسلام به عمل آمد و در مقابر قریش در بغداد به خاک سپرده شد.(۴)
قبر شریف امام موسیکاظم علیهالسلام هماکنون در کاظمین که عراقیها آن را کاظمیه میگویند، قرار دارد و قبر فرزندزادهاش حضرت امام محمدتقی علیهالسلام نیز در جوار وی میباشد و زیارتگاه شیعیان و شیفتگان مکتب اهل بیت علیهمالسلام میباشد.
شیخ مفید درباره شخصیت امام موسیکاظم علیهالسلام گفت: و کان ابوالحسن موسی علیهالسلام، أعبد أهل زمانه و أفقههم و أسخاهم کفّاً و اکرمهم نفسا؛(۵) ابوالحسن امام موسیکاظم علیهالسلام، از همه مردم عصرش پارساتر، داناتر، سخاوتمندتر و گرامیتر بود.
همچنین در جای دیگر گفت: و قد روی الناس عن أبیالحسن موسی علیهالسلام فأکثروا، و کان أفقه أهل زمانه حسب ما قدمناه واحفظهم لکتاب الله و احسنهم صوتا بالقرآن و کان اذا قرأ یحزن و یبکی السامعون لتلاوته و کان الناس بالمدینه یسمونه زین المتهجدین و سمی بالکاظم لما کظمه من الغیظ و صبر علیه من فعل الظالمین به، حتی مضی علیهالسلام قتیلا فی حبسهم و وثاقهم؛(۶) مردم (منظور علمای اهل سنت) روایات فراوانی از ابیالحسن امام موسیکاظم علیهالسلام روایت کردند و چنانچه پیش از این بیان کردیم، آن حضرت را از همه معاصرانش داناتر و آگاهتر به کتاب الهی میدانستند و گفتهاند که آن جناب، کتاب خدا (قرآن مجید) را از همه بهتر و با صدای دلنوازتر تلاوت میکرد و در هنگام قرائت قرآن مجید، میگریست و آنهایی که در آن جا حاضر بودند، نیز میگریستند و مردم مدینه آن حضرت را زینت عبادت پیشهگان و شبزندهداران مینامیدند و چون همواره خشم خود را فرو مینشانید و در برابر ستمگریهای ستمگران بردباری مینمود، وی را “کاظم” نامیدند و سرانجام در بند و زندان آنان به شهادت رسید.(۷)
پی نوشت:
(۱). الارشاد (شیخ مفید)، ص ۵۵۹؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج ۲، ص ۱۸۱؛ ألقاب الرسول و عترته، ص ۶۲.
(۲). المستجاد (علامه حلی)، ص ۱۸۲.
(۳). اصحاب الامام الصادق علیهالسلام (عبدالحسین شبستری)، ج ۳، ص ۳۱۷؛ الارشاد، ص ۵۷۹؛ المستجاد، ص ۱۸۹؛ وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص ۳۲۲.
(۴). نک: الارشاد، ص ۵۷۹؛ المستجاد، ص ۱۸۹؛ منتهی الآمال، ج ۲، ص ۲۱۲؛ تاریخ بغداد (خطیب بغدادی)، ج ۳۱، ص ۲۹؛ وقایع الایام، ص ۳۲۲ و عیون اخبارالرضا علیهالسلام (شیخ صدوق)، ج ۲، ص ۹۲.
(۵). الارشاد، ص ۵۷۵.
(۶). همان، ص ۵۷۹.
(۷). القاب الرسول و عترته، ص ۶۳.