- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
سال ۶۶ هجرى قمرى
مختار بن ابى عبیده ثقفى وخاندان مبارز وى، به ویژه عمویش سعد بن مسعود، همگى از شیعیان و علاقمندان امام على (ع) و فرزندانش امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)و ازطرفداران و محبان اهل بیت (ع)بودند.
سعد بن مسعود، عموى مختار در ایام خلافت امام على (ع) از جانب آن حضرت، حاکم مدائن شد و در کنار آن حضرت با دشمنانش به نبرد برخاست و در ایام خلافت امام حسن مجتبى(ع) نیز بر این مقام، باقى بود.
در آغاز قیام امام حسین(ع)، مختار از هواداران اصلى آن حضرت در کوفه به شمار مى آمد و به شدت با حکومت یزید مخالفت مى ورزید و هنگامى که مسلم بن عقیل، نماینده امام حسین(ع) وارد کوفه گردید، در خانه مختار، منزل گزید و از همن جا، قیام ضد اموى را رهبرى مى کرد ولى در روز قیام مسلم بن عقیل، که پیش از موعد مقرر به وقوع پیوست، مختار در کوفه نبود و زمانى به کوفه برگشت که مسلم بن عقیل، شهید و عبیدالله بن زیاد بر شهر تسلط کامل یافته بود و مختار به محض ورود به شهر دستگیر و زندانى گردید و با بزرگانى از شیعه، هم چون میثم تمّار، عبدالله بن حارث و بسیارى از دوستداران اهل بیت(ع) در زندان، هم بند شد و روحیه رزمى تازه اى یافت.
عبدالله بن عمر، که همسر صفیه خواهر مختار بود، از دستگیرى وى با اطلاع شد و جهت رهایى وى نامه اى به یزید نوشت و از او تقاضاى خلاصى مختار از بند عبیدالله را نمود.
یزید درخواست وى را پذیرفت و به عبید الله، نامه اى نوشت و دستور داد که مختار را آزاد نماید. عبید الله بن زیاد که قصد اعدام مختار را داشت، به ناچار وى را آزاد کرد ولى دستور داد که از شهر کوفه بیرون رود.
مختار، هنگامى از زندان رهایى یافت که واقعه کربلا و قیام اباعبدالله الحسین(ع) و شهادت آن حضرت و یارانش در کربلا به پایان رسیده بود و او افسوس فراوان مى خورد که چرا توفیق حضور در رکاب آن حضرت را نداشت. مختار از آن پس به سوى حجاز رفت و در مکه با قیام “عبدالله بن زبیر” آشنا شد. وى پس از دیدارهایى با عبدالله بن زبیر، وى را هم فکر و هم عقیده خویش نیافت و بدین جهت از وى جدا شد و به طائف رفت و پس از یک سال، بار دیگر به مکه رفت و با وساطت برخى از شخصیت ها، دوباره با عبدالله بن زبیر دیدار کرد و با او به صورت مشروط بیعت کرد و شرط او این بود که وى، پس از عبدالله بن زبیر بالاترین پست حکومتى را داشته باشد، تا از این طریق به هدف ها و خواسته هایش برسد.
مختار در جریان هجوم “حصین بن نمیر” به مکه و مقاومت سرسختانه عبدالله بن زبیر، در کنار عبدالله بن زبیر بود و شجاعانه با لشکریان شام به نبرد مى پرداخت. سرانجام یزید بن معاویه در سال ۶۴ قمرى به هلاکت رسید و رشته حکومتى امویان از هم پاشید و عبدالله بن زبیر، خود را خلیفه مسلمانان نامید و بسیارى از مناطق اسلامى، از جمله حجاز، عراق، ایران و یمن را در تصرف خویش درآورد. پس از پیروزى عبدالله بن زبیر، مختار دریافت که وى به فکر و رأى خود عمل مى کند و تنها به پیروزى خویش مى اندیشد. بدین جهت، از وى جدا شد و راه عراق را در پیش گرفت و بار دیگر در کوفه ساکن شد.
وى پیش از حرکت به سوى عراق، در حجاز با “محمد بن حنفیه” فرزند امیرمؤمنان(ع) تماس گرفت و هدف هاى خویش را با وى در میان گذاشت.
به همان مقدار که وى به خاندان پیامبر(ص) علاقه نشان مى داد و براى خون خواهى شهیدان آنان قیام مى کرد، به همان اندازه عبدالله بن زبیر، پس از پیروزى، با آنان دشمنى مى نمود و زمینه آزار آنان را فراهم مى کرد.
مختار پس از ورود به کوفه، شیعیان و بزرگان این شهر را به خود دعوت کرد و از آنان درخواست نمود، که جهت گرفتن انتقام خون شهداى کربلا، وى را یارى دهند.
جنایت کاران واقعه کربلا که در کوفه ساکن بوده و با استاندار عبدالله بن زبیر، رفت و آمد داشتند، از فعالیت هاى مختار به هراس افتاده و استاندار را براى دستگیرى وى تحت فشار قرار دادند. بدین جهت، مختار بار دیگر دستگیر شد.
مختار پیش از دستگیرى، با سران توابین، از جمله “سلیمان بن صرد خزاعى” در مبارزه با قاتلان واقعه کربلا، همفکرى و همکارى داشت ولى با شیوه آنان موافق نبود.(۱)
به هر روى، وى در زمان “قیام توابین” در زندان عبدالله بن زبیر به سر مى برد. پس از واقعه شهادت توابین و بازگشت باز ماندگان آن به کوفه، مختار از زندان با آنان تماس گرفت و زمینه قیام خویش را فراهم ساخت. عبدالله بن عمر، بار دیگر بنا به درخواست مختار، براى وى وساطت کرد و از عبدالله بن زبیر تقاضا نمود، که وى را آزاد کنند.
مختار از زندان آزاد شد و به سازماندهى مجدد شیعیان و خون خواهان امام حسین(ع) پرداخت. در همین زمان، عبدالله بن زبیر، طى حکمى “عبدالله بن یزید انصارى” و خزانه دارش ” ابراهیم بن محمد طلحه” را از حکومت کوفه برکنار و ” عبدالله بن مطیع ” که از یاران بسیار نزدیک وى بود، به این مقام منصوب کرد.
گستره دعوت مختار به بصره نیز رسید و تعداد زیادى از شیعیان این شهر پس از زد و خوردهاى متعدد، به کوفه وارد شده و به مختار پیوستند. برخى از بزرگان شیعه و سران قبایل، نسبت به حقانیت دعوت مختار تردید نموده و بدین لحاظ نماینده اى به مدینه فرستاده و از محمد بن حنفیه درباره صحت دعوت مختار استفسار نمودند. محمد بن حنفیه در پاسخ آنان گفت: مختار، وزیر و پشتیبان من است و فرستاده و دوستدار ماست.
پس از این پیام، بسیارى از سران شیعه، از جمله ” ابراهیم بن مالک اشتر نخعى” به او پیوسته و از جهت نیرو و امکانات تقویتش نمودند.پس از آنکه زمینه قیام فراهم آمد، مختار و ابراهیم بن مالک و دیگر سران نهضت، تصمیم گفتند که در شب پنج شنبه، ۱۴ ربیع الاوّل سال ۶۶، قیام را آغاز کرده و حکومت کوفه را به دست گیرند. ولى با برخورد رئیس پلیس کوفه با ابراهیم بن مالک اشتر و کشته شدن رئیس پلیس در روز سه شنبه ۱۲ ربیع الاوّل، عملاً قیام مختار دو روز زودتر از موعد مقرر آغاز گردید.
انقلابیون کوفه، با شعار ” یالثارات الحسین” حرکت خویش را گسترش داده و با نیروهاى عبدالله بن مطیع، نماینده عبدالله بن زبیر به نبرد برخاستند و با شکست دشمن، حکومت کوفه را به دست گرفته و نماینده عبدالله بن زبیر را اخراج کردند.
یاران مختار که عموماً از موالیان و ایرانیان مقیم عراق و شیعیان و دوستداران اهل بیت (ع) بودند، در اندک مدتى بر بخش هایى از عراق تسلط پیدا کردند.
مختار پس از پیروزى، به تعقیب جنایت کاران واقعه کربلا پرداخت و بسیارى از آنان را دستگیر و به سزاى کردارشان رسانید و برخى از آنان را در میدان جنگ به قتل آورد و برخى دیگر را در هنگام شکست، اسیر و به وضع فجیعى به هلاکت رسانید.
وى با این اقدامات خویش، قلب شیعیان و اهل بیت داغدار را شاد کرد و دعاى آنان را بدرقه خویش نمود. ولى مختار با سه جبهه مهم از دشمنانش روبرو بود:
۱- عبدالله بن زبیر، که برادرش مصعب بن زبیر را به جنگ مختار فرستاده بود.
۲- امویان شام که عبیدالله بن زیاد را براى سرکوبى مختار به سوى عراق گسیل کرده بود.
۳- ضد انقلاب داخلى و گردنکشان مخالف اهل بیت (ع) که در کوفه و اطراف آن ساکن بوده و با قیام مختار به شدت مخالفت مى ورزیدند.
سرانجام دشمنان مختار از درون و بیرون، حکومت وى را تحت فشار قرار داده و سپاهیان وى را در چند جبهه درگیر کردند. مصعب بن زبیر که به کوفه هجوم آورده بود، با همکارى ضدانقلاب کوفه، سپاهیان مختار را پس از نبردى سنگین وادار به شکست کرد و در این میان، مختار شجاعانه به قتل رسید.
وى در ۶۷ سالگى و در رمضان سال ۶۷ قمرى، هنگامى که تنها یک سال و نیم از حکومت وى گذشته بود، به شهادت رسید. پس از کشته شدن وى، حدود هفت هزار نفر از یاران وى که در دارالاماره محاصره بودند، همگى دستگیر شده و با قساوت تمام مصعب، کشته شدند.
بدین ترتیب، مختار بن ابى عبیده ثقفى با قیام خونین خود، انتقام خون شهیدان کربلا را از جنایت کاران و قاتلان کربلا گرفت و افرادى چون عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد، شمر بن ذى الجوشن، محمد بن اشعث، حصین بن نمیر، شر حبیل بن ذى الکلاع و بسیارى از آنان را به سزاى کردارشان رسانید.(۲)
پی نوشت:
۱- المنتظم فى التاریخ الامم و الملوک، ج ۶، ص ۲۸؛ تاریخ الطبرى، ج ۵، ص ۵۵۱
۲- نک: ماهیت قیام مختار