- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : < 1 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
طبق آنچه که تاریخ نویسان و راویان حدیث نقل کرده اند:
امام محمد باقر علیه السلام، در صحنه کربلا حضور داشت و برخی سن آن حضرت را در آن هنگام چهار ساله [۱] و عده ای هم دو سال [۲] گفته اند و هنگامی که حضرت به همراه دیگر اسیران کربلاء وارد مجلس یزید ملعون شد؛ و پرخاشگری هایی را از یزید در مقابل پدرش امام سجاد علیه السلام مشاهده کرد.
و چون امام سجاد، زین العابدین علیه السلام در مقابل سخنان زشت و ناپسند یزید ساکت نبود و جواب می داد، یزید با اطرافیان خود مشورت کرد و آنها پیشنهاد قتل حضرت را دادند.
به همین جهت حضرت باقرالعلوم علیه السلام در همان سنین کودکی، پس از مشاهده چنین صحنه ای لب به سخن گشود و خطاب به یزید کرد و فرمود:
ای یزید! پیشنهاد و نظریه اطرافیان تو بر خلاف نظریه ی اطرافیان فرعون می باشد، چون که آن ها در مقابل حرکت و سخن حضرت موسی و هارون علیهماالسلام، گفتند:
ای فرعون! دانشمندان و جادوگران را جمع کن تا موسی و هارون را محکوم نمایند.
ولیکن اطرافیان تو پیشنهاد قتل و کشتار ما را می دهند.
یزید ضمن تعجب از سخنوری و استدلال این کودک خردسال، سؤال کرد: علت و سبب این دو نظریه مخالف در چیست؟!
حضرت باقرالعلوم علیه السلام با کمال شهامت فرمود: آن ها رشید و هوشیار بودند؛ ولی این ها بی فکر و عقب افتاده اند.
و سپس افزود: پیامبران و فرزندانشان را کسی نمی کشد، مگر آن که زنازاده باشد.
پس از آن یزید سرافکنده شد و ساکت ماند؛ و دیگر هیچ عکس العملی از خود نشان نداد. [۳].
پی نوشت:
[۱] معالی السبطین، ج ۳، ص ۲۳.
[۲] حدیقه الشیعه، ج ۲، ص ۱۶۱.
[۳] حدیقه الشیعه: ج ۲، ص ۱۶۱.