- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
حضرت عبدالعظیم (علیه السلام)، از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه ی معصومین (علیهم السلام) و نیز از چهره های بسیار محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به شمار می ورد.
دوران وی، گرچه عصر حاکمیت عباسیان و ایجاد خفقان و سخت گیری نسبت به شیعیان بوده است، ولی مدافعان دین و حافظان مکتب که روایات امامان را ثبت و نقل می کردند، نقش عمده ای در پاسداری و صیانت از فرهنگ والای اهل بیت (علیهم السلام) داشتند.
این بزرگوار نیز یکی از سنگربانان عقیده ی تابناک تشیع محسوب می شود که در حفظ و انتشار سخنان ائمه ی اطهار، سخت کوشا بود و ستایش های فراوان ائمه (علیهم السلام) از وی، نشان دهنده ی شخصیت والای علمی و معنوی ایشان می باشد. در ادامه به معرفی و بیان شخصیت والای ایشان، می پردازیم.
ولادت
حضرت عبدالعظیم حسنی، در چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. ایشان فرزند عبداللّه بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی (علیه السلام) است که نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد.
ادب نسبت به ساحت ائمه (علیهم السلام)
شیخ محمد شریف رازی در کتاب خود، پیرامون ادب حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) نسبت به ساحت ائمه ی معصومین (علیهم السلام)، چنین می نویسد:
«رفتار و عادت کریمانه ی حضرت عبدالعظیم (ع) این بود که هر وقت وارد مجلس حضرت امام جواد (علیه السلام) یا امام هادی (علیه السلام) می شد، با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع، در حالی که دست های خود را از ردا بیرون آورده بود، با کمال ادب به محضر آن امامان، سلام عرض می کرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود می خواند و در کنار خویش می نشاند؛ به حدی که زانوی مبارکش به زانوی مقدس امام می چسبید و امام، از احوال او سوال می کرد که این موجب حسرت و غبطه ی دیگران می شد.»
محمد شریف رازی در ادامه می نویسد: «یکی از جنبه های احترام و تعظیم های امام جواد (ع) و امام هادی (ع) به جناب عبدالعظیم حسنی این بود که هیچ وقت اورا به نام نمی خواندند و پیوسته حضرتش را با کنیه اش که «ابوالقاسم» بود، خطاب می نمودند و علمای ادب می گویند که کنیه برای تعظیم و تکریم و احترام، وضع شده است؛[۱]
لذا به خوبی فهمیده می شود که حضرات ائمه ی معصومین (علیهم السلام) تا چه حدی برای جناب عبدالعظیم، احترام قائل بوده اند و اینها چیزی جز این نیست که تقوا، ورع وعلم توام با عمل حضرت عبدالعظیم (علیه السلام)، باعث شده است که محبوبیت خاصی نزد امامان معصوم بیابد.»
مقام و منزلت حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) از زبان معصومین (علیهم السلام)
شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین» می نویسد: «وقتی که حضرت عبدالعظیم (ع) خدمت امام هادی (علیه السلام) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی.»[۲]
و نیز مولف کتاب «جنه النعیم» می گوید: «شخصی به نام ابا حماد رازی – از شیعیان و موالیان شهر ری – با وجود مشکلات آن زمان به سامرا رفت و خدمت امام زمانش حضرت علی النقی (علیه السلام) رسید و مسائلی را پرسید. امام، ضمن پاسخ به مسائل او، فرمود:
«ای ابا حماد! هرگاه مشکلی از امور دینی برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنی بخواه و سلام مرا به او برسان.»[۳]
حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) در کلام علمای اسلام
سید جلیل القدر، حضرت عبدالعظیم حسنی، در میان فرزندان ائمه ی هدی (علیهم السلام) از مقام و منزلت والایی برخوردار است که غالب دانشمندان و نوابغ عالم اسلام، هر کدام به نوبه ی خود، با عباراتی بدیع و بیاناتی لطیف، او را ستایش کرده اند؛ که بیان برخی از آن ها، موجب معرفت بیشتر به آن حضرت می گردد:
شیخ صدوق (ره) می نویسد: حضرت عبدالعظیم (ع) شخصی خدا پرست، پارسا و پسندیده ی خدا و رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) و مردم بوده است.»[۴]
صاحب بن عباد می گوید:
«عبدالعظیم حسنی (ع) مردی با ورع، پارسا و پرهیزگار و دیندار و خدا پرست، معروف به امانت داری و دارای صداقت لهجه، دانای به امور دین و گویای توحید و عدل بسیار بود. در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و تقوا، بعد از امام زمانش، برتمام معاصران خویش برتری داشته، هیچ کس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعیت و تقلید از حضرات ائمه (علیهم السلام) می نمود و در اولاد و احفاد حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) کسی به قدر مرتبه و مقام او نرسیده است.»[۵]
نجاشی نیز در کتاب «رجال» خود درباره ی شخصیت حضرت عبدالعظیم (ع) می گوید:
«عبدالعظیم (ع) در حال خوف و فرار از خلیفه، وارد شهر ری گردید و در سرداب منزل یکی از شیعیان ساکن شد؛ وی در آن زیر زمین، که مخفی گاه او بود، روزها را روزه می داشت و شب ها را به نماز مشغول می شد.»[۶]
در محضر سه امام
یکی از ویژگی های مهم در زندگی حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) این بود که توفیق یافت محضر پرفیض سه حجت الهی، یعنی امام رضا، امام جواد و امام هادی (علیهم السلام) را درک نماید، از تعالیم آن بزرگواران بهره مند گردد و سخنان و روایات آنان را به نسل های بعد منتقل نماید.
وقتی امام رضا (علیه السلام) در مدینه به سر می برد، برای حضرت عبدالعظیم (ع) امکان دیدار با حضرتش فراهم بود؛ پس از شهادت آن حضرت، که امامت به امام جواد (ع) رسید، در آن مدت که امام نهم در مدینه بود، این سعادت و توفیق همچنان برای حضرت عبدالعظیم (ع) فراهم بود که با آن حضرت، تماس و دیدار داشته باشد و از دانش آن بزرگوار، بهره گیرد. گاهی نیز سوالات خود را به صورت نامه از امام می پرسید و جواب مکتوب امام را دریافت می کرد.
سرشارترین و حساس ترین مقطع حیات حضرت عبدالعظیم (ع)، دوران امام هادی (علیه السلام) بود؛ گرچه امام هادی (ع) بخشی از عمر خویش را در یک منطقه ی حفاظت شده ی نظامی و تحت نظر، در سامرا گذراند و در آن دوران، امکان ارتباط شیعیان با آن حضرت، کمتر و با مشکلاتی همراه بود؛ اما حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) درهمان زمان هم به محضر امام هادی (علیه السلام) می رسید و از او رهنمود می گرفت.
علت هجرت حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) به ری
علت مهاجرت حضرت عبدالعظیم (ع) از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر، جستجو کرد.
خلفای عباسی نسبت به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و شیعیان ائمه (علیهم السلام) بسیار سخت گیری می کردند. یکی از خشن ترین و بد رفتارترین این خلفا، متوکل عباسی بود که دوران خلافتش، نه تنها چندین بار مزار حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را در کربلا تخریب کرد، از زیارت قبر آن حضرت نیز جلوگری می نمود.
امام هادی (علیه السلام) با پنج نفر از خلفای عباسی، از جمله متوکل، هم عصر بود. متوکل، برای مصون ماندن از خشم انقلابی مردم مظلوم و جلوگیری از تجمع شیعه بر محور وجود امام هادی (ع) آن حضرت را از مدینه به سامرا برد، تا تمامی فعالیت ها و ارتباطات آن امام را زیر نظر داشته باشد.
حتی چندین بار ماموران خلیفه به خانه ی امام ریختند و با گستاخی تمام، به تفتیش خانه ی آن حضرت پرداختند. وقتی نسبت به امام معصوم، با آن موقعیت حساس، اینگونه برخوردهای تند وجود داشت، درباره ی پیروان آنان، سختگیری و خطر بیشتری بود.
از آنجا که حضرت عبدالعظیم (علیه السلام)، بعضا خدمت امام هادی (علیه السلام) در سامرا می رسید و از محضرش استفاده می نمود، جاسوسان خلیفه ارتباط ایشان را با امام هادی (ع) گزارش نمودند و در پی آن، خلیفه دستور تعقیب و دستگیری وی را صادر کرد؛
لذا حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) برای مصون ماندن از خطر خلیفه ی عباسی، خود را از چشم ماموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس، رفت و آمد داشت و این وضع ادامه داشت تا اینکه حضرت عبدالعظیم (ع)، به شهر «ری» رسید و در آنجا قصد اقامت نمود.[۷]
حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) در ری
حضرت عبدالعظیم (ع) به صورت یک مسافر ناشناس، وارد ری شد و در محله ی «ساربان» در کوی «سکه الحوالی» به منزل یکی از شیعیان رفت. مدتی در زیر زمین آن خانه به سر می برد و مردم از حضورش بی خبر بودند و تنها افراد انگشت شماری از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در آن محله، مطلع بودند که آنان هم می کوشیدند که این خبر، فاش نشود تا خطری جان ایشان را تهدید نکند.
اما با گذشت زمان، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم (ع) را شناختند و به خانه اش رفت و آمد می کردند تا از علوم و روایاتش بهره گیرند وعطر خاندان عصمت را از او ببویند.[۸]
آری، شیعیان آن خطه، حضرت عبدالعظیم (ع) را یادگاری از امامان خویش می دانستند و پروانه وار به گرد شمع وجودش طواف می کردند و بر موقعیت علمی و دینی او ارج می نهادند و مسائل شرعی و مشکلات دینی خویش را، بوسیله ی او حل می نمودند.
غروب خورشید
روزهای پایانی عمر پر برکت حضرت عبدالعظیم (ع) با بیماری همراه بود. آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت (ع) در آستانه ی محرومیت از وجود پر خیر و برکت این سید کریم، قرار گرفته بودند.
حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) علاوه بر رنجی که از بیماری و غربت و دوری از خویشاوندان می برد، اندوه مصیبت های پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیت عباسیان، برایش جانکاه بود. او با ذکر پیوسته خدا و عبادت به روح خود آرامش می بخشید و بار غربت و بیماری را بردوش می کشید.
بنابر قول مشهور، خورشید فروزان ری، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در پانزدهم شوال ۲۵۲هجری، غروب کرد.[۹]
خبر درگذشت آن بزرگوار، دهان به دهان گشت و مردم شهر، سیاه پوش شدند و بر در خانه ی آن حضرت صدا به گریه و شیون بلند کردند و پس از آنکه پیکر مطهر حضرت عبدالعظیم (ع) در میان خیل عظیم مردم، تشییع و در آن شهر به خاک سپرده شد.
قرن هاست که حرم با شکوه حضرت عبدالعظیم (ع)، با جلوه ای ملکوتی و معنوی که داشته، کهربای جان های مشتاق و دل های پاک بوده است و همواره قلوب اهل معرفت، کبوتر وار برگرد حرمش طواف کرده است.
فضیلت و ثواب زیارت حضرت شاه عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)
فرهنگ زیارت در مکتب شیعه، از شیوه های اساسی احیای نام و یاد بزرگان، عالمان و اولیای خدا است. حضوریافتن در کنار قبور انسان های والا و برجسته، ارج نهادن به پاکی و صداقت و ایمان و جهاد آنان است و نیز الگوگیری از زندگی و الهام جویی از نام و یاد ایشان است.
در روایتی از امام هادی (ع) آمده است که هر کس قبر حضرت عبدالعظیم (ع) را زیارت کند، خداوند بهشت را به او پاداش می دهد.[۱۰]
وهمچنین در نقل دیگری آمده است که مردی از اهل ری، خدمت امام هادی (ع) رسید. امام از او پرسید: کجا بودی؟ گفت: به زیارت سیدالشهدا (ع) رفته بودم. حضرت فرمود: بدان که اگر قبر عبدالعظیم حسنی (ع) را زیارت کنی، گویا حسین بن علی (ع) را زیارت کرده ای.[۱۱]
اینکه زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) پاداش بهشت دارد و یا همچون زیارت کربلا ارزشمنداست، دلیل و نشانه ی مقام والای ایشان در نزد خدا و اهل بیت عصمت (علیهم السلام) است؛ چرا که وی در آن دوران سخت و پرخطر، مطیع امامان بود و فروغ احادیت و کلمات نورانی ائمه ی اطهار (علیهم السلام) را در شهرهای مختلف می گستراند؛ لذا فعالیت او در چنان شرایط خطیری، از ارزش خاصی برخوردار بود.
گوهرهای ناب
حضرت عبدالعظیم (ع) علاوه بر دانش، تقوا، مجاهدت و مقام والای اخلاقی و فضایل معنوی، از موثق ترین راویان احادیث اهل بیت عصمت (ع) بود. نام وی در سلسله ی سند تعدادی از احادیث، در موضوعات تفسیری، فقهی، اخلاقی و اعتقادی می درخشد. در پایان این نوشتار، برخی از احادیثی که حضرت عبدالعظیم (ع) مستقیما از امام معصوم (ع) شنیده است، بیان می کنیم.
رفتار مکتبی
امام رضا (ع) خطاب به حضرت عبدالعظیم (ع) فرمودند: «ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که شیطان را به خودشان راه و سلطه ندهند. آنان را به راستگویی و امانت داری و سکوت و ترک مجادله در کارهای بیهوده و دیدار و توجه به یکدیگر دستور بده؛ چرا که اینها مایه ی نزدیک شدن به من است. خود را مشغول دشمنی با یکدیگر و دریدن هم نکنند؛ من با خودم پیمان بسته ام که هرکس چنین کند و یکی از دوستانم را به خشم آورد، از خدا بخواهم که او را در دنیا به شدیدترین نحو عذاب کند. در آخرت نیز، وی از زیانکاران خواهد بود.»[۱۲]
زیارت امام رضا (علیه السلام)
حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) از امام جواد (ع) روایت می کند که آن حضرت فرمودند: «هر کس پدرم -امام رضا (ع)- را با معرفت به حقش، در طوس زیارت کند، بهشت را نزد خداوند برای او ضمانت می کنم.»[۱۳]
انتظار فرج
حضرت عبدالعظیم (ع) می فرماید: «امام جواد (ع) برای من فرمود: «به درستی که قائم خاندان ما همان مهدی است که واجب است در زمان غیبتش، انتظار او کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد.
سوگند به خدایی که محمد را به رسالت برانگیخت و ما را به امامت مبعوث نمود، اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند، آن روز آنچنان طولانی خواهد شد که مهدی (ع) از پشت پرده ی غیبت ظهور خواهد کرد و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود.
خداوند امور ولی عصر را در یک شب، اصلاح خواهد نمود؛ به همان روشی که امر موسی بن عمران را در یک شب اصلاح کرد. بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.»[۱۴]
پی نوشت ها
[۱] . زندگانی حضرت عبدالعظیم (ع)، ص ۳۰.
[۲] . کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱.
[۳] . اختران فروزان ری، ص ۳۷.
[۴] . من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۸۰.
[۵] . امام زادگان ری، جلد ۱، ص ۷۴.
[۶] . رجال نجاشی، ص ۲۷۴.
[۷] . روح و ریحان، ص ۲۴۸.
[۸] . امام زادگان ری، ج ۱، ص ۱۲۰.
[۹] . همان ، ص ۱۲۲.
[۱۰] . کامل الزیارات، ص ۳۲۴.
[۱۱] . همان، ص ۳۲۴.
[۱۲] . اختصاص، ص ۲۴۷.
[۱۳] . عیون الاخبار، ص ۳۴۱.
[۱۴] . کمال الدین، ج ۱، ص ۱۸۸.
منابع
- ستادی، رضا، آشنایی با حضرت عبدالعظیم (ع) و مصادر شرح حال او، مجله نور علم، شماره ۵۰ و ۵۱، فروردین و تیر ۱۳۷۲ش.
- بر آستان کرامت (زیارت نامه و زندگی نامه حضرت عبدالعظیم و امامزادگان مجاور)، دار الحدیث، ۱۳۹۲ش.
- خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیجا، بی نا، ۱۴۱۳ق.
- طاردی، عزیزالله، عبدالعظیم الحسنی حیاته و مسنده، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۳ش.
- محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه حضرت عبدالعظیم الحسنی، موسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۹۰ش.
- واعظ کجوری، محمدباقر بن اسماعیل، روح و ریحان یا جنه النعیم و العیش السلیم فی احوال السید عبدالعظیم الحسنی، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۲ش.