- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
تداوم و بقای موجودیت تشیع در فراز و نشیب تاریخ بیش از هر چیز مرهون تلاش و مجاهدت علمی عالمان متعهد شیعی است که در طول تاریخ سراسر مظلومیت و رنج شیعه حاملان راستین امانت الهی و تعالیم امامان معصوم (ع) و مرزداران حماسه جاوید شیعه بودند. تشیع مانند هر مذهب و مرام دیگری بیش از هر چیز نیازمند اثبات حقانیت و استحکام پایه های عقیدتی خود است.
و این رسالت بزرگ را عالمان به خوبی به انجام رسانده اند. وجود هزاران منبع تحقیقاتی مکتوب که به رغم نامساعد بودن اوضاع سیاسی در اغلب دورانهای گذشته، به همت عالمان شیعه نگاشته شده است از بیداری و غیرتمندی آنان حکایت می کند.
یکی از درخشانترین چهره های علمی و فلسفی این عرصه حکیم ملا عبد الرزاق لاهیجی، فیلسوف برجسته شیعه است. ما در این نوشتار بر آنیم تا گوشه ای از زوایای زندگی آن بزرگوار را به نظاره نهیم و بحث در این باره را در چند محور پی گیریم.
از زمان تولد ملا عبد الرزاق اطلاعی دقیق در دست نیست و تنها برخی محل تولد ایشان را در شهر لاهیجان بیان کرده اند. (۱)
شاید یکی از علتهای اختلاف نظرها وجود شخصیتهای دیگری است که به همین نام مشهورند. نام آن بزرگمردان به قرار زیر است:
۱. ملا عبد الرزاق بن ملا میرزانکویی شیرازی، معاصر ملا عبد الرزاق لاهیجی.
۲. ملا عبد الرزاق کاشی.
۳ ملا عبد الرزاق رضوی.
۴. ملا عبد الرزاق بن احمد گیلانی.(۲)
۵. ملا عبد الرزاق گیلانی (لاهیجی) پزشک دانشمند و وزیر خان احمد خان گیلانی (متوفی ۹۸۰ق).
۶. عبد الرزاق گیلکی مؤلف رساله اللامع فی شکل الرابع.(۳)
استادان و همدرسان
مهمترین استاد وی که نقش ارزنده ای در شکل گیری علمی آن جناب داشت، فیلسوف نامی، ملا صدرای شیرازی (ره) است. (۴) مؤلف کتاب روضات الجنات ایشان را از شاگردان ممتاز ملا صدرا می داند. (۵) همچنین محقق داماد نیز از جمله اساتید وی نقل شده و غیر این دو بزرگوار اسمی از دیگر اساتید وی به میان نیامده است.
او در اوایل عمر به شهر مقدس قم آمد و در آنجا ساکن شد و محل تدریس خود را مدرسه معصومه (س) قرار داد (۶) و خود مدتها مدرس کلام و فلسفه و علوم دیگر بود. از این رو چون در قم بسیار ماندگار شده به قمی نیز مشهور است.
از مهمترین همدرسان و معاصران آن بزرگوار می توان ملا محسن فیض کاشانی (داماد ملا صدرا) را نام برد. ملا محمد یوسف الموتی و شیخ حسین تنکابنی نیز همدرس و معاصر ایشان بوده اند.
ویژگیهای علمی و فکری
پیوسته حکیمان صاحبنظر و متکلمان صاحب قلم از استقلال فکری برخوردار بوده اند. در این میان حکیم لاهیجی نیز گرچه فیلسوف مشایی و شاگرد میرداماد و صدر المتألهین است هیچگاه بدون تحقیق تابع آنها نبوده و در مسائل فلسفی و اعتقادی دارای بینش و طرز تفکر خاصی بوده است. از این رو در کتاب الکلمات الطیبه میان دو استادش در مورد اصالت وجود و اصالت ماهیه داوری می کند و گاهی دیگر با نقل مطالبی از شیخ الرئیس، فخر رازی، خواجه نصیر طوسی، قوشجی، تفتازانی، عضد الدین ایجی امام الحرمین، گفتار آنان را نقد و بررسی می نماید.
در تمام نوشته های حکیم لاهیجی، آگاهی عمیق وی به افکار و عقاید فلاسفه متکلمان و پیروان ملل و نحل، مذاهب و فرق اسلامی چون اشاعره، مفوضه، کیسانیه و … به طور آشکار به چشم می خورد.
ایشان با وجود احترام فراوان به عقل و برهان در برابر کتاب و سنت تسلیم بود. حکیم لاهیجی از آنان نبود که در دریافت مسائل اعتقادی از کتاب و سنت مانند ظاهریه، حشویه و اخباریه بدون در نظر گرفتن دلایل قطعی عقلی و دلایل اجتهادی نقلی به ظواهر کتاب و سنت بسنده کند. همانان که معتقدند خداوند قابل رؤیت است و شبیه دارد چرا که فرمود: الرحمن علی العرش استوی (۷) (خدا بر عرش جا گرفته است) از سویی وی مانند صوفیه و باطنیه و جمعی از فلاسفه و عرفا نبود که کتاب و سنت را رموزی می دانند که در خور تأویل به انواع تأویلات است. آنها که آیه فانما تولو فثم وجه الله(۸) را به هر نوع عقیده درباره خدا تفسیر می کند. (یعنی به هر سو رو کنید خدا آنجاست).
بلکه با توجه به دلایل قطعی عقلی و نقلی به کتاب و سنت می نگریست و در صورت مخالفت آنها با براهین عقلی آنها را به گونه ای مناسب تأویل می نمود. از همین رو در بسیاری از موارد به نصوص و ظواهر آیات و روایات استدلال می کرد و با دلایل غیر قطعی از آنها دست بر نمی داشت.
آیه الله قاضی طباطبایی ژرفنگری ایشان را چنین می ستاید:
آنان که از محقق لاهیجی نامی برده اند وی را به صفت تحقیق و تدقیق ستودهخ اند، چنانکه در کتاب گوهر مراد ااز روی تحقیق و سخن رانده و مثل بعضی از متکلمین که در کتب خود نهایت درجه تعصب را روا دانسته و از راهنمایی دلیل و برهان عدول و عصبیت و تقلید تمسک به ظاهر صرف، وی را از حق بازداشته است، نبوده و بر صنفی تعصب نکرده و تقلید قومی را روا ندانسته و آنچه دلیل، وی را بر آن راهنمایی کرده قبول فرموده است.ن(۹)
آن بزرگوار هر چند به موجب نیاز شدید جامعه بیشتر تلاشهای قلمی اش را صرف مؤلف کتاب مسائل اعتقادی و کلامی و فلسفی نمود، در علوم عقلی نیز استاد بود. نتایج الافکار درااین باره می گوید:
(ملا عبدالرزاق) در علوم عقلیه و نقلیه از عالی دستگاهان ذی استعداد بوده …(۱۰).
اما اینکه مؤلف ریاض العلماء در مورد ایشان می گوید: در فقه و حدیث و اصول بصیرتی نداشته(۱۱) هیچ درست نیست زیرا: اولا: روش خاص مؤلف ریاض العلماست که حکیمان و فیلسوفان را همه جا صوفی ناوارد به امور دینی و ادبیات عرب معرفی می کند. مثلا درباره ملا رجبعلی تبریزی فیلسوف مشهور عهد صفوی در اصفهان) می نویسد زاهد، فاضل، حکیم، ماهر و صوفی بود اما معرفتی به علوم دینی و ادبی و عربی نداشت! در هر صورت این نسیتهای ناثواب اختصاص به ملا عبدالرزاق ندارد.
البته نباید از یک شخص حکیم و فیلسوف انتظار داشت همانطور که در حکمت و فلسفه استاد است در فقه و اصول و حدیث نیز سرآمد عصر خود باشد. و نامورانی چون میرداماد را باید شخصیتی استثنائی دانست که هم فقه نامی و هم فیلسوفی بزرگ بود. ملا عبدالرزاق خود در دیوانش می گوید:
چه شبها که در حجره خوابم نبود
چه جا داشت نانم که آبم نبود
ز فقه و حدیث و اصول و کلام
ز تفسیر و آداب و حکمت تمام(۱۲)
به علاوه حکیم لاهیجی در برهه ای از قرن یازدهم رئیس حوزه علمیه قم شناخته شد و شاگردی مانند قاضی سعید قمی تربیت کرد. که مدتها قاضی بزرگ شهر مذهبی قم بوده است و همانگونه که آیه الله خویی(ره) در مورد علامه طباطبایی فرموده: او با نوشتن تفسیر و کتابهای علمی و فلسفی مورد نیاز جامعه، خود را قربانی کرده و گرنه مرجع تقلید می شد.(۱۳) حکیم ما نیز با سنگرداری در این بعد اینگونه قربانی شده است.(۱۴)
ویژگی های اخلاقی و اجتماعی
حکیم در برابر جامدین بی حال و صوفیه بی بند و بار، به همه دستورهای شریعت مطهر عمل می کرد و از سویی از شور و حال بندگی خاص خدا بهره ای تمام داشت و از غیر او بریده بود. او برای تکامل روحی و نیل به سعادت واقعی هم از راه ظاهر بهره می گرفت و هم از راه باطن و معتقد بود که همواره شعار یاوران مخلص امامان و عالمان پاکنهاد شریعت چنین بوده است.(۱۵)
عالم باعمل
حکیم لاهیجی با الهام از شریعت پاک محمدی(ص)، علم ار با عمل جمع کرده و معتقد بود علمی که عمل با آن نباشد خود حجاب بزرگی است برای تباهی انسان. ملا عبدالرزاق به زیور فضائل روحانی و علیه کمالات نفسانی آراسته و شاهد علم را به زیور علم پیراسته دل نشین و نمکین بوده.(۱۶)
ملا عبدالرزاق همچون برخی گوشه نشینی و رهبانیت را اختیار نکرد بلکه برای انجام تکلیف الهی پیوسته مانند مردم و در کنار آنان بود در این باره گفته اند:
… با وجود صلاح و تزکیه باطن، مخالطت به جمیع طوایف می نموده و با کمال ذوق و شوق به صحبت جوانان ضبط حالت خود به قوت تقوا و پرهیزگاری نموده، آلوده تهمت و فساد هم نشد.(۱۷)
در گفتار دیگران
میرزا محمد باقر خوانساری در کتاب روضات الجنات می گوید:
ایشان فاضلی متکلم و حکیمی متشرع و ادیبی محقق و خردمندی نکته سنج بلکه در انشا و شعر و منطق وارد بود.(۱۸)
در قصص الخاقانی آمده است که:
ازجمله حکمای برهان آفرین افلاطون قرین، حضرت مولانا عبدالرزاق است که فی مابین حکما و علماء در دانایی طاق و در فضیلت مشهور آفاق است. جناب معظم الیه لاهیجی الاصل و در فن حکمت دانی از اجله حکمای عصر صاحب قرانی (شاه عباس دوم) است. در علم شعر نیز که شمه ای از کمالات اوست زبر دست است. از تخلص آن مرتاض در سخنوری فیاض است ….(۱۹)
استاد سید جلال الدین آشتیانی در باره ایشان چنین می نویسد: یکی از اساتید بزرگ فلسفه و حکمت و کلام در دوران اخیر فیلسوف علامه و حکیم متأله آخوند ملا عبد الرزاق لاهیجی است که از اعاظم تلامیذ آخوند ملا صدرا و از اجله محققان عصر خود در حکمت مشاء و اشراق و یکی از بزرگترین متکلمان در چهار قرن اخیر بلکه یکی از محققترین متکلمان در دوره اسلامی می باشد … در بین محققان بعد از خواجه به جز ملا صدرا و میر داماد به عقیده نگارنده نظیر ندارد ولی همانگونه که استاد ما آقای میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی فرموده است: مقامات و مراتب علمی و قدر این فیلسوف مخفی مانده است.(۲۰)
راز حکیمانه
مصاحبت با پادشاهان و اهدای کتاب به آنان با توجه به شرایط زمان و مکان چه بسا در عصری عملی ضد ارزش و در ایامی چاره پیش برد اهداف نیک باشد. زمانی که در دوره صفویه شیعیان پس از قرنها دربدری و قتل و عام به حکومت رسیده بودند که می توانستند آزادانه به ترویج فرهنگ تشیع پرداخته، به آن عمل می کنند و از گزند دشمنان در امان بمانند و بر همین اساس بود که خواجه نصیر وزیر هلاکو و محقق کرکی قاضی القضات و صدر العلمای شام تهماسب و علامه محمد باقر مجلسی و شیخ بهائی، شیخ الاسلام سلطان حسین و شاه عباس صفوی.(۲۱)
امام خمینی(ره) در این باره می فرماید:
می بینیم یک طائفه از علماء برای ترویج دیانت و ترویج مذهب حق متسل شده اند به سلاطین و آنها را وادار به ترویج اسلام و مذهب تشیع کرده اند اینها آخوندهای درباری نبوده اند. اینها اغراض دینی داشته اند. نباید یک کسی تا به گوشش خورد که مثلا مجلسی محقق ثانی، شیخ بهائی- رضوان الله علیهم با اینها روابط داشتند و همراهی شان م می کردند، خیال کنند که اینها مانده بودند برای جاه و اینکه شاه به آنها عنابتی داشته باشد. این حرفها نبوده آنها گذشت کرده اند برای اینکه این مذهب را به وسیله آنها در محیطی که اجازه می گرفتند تا ۶ ماه دیگر حضرت امیر را سب کنند، ترویج نمایند.(۲۲)
آیا آن حکیم صوفی مشرب بود
حکیم ملا عبد الرزاق لاهیجی به معنی واقعی عارف بود و بی بند و باری در غالب قلندری و مرشد و مریدی را سخت دشمن می داشت. شهید محراب آیه الله قاضی طباطبایی(ره) در مقدمه چاپ نشده اش به کتاب گوهر مراد ضمن توضیح این مطلب می گوید: همه عالمان ربانی، عارف و صوفی صافی بوده اند ولی در زمان دولت صفویه نظر به اینکه تصوف به معنی بی بند و باری در قالب قلندری و پیری و مریدی و دریوزگی و شلختگی وضع ناهنجاری پیدا کرده بود گروهی از عالمان ظاهری هر کس را که حالت عارفانه و از غیر خدا بریدن داشت به تصوف – به این معین – متهم می کردند چنانکه شیخ بهایی و ملا صدرا و حکیم لاهیجی از این گونه نسبتهای ناروا در امان نماندند از آن جمله میرزا عبدالله افندی مؤلف ریاض العلماء درباره بسیاری از بزرگان چنین نسبتهایی داده و درباره حکیم لاهیجی نیز نوشته: او صوفی مشرب بود.(۲۳) در صورتی که او از علمای ربانی و جامع علوم ظاهر و باطنی و از عرفای الهی است نه از صوفیه ساختگی و بازیچه اغراض شوم. آنگاه اضافه می فرماید:
غرض ما از عرفا و صوفیه آن علمای ربانی و عرفای الهی هستند که به ریاضات شرعی و مجاهدات نفسانی از هوا و هوس نفس رسته و دل در محبت خدا بسته و سر بر آستانه مطابعت طریقه محمد و آل محمد(ع) گذاشته و طریق مخالفان آنها را هشته و خداوند عالم درهای حکمت و معارف را به رویشان گشوده و قلوبشان را به نور معرفت منور کرده و دلشان را مخزن علوم الهی نموده و ایشان هم از ما سوی الله صرفنظر کرده اند و فکر و ذکرشان به عیر از خدا چیز دیگری نیست … .(۲۴)
تألیفات
ملا عبد الرزاق لاهیجی طی عمر گرانقدر خود خدمات شایانی به فرهنگ و جامعه علمی نمود و عمر خود را احیای معارف اسلامی گذراند و به موجب نیاز حیاتی جامعه بیشتر تلاشهای قلمی خود را صرف مسائل اعتقادی و کلامی و فلسفی نمود. آثار و کتب باقیمانده از این فیلسوف گرانقدر جزو نفیسترین آثار فلسفی و کلامی به شمار می رود در اینجا به آنها اشاره می کنیم:
۱- گوهر مراد
این کتاب جامع ترین تألیفات ایشان است که شامل عمده ترین مسائل کلام و حکمت و اخلاق و عرفان و اصول خمسه است.
آیه الله رفیعی قزوینی در تجلیل از انی کتاب می نویسد:
کتاب مستطاب گوهر مراد که مؤلف آن مرحوم حکیم کامل مولانا عبدالرزاق لاهیجی(ره) است کتاب مرغوب و مطبوع است و در تحقیق مسائل دینیه و معارف الهیه وحید و فرید است.(۲۵)
آیه الله قاضی طباطبایی نیز درباره آن می نویسد:
از اشهر تألیفات محقق لاهیجی کتاب گوهر مراد است که به زبان فارسی با عبارات سلیس و دل پذیر تألیف فرموده است و از نفیسترین کتبی است که به زبان فارسی در اصول دین و معارف الهیه و عقاید دینیه اسلامیه نوشته شده است.(۲۶)
۲- شورا
این کتاب که شرحی است بر تجرید الاعتقاد خواجه نصیر الدین طوسی نزد علاقه مندان فلسفه شهرتی به سزا دارد و مانند گوهر مراد و شوارق از جمله تصانیف محققانه اوست.(۲۷)
آیه الله جوادی آملی در مورد جایگاه این کتاب می گوید:
صاحب شوارق تقریبا مهمترین کتاب کلامی شیعه را تألیف کرد.(۲۸)
۳- سرمایه ایمان
گزیده ای از گوهر مراد و حاوی تمام ابواب اعتقادات است.
۴- حاشیه بر شرح اشارات
متن آن تألیف ابن سینا و شرح آن از خواجه نصیر طوسی است استاد سید جلال الدین آشتیانی این تألیف را حاکی از عظمت مقام علمی مؤلف آن می داند.
۵- حواشی بر تعلیقات حکیم خفری بر الهیات شرح تجرید.
۶- الکلمات الطیبه.
در داوری میان میر داماد و ملا صدرا نسبت به موضوع اصالت ماهیت و وجود.
۷- رساله فی حدوث العالم.
۸- حاشیه جواهر و اعراض شرح تجرید قوشجی.
۹- حاشیه بر حاشیه ملا عبدالله یزدی بر تذهیب منطق.
۱۰- مشارق الالهام فی شرح تجرید الکلام
۱۱- دیوان شعر، حاوی دوازده هزار بیت.
شاگردان
از جمله شاگردان فاضلی که وی تربیت کدر یکی فرزند بزرگش آقا میرزا حسن(مؤلف کتاب جمال الصالحین و حکیم قاضی سعید قمی است.(۲۹)
علامه تهرانی در مورد شاگردان آن بزرگوار می گوید:
پسرش ملا حسن مؤلف کتاب شمع الیقین و پسر دیگرش ملا محمد باقر از شاگردان پدر، مؤلف ترجمه بصائر است که آن را در سال ۱۰۸۳ در شاه جهان آباد(دهلی) نوشته و دیگر از شاگردان او قاضی سعید قمی است.(۳۰)
به یقین ایشتان شاگردان دیگری نیز تربیت کرده که نامشان در تراجم ذکر نشده است.
فرزندان
فرزندان آن بزرگوار را سه تن ذکر کرده اند که بر قرار ذیل می باشد:
۱- میرزا حسن لاهیجی. گویا فرزند بزرگش بوده و وارث مکتب پدر و جانشین وی در تدریس علوم عقلی و چه بسا عهده دار تولیت مدرسه آستانه قم بوده است.
۲- ملا محمد باقر.
۳- میرزا ابراهیم. که برخی او را مؤلف کتاب القواعد الحکمیه و الکلامیه می دانند. (۳۱)
وفات
سال وفات ایشان به طور دقیق معلوم نیست. برخی چون مؤلف روضات الجنات (۳۲) و اعیان الشیعه (۳۳) تاریخ وفات ایشان را سال ۱۰۵۱ (یک سال بعد از وفات استادش ملا صدرا) می دانند و برخی دیگر مثل استاد علامه تهرانی در اعلام الشیعه (۳۴) و مؤلف ریحانه الادب (۳۵) وفات وی را سال ۱۰۷۲ یاد کرده اند اما با در نظر گرفتن تاریخ به حکومت رسیدن شاه عباس دوم (۱۰۵۲ – ۱۰۷۷ هجری) و این که کتاب گوهر مراد به او اهدا شده ضعف نظر اول روشن می شود و تاریخ دومی تأیید می شود. چون بر طبق تاریخ نخست شاه عباس یک سال بعد از مرگ ملا عبد الرزاق به سلطنت رسید و اهداء کتاب به عنوان سلطان به او ممکن نخواهد بود. (۳۶) از سوی دیگر وی گوهر مراد را در سال ۱۰۵۸ تلخیص کرد و آن را سرمایه ایمان نام گذاشت (۳۷) و طبعا این کار با فوت او در سال ۱۰۵۱ سازگار نخواهد بود. پس صحیحتر این است که وی در سال ۱۰۷۲ (در قم) وفات کرده باشد.
مدفن
بعد از رحلت آن بزرگمند جنازه اش در قبرستان بزرگ شیخان دفن گردید. (۳۸)
در مقدمه طبع جدید گوهر مراد چنین آمده که:
حدود پنجاه سال قبل هنگامی که آن قسمت قبرستان در مسیر خیابان قرار گرفت بقایای جنازه را به صحن بزرگ حضرت معصومه (س) منتقل و جلوی حجره ای که اکنون شهید دکتر مفتح در آن مدفون است -ده قدم به سوی داخل صحن حرم- دفن کردند. البته قبلا بر سر قبرش سنگی نصب بود ولی اکنون که سنگهای قبور را در پی یکسان سازی صحن از بین برده اند هیچ آثاری از آن باقی نمی باشد و آن قبری که کنار خیابان ارم نزدیک اول چهارمردان قرار دارد و سنگی نیز روی آن نصب شده است مربوط به فرزندش میرزا حسن (مؤلف شمع الیقین) می باشد. (۳۹)
پی نوشت:
۱- بزرگان تنکابن، ص ۹۱.
۲- روضات الجنات، ص ۴.
۳- مفاخر اسلام، ج ۷، ص ۴۳۰.
۴- اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۴۷۰ – ریاض العلماء، ج ۳، ص ۱۱۴.
۵- روضات الجنات، ج ۴، ص ۱۹۶.
۶- اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۴۷۰ – ریاض العلماء، ج ۳، ص ۱۱۴ – روضات الجنات، ج ۴، ص ۱۹۶.
۷- طه/ ۵.
۸- بقره/ ۱۱۵.
۹- مقدمه مجموع الرسائل و مقالات فلسفی آیت الله رفیعی، ص ۱۶، به نقل از مقدمه طبع جدید گوهر مراد، ص ۱۱.
۱۰- نتایج الافکار، ص ۵۳۶ به نقل از مفاخر اسلام، ج ۷.
۱۱- روضات العلماء، ج ۳، ص ۱۱۴.
۱۲- مفاخر الاسلام، ج ۷، ص ۲۸ – ۲۷ با تلخیص.
۱۳- سخنرانی شهید آیت الله مطهری در کتاب گفتار ماه سال سوم، ص ۴۷.
۱۴- مقدمه طبع جدید گوهر مراد، آقای قربانی، ص ۳.
۱۵- همان، ص ۸ – ۵ با تلخیص.
۱۶- تذکره نصر آبادی، با تصحیح و مقابله با استاد فقید وحید دستگردی، ص ۱۵۶.
۱۷- تذکره نصر آبادی، با تصحیح و مقابله با استاد فقید وحید دستگردی، ص ۱۵۶.
۱۸- روضات الجنات، ج ۴، ص ۱۹۶.
۱۹- قصص الخاقانی، ج ۲ ولی قلی بیک شاملوی هر وی به نقل از مفاخر اسلام، ج ۷، ص ۲۳.
۲۰- منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ج ۱، ص ۲۷۲.
۲۱- مقدمه طبع جدید گوهر مراد، آقای قربانی، ص ۱۳.
۲۲- کوثر، ج ۱، ص ۳۰۳.
۲۳- ریاض العلماء، ج ۳، ص ۱۱۴.
۲۴- مقدمه چاپ نشده به گوهر مراد به نقل از طبع جدید گوهر مراد، آقای قربانی، ص ۱۰ – ۹.
۲۵- مقدمه مجموع رسائل و مقالات فلسفی آیت الله رفیعی، ص ۱۷ به نقل از مقدمه طبع جدید گوهر مراد، آقای قربانی، ص ۱۱.
۲۶- همان.
۲۷- ریاض العارفین، چاپ آفتاب تهران، ص ۳۹۱.
۲۸- کلام جدید در گذر اندیشه ها، ص ۲۲.
۲۹- ریاض العلماء، ج ۳، ص ۱۱۴ – روضات الجنات، ج ۴، ص ۱۹۷.
۳۰- الروضه النضره. ص ۳۱۸ – ۳۱۹ به نقل از مفاخر اسلام، ج ۷، ص ۳۰.
۳۱- مفاخر اسلام، ج ۷، ص ۳۵.
۳۲- روضات الجنات، ج ۴، ص ۱۹۶.
۳۳- اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۴۷۱.
۳۴- اعلام الشیعه، به نقل از مفاخر اسلام، ج ۷، ص ۲۱.
۳۵- ریحانه الادب، ج ۴، ص ۳۶۳.
۳۶- همان.
۳۷- همان – الذریعه، ج ۱۸، ص ۲۵۰.
۳۸- ریحانه الادب، ج ۴، ص ۳۶۳.
۳۹- مقدمه طبع جدید گوهر مراد، آقای قربانی، ص ۵ – ۴.
حکیم آزاده