- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
ولادت
ایشان سوم خرداد ۱۳۱۷ (هـ.ش) در خانوادهای روحانی در اصفهان چشم به جهان میگشایند وتا سن هفت سالگی در شهر اصفهان سکونت داشته و پس از آن به همراه خانواده به قم و پس از مدت کوتاهی به نجف اشرف نقل مکان می نمایند و در مکتب مشغول تحصیل میشوند و تا حد قرائت قرآن و نهجالبلاغه را در مکتبخانه فرامیگیرند.
حدود ده سالگی با مرحوم پدرشان حضرت آیت الله علی قدیری(ره) به قم مراجعت نموده و در این شهر نیز به تحصیلات ابتدائی در مکتب و مدرسه پرداخته و پس ازیکسال به اصفهان باز میگردند. پدر ایشان از علمای معروف اصفهان که سال ۱۲۹۰ هجری شمسی متولد و سالهای متمادی درحوزههای علمیه قم و نجف و اصفهان و کرمانشاه به تدریس اشتغال داشته و عمر شریف خویش را در تحصیل و تدریس و تربیت شاگردانی همچون آیت الله دکتر بهشتی گذرانیده و در اوائل نهضت جزء یاران امام خمینی(ره) محسوب میشدند و مسئول استفتائات آن حضرت بودند. ایشان بعد از رحلت آیت الله العظمی بروجردی(ره) به ترویج مرجعیت امام خمینی(ره) پرداختند و تا آخر عمر شریف خویش تبعیت و اطاعت از آنحضرت را واجب میدانستند. و پس از عمری تلاش و مجاهدت در راه خدا در ۱۲جمادیالاولی ۱۴۰۷ (هـ.ق) مصادف با ۲۳ دی ماه ۱۳۶۵ (هـ.ش) دارفانی را وداع گفتند و در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه(س) در قم آرمیدند.
با استعداد فراوان و هوش سرشار خویش در اصفهان تحصیلات جدید را تاحد دیپلم ریاضی ادامه داده و در کنار آن دروس حوزوی را نیز نزد پدر و شاگردان ایشان میآموزند. به طوری که وقتی به حد دیپلم ریاضی میرسند در کنار آن مغنی و حاشیه را به اتمام میرسانند.
سیوطی و مغنی را نزد بعضی فضلای اصفهان و حاشیه و پس از آن معالم را نزد پدر بزرگوار و مختصر و قسمتی از مطول را خدمت بعضی فضلاء فرا میگیرند.
عزیمت به نجف اشرف
در سال ۱۳۳۷ (هـ.ش) برای ادامه تحصیل به نجف میروند و در آنجا از محضر اساتید بزرگی بهره میبرند.
حدود بیست سال در نجف از ایشان شخصیت ممتازی میسازد که بزرگانی همچون امام خمینی(ره) به امر شهادت دادهاند.
خود ایشان دراین باره چنین می فرمایند:
زمانی که مرحوم پدرم بدستور مرحوم آیت الله بروجردی(ره) به باختران رفتند من هم رفتم سپس از آنجا به نجف اشرف رفتم و بقیه سطح را نزد مدرسین نجف خواندم. لمعه و قوانین را نزد مدرسین آن وقت نجف و قسمتی ازقوانین که خوانده نمیشد را نزد مدرس خصوصی از جمله مرحوم شهید مدنی(ره) خواندهام.
رسائل و مکاسب را نزد حضرت آیت الله سید مرتضی خلخالی و مرحوم آیت الله آقا شیخ صدرا بادکوبی و مرحوم آیت الله آقا سید محمد باقر محلاتی و دو جلد کفآیه را خدمت آیت الله سید مرتضی خلخالی و مرحوم آیت الله آقا شیخ صدرا بادکوبی خواندهام،تفسیر را در خدمت مرحوم شهید مدنی رضوانالله تعالی علیه و فلسفه در حد منظومه و قسمتی اسفار را خدمت اساتیدی مثل مرحوم آقا شیخ صدرا خواندهام و سپس به درس خارج آقایان علمای نجف شرکت نمودم.
یک دوره و نیم اصول از آیت الله خوئی و تقریبا نصف دوره از مرحوم آیت الله میرزا باقر زنجانی و مقداری از مرحوم آیت الله حلی و فقه عمده طهارت و صلاه، را از آیت الله خوئی فراگرفتم و دروس ایشان را ازسال ۱۳۴۰(هـ.ش) نوشتهام.
بسیاری از مباحث معاملات را نزد مرحوم آیت الله زنجانی و مرحوم آیت الله حکیم و درس خصوصی نزد مرحوم آیت الله فانی داشتهام و در مواقعی که به قم میآمدم درس مراجع قم و قبلاً درس مرحوم آیت الله داماد را هم دیدهام.
شرکت در درس حضرت امام خمینی(قدس سره)
آنچه از عملکرد و بیانات این فقیه وارسته محسوس و مشهود بود عشق و ارادت خالصانه به امام خمینی(ره) بود.
ایشان که سالهای زیاد و متوالی درس مرحوم آیت الله العظمی خوئی(ره) ودیگر بزرگان را درک کرده بودند در این میان امام خمینی(ره) برای آن بزرگوار جاذبه فوقالعادهای داشته است چنانچه در بیانی میفرمایند:
حدود سالهای ۸۷-۷۹ قمری از نجف اشرف به ایران آمدم در درس ایشان در مسجد سلماسی قم شرکت کردم در آن وقت درس آنحضرت مکاسب محرمه بود و اولین زیارت من از ایشان آنجا بود که هم وقار آنحضرت و هم عظمت جلسه درس که در آنوقت بجز درس مرحوم آیت الله بروجردی(قدسسره) نظیر نداشت، مرا تحت تأثیر قرارداد، در نجف در زمره خدمتگزاران ایشان درآمدم و در بیت شریف و درس و بعضی مجالس دیگر استفاده شایان می کردم،عقیدهام این شد که لطفالهی شامل حال ما شده که درآن زمان محضر مبارک ایشان را درک کردهایم و عقیده داشتم که اگر درک این محضر نبود من ازنجف بهرهای نداشتم.
هنوز کلام ایشان را که در بیان عظمت و قدرشناسی آثار امام(ره) بیان میفرمودند به خاطر دارم که به یکی ازفضلاء می فرمودند:
ما اگرهنرکنیم تحریرالوسیله حضرت امام(ره) را بفهمیم و یا در سفارشی که برای تقلید از مرحوم امام(ره) میفرمودند: تقلید از امام خمینی(ره) سرقفلی دارد و یا به عنوان افتخاری برای خویش مکرر عنوان میفرمودند: من در نجف در دوازده سال به طور متوسط روزی دو الی سه ساعت امام(ره) را درک میکردم.
فعال در صحنه علم
قبل از ورود امام(ره) نجف اشرف، به تدریس دروس در حوزه علمیه مشغول و با تدریس دروس سطح درنجف و قم آنهم بدلیل اینکه فائده سطح را برای طلاب بیشتر میدانند بتربیت شاگردان میپردازند.
حدود ده سال خارج فقه و اصول را در قم تدریس مینمایند و این امر را تا پایان عمر پربرکت خویش ادامه میدهند.
از سال ۱۳۵۰ (هـ.ش) به عضویت هیئت استفتائات حضرت امام(ره) و بدستور ایشان در میآیند که از آثار آن چند دوره مناسک حج امام(ره) به چند چاپ و همچنین مختصر توضیح المسائل و منتخب توضیحالمسائل و استفتائات حضرت امام(ره) را میتوان نام برد.
ایشان حدود بیست سال درنجف اشرف زحمات فراوانی در درس و بحث متحمل میشوند به همین جهت است امام(ره) درباره ایشان میفرمایند:
زحمات شما را در درس و بحث و کمکهای شما را در تمام زمینهها فراموش نمیکنم.
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی از طرف امام خمینی(ره) مأمور میشوند تا با انتخاب عدهای مسئولیت بخش استفتائات را عهده گیرند که این حضور و به تعبیر خودشان خدمتگذاری در دفتر امام(ره) تا رحلت آن بزرگوار ادامه داشته است.
ایشان بعد از رحلت امام راحل عظیم الشأن در دفتر حضرت آیت الله اراکی(ره) مشغول فعالیت میشوند.
بعد از ایشان نیزدر دفتر مقام معظم رهبری و نیز مدتی در دفترحضرت آیت الله بهجت(ره) در همان بخش استفتائات به خدمت ادامه میدهند.
ایشان در نجف اشرف هیجده سال در بحث خارج فقه و اصول آیت الله خوئی(ره) و دوازده سال درس بیع امام خمینی(ره) را شرکت داشته اند که حاصل آن آثاری است که به طبع رسیده است و عبارتند از:
۱- رساله فی الوضع و الاستعمال(اصول)
۲- البحث فی رسالات عشر(فقه و اصول)
۳- البیع که تقریرات درس حضرت امام(ره) است.
۴- الاجاره(فقه) که درس خارج ایشان بعد از انقلاب است
۵- حاشیه علیالعروه الوثقی(فقه)
۶- التمیم(فقه)
۷- المباحث فی علم الاصول که به عنوان کتاب سال۱۳۸۲ازسوی حوزه علمیه معرفی گردید و به تعبیر خود ایشان حاصل یک عمراست.
۸-مناسک حج
۹- مقالاتی تحت عنوان بحثی در نماز جمعه و بحثی در صلاه مسافر و بحثهای دیگر که در مجلات منتشر شده است.
فعالیتهای سیاسی در نجف اشرف
از ایشان به عنوان یکی از دوستان دوران غربت امام(ره) یاد میشود، دورانی با شرایط خاص و دشوار، همچنانکه آیت الله قدیری در یکی از سخنرانیها خویش در قبل از انقلاب به سختی های آن دوران این گونه اشاره می کنند و می فرمایند: الان پانزده سال است که امام خمینی را به جرم اینکه گفته است شما در مقابل احکام اسلام خاضع بشوید از وطن و خانه اش تبعید کرده اند، من در نجف حاضر و ناظر بودم، خدا می داند در این چند سال چقدر رنج برده و زحمت کشیده و خون دل خورده است.
ایشان از وقت ورود امام خمینی(ره) به عراق از ترکیه به خدمت آن بزرگوار درمیآیند و به صورت یار و دوستی صمیمی در کنار امام(ره) قرار میگیرند.
در مراسم استقبال و همراهی امام(ره) در رفتن سامرا و برگشتن به کاظمین و تشرف به کربلا و نجف شرکت مینمایند و با شرکت در درس امام(ره) و پرداختن به فعالیتهای سیاسی مورد رضایت حضرت امام(ره) به یاری آن حضرت می پردازند.
از جمله فعالیتهای سیاسی میتوان به مبارزه با جشنهای تاجگذاری شاه معدوم و یا رد قرآن آریا مهر به کنسولگری اشاره کرد که توضیح جریان اخیر خالی از لطف نیست.
رد قرآن آریا مهر به کنسولگری
حکومت شاه خائن برای طلاب در مدرسه آیت الله بروجردی(ره) در نجف قرآن میفرستد،درآن زمان نماز جماعت به امامت امام خمینی(ره) در آن مدرسه برگزار می شد.
جمعی از طلاب به همراه آیت الله قدیری(ره) تصمیم میگیرند قرآن را به کنسولگری ایران درعراق برگردانند که دردوران خفقان آن زمان کاری بس دشوار بوده و نیازبه جسارت و شجاعت زیادی داشته است.
ایشان به همراه نه نفر از دوستان قرآن را به کنسولگری وقت برده و آن را روی میز سر کنسول می گذارند و می گویند: طلاب این قرآن را نمی خواهند.
سرکنسول در جملهای میگوید: طلاب قرآن را نمیخواهند، باشد، برایشان تورات می فرستیم! آیت الله قدیری(ره) در جواب میفرمایند: ما قرآن را میخواهیم، ما قرآن آریا مهر را نمیخواهیم ، تورات برای شماست،برای ما می فرستید؟
ایشان میفرمودند: امام(ره) برای هرکس به اندازه حد و فائدهای که برای اسلام داشت احترام قائل بودند. به همین جهت در ابتدا ورود بعضی، برای احترام با سراشاره می فرمودند و برای بعضی دیگر نیم خیر میشدند و اگر به تمام قد برای شخصی و یا گروهی میایستادند معلوم میشد فائده او و یا آن اشخاص برای اسلام زیاد است.
ایشان میفرمودند: قرآن آریا مهر را به کنسولگری دادیم و به محضر امام(ره) آمدیم در ابتدای ورود امام(ره) که از این کار بسیار خوشحال شده بودند، تمام قد جلوی ما ایستادند و تجلیل فرمودند.
در خاطرهای از ایشان مانده است که وقتی امام(ره) بعد از انقلاب به قم تشریف آورده بودند در محل اقامت به دیدن ایشان رفتم وقتی وارد جلسه شدم امام از جا بلند شدند و در کنار خویش جا باز کردند وبه من اشاره فرمودند که در کنار ایشان بنشینم اما من همان دم در نشستم.
اینها همه حاکی از این است شاگرد امام(ره) همان مشی و روش امام(ره) را در خدا محور بودن درپیش میگیرند و تا آخر عمر به همین روش سپری میکنند که حقیقتاً عاش سعیداً و مات سعیداً.
آیت الله قدیری برای رفتن به سفر حج آماده شده بودند و قرار بود که از پاویون فرودگاه مهرآباد عازم سفر حج شوند اما بعلت تخریب جلو منزل وسیله برای انتقال ایشان به فرودگاه مهیا نبود با کمال سادگی فرمودند: ساک مرا تا محل ایستادن ماشینهای عمومی بیاور و بعد با همان سادگی با اتوبوس به تهران رفتند تا از پاویون فرودگاه به سفر حج مشرف شوند.
اینها همه نبودن در قید و بند دنیا را میرساند، آری ایشان واقعاً باور کرده بودند که همه چیز ما از خداست و همه چیز را باید در راه خدا بدهیم.
مدتی بود که به علت کسالت درهیچ جلسهای با حضرت آیت الله خامنهای مدظله العالی شرکت نکرده بودند، به ایشان عرض کردم که آقا جلسه دارند شرکت در جلسه برای شما خوب است. از من سئوال کردند در این جلسه بخصوص چه ضرورتی دارد که شرکت کنم؟ عرض کردم همه آقایان هستند شما هم شرکت داشته باشید که کسی نگوید که فلانی نیامده است!
فرمودند: عجب قصد قربت برایم درست میکنی! یعنی حتی برای شرکت در این گونه جلسات نیز قصد قربت میکردند و از عملکرد ایشان نیز مشهود بود که به فکر رضایت الهی است نه رضایت بنده خدا.
آنان که همه چیزشان را از خدا میدانند، عزم برای تقرب الهی تمام وجودشان را میگیرد، و نامی ماندگار ازخود به جا میگذارند و آنان که در کوچه و پس کوچههای گذر زمان خود را گم می کنند و به این دنیای فانی دل می سپارند دنیا و آخرت را از دست می دهند.
آری امام خمینی(ره) درس درست زیستن را دقیق و درست به شاگردان واقعی خویش داده بودند و آنان نیز با عمل به این نسخه حیات بخش که بر گرفته ازمتن اسلام ناب محمدی(ص) بود، به او اقتدا نموده و سعادت دارین را برای خویش خریدند.
فعالیتهای سیاسی قبل و بعد از انقلاب در ایران
قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی از نجف به قم عزیمت نموده، و به مبارزه علیه رژیم منحوس پهلوی مبادرت مینمایند و با سخنرانی های شجاعانه خویش در دوران خفقان رژیم شاه خائن سعی میکنند که چهره واقعی حکومت وقت را به مردم نشان داده و باعث وحدت بین آحاد مردم شوند،از یادها نمیرود که پس یکی از سخنرانیها مأموران شاه قصد دستگیری ایشان را میکنند که با دخالت مردم موفق به این امر نمیشوند.
با پیروزی انقلاب اسلامی با حکم امام خمینی(ره) به سمت امامت جمعه بخش رویدشت اصفهان منصوب میشوند.ایشان مرکز فعالیتهای خویش را در این بخش در روستای کفران که وطن اباء و اجداد ایشان نیز محسوب می گشت ، قرار می دهند و به تبلیغ و ترویج خط ولایت و اسلام ناب محمدی (ص) در این منطقه می پردازند و به سبب تلاش ایشان و سایر علما در این منطقه در ایجاد فرهنگ دینی، از این روستا و مناطق دیگر شهدای زیادی تقدیم اسلام و انقلاب میشود . ایشان قبل و بعد از انقلاب در این محل به حل مشکلات مردم و فعالیتهای عمرانی از قبیل ساخت مسجد و حسینیه و حمام عمومی مبادرت مینمایند و اکنون نام نیکوی وی بر سر زبانها در آن محل نتیجه تلاش های خالصانه آن عالم بزرگوار است.
آیت الله قدیری علاوه بر مراتب علمی عالی سالیان طولانی در نجف و اصفهان اهل منبر و ذکر مصیبت سید الشهداء حضرت ابا عبد الله الحسین و اهل بیت(علیهم السلام) بودند، به نحویی که شیرینی منبرها و ذکر مصیبتها و نمازجمعههای آن فقیه پرهیزگار هنوز درکام مردمی که جلسات ایشان را درک کردنده اند مانده است.
باحکم مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای مدظلهالعالی به عضویت فقهای شورای نگهبان منصوب میشوند و به تلاش بیدریغ برای تطبیق قوانین مصوب جمهوری اسلامی ایران با مبانی دین اسلام میپردازند.
حضور در دفتر مقام معظم رهبری و تأیید ایشان تا آخر عمر و برخورد با بدخواهان از افتخارات دوران عمر پربرکت ایشان است، چنانچه در نامه ای می نویسند: مرجعیت شأنیِّه آیت الله خامنه ای با حجت شرعیه اثبات شده است ودر خصوص مرجعیت فعلیِِّه، بکوری چشم کسانی که راضی به تقدیر الهی نیستند امروز بزرگترین مرجع شیعه ایشانند و امیدواریم خداوند روز به روز بر عزت ایشان که عزت اسلام و تشیع است بیفزاید.
حضور در مراسم حج
به عنوان بازوی توانای علمی در بعثه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری سالیان زیادی حضور فعال داشتند و مشکلات علمی را با سعه صدر فراوان پاسخ میگفتند. صحنه با شکوه جمع طلاب و فضلایی که برگرد ایشان در منی و مسجدالحرام حلقه میزدند و مشکلات علمی را با وی حل میکردند،از یادها نمیرود. به لحاظ موقعیت علمی، سئوال کنندگان از محضرایشان با اطمینان خاطر میرفتند و به اعمال خویش میپرداختند.
مکرر شنیدهایم که مراجعه کنندگان میگفتند که وقتی از محضر ایشان سئوالی می پرسیم، خیالمان راحت میشود و یقین داریم که پاسخ ایشان صحیح است.
غروب غم انگیز
پس ازسالها تلاش و مجاهدت خالصانه در راه خدا و تحمل رنجهای بیشمار در راه اسلام و انقلاب بالاخره در شب جمعه غمبار ۱۶شوال۱۴۲۹(هـ.ق) مصادف با ۲۵/۷/۱۳۸۷ (هـ.ش) روح ملکوتی آن فقیه پرهیزگار به خدا پیوست و قلبهای علاقمندان را محزون خویش ساخت.