- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
تولد
اینجانب ابراهیم امینى فرزند حسین در سال ۱۳۰۴ در نجف آباد متولد شدم. در حدود شش سالگى پدرم وفات کرد. تا کلاس ششم ابتدایى در یکى از مدارس شبانه غیر دولتى درس خواندم، از همان زمان به تحصیلات علوم دینى علاقه داشتم. در فروردین ۱۳۲۱ به قصد تحصیل علوم دینى به حوزه علمیه قم آمدم. در حدود سه ماه در قم توقف داشتم، دوران خوش و زیبایی بود، مخصوصاً شرکت در درس اخلاق امام خمینى (حاج آقا روح الله) برایم بسیار جالب بود. با فرارسیدن تعطیلات تابستانى ناچار به نجف آباد مراجعت کردم. تابستان را در نجف آباد به تحصیلات ادامه دادم. به دلیل کمیابى و گران بودن ارزاق (در اثر اشغال ایران بوسیله سپاه متفقین) ناچار شدم براى ادامه تحصیلات به حوزه علمیه اصفهان بروم. به همان دلیل معیشت در اصفهان نیز دشوار بود. ولى از جهت مدارس محل سکونت و وجود اساتید دانشمند مخصوصاً دروس ادبیات در سطح بسیار غنی و ممتاز بود. ابتدا در مدرسه نوریه و بعد از چندی در مدرسه کاسه گران و در نهایت در مدرسه جده بزرگ مسکن گزیدم.
دوران تحصیل
آیتالله امینی دروس کلاسیک را تا ششم ابتدایی در یکی از مدارس غیر دولتی و شبانه به پایان رساند و در جلسات قرآن که در مساجد تشکیل میشد، شرکت جدی داشت. از همان سالها عاشق طلبگی و تحصیل علوم دینی شد و در فروردین ۱۳۲۱ پس از کسب رضایت مادر همراه دو تن از دوستان خود به حوزه علمیه قم آمد و در مدرسه حاج ملا صادق سکونت داشت. روزگار او همزمان با اشغال ایران به دست نیروهای متفقین بود و از این رو ارزاق عمومی کمیاب شده بود و مردم در معیشت دچار مشکلات فراوان شده بودند. او در این مدت در روزهای پنجشنبه و جمعه در درس اخلاق امام(ره) شرکت میکرد و شبهای جمعه نیز به درس اخلاق آقا حسین قمی میرفت. نماز مغرب و عشا را در فیضیه به امامت آیتالله سید محمد تقی خوانساری میخواند تا اینکه ایام تعطیلی حوزههای علمیه و فصل تابستان فرا رسیده و دوره سه ماهه حضور او در قم به سر آمد.
در تابستان آن سال به زادگاه خود بازگشت، امّا در سال تحصیلی بعد به دلیل کمبود و گرانی ارزاق عمومی و مشکلات معیشتی نتوانست به قم برود و به سفارش از استادان و دوستان به حوزه علمیه اصفهان رفت و در مدرسه نوریه ساکن شد. حوزه علمیه اصفهان در آن روزگار رونق فراوانی داشت و در امور معنوی نیز بسیار شگفتآور بود. آیتالله امینی در این سالها به تکمیل دروس دوره سطح مشغول شد و همواره از محضر استادان اخلاق، همچون حاج میرزا علی شیرازی بهره میبرد. مدت حضور او در اصفهان نزدیک به شش سال بود.
در سال ۱۳۲۶ برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم رفت تا از محضر استادان آن دیار نیز کسب فیض نماید. در آنجا نیز از محضر آیات عظام و استادان بسیاری در فقه و اصول و حکمت بهره برد و در کنار آن به تهذیب نفس و بهرهمندی از دروس اخلاق اشتغال داشت. در این مدت از تدریس دروس فرا گرفته نیز غافل نماند.
استادان و دوستان
آیتالله ابراهیم امینی در طول سالهای تحصیل خود، به محضر علما و استادان بسیاری شرفیاب شد. او دروس دوره مقدمات را در محضر استادانی چون آقا شیخ رمضانعلی ملایی، آقا شیخ هاشم جنّتی، آقا سید محمد هاشمی قهدیجانی فرا گرفت و بیشتر شرح لمعه و نیز معالم الاصول را نزد حاج شیخ محمد حسن عالم آموخت. برای آموختن منطق منظومه نیز به درس حاج آقا صدر هاطلی کوهپایی رفت. او رسائل را نزد آقا سید عباس دهکردی و حیدر علی برومند و قوانین را نزد آقا سید علی اصغر محقق و مکاسب را نزد آقایان شیخ محمد حسین جرقویهای و آقا شیخ مرتضی اردکانی و حاج آقا رحیم ارباب فرا گرفت. در قم نیز ادامه رسائل و مکاسب را نزد آقای سلطانی، حاج آقا رضا بهاءالدینی و آقای مجاهدی خواند. جلد اول کفایه را نزد آیتالله مرعشی و جلد دوم را نزد آیتالله گلپایگانی و بخش حکمت منظومه را نزد آیتالله سید محمد حسین طباطبایی به اتمام رساند. در درسهای خصوصی علامه طباطبایی که در شبهای پنجشنبه و جمعه تشکیل میشد شرکت میکرد و بخشی از کتاب اسفار و کتاب تمهید القواعد و چند جلد از بحارالانوار و منطق شفا را در آنجا فرا گرفت.
وی در درسهای خارج فقه و اصول آیتالله بروجردی(ره) و در درس خارج اصول امام خمینی(ره) شرکت مینمود. بعدها که درس خارج فقه امام(ره) نیز تشکیل شد، در آن شرکت میجست.
آیتالله امینی در طی این سالها با طلاب فاضل بسیاری رابطه دوستی و رفاقت داشت و دروس آموخته را مباحثه میکرد که از جمله آنها آقایان سید کمال الدین موسوی، شیخ ابوالقاسم محمدی، شیخ عبدالله جوادی آملی و شیخ عباس ایزدی را میتوان نام برد. وی در سالهای تحصیل خود از امر تدریس نیز غافل نماند و بسیاری از کتب درسی را تدریس میکرد.
فعالیتهای علمی و فرهنگی
فعالیتهای علمی و فرهنگی آیتالله امینی فراوان است. از جمله میتوان به سفرهای تبلیغی او در مناطق مختلف کشور اشاره کرد. همچنین معظم له در بسیاری از سمینارهای علمی داخل و خارج کشور حضور داشته و به ایراد سخن پرداخته است که برخی از آنان به چاپ رسیده است.
او در سال ۱۳۴۴ کتاب «دادگستر جهان» را نوشت. این کتاب در زمانی به چاپ رسید که حملات دشمن به مسأله مهدویت بسیار بود و بسیاری از جوانان میخواستند با زندگی حجّت دوازدهم آشنا شوند.
برخی از تألیفات آیتالله امینی
۱. بررسی مسائل کلی امامت؛
۲. همه باید بدانند؛
۳. بانوی نمونه اسلام فاطمه زهرا (سلام الله علیها)؛
۴. اسلام و تمدن غرب؛
۵. آموزش دین (۴ جلد)؛
۶. آیین همسرداری؛
۷. آیین تربیت؛
۸. خودسازی؛
۹. دروس، من الثقافه الاسلامیه؛
۱۰. انتخاب همسر؛
۱۱. اسلام و تعلیم و تربیت؛
۱۲. آشنایی با مسائل کلی اسلام؛
۱۳. وحی در ادیان آسمانی؛
۱۴. در کنفرانسها؛
۱۵. تعلیمات دینی دوره ابتدایی و راهنمایی تحصیلی.
۱۶. الگوهای فضیلت؛
۱۷. خداشناسی؛
۱۸. پیامبرشناسی و پیامبر اسلام؛
۱۹. زن در اسلام؛
۲۰. آشنایی با مسائل کلی اسلام؛
۲۱. نماز نور چشم پیامبر اعظم(ص)؛
۲۲. همه باید بدانند؛
۲۳. مهمترین واجب فراموش شده؛
۲۴. دادگستر جهان؛
۲۵. امامت و امامان علیهم السلام؛
۲۶. تربیت.
تدریس
کتاب هاى سطح فقه و اصول، فلسفه و کلام را در حوزه، تدریس کردم.
در اوائل پیروزى انقلاب، با توجّه به اسلامى بودن نظام، توجّه همگان بویژه فرهنگیان و دانشجویان براى شناخت صحیح آراء اسلامى به سوى حوزه علمیه جلب شد. نظر اسلام را در همه چیز حتى ورزش و کشتى خواستار بودند و با حرص و ولع پى گیرى مى کردند. این تقاضا در بین مسئولین آموزش و پرورش و دانشگاهیان بیشتر مشاهده مى شد. ولى متأسفانه حوزه علمیه در آن زمان براى پاسخگویى بدین نیازها آمادگى کامل نداشت ، چون جزء برنامه رسمى حوزه نبود. تأمین این نیاز ضرورى و فورى به دو چیز نیاز داشت یکى مطالعه و تحقیق در علوم مربوطه و تهیه متون لازم . دیگرى مسافرت به شهرهاى مختلف ایران و شرکت در سمینارها و جلسات فرهنگى جهت عرضه مطالب به علاقه مندان و پاسخگویى به پرسشهاى گوناگون آنها، و احیاناً سفر به کشورهاى خارجى به همین منظور و انجام این مسئولیت هاى جدید با ادامه درس و بحث هاى حوزوى چندان سازگار نبود. ناچار باید یکى از این دو امر انتخاب مى شد:
ادامه درس و بحث حوزوى که امرى ضرورى بود یا رها کردن بحث هاى حوزوى و صرف همه اوقات در تأمین نیازهاى جدید. اکثر فضلاء روش اول را انتخاب کردند، ولى من روش دوم را لازم تر دیدم و برگزیدم. بدین علت که احساس کردم حوزه علمیه از لحاظ استاد کمبودى ندارد، در صورتى که تأمین نیازهاى فرهنگى جدید امرى ضرورى تر مى باشد، بویژه مسائل تعلیم و تربیت ، جوانان و خانواده. در همین راستا اکثر اوقاتم را صرف مطالعه در مسائل جدید، تألیف کتاب هاى مورد نیاز، مسافرت به شهرهاى مختلف ایران ، سخنرانى در مجامع فرهنگى و پاسخگویى به سؤالات مربوطه کردم. و در همین رابطه سفرهاى فراوانى به کشورهاى خارجى و حضور در سمینارها، دانشگاه ها و مجامع فرهنگى داشتم . که زمان آن ها غالباً کمتر از پانزده روز نبود و گاهى به بیش از چهل روز مى کشید. و از انتخاب این روش پشیمان نیستم.
جلسات پر برکت علامه طباطبایى
این جلسه شب هاى پنجشنبه و جمعه و به طور سیار در منزل افراد تشکیل مى شد. شرکت کنندگان عبارت بودند از: آقایان: شیخ حسینعلى منتظرى ، شیخ مرتضى مطهرى، سید محمد بهشتى، سید عباس ابوترابى قزوینى ، شیخ عبدالکریم نیرى ، شیخ ناصر مکارم شیرازى ، شیخ جعفر سبحانى ، شیخ عباس ایزدى نجف آبادى ، شیخ على اصغر علامه تهرانى ، شیخ على قدوسى نهاوندى، سید مرتضى جزائرى تهرانى ، شیخ عبدالحمید شربیانى، شیخ محمد تقى مصباح یزدى، شیخ عبدالله جوادى آملى، شیخ حسن حسن زاده آملى، شیخ مهدى حائرى تهرانى، شیخ یحیى انصارى شیرازى، شیخ ابوالقاسم محجوب شیرازى، شیخ اسماعیل صائنى ، اویسى قزوینى ، محمد مفتح همدانى . جلسه بسیار سودمند و پربرکتى بود. مطالب گوناگون فلسفى، عرفانى، اخلاقى، تفسیرى، علمى ، حدیثى، تاریخى ، فقهى و… مطرح و به طور دقیق مورد بررسى قرار مى گرفت. یکى از نتایج این جلسات تألیف کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بود که با پاورقى هاى محققانه شهید مطهرى و در پنج مجلد به چاپ رسید. جلسه مذکور سال ها و حتى تا اواخر عمر علامه ادامه داشت، ولى افراد شرکت کننده تغییر مى کردند. بنده نیز از آغاز تا نهایت به طور مرتب در جلسات شرکت مى کردم و آن را یکى از توفیقات الهى مى دانم .
زندگی سیاسی (از زبان آیت الله امینی)
در سال ۱۳۴۱ شمسى در جلسه اى سرّى شرکت کردم که اعضاى آن، آقایان: حاج شیخ عبدالرّحیم ربّانى شیرازى، شیخ على مشکینى، شیخ على قدّوسى، شیخ حسینعلى منتظرى، شیخ محمد تقى مصباح یزدى ، شیخ مهدى حائرى تهرانى ، شیخ على اکبر هاشمى رفسنجانى و شیخ احمد آذرى قمى و سید محمد خامنه اى و سید على خامنه اى بودند.
اساس نامه ، مفصّلى داشت و اهدافى را که دنبال مى کرد به قرار زیر بود:
۱. اصلاح حوزهء علمیّهء قم؛
۲. تبلیغ اسلام؛
۳. امر به معروف و نهى از منکر؛
۴. سعى در اجراى احکام سیاسى، اجتماعى و اقتصادى اسلام.
جلسه کاملاً سرّى و منظّم بود و مسئولیّت ها بین افراد تقسیم شده بود. بعدها همین جلسه هستهء مرکزى جامعهء مدرّسین راتشکیل داد.
در سال ۱۳۴۲ شمسى که مبارزات ضدّ رژیم پهلوى شروع شد، تشکّل مذکور بدون این که خودش را به صورت یک جمعیّت متشکّل معرّفى کند با جدّیّت تمام در خدمت امام خمینى(قدس سره) بود و از او حمایت مى کرد. در چاپ و نشر اعلامیه ها، در تشویق علما و مراجع براى همکارى ، تشویق مردم به اعتصاب ، در مسافرت به شهرستان ها، در اعزام طلاّب به شهرستان ها، در تشویق مدرّسان به امضاى اعلامیه ها، جدّى و فعّال بودند. بنده نیز در این تشکّل و گاهى به تنهایى انجام وظیفه مى کردم.
بعد از بازداشت امام خمینى در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ نیز در روشن کردن افکار مردم و تشویق مراجع و علماى قم و شهرستان ها نیز فعّال بودم . همین تشکّل بعد از تبعید امام به ترکیه و بعداً به نجف اشرف ، مسئولیّت ارتباط امام با مردم وهدایت مردم و گرم نگه داشتن میدان مبارزه را بر عهده داشت. در همهء این مراحل بنده هم مانند سایر آقایان فعّال بودم.
بعد از بازداشت امام در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ و هجرت جمعى از علماى بزرگ به تهران براى آزاد کردن حضرت امام، بنده نیز به تهران رفتم و در جمع آنان فعّال بودم. در دعوت به تشکیل جلسات مشترک، درتشویق آنان به اقدامات مناسب، در تهیّهء اطلاعیه ها، در تشویق به توقّف در تهران و اقدامات لازم براى آزادى امام و پیش گیرى از تبعید و ادامهء زندان و اعدام احتمالى امام ، نقش فعّالى داشتم.
یکى از یازده نفرى بودم که بعد از وفات آیه الله حکیم اعلامیهء مرجعیّت امام خمینى را امضا کردند. زمانى که امام از نجف اشرف به پاریس تشریف برد به پاریس رفتم و با امام در بارهء حوادث ایران ملاقات و گفتگو داشتم.
بعد از پیروزى انقلاب همراه با اعضاى جامعهء مدرّسین یا به تنهایى، در خدمت امام و انقلاب بودم. پانزده روز بعد ازپیروزى انقلاب از سوى امام مأموریّت یافتم که به استان هرمزگان بروم و به امور نهادهاى نوپا و اوضاع ارتش و ادارات بندرعبّاس ، جزیرهء کیش و دیگر جزایر استان و وضع علماى اهل سنّت و حوزه هاى علمیّه رسیدگى کنم. از این رو، چندماه در آن جا توقّف کردم و در بین طلاّب و علماى اهل سنّت مبلغى تقسیم نمودم که بعد از آن به دستور امام به صورت شهریّهء مستمر در آمد.
بعد از مراجعت از هرمزگان بار دیگر از سوى حضرت امام مأمور شدم به استان مازندران به ویژه ترکمن صحرا بروم و به امور آن جا رسیدگى کنم و به دستور امام اوّلین شهریّهء رسمى را به طلاّب و علماى اهل سنّت پرداختم. براى اجراى فرمان عفو امام سفرى به همدان، ملایر و نهاوند و مأموریّت دیگرى نیز به نائین داشتم.
سه دورهء هشت ساله، به نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى از استان چهارمحال و بختیارى انتخاب شدم . در مقام نائب رئیسى و در کمیسیون ها و در اداره دبیرخانه خبرگان انجام وظیفه کردم و فعال بودم . ولى در دورهء چهارم ، با همه اصرارى که دوستان ، در کاندیداتورى از تهران داشتند به عللى که مهمترین آنها عدم قدرت بر انجام وظیفه بود امتناع ورزیدم و از الطافشان تشکر مى کنم .
علاوه بر این ها، عضو هیئت امناى دانشگاه امام صادق(ع) عضو هیئت امناى مجمع جهانى علوم اسلامى طلاّب غیرایرانى ، عضو هیئت علمى و برنامه ریزى مجمع جهانى علوم اسلامى بودم و در جامعهء مدرّسین حوزهء علمیّهء قم که یک نهاد علمى ـ سیاسى است، چه قبل از پیروزى انقلاب و چه بعد از آن، همواره یک عضو فعّال بوده ام. مدّت ها به عنوان دبیر و گاهى به عنوان نایب رئیس به قدر وسع و توانایى انجام وظیفه مى کردم و نیز مسئول بخش فرهنگى این نهاد بودم.
در طول فعّالیّت هاى سیاسى، اجتماعى ، چه در جامعهء مدرّسین یا غیر آن ، همواره فردى آزاد و معتدل بوده ام و سعى کرده ام از مرز حق تجاوز نکنم، از افراط و تفریطها و گروه گرایى ها و جناح بازى ها خوددارى کرده ام. در تعریف و تمجید یا انتقاد از شخصیّت هاى روحانى و سیاسى نیز سعى کرده ام از مرز حق تجاوز نکنم.
از اردیبهشت ۱۳۷۱ به دستور مقام معظّم رهبرى آیه الله خامنه اى ـ مدّظلّه العالى ـ به امامت جمعه شهر قم منصوب شدم و به اتفاق آیه الله مشکینى و آیه الله جوادى آملى ، هر سه هفته یک مرتبه، به نوبت نماز جمعه قم را اقامه مى کنیم که بعد از ارتحال آیه الله مشکینى(قدس سره) با انتصاب آیهالله استادى به امامت جمعه قم، همین نوبت ادامه دارد. در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز عضویّت دارم.
اکثر اوقاتِ من به مطالعه، تحقیق، نگارش کتاب، نظارت بر تحقیقات دبیرخانه خبرگان و ادارهء دبیرخانه، شرکت درسمینارهاى علمى و فرهنگى صرف مى شد.
یکى از توفیقات من این بوده که براى تبلیغ اسلام و تبیین ارزش هاى جمهورى اسلامى ایران و روشن کردن افکارعمومى و دفاع از حکومت اسلامى به چند کشور خارجى سفر کرده ام و در بعضى سمینارها و کنگره ها و مجامع علمى شرکت نموده ام و با لطف خدا موفق بوده ام که مى توان به کشورهاى نیجریه ، ساحل عاج ، گابون، سرالئون، گینه ، اتیوپى، غنا، زیمباوه، کنیا، اوگاندا، اندونزى، بنگلادش، تایلند، سوریه، سریلانکا، هندوستان، پاکستان، چین، مالزى ، سنگاپور، استرالیا، زلاندنو، فرانسه، انگلستان، ایرلند، اتریش، آلمان ، کانادا و ژاپن اشاره کرد.
درکلّیّهء سفرهاى خارج از کشور از لحاظ فرهنگى وسیاسى موفق بودم واین سفرها متناسب با هزینهء در نظر گرفته شده که نسبتاً کم بود، به حال اسلام و انقلاب مفید بود.
برخی از مسؤولیتهای آیت الله امینی
۱. نماینده امام(ره) در امور استان هرمزگان؛
۲. نماینده امام(ره) در امور استان مازنداران؛
۳. نماینده امام(ره) در اجرای فرمان عفو در همدان، ملایر و نهاوند؛
۴. عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی با حکم امام(ره)؛
۵. سه دوره نمایندگی در مجلس خبرگان از چهار محال و بختیاری؛
۶. نایب رئیس مجلس خبرگان؛
۷. ریاست دبیرخانه مجلس خبرگان؛
۸. عضویت در هیأت امنای دانشگاه امام صادق و مجمع جهانی علوم اسلامی؛
۹. عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم؛
۱۰. امام جمعه شهر قم با حکم مقام معظم رهبری از سال ۱۳۷۱ تا کنون؛
آیتالله امینی هم اکنون امام جمعه شهر قم است و بیشتر اوقات او به فعالیت در دبیرخانه مجلس خبرگان سپری میشود.