- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
امامت رهبری جامعه اسلامی و جانشینی پیامبر اکرم(ص) در امور دینی و دنیوی است. این آموزه، از اصول مذهب شیعه و از اختلافات اعتقادی میان شیعه و اهل سنت است. اهمیت مسئله امامت نزد شیعیان باعث شده که آنان امامیه لقب گیرند.
بنابر آموزههای شیعه، پیامبر اکرم(ص) از ابتدای دوران رسالت به معرفی خلیفه خویش و امام مسلمانان پس از وفات خود، اهتمام جدی داشت. اقدامات آن حضرت در این مسیر، از نخستین دعوت علنی، با معرفی امام علی(ع) به عنوان خلیفه و جانشینِ بعد از خود آغاز شد و تا آخرین روزهای زندگانی ایشان، در راه بازگشت از حجه الوداع در ۱۸ ذیالحجه در غدیر خم و همچنین لحظات آخر عمرشان که دوات و قلمی درخواست کردند ادامه یافت.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله)درباره امامت، سخنان بسیارى دارد که شیعه و اهل تسنن در کتابهاى خود نقل کرده اند. آن حضرت گاهى به لفظ امامت و گاهى به لفظ خلافت و یا ولایت و حتى گاهى به لفظ امارت، این مطلب را بیان کرده است.
درباره واژه «امامت» مى فرماید:«بهترین امامان شما آنهائى هستند که دوستشان دارید و دوستتان دارند و بر آنها درود مى فرستید و آنان نیز بر شما درود مى فرستند، و بدترین امامانتان آنهائى هستند که دشمنشان مى دارند و نفرینشان مى کنید و نفرینتان مى کنند. گفتند یا رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)! آیا با شمشیر آنان را از خود نرانیم؟ فرمود: نه، مادامى که در میان شما نماز را بر پا مى دارند».(۱)
و فرمود:
«پس از من، امامانى مى آیند که به هدایت من، مردم را هدایت نمى کنند و از سنتم پیروى نمى کنند و در میان آنان مردانى بر مى خیزند که دلهایشان، دلهاى شیاطین است هر چند در کالبد انسانهایند».(۲)
و در مورد خلافت مى فرماید: لا یزال قائماً حتى تقوم السّاعه أو یکون علیکم اثنا عشر خلیفه کلّهم من قریش.(۳)
«دین همچنان پابرجا است تا قیامت برپا شود و یا اینکه دوازده خلیفه بر شما خلافت کنند که همه آنها از قریشند».
و درباره «امارت» مى فرماید:
«فرمانروایان و امرائى مى آیند، پس برخى آنان را مى شناسند وبرخى انکارشان مى کنند؛ اگر کسى شناخت، مبرّا شد و اگر کسى انکار کرد در امان خواهد بود، ولى برخى آنها را مى پذیرند و از آنان پیروى مى کنند. گفتند: آیا آنها را کار زار کنیم؟ فرمود: نه، مادامى که نماز مى گذارند».(۴)
و هم چنین فرمود: یکون اثنا عشر امیراً کلّهم من قریش.(۵)
«پس از من دوازده امیر خواهند بود که همه شان از قریشند».
و از آن حضرت روایت شده که اصحابش را هشدار داده و فرموده است: ستحرصون على الاماره و ستکون ندامه یوم القیامه… .(۶)
«بر سر امارت و فرمانراوائى حرص مى ورزید ولى در روز قیامت پشیمانى ببار خواهد آورد».
و هم چنین روایت بالا با واژه «الولایه» نیز نقل شده است.
حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)مى فرماید: ما من وال یلى رعیه من المسلمین فیموت و هو غاشٌّ لهم الّا حرَّم اللّه علیه الجنه.(۷)
«هیچ والى و حکمرانى، بر گروهى از مسلمانان حکم نمى راند مگر اینکه اگر به آنان خیانت کرده باشد و بمیرد، خداوند بهشت را بر او حرام گرداند».
و به لفظ «ولایت» هم مى فرماید: لا یزال أمر الناس ماضیاً ما ولیهم اثناعشر رجلاً کلّهم من قریش.(۸)
«امر مردم به خیر خواهد گذشت، مادام که دوازده نفر بر آنها ولایت داشته باشند که همه آنها از قریشند».
آنچه که از مفهوم امامت و خلافت در اینجا به اختصار ذکر شد مطالبى بود که در صحاح اهل تسنن آمده است. و از نظر شیعیان خلافت منحصراً به دوازده نفر مى رسد که همه آنها از قریشند و در این باره هیچ اختلافى ندارند، با این حال برخى از علماى اهل تسنن نیز تصریح کرده اند که پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: یکون بعدى اثنا عشر خلیفه کلّهم من بنى هاشم.(۹)
«پس از من دوازده خلیفه خواهند آمد که همه آنها از بنى هاشم هستند».
شعبى از مسروق نقل مى کند که گفت: هنگامى که نزد ابن مسعود بودیم و قرآن هاى خود را براى تصحیح، بر او عرضه مى کردیم، یکى از جوانان به او گفت، آیا پیامبرتان به شما گفته بود که چند خلیفه پس از او خواهند بود؟
ابن مسعود گفت: تو هنوز جوان هستى و این سؤال را تا کنون قبل از تو کسى از من نپرسیده است، ولى به تو پاسخ مى دهم: آرى! پیامبر(صلى الله علیه وآله)به ما خبر داد که پس از او، دوازده خلیفه خواهند بود به عدد نقباى بنى اسرائیل.(۱۰) (۱۱)
حدیث غدیر
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در سال دهم هجرت، آهنگ سفر حج نمود و تصمیم خود را به مسلمانان مدینه و شهرهای دیگر اعلان کرد، از اینرو، جمعیت بسیاری عازم حج شدند. مورخان تعداد کسانی را که از مدینه، آن حضرت را به سوی مکه همراهی کردند، مختلف نقل کردهاند، کمترین عدد نود هزار نفر.[۱۲]
پس از انجام مراسح حج، پیامبر با مسلمانان مکه را ترک گفتند و روز هجدهم ذیحجه به غدیرخم رسیدند، آنجا نقطهای بود که راه مدینه از راههای شهرهای دیگر چون عراق و مصر جدا میشد. پیامبر دستور دارد تا کاروان زایران خانه خدا همانجا توقف کنند. وقتی همه جمع شدند، نماز ظهر را به جماعت به جای آوردند، آنگاه پیامبر در میان جمعیت بر منبری که از جهاز شترها ساخته بود، ایستاد و خطبهای را ایراد کرد،آنگاه فرمود: آیا صدای مرا میشنوید. گفتند: آری.
پیامبر فرمود: من پیشاپیش شما در کنار حوض (کوثر در قیامت) قرار خواهم گرفت، و شما بر من وارد خواهید شد، پس بیاندیشید که پس از من با ثقلین چگونه رفتار خواهید کرد؟
در این هنگام از میان جمعیت ندایی برخاست که «ثقلین» چیستند؟ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ پاسخ داد: یکی، ثقل بزرگتر یعنی قرآن است؛ و دیگری ثقل، کوچکتر یعنی عترت و خاندان من میباشند. خداوند به من خبر داده است که آن دو از یکدیگر جدا نخواهند شد، تا در کنار حوض نزد من آیند، پس بر آنان پیشی نگیرید و از آنان فاصله نگیرید که هلاک خواهید شد.
آنگاه دست علی ـ علیه السلام ـ را گرفت و به اندازهای بالا برد که زیر بغل هر دو نمایان شد، و همه حاضران او را شناختند، پس گفت: ای مردم، چه کسی بر مؤمنین از خود آنان سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و پیامبرش داناترند.
پیامبر فرمود: خدا، مولای من و من مولای مؤمنین هستم و بر آنان از خودشان سزاوارترم. سپس سه یا چهار بار این جمله را تکرار نمود:
«مَنْ کُنْتُ مَولَاهُ فَعَلِیٌّ مُوْلاهُ»
هر کس من مولای او هستم، علی ـ علیه السلام ـ مولای او است.
آنگاه در حق او و دوستان و یاران او دعا کرد، و هنوز جمعیت متفرق نشده بود که جبرئیل بر پیامبر نازل شد و آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ…» را بر او تلاوت کرد، و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر این نعمت بزرگ الهی تکبیر گفت، و مؤمنین پیشاپیشِ همه ابوبکر و عمر، منصب ولایت را به علی ـ علیه السلام ـ تبریک گفتند.[۱۴]
پی نوشت ها
۱-صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۸۱٫
۲-صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۷۶٫
۳-صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳٫
۴-صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۸۰، کنزالعمال، ج ۳، ص ۶۸، جامع ترمذى، ج ۴، ص ۴۵۸٫
۵-صحیح مسلم، ج ۶، ص ۲۳٫
۶-صحیح بخارى، ج ۹، ص ۷۹٫
۷-صحیح بخارى، ج ۹، ص ۸۰٫
۸-صحیح مسلم، ج ۳، ص ۴۵۲٫
۹-ینابیع الموده، ص ۴۴۵٫
۱۰-ینابیع الموده، ص ۴۴۵٫
۱۱-همراه با راستگویان، ص ۷۷٫
[۱۲] . مائده/ ۵۵.
[۱۳] . تفسیر کشاف، ج ۱، ص ۶۴۸.