- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
(متوفى نیمه دوم قرن چهارم هـ. ق)
ولادت
حمزه بن عبدالعزیز دیلمى مشهور به (سلاّر دیلمى) فقیه فرزانه و عالم گران قدر از فقها و اندیشمندان نامدار و برجسته قرن پنجم قمرى است که هر چند در علوم رایج زمان خویش سرامد و خبره بود، ولى مقام و منزلت او در فقه، تمام ابعاد و جوانب علمى اش را تحت شعاع قرار داده است و وى را مى توان به عنوان دانشمندى بزرگ در دنیاى علم و معرفت معرفی کرد.
متاسفانه از تاریخ دقیق ولادت، زمان هجرت از زادگاه، مدت اقامت در حلب، مسافرتها، ازدواج و فرزندان این عالم بزرگوار، در هیچ کتابى سخن به میان نیامده است. ولى وجود پاره اى شواهد و مستندات، مانند مطالعه زندگى استادان، معاصران و شاگردان وى و این که او گاهى به نیابت از شیخ مفید[۱] و سید مرتضی علم الهدی[۲] بر کرسى تدریس مى نشست و شاگردان برجسته آن بزرگواران را از دانش بیکران خویش بهره مند مى ساخت، می توان حدس زد که در نیمه دوم قرن چهارم، کلبه ساده و با صفای عبدالعزیز دیلمى را با قدوم مبارکش، روشن و منور ساخته است، اما بدون تردید، زادگاه این فقیه والامقام دیلمان است. امروزه نام بخش کوچکى است که با یکصد و سى و چهار آبادی، از توابع شهرستان عالم پرور لاهیجان در استان گیلان است[۳] در زمان سلاّر دیلمى این منطقه تاریخی، داراى وسعت گسترده اى بوده است. به گفته مورخان همه استانهاى شمالى کشور، مانند گیلان، مازندران (طبرستان) گرگان (استان گلستان) و برخى از مناطق دیگر مانند قومس (سمنان و دامغان)، مناطقى از ری، قزوین و آذربایجان در گذشته در قلمرو نفوذ و سیطره حکومت دیلمیان بوده است.[۴]
دیلمیان قبل از پذیرش اسلام، خطرناک ترین دشمنان اعراب مسلمان بودند. بنابر شواهد تاریخی، مردم دیلم پس از فتح ایران به دست مسلمانان و انقراض ساسانیان تصمیم داشتند به نحوى استقلال ایران را دوباره به دست آورند و در برانداختن خلفا نیز کوشش مى کردند. آنان در راه هدف خود سرسختى عجیبى نشان مى دادند و چون علویان، همواره در حال مبارزه با خلفاى جور بنى امیه و بنى عباس بودند و دیلمیان از راه پناه دادن به علویان، مى خواستند خلفا را براندازند و مظلومان را یارى دهند. و همین امر باعث تشرف آنان به دین اسلام شد. [۵]
سلاّر اسمى است که در لغت فارسى و عربى اصلا وجود ندارد و مترجمین آن را به جاى لفظ سالار استعمال کرده اند، ولى در رجال بحرالعلوم آمده است که سلاّر معرب سالار است. [۶]
مترجمین، سالار را در فارسى به معناى رییس و امیر و در عربى به معناى شریف معنا مى کنند.
اساتید
۱. محمد ابن محمد ابن نعمان معروف به شیخ مفید (م۴۱۳ق.).
۲. على بن حسین، معروف به سید مرتضى علم الهدى (۳۴۳۶ ق).
مشایخ امامیه
سلاّر دیلمى بعد از عصر غیبت حضرت ولى عصر ـ علیه السلام ـ، یکى از مشایخ و از مهم ترین عالمان و پیشوایان امامیه بوده است. مشایخ و قدمای امامیه، ده نفر بودند که عبارتند از:
۱و۲. صدوقان (على بن بابویه قمى و فرزندش صدوق).
۳و۴. شیخان (شیخ مفید و شیخ طوسی).
۵و۶. سیدان (سید مرتضى علم الهدى و برادر ارجمندش، سید رضی، گردآورنده نهج البلاغه).
۷. ابن ابى عقیل.
۸. ابوالصلاح حلبی.
۹. ابن ادریس حلی.
۱۰. ابویعلی، سلاّر حمزه بن عبد العزیز دیلمی.
شاگردان
۱. شیخ ابو على طوسی.
۲. منتجب الدین ابن بابویه.
۳. حسن بن حسین بن بابویه.
۴. ابوالکرم مبارک بن فاخر نحوی.
۵. ابوالفتح عثمان بن جنى نحوی.
۶. ابوالصلاح تقى الدین.
۷. محمد بن على بن عثمان.
۸. عبدالجبار بن عبدالله المقرى الرازی.
۹. محمد بن عبدالرحمن بن احمد بن الحسین نیشابورى خزاعی.
۱۰. عبدالله بن حسن بن حسین بن بابویه.
معاصران
برخی از دانشمندان معاصر این فقیه و متکلم نامدار عبارتند از:
۱. شیخ طوسى (م ۴۶۰ ق) ظاهرا سلاّر، بعد از رحلت شیخ طوسی، به مقام مرجعى رسیده است.
۲. سید مرتضى علم الهدی.
۳. سید رضی.
۴. شیخ مفید.
۵. ابوالعباس نجاشی.
۶. ابوالفتوح رازی.
۷. شیخ جعفر دوریستی.
سلاّر دیلمى در مسند قضاوت
بی شک، سید مرتضى را باید احیاگر علوم اسلامى در قرن چهارم دانست. آن بزرگوار از اوضاع سیاسى و اجتماعى عصری که مقارن با اوج قدرت دولت شیعى آل بویه بود، به خوبی بهره بردارى نمود. سید مرتضی، شاگردان فقیه و دانشمندش را به اقصى نقاط کشور اسلامی، براى قضاوت گسیل می داشت. یکى از شخصیتهاى برجسته شیعه که از سوی سید مرتضى براى منصب قضا به مناطق حلب (از توابع سوریه) اعزام شد، سلاّر دیلمى بود. وى در این مناطق، زعامت دینى مردم را به عهده گرفت و به عنوان حاکم شرع اسلامی، به حل و فصل نزاع ها و اختلافات دینى ـ اجتماعى پرداخت و به ارشاد و هدایت مردم، اقامه جماعت و رفع مشکلات و پاسخ گویى به مسائل دینى شیعیان نیز اشتغال داشت.
از زمان مسافرت وى به حلب و مدت اقامت او در آنجا اطلاع دقیقى در دست نیست، اما شواهد نشان مى دهد که وى سالیان متمادی در آن دیار حضور داشته است، به گونه اى که برخى وى را از فقهاى حلب به شمار آورده اند. [۷]
تالیفات
۱. المراسم العلویه فى الاحکام النبویه.
۲. المقنع فى المذهب. [۸]
۳. التقریب (التهذیب) در اصول فقه. [۹]
۴. التذکره فى حقیقه الجوهر و العرض. [۱۰]
۵. الابواب و الفصول فى الفقه. [۱۱]
۶. المسائل السلاّریه. [۱۲]
۷. الرد على ابى الحسن البصرى فى نقض الشافی. [۱۳]
جایگاه سلاّر
دانشمندان و زندگى نامه نویسان، هر یک درباره مقام علمى سلاّر مطالبى نوشته اند: سیوطى در طبقات النحویین النحاه سلاّر را از دانشوران علم نحو دانسته است.
علامه حلى در خلاصه نوشته است: سلاّر بن عبدالعزیز دیلمى از فقهاى مورد وثوق شیعه است که در فقه و ادبیات، سرآمد و ممتاز بود.
پژوهش گر معاصر، آیه الله سید ابوالقاسم خویى ضمن تایید وثاقت سلاّر، وى را از بزرگان فقهاى شیعه دانسته و نوشته است:
«سلاّر بن عبدالعزیز الدیلمى فقیه، جلیل، معظم، ثقه»؛ سلاّر بن عبدالعزیز دیلمی، فقیهى مورد اعتماد و بزرگوار و گران قدر است.
سلاّر و نماز جمعه
سلاّر در کتاب فقهى مراسم، درباره برگزارى نماز جمعه این گونه نوشته است:
«صلاه الجمعه فرض مع حضور امام الاصل او من یقوم مقامه و اجتماع خمسه نفر فصاعدا احدهم الامام»؛
خواندن نماز جمعه در زمان حضور امام معصوم ـ علیه السلام ـ یا کسى که از طرف او منصوب مى شود (نائب خاص)، واجب است و حداقل نفرات برای برگزارى و انعقاد نماز جمعه با امام یا نائبش، پنج نفر است[۱۴]»
سلاّر مانند برخى فقهاى شیعی، نماز جمعه و نیز نماز عیدین (فطر و قربان) را در زمان غیبت امام زمان ـ عجل الله تعالى فرجه ـ جایز نمى داند، زیرا آن را از مختصات امام معصوم ـ علیه السلام ـ مى داند و در حقیقت به حرمت نماز جمعه و نماز عیدین در زمان غیبت امام ـ علیه السلام ـ فتوی داده است.
راز تحریم
برخی از دانشمندان، این فقیه والامقام را جزء اولین عالمان شیعى میدانند که به تحریم نماز جمعه فتوى داده است.
این فقیه هوشمند و زیرک، با درک موقعیت اجتماعى و سیاسى زمان خویش که زعامت دینى شیعیان را بعد از شیخ طوسى به عهده داشت، اقدام به صدور شجاعانه فتوای تحریم نماز جمعه نموده است، زیرا سلاّر زمانى زعامت و رهبرى مردم را به عهده گرفت که حکومت آل بویه که دولتمردانی شیعى بودند به سلجوقیان که سنى مذهب بودند، انتقال یافته بود و فتنه و آشوب و جنگهاى خونین مذهبى علیه شیعیان آرامش بغداد را به مخاطره انداخت و باعث فروپاشى حوزه علمیه بغداد شد و فقیهان و عالمان دین، دست به اقدامات اساسى زدند و حتى ناگزیر به هجرت از بغداد شدند. روشن است که برگزارى نماز جمعه و خواندن خطبه در آن فضاى سیاسى حاکم بر جامعه، چیزى جز فریب، خدعه، مدح و ستایش حاکمان جور نبود و اصولا حاکمان جور انتظار دارند که از محافل عبادى ـ سیاسى نماز جمعه به نفع خویش بهره بردارى کنند[۱۵] و در راه رسیدن به این مقصود، از شیوه هاى مختلف زر، زور، نیرنگ و استخدام عالمان دربارى و فریب خورده استفاده می کنند. تحریم نماز جمعه از سوى زعیم بزرگ شیعیان در حقیقت اعلان برائت از حاکمان جور و تنفر از اقدامات ظالمانه و ستم گرانه آنهاست. این اقدام سلاّر، حکایت گر تفکر عدم جدایی دین از سیاست است که از سوى فقهاى بزرگوار شیعه در تمام اعصار در عمل به اثبات رسیده است.
پذیرش منصب قضاوت در دوره اى و تحریم نمازجمعه و عیدین در دوره اى دیگر، نشان مى دهد که وى فقیهى سیاستمدار و ژرف اندیش در عصر خویش به شمار مى آمده است.
وفات
در تاریخ وفات این فقیه فرزانه نیز اختلاف است، اما بنا به قول مشهور، رحلت سلاّر دیلمى در ششم رمضان سال ۴۶۳ قمری[۱۶] در قریه خسروشاه[۱۷] تبریز اتفاق افتاده است و قبر شریف این رادمرد شیعی، در همان مکان مى باشد. این که این فقیه بزرگ، چرا و چگونه در این مکان رحلت کرده اند، به درستی معلوم نیست، ولى احتمالا سلاّر مانند بسیارى از فقیهان و عالمان، به دنبال آشوبها و جنگهاى داخلى در آن سالهاى آشفته و نابسامان آخر حیاتش، بغداد را ترک و در حال رجعت به زادگاهش بوده است که مرغ روحش در دیار آذربایجان، به ملکوت اعلی پر کشیده است و پیکر پاکش توسط دوستان و ارادتمندان وى در قریه خسروشاه تبریز به خاک سپرده شده است. مراقد المعارف با تحقیق و تعلیقه محمد حسین حرزالدین درباره زیارت قبر سلاّر چنین مى نویسد:
«در سال ۱۳۸۸ قمرى جهت پژوهش پیرامون قبور عالمان به تبریز و اطراف آن سفر کردم، در ۲۲ جمادى الاولى بر مرقد شریف سلاّر حمزه بن عبدالعزیز دیلمى حاضر شدم.من میهمان عالم جلیل، سید محمد على قاضی طباطبایى (شهید بزرگوار محراب) بودم. قبر او در منطقه شمالى «مقبره الشعراء» قرار داشت. بر حسن تصادف، در آن روز معماران مشغول تعویض سنگ قبر مزار سلاّر بودند. نوشته هاى سنگ قبلى خوانا نبود و ما دستور دادیم آن را تمیز کنند تا بتوانیم مطلب را بخوانیم. بر سنگ قبر وی، نوشته شده بود: «الله الباقی، کل من علیها فان، هذا قبر العالم العارف الشیخ سلاّر… فی تاریخ ذى الحجه سنه ثلاثه عشر و سبعمائه».
سال ۷۱۳ تاریخ نصب سنگ بر قبر سلاّر بوده است و نه تاریخ رحلت آن بزرگوار.
بر روى سنگ قبر جدیدى که در سال ۱۳۸۸ هـ . ق. بر قبر شریف وى نصب شده چنین نوشته است:
«مرقد بزرگوار عالم عظیم الشان، حمزه بن عبدالعزیز دیلمى معروف به سلاّر، از اهالى دیلم گیلان و از اعاظم مجتهدین و دانشمندان شیعه است که علماى رجال نویس شیعه به شرح زندگانى اش پرداخته، او را ستوده اند. از شاگردان جناب شیخ مفید و سید مرتضى علم الهدى بوده، به قول صحیح در تاریخ ماه صفر سال ۴۴۸ ه. ق. درگذشته و در قبرستان خسروشاه مدفون شده است. ۱۳۸۸ قمری[۱۸]».
پى نوشتها :
[۱]. قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، با تحقیق و ویرایش محمد رضا حاج شریفى خوانساری، ص۴۱۵.
[۲] . روضات الجنات، خوانساری، ج۲، ص۳۷۱؛ اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۷۱.
[۳] . نام ها و نامدارهاى گیلان، جهانگیر سرتیپ پور، ص۲۱۲.
[۴] . احسن التقاسیم فى معرفه الاقالیم، مقدسی، ص۳۵۳، آل بویه، على اصغر فقیهی، ص۳۸، گیلان در گذرگاه زمان، ص۴۸۲؛ نام ها و نامدارهاى گیلان، ص۲۱۳، حدود العالم من المغرب الى المشرق، ص۱۴۳، مختصر البلدان، ص۲۶۸، مسالک الممالک، ص۱۶۸.
[۵] . ولایات دارالمرز گیلان، ص۲۵، فتوح البلدان، ص۱۲۶، آل بویه، ص۵۶ـ۵۲.
[۶] . اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۷۰، ریاض العلماء، ج۲، ص۴۴۰؛ رجال سید بحر العلوم، ج۳، ص۶.
[۷] . روضات الجنات، ج۲، ص۳۷۰.
[۸] . الذریعه، ج۱، ص۷۳، ج۴، ص۲۵و۳۶۵، ج۱۰، ص۱۷۶و۱۸۰.
[۹] . همان.
[۱۰] . همان.
[۱۱] . همان.
[۱۲] . همان.
[۱۳] . الذریعه، ج۱۰، ص۱۷۹.
[۱۴] . المراسم، ص۶۳۵.
[۱۵] . علماى شیعه از کلینى تا خمینی، ص۲۸.
[۱۶] . الکنى و الالقاب، ج۲، ص۲۳۸.
[۱۷] . خسروشاه پس از پیروزى انقلاب اسلامی، به خسرو شهر تغییر یافته است.
[۱۸] . مراقد المعارف، ج۱، ص۳۵۹؛ مشاهیر گیلان، ج۲، ص۲۶۶.
منبع : تلخیص از کتاب گلشن ابرار، محمد تقی ادهم نژاد، ج ۶ ص ۹