- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
میرزا علی اکبر نوقانی در سال ۱۳۰۰ هـ . ق در مشهد مقدس قدم به عرصه گیتی نهاد. پدر وی، حاج میرزا موسی، از بزرگان و صالحان مشهد رضوی بود. چون ایشان مدتی در محله نوقان مشهد سکونت داشت، به «میرزای نوقانی» معروف شد؛ و نام خانوادگی وی نیز «میرزای نوقانی» است. میرزای نوقانی تحصیلات خود را در حوزه علمیه مشهد شروع کرد، و تا ۲۷ سالگی در آن جا از محضر استادان گران قدری هم چون میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری (متوفای ۱۳۴۴ هـ . ق)، که از استادان ادب در خراسان بود و هم چنین از محضر عالم یگانه و متبحر در فقه و اصول، حاج شیخ حسنعلی تهرانی (متوفای ۱۳۲۵ هـ . ق) بهره مند شد و با فرزند استاد خود، میرزا علی آقا تهرانی هم درس و هم مباحثه بود.
در نجف اشرف
میرزا علی اکبر در سال ۱۳۲۷ هـ . ق با اجازه پدر خود رهسپار نجف اشرف گردید و ذوق استعداد فراوان وی بهترین یاورش برای رسیدن به قله کمال شد.
در نجف توفیق بهره مند شدن از محضر استادان بزرگ و عالمان آن سامان برایش فراهم گشت. خارج اصول را از محضر آخوند ملا محمد کاظم خراسانی (متوفای ۱۳۲۹ هـ . ق) و خارج فقه را از محضر سید محمد کاظم یزدی (متوفای ۱۳۳۷ هـ . ق) و شریعت اصفهانی (متوفای ۱۳۳۹ هـ . ق) بهره برد.
میرزای نوقانی در نجف اشرف با آیه الله سید عبدالهادی شیرازی، که بعد ها از مراجع تقلید شیعه نیز گردید، رفیق و هم مباحثه شد و بعد از آمدن به ایران هم این رفاقت و دوستی ادامه یافت.[۱]
وی در پایان اقامت خود در نجف اشرف با اخذ اجازه اجتهاد از آیه الله العظمی میرزا محمد تقی شیرازی (متوفای ۱۳۳۸ هـ . ق) و آیه الله حاج شیخ عبدالله مازندرانی (متوفای ۱۳۳۰ هـ . ق) مهیای بازگشت به مشهد مقدس گشت.[۲]
میرزای نوقانی در سال ۱۳۳۰ هـ . ق به مشهد مقدس بازگشت و به ارشاد مردم و رد مخالفان پرداخت و پس از واگذار شدن تولیت «مدرسه نواب» به او، تعلیم و تربیت طلاب علوم دینی را وجهه همت خویش قرار داد.
تعلیم و تربیت
نوقانی پس از مراجعت از نجف اشرف تا پایان عمر ـ قریب به چهل سال ـ در مشهد اقامت گزید و به تدریس و تعلیم و تربیت طلاب اشتغال ورزید و بسیاری از دانشوران از محضر درس وی استفاده بردند. این عالم بزرگ، طلاب فاضل مدرسه نواب را ـ که وی متولی آن بود ـ برای ادامه تحصیل و رسیدن به آخرین مراحل علمی به حوزه های علمیه نجف و قم گسیل می داشت.
از آثار تربیت و تعلیم ایشان همین بس که مرجع عالی قدر جهان تشیع، حضرت آیه الله بروجردی می فرمودند:
طلاب مدرسه نواب مشهد که برای تکمیل تحصیلات خود به حوزه قم آمده اند، از نظر مقدماتی (ادبیات) و دروس سطح بر سایر محصلین که در حوزه قم می باشند، برتری و مزیت دارند، و طلاب مدرسه نواب در حوزه علمیه قم چشم و چراغ آن حوزه هستند.[۳]
ویژگی های اخلاقی
میرزای نوقانی انسانی مؤمن، متعهد، اهل تهجد، خوش قریحه، شوخ طبع و مهربان بود. اندامی رشید و سیمایی پر نفوذ داشت و از صدایی رسا و چهره ای پرهیبت برخوردار بود.
ساده زندگی می کرد و در مدت هفتاد سال عمر پربرکت خود از سهم امام استفاده نکرد. میرزا دارای خط خوش و زیبایی بود و با ارباب ادب آن روز خراسان معاشرت داشت. بیشتر روزهای تابستان را همراه خانواده یا دوستان خود در شاندیز، طرقبه، هاشم آباد، ابرده علیا یا ویرانی که از ییلاق های اطراف مشهدند، به سر می برد.
وی برخی از مطالعات خود را در این محیط های طبیعی دنبال می کرد و اشعار نغزی می سرود و طبع خوشی داشت.[۴]
استاد محمد رضا حکیمی این گونه میرزا را می ستاید:
مرحوم نوقانی هیبتی ویژه داشت که کوچک و بزرگ از او حساب می بردند و طلبه های او ساعی و درس خوان بودند. او خود همیشه با لباس بسیار تمیز ـ اگر چه از پارچه های کم بها ـ و شکوه خاصی حرکت می کرد. در زمستان و تابستان دیده نشد که عبا بر سر کشد. حتی در داخل منزل هم اغلب لباسش پوشیده و عمامه بر سر و عبا بر دوشش بود. همین گونه می خواست که طلبه ها تمیز و مرتب باشند. به محیط تحصیل بسیار اهمیت می داد و چون اهل ذوق و شعر بود، هر سال مبلغی قابل توجه به مصرف گلکاری باغچه های بزرگ مدرسه نواب می رسانید.
محیط مدرسه همیشه تمیز و با طراوت و سرسبز و پر از گل بود؛ به طوری که طلاب بقیه مدارس علمیه مشهد، اغلب عصر ها به مدرسه نواب می آمدند و ضمن آشنایی با طلاب مدرسه و گفت و گو و بحث از صفا و فضای مدرسه هم بهره مند می شدند.
وی نسبت به علم «مناظره» و این که باید در مدرسه های علوم دینی، درسی شود و طلاب آداب مناظره را بیاموزند، بسیار ساعی بود و این امر را خیلی لازم می شمرد و خود مجالسی به این منظور تشکیل می داد هر منبری را نمی پسندید و به جز مراتب فضل بالا و ادبیات و داشتن علم کلام و معارف قرآنی، به آداب سخنوری، حتی طرز نشستن روی منبر و تکان دادن دست و امثال آن، حساسیت نشان می داد.
میرزا خود خطیبی بی مانند بود؛ دوست داشت همه وعاظ و منبری ها از وقار و متانت خاصی برخوردار باشند و از خواندن اشعار سست و بی معنی و عوام پسند، در مدح یا مرثیه امامان دین ـ علیهم السلام ـ به شدت پرهیز کنند. برای نشر معارف خالص قرآنی و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و مبانی علمی «مکتب معارفی خراسان) موقعیتی ضروری و خاص قائل بود. خلاصه انسانی بزرگ، با اخلاص، و مربیی تأثیر گذار بود.
باید برنامه های او برای تربیت طلاب و وعاظ در همه حوزه ها سرمشق قرار گیرد.[۵]
مدیریت
میرزای نوقانی به نظم و انضباط توجه تام داشت و می کوشید این خصلت مهم و حیات آفرین را در حوزه علمیه مشهد احیا کند. او از عالمان انگشت شماری بود که در یکی از حساس ترین مقاطع تاریخ حوزه علمیه مشهد فرصت یافت و از این فرصت به خوبی و شایستگی بهره برد. او از دانشورانی بود که در زمان خفقان و اختناق رضا شاهی، حق پوشیدن لباس روحانیت را داشت. وی در آن زمان جزو کسانی بود که نظارت بر امور طلاب داشتند و از آنان امتحان می گرفتند. شمار طلابی که در جلسه های امتحانی آن زمان شرکت کردند و جوزا قبولی دریافت نمودند، ۳۵۹ نفر بود.[۶]
تألیفات
۱. سه مقاله نوقانی.
۲. دو مقاله نوقانی.
۳. تعلیقاتی بر شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید.
۴. تعلیقه ای بر کفایه الاصول.
کتاب «سه مقاله» چاپ شده است و در رد یهود و نصارا و مذاهب مخترعه سیاسی است. این کتاب با بیانی شیوا و سبکی زیبا به صورت مناظره، اصول عقاید اسلامی را تبیین و شبهات معاندان و ادیان و مسالک سیاسی را رد کرده است.
کتاب «دو مقاله» هم در رد مادیون و کمونیست ها نوشته شده است. این کتاب و «تعلیقه های نهج البلاغه» و «کفایه الاصول» هنوز چاپ نشده است.
خاطرات
الف) در سال ۱۳۶۳ هـ . ق که حضرت آیه الله العظمی حاج آقا حسین قمی، مرجع عالی قدر جهان تشیع، از عتبات عالیات به مشهد مقدس مسافرت کردند؛ چون اوضاع مدرسه علمیه نواب را مشوش دیدند، از میرزای نوقانی خواستند که تولیت مدرسه را قبول کنند، و در اداره مدرسه و موقوفات آن سعی جمیل مبذول دارند.
وزارت فرهنگ و اوقاف هم از این وضع استقبال نمود و کلیه امور موقوفات مدرسه و امور مربوط به ترتیب و نظم تحصیل طلاب را هم به ایشان واگذار کرد.
میرزا با کسب اجازه از محضر آیه الله العظمی حاج آقا حسین قمی، و آیه الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی (متوفای ۱۳۴۰ هـ. ش) و دریافت حکم از طرف آن دو مرجع دینی و هم چنین با اجازه از محضر میرزا محمد مشهور به آقا زاده بزرگ (متوفای ۱۳۵۶ هـ . ق) اقدام به تصدی امور مدرسه و تربیت طلاب امور دینی نمود و تا پایان عمر ـ مدت شش سال و چند ماه ـ تولیت مدرسه علمیه نواب را بر عهده داشت. وی در این مدت مقرراتی برای مدرسه وضع کرد و اصولی برای تربیت طلاب در نظر گرفت که در تاریخ حوزه ها بی نظیر است.[۷]
حجه الاسلام حاج شیخ محمد علی نوقانی نوه میرزا علی اکبر نوقانی درباره پدر بزرگش می گوید:
مرحوم میرزا بعد از قبول کردن تولیت مدرسه نواب، در دو جنبه تحول ایجاد نمود:
۱. در موقوفات مدرسه که یازده پارچه ملک بزرگ بود و به علت بی توجهی، درآمد و عایدات چندانی نداشت؛ میرزا با تجدید نظر در این باره و تعیین اجاره های مناسب و وضع جدید برای موقوفات مدرسه و بالا بردن سطح درآمد ها، اقدام به تعمیر اساسی مدرسه و بالا بردن سطح شهریه و حقوق طلاب مدرسه به میزان ده برابر شهریه مرسوم آن زمان است.
۲. در امور تحصیل و تعلیم طلاب و جذب افراد مستعد به مدرسه نواب و تشویق های مادی و معنوی و برنامه امتحان طلاب ـ که تا آن زمان مرسوم نبود ـ اقدام نمود و طلاب فاضلی به حوزه های قم و نجف فرستاد. وی از اساتیدی هم چون آیه الله میرزا مهدی اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ هـ . ق) و آیه الله شیخ هاشم قزوینی (متوفای ۱۳۳۹ هـ. ش) تقاضا کرد تا درس های خود را در مدرسه نواب برگزار کنند و خود نیز در مجلس درس آن ها شرکت می کرد و از محضر حاج میرزا احمد مدرسی (متوفای ۱۳۹۱ هـ . ق) برای اقامه نماز جماعت در مدرسه نواب دعوت نمود. خود نیز در آن جا تدریس داشت.[۸]
مرحوم استاد، کاظم مدیر شانه چی می نویسد که نزد میرزا علی اکبر نوقانی بقیه کفایه را خواندیم.[۹]
بنا به نوشته استاد، محمد رضا حکیمی:
او از پر و بال دادن به طلبه بی سواد و بی تقوا و روحانی تنبل و بی حاصل، به سختی پرهیز می کرد و می فرمود: طلبه به هر منظوری که درس می خواند، اگر چه برای منبر رفتن یا امامت جماعت یا مسأله گفتن، باید سطح (ادبیات و منطق و فقه و اصول) را به خوبی بخواند و کفایه را خوب بفهمد و امتحان بدهد، آن گاه وارد کار ترویج شود. برای منبر رفتن و واعظ شدن نیز مقرراتی داشت که اگر همواره مراعات می شد، این نابسامانی های دردناک در مواردی از منبر ها و منبری ها دیگر مشاهده نمی گشت.[۱۰]
ب) میرزای نوقانی در طول مدت عمر خود از وجوه بریه و سهم امام دیناری صرف معاش خود و کسانش ننمود و با این که شرعا مجاز در تصرف این قبیل وجوه بود، از حق مشروع خود به هیچ وجه استفاده نکرد.
وی برای تأمین معاش خود از حق التولیه موقوفه جده اش ـ موسوم به گوهر شاد خانم ـ استفاده می کرد. طبق شرایط وقف نامه، تولیت آن با میرزای نوقانی و سپس با یگانه فرزند میرزا، آیه الله حاج میرزا مهدی نوقانی (متوفای ۱۴۱۳ هـ . ق) و بعد از ایشان، هم اکنون با فرزند وی حجه الاسلام حاج شیخ محمد علی نوقانی است.
داستان دعای مستجاب میرزا شنیدنی است؛ ایشان هنگام بازگشت از نجف به حرم حضرت علی ـ علیه السلام ـ مشرف می شود و از مولای متقیان مدد می خواهد که معیشتی خدا پسندانه داشته باشد و از دین، ابزاری برای دنیا نسازد.
وقتی به مشهد باز می گردد، روزی به هنگام عبور از بازار، یکی از کسبه نوشته ای در اختیار ایشان قرار می دهد و می گوید:
این وقف نامه را مجد الاطباء ـ پسر عموی شما ـ نزد من گرو گذاشته است.
مروری به مضمون وقف نامه نشان می دهد که سهمی از روستای «سیس آباد» (مشهد) از املاک گوهر شاد خانم، دختر یوسف خان جلایر، مادر کلبعلی خان جلایر، جده مرحوم نوقانی، از سال ۱۲۱۰ هـ . ق وقف تعظیم شعایر اسلامی شده است و برابر آن وقف نامه، تولیت موقوفه با اصلح و اورع اولاد است.
میرزای نوقانی تنها کسی بود که در آن زمان می توانسته است تولیت موقوفه را ـ که دو سهم از بیست و چهار سهم قریه یاد شده واقع در بلوک تبادکان مشهد است ـ به عهده گیرد.
آری داشتن راه ارتزاق درست و معیشت مستقل و عدم استفاده از سهم امام، از میرزای نوقانی یک انسان آزاده و متنفذ و آینده نگر ساخت.[۱۱]
ج) در زمان میرزای نوقانی، دو پسر بچه از سادات محترم در روستاهای مشهد مقدس مسموم غذایی شدند. آن ها را به بیمارستان شاه رضا (مشهد) می آورند؛ اما مسؤول بیمارستان و دکتر ها این دو سید را نمی پذیرند و هر چه اصرار می کند پذیرفته نمی شود؛ تا این این دو پسر بچه در اثر مسمومیت از دنیا می روند و خبر به میرزای نوقانی می رسد. ایشان در یکی از منبر های خود مسؤولان بیمارستان را که بهایی مسلک بودند، سخت مورد اعتراض قرار می دهد و آن ها را تهدید می کند و چنان می خروشد که همه شنوندگان را ترس و هراس بر می دارد. حتی عالمان آن زمان به میرزا می گویند: چرا این قدر تند سخن گفتید، نکند برای شما ایجاب مزاحمت کنند![۱۲]
اقدامات سیاسی
میرزای نوقانی چنان که اهل دیانت بود، اهل سیاست نیز بود. ایشان دوره مشروطه را درک کرده بود و در محضر چهره های برجسته ای چون: آخوند خراسانی و میرزای دوم (شیرازی) شاگردی کرده بود، و از رویداد های جامعه خود بی خبر نبود.
پس از بازگشت از عتبات عالیات و اتمام تحصیل، حضور فعالی در صحنه سیاسی مشهد داشت. در جریان فاجعه خونین مسجد گوهرشاد (۱۳۱۴ هـ. ش) شرکت داشت.[۱۳] مردم متدین مشهد و روستاهای اطراف به دستور عالمانی هم چون مرجع عالی قدر حاج آقا حسین قمی، آقا سید یونس اردبیلی و میرزای نوقانی به عنوان اعتراض به «کشف حجاب» در مسجد جامع گوهرشاد تحصن کردند و با سخنرانی خطیب توانا، بهلول، حرف دل خود را بیان نمودند.
بنا بر نقل افراد مورد اعتماد، هر صنف و گروه از تاجران و غیره همراه روحانی محل خود به صورت راهپیمایی وارد مسجد گوهرشاد می شدند. در این واقع مرحوم نوقانی همراه سنف زرگرهای مشهد راهی مسجد گوهر شاد می شود و پس از درگیری و تیراندازه، مریدان میرزا او را از معرکه خارج می کنند.[۱۴]
در یدا داشت های ایشان، درباره ماده تاریخ سقوط رضا خان (۱۳۶۱ هـ . ق شهریور ۱۳۲۰) چنین آمده است:
تاریخ سرنگون شدن جاه پهلوی، خود نام نحس اوست، رضا شاه پهلوی (۱۳۶۱ هـ . ق)
میرزا در برابر تفکر ها و اندیشه های الحادی و بی دینی ایستاد. او انحلال فرهنگی جامعه را مصیبت بار می دانست. در میان یاد داشت های خصوصی او نکاتی علیه «حزب ایران نو» به چشم می خورد. او فعالیت این حزب را به زیان مملکت می دید.
خود در این باره می نویسد:
متجددین فاقد دین، دشمن بزرگ مملکت هستند، دشمن بزگ عساکر و قشون اسلامند به جهت آن که قشون وقتی بی عقیده شدند برای شش تومان مواجب کار نمی کنند. بعد از کشته شدن، «مادر وطن» به حال او چه فایده ای دارد. لامذهب بی علاقه به دیانت، وارد فلان حزب می شود برای پول و منفعت دنیا، چون عقیده ندارد! اگر کسی صد تومان اضافه به او داد، فوراً نقشه و مرام خود را عوض می کند؛ اما کسانی که مرام آن ها قرآن و مذهب اسلام است هرگز عوض نمی شوند.[۱۵]
سروده ها
میرزای نوقانی جانی سوخته و طبعی روان و ذوقی عارفانه ـ به معارف قرآنی ـ داشت. وی در اشعار خود، به «فقیر» تخلص می کرد. اشعارش متوجه مضامین معارفی و دینی بود.
بخشی از اشعار ایشان در آخر کتاب «سه مقاله نوقانی» به چاپ رسیده است …
میرزا اشعار جانسوزی در رثای امام حسین ـ علیه السلام ـ و یارانش سروده است.
در اواخر محرم ۱۳۴۶ هـ . ق مرحوم میرزا در یک مثنوی بلند، همه رویداد های کربلا را همانند تابلوی تکان دهنده، به مانند یک هنرمند بزرگ به تصویر کشید. ابتدای آن مثنوی این است:
شوق دیدار خداوند ودود
شاه را بربود در بزم شهود
شد روان از خیمه سوی قتلگاه
همعنانش بود خیل اشک و آه
شه به منزلگاه جانان می رود
یا زجشم زینبش جان می رود
وفات
سرانجام پس از یک عمر خدمت به اسلام و مسلمانان میرزا علی اکبر نوقانی در شب دهم جمادی الاولی ۱۳۷۰ هـ . ق مطابق با ۲۸ بهمن ماه ۱۳۲۹ در اثر سکته قلبی دعوت حق را لبیک گفت و روحش به سرای جاوید شتافت، پیکرش پس از تشییع با شکوهی در پایین پای مبارک حضرت رضا ـ علیه السلام ـ «دارالسعاده» به خاک سپرده شد. و به آرزوی دیرینه خود که طی غزل ذیل سروده بود، نائل آمد.
پی نوشت:
[۱]. دست نوشته نوه مرحوم نوقانی، حجه الاسلام حاج محمد علی نوقانی.
[۲]. میرزای شیرازی از مراجع تقلید و فقیهان بزرگ عصر خود بود که فتوای تحریم تنباکوی ایشان معروف است: «الیوم استعمال تنباکو محاربه با امام زمان ـ علیه السلام ـ است.»، آیه الله العظمی شیخ عبدالله مازندرانی هم از فحول استادان نجف در زمان میرزا بود.
[۳]. احوال و اشعار نوقانی، عبدالحمید مولوی، ص ۱۰.
[۴]. نگاه حوزه، سال دوم، شماره ۱۵ و ۱۶، ص ۵.
[۵]. دست نوشته استاد محمد رضا حکیمی.
[۶]. نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶.
[۷]. در احوال و اشعار نوقانی، ص ۱۰.
[۸]. دست نوشته نوه مرحوم میرزای نوقانی.
[۹]. پژوهشی در فقه و حدیث، استاد کاظم مدیر شانه چی، ص ۱۲.
[۱۰]. همان، ص ۸.
[۱۱]. نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶، ص ۵.
[۱۲]. مصاحبه با نوه ایشان، حجه الاسلام حاج شیخ محمد علی نوقانی.
[۱۳]. نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶، ص ۹.
[۱۴]. به نقل از آیه الله حاج سید جلیل حسینی، از عالمان مشهد مقدس.
[۱۵]. نگاه حوزه، شماره ۱۵ و ۱۶.
منبع :محمد علی رحیمیان – تلخیص از کتاب گلشن ابرار، ج ۵، ص ۳۳۰