- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 13 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
ولادت
علی، معروف به ضیاء الدین، فرزند آخوند ملّا محمّد کبیر سلطان آبادى (عراقی) در سال ۱۲۷۸ هـ . ق. در محلّه حصار قدم سلطان آباد (اراک) قدم به عرصه وجود نهاد. ملّا محمّد، پدر آقا ضیاء (۱۲۱۰ ـ ۱۲۹۰ هـ . ق) در عصر خود عالمى بزرگوار و فقیهى وارسته بود و در میان شاگردان آیه الله آقا محسن عراقى علاء المحدثین (۱۲۴۷ ـ ۱۳۲۵ هـ . ق ) منشی خاص آخوند خراسانى و آیه الله سید محمّد شفیع الدین جاپلقى (متوفا: ۱۲۸۰ هـ . ق.) مقام و مرتبهاى بلند در علم بود و به تقوا و پرهیزکارى شهرت داشت. در اجازهای که آقا شفیع به وى داده، او را به عنوان «عالم فاضل و محقق مدقق و از رؤسا و قضات مورد وثوق و اطمینان» یاد کرده است.[۱]
آیه الله اراکى (۱۳۱۲ ـ ۱۴۱۲ هـ . ق.) از قول پدر خویش نقل میکند:
«آخوند کبیر ارتزاقش از یک قطعه زمینى در اطراف سلطان آباد (اراک) بود که زراعت میکرد و نان سال خود و اهل عیالش از همان قطعه زمین بود. یک وقت که حاصل آن زمین را در خرمن گاه جمع کرده بودند، در اطرافش هم خرمنهایى بوده است، کسى عمداً یا سهواً آتش روشن میکند، باد هم بود و آتش افتاده بود توى خرمنها، خرمنگاه است و خشک، به محض افتادن آتش خرمنها آتش میگیرد. این خرمن، آن خرمن، تا آتش همه خرمنها را میگیرد. کسى به آخوند میگوید: چه نشستهای! نزدیک است خرمن شما آتش بگیرد. آخوند ملّا محمّد تا این را میشنود عبا و عمامه را برمیدارد و قرآن را و به بیابان رو به آتش و در دستش هم قرآن؛ میگوید: اى آتش! این نان خانواده و اهل عیال من است تو را به این قرآن قسم! به این خرمن متعرض نشو. پدرم گفت: تمام آن قبهها که اطراف بود، خاکستر شد و این یکى ماند. هر کس که میآمد، انگشت به دهان میگرفت و متحیر میشد که این چه جور مانده؟! خبر نداشتند، من خبر داشتم، پدر مرحوم آقا ضیاء همچو شخصى بوده است.»[۲]
تحصیلات
آقا ضیاء الدین که داراى هوشى سرشار و استعدادی فوق العاده بود، مقدمات علوم اسلامى را نزد پدر و سایر علما، در زادگاهش فرا گرفت و در سال ۱۳۰۲ هـ . ق. براى ادامه تحصیل، راهى اصفهان گردید و در مدرسه صدر اقامت گزید. آیهالله العظمى اراکى (ره) درباره انگیزه سفر آقا ضیاء به اصفهان میگوید:
پدر مرحوم آقا ضیاء در هشتاد سالگى فوت کرد؛ در حالى که فرزندش، آقا ضیاء ۱۲ سالش بوده و غیر از ایشان دو دختر هم داشتند. حاج صمصام الملکى بود متمول و ارباب ملک و املاک و لکن از علوم هم بیاطلاع نبوده است.
مرحوم آقا شیخ فرمودند: در کربلا که بودم در مدرسه حسن خان کربلا درس میگفتم. صمصام الملک براى زیارت آمده بود، یک هفته آمد در درس من نشست، و در آن هفته از استصحاب بحث میکردیم و کلمه «لاتنقض الیقین بالشّک» را میگفتیم. آخر هفته که شد، گفت: قربان آن لب و دهنى شوم که یک کلمه به این کوتاهى از آن بیرون آمده و ما یک هفته است بحث میکنیم، یک همچو آدمى بوده، بیاطلاع از عملیات نبوده، منتها ارباب ملک و املاک بود. به همان طرز سابق که میآمد خانه آخوند ملّا محمّد کبیر، پدر مرحوم آقا ضیاء عراقى و با او صحبتهای علمى داشت، بعد از فوت آخوند هم میآید، به خیالش که فرزند آخوند به جاى پدرش نشسته، در آن وقت، آقا ضیاء ۲۴ ساله بود. صمصام الملک فرعى عنوان میکند. آقا ضیاء نمیتواند از عهده برآید. حاج صمصامالملک میگوید: آه! در خانه آخوند بسته شد! پدرم نقل میکرد که آقا ضیاء فرمود: این مثل یک کاسه آب گرمى بود که به سرم ریخته شد. از همان مجلس که حرکت میکند، میرود به اصفهان و بعدش هم به نجف، و میماند تا آقا ضیاء میشود و همین یک کلمه «آه درِ خانه آخوند بسته شد.» باعث شد تا او به طور جدّى و مصمم به درس و بحث پرداخت و به کمالات علمى و معنوى دست یافت. آقا ضیاء الدین شش سال در حوزه علمیه پررونق اصفهان، از محضر استادان بزرگواری، همچون آیات عظام:
۱. آقا سید محمد هاشم چهارسوقى (۱۲۳۵ ـ ۱۳۱۸ هـ . ق.)
۲. میرزا جهانگیر خان قشقایى (۱۲۴۳ ـ ۱۳۲۸ هـ . ق.)
۳. میرزا ابوالمعالى کلباسی (۱۲۴۷ ـ ۱۳۱۵ هـ . ق.)
۴. آخوند ملّا محمّد کاشى (۱۲۴۹ ـ ۱۳۳۳ هـ . ق.).
دروس سطح عالى فقه، اصول، کلام و فلسفه را آموخت و در اواسط سال ۱۳۰۷ هـ . ق. به عراق مهاجرت نمود و ابتدا، به شهر سامرّا که از مراکز اجتماع طلاب مهاجر و دار العلم آن زمان بود، رفت. مدتى را به خیال و عنوان این که در مسند قضا نشسته، به رتق و فتق (حل و فصل) امور مردم گذراند. پس از چند ماه، ناگهان از این خیال و علاقه به مسند منصرف شد و با شنیدن آوازه و شهرت میرزا حبیب الله رشتی، سامرّا را ترک و به سوى نجف حرکت کرد و تا آخرعمر در آن حوزه کهن و مهم و پایگاه و مرکز علم، ماندگار شد.
اساتید
۱. میرزا حبیب الله رشتى (۱۲۳۴ ـ ۱۳۱۲ هـ . ق) مدفون در نجف: و از شاگردان بزرگ و پرآوازه شیخ انصاری بود. کتاب «بدایع الافکار» وى در علم اصول معروف است. شیخ انصارى دربارهاش فرمود: «من درس را براى سه نفر میگویم: میرزا محمّد حسن شیرازی، میرزا حبیبالله رشتى و آقا حسن تهرانی.» آقا ضیاء حدود ۴ سال در درس میرزا حبیب الله رشتی شرکت کرد.[۳]
۲. آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانى (۱۲۵۵ ـ ۱۳۲۹ هـ . ق.) مدفون در نجف: او از شاگردان برجسته شیخ انصارى و میرزاى شیرازى بود. «کفایه الاصول» مهمترین کتاب اوست. که بیش از صد نفر تاکنون بر آن حاشیه زدهاند و یا به آن شرح نوشتهاند. آخوند خراسانى از رهبران بزرگ مشروطیت بود.[۴]
۳. سید محمد کاظم طباطبایى یزدى (۱۲۴۷ ـ ۱۳۳۷ هـ . ق.) مدفون در نجف: او از مراجع بزرگ تقلید شیعه در قرن ۱۴ بود. وى از شاگردان میرزاى شیرازى و اثر مهم او «عروه الوثقی» میباشد که مراجع تقلید بعد از ایشان، بر این کتاب فقهی حاشیه زدهاند.[۵]
۴. میرزا حسین خلیلى (۱۲۳۰ ـ ۱۳۲۶ هـ . ق) فرزند میرزا خلیل تهرانى مدفون در نجف: او از شاگردان شیخ انصارى و صاحب جواهر و از یاران آخوند خراسانى و شیخ عبدالله مازندرانى در رهبرى نهضت مشروطه بود.
۵. ملا فتح الله شریعت اصفهانی، معروف به شیخ الشریعه (۱۲۶۶ ۱۳۳۹ هـ . ق) او از فقها و مراجع بزرگ شیعه بود.
۶. سید محمد طباطبایى فشارکی.
۷. میرزا ابراهیم محلاتى شیرازی.
آقا ضیاء الدین پس از سالها تحصیل، به درجه اجتهاد نائل آمد و در این دوره پیوسته مورد احترام استادانش بود و به کسى که دریایى از علم و دانش و معارف دینى در سینهاش نهفته است، شهرت دارد.
تدریس
آقا ضیاء الدین در تمام دوران تحصیل به تدریس نیز اشتغال داشت و از برترین مدرسین و سرآمد استادان هم عصر خود بود. او پس از وفات استادش، آخوند خراسانی، حوزه تدریس مستقلى تشکیل داد و به عنوان مدرسى بزرگ، محققى مدقق، متفکرى صاحب نظرو مسلط بر آراء و اندیشههای فقهى و اصولى گذشته، شهرت یافت. فضلا و محققان فراوانى گرد او آمده و از سرچشمه علوم و کمالاتش جرعهها نوشیدند و سیراب شدند. دقت نظر و احاطه علمى او به ویژه در تدریس علم اصول که با نقد و بررسى آراء و نظریات دیگران انجام میگرفت، فوق العاده بود. این امر باعث شهرت و برتری او بر دیگران شد و وى را در شمار مجددّان علم اصول قرار داد.
وى در ۳۰ سال تدریس خود که تا پایان عمر او به طول انجامید، چند دوره اصول فقه و یک دوره فقه کامل که اکثرآن بر اساس بحثهاى فقاهتى و تألیفات حاج آقا رضا همدانی (۱۲۵۰ ـ ۱۳۲۲ هـ . ق) بود، را تدریس کرد و حاصل آن پرورش صدها مجتهد بود که هریک از آنها در شهرهاى مختلف، منشأ آثار خیر و برکات فراوانى گردیدند.
وسعت اطلاع و احاطه و تسلط بر خود در ابحاث و مناقشات علمی، حسن بیان و القاء مطالب و نکات، عنایت به آراء و اندیشههای گذشته و شاگردان، صاحب نظر و مشکل گشا در مشکلات علمى و کثرت شاگردان و برخوردار بودن آنان از حرّیت فوق العاده در طرح مسائل، از ویژگیهاى تدریس اوست. او آنچه را تدریس میکرد، مینوشت، با آنکه بعضى درسها را بارها گفته و نوشته بود.
از هم بحثهاى آقا ضیاء، میتوان از شیخ عبدالله گلپایگانى (۱۳۲۸ ـ ۱۳۷۰ هـ . ق.) که فقیهی فاضل و مجتهدى دقیق بود، نام برد. از ویژگیهاى دوره تدریس آقا ضیاء درنجف این بود که در این برهه در حوزه علمیّه نجف شخصیتها و رجال برجستهای مشغول تدریس و تربیت طلاب بودند. بهترین طلاب در این زمان که به طور مستقیم و غیرمستقیم از استادان اثر میپذیرفتند، شاگردان آقا ضیاء بودند. از چهرههاى سرشناس و معاصر آقا ضیاء میتوان به آیهالله سید ابوالحسن اصفهانى (۱۲۷۷ ـ ۱۳۶۵ هـ . ق) شیخ محمّد حسین اصفهانی، معروف به کمپانى (۱۲۹۶ ـ ۱۳۶۱ هـ . ق.) و میرزاى نائینى (۱۳۵۵ ق) اشاره کرد.
فقه و اصول در عصر آقا ضیاء
آقا ضیاء الدین و معاصرانش در دورهای جدید از علم و اصول قرار داشتند که مؤسس آن وحید بهبهانى (۱۱۱۷ ـ ۱۲۰۵ هـ . ق.) بود.
تحقیقات اصولى انجام شده در این دوره با پژوهشهایی که در حدود یازده قرن قبل انجام گرفته بود، در مقایسه از لحاظ کم و کیف، ترجیح داشت و تألیف کتابهایى نظیر «فرائد الاصول» شیخ انصارى و «کفایه الاصول» آخوند خراسانی گویاى این مدعاست.
آقا ضیاء، محمّد حسین اصفهانى و دیگران تحولى را که شیخ انصارى پس از وحید بهبهانى به وجود آورده بود، تداوم بخشیدند و علم اصول فقه را به حد کمال رساندند.
در فقه نیز این دوره از عالیترین دورههاى اجتهاد به میآید. این دوره فقه با شیخ انصارى (۱۲۱۴ ـ ۱۲۸۱ هـ . ق(آغاز میشود. او و شاگردان مستقیم و غیرمستقیمش در راه تکمیل فعالیت فقهای دورههاى قبل، سعى و کوشش وافر نمودند و اجتهاد را به اوج کمال و ترقى رسانیدند. شیخ انصارى با دقت نظر و تحقیقات خویش، راه استنباط صحیح را نشان داد. کتابهاى به جا مانده از او، به ویژه دو اثر مهم و گرانسنگ «مکاسب» و «رسائل» از کتابهاى سطح عالی حوزههاست که هنوز تدریس میشود.
شیوه آقا ضیاء الدین در تدریس نیز همان شیوه شیخ انصارى بود. او در بحثهایش از عناصر مشترک اجتهادى و قواعد اصولى استفاده میکرد هر جا نام بزرگمردان و احیاگران در کتابها و بحث در بین دانشمندان شیعى در احیاى علم اصول و نقش آنان در تحول این علم ذکر میگردد، نام آقا ضیاء الدین عراقى در کنار آنان جلب توجه میکند. هر جا بحث از علم اصول است، صحبت از آقا ضیاء نیز هست.
شاگردان
از برکات وجودى آقا ضیاءالدین در طول سالهاى متمادی تدریس، تعلیم و تربیت صدها عالم، فقیه و دانشمندان نام آورى است که از مجالس درس و بحث سراسر فضل و دانش او بهرهها بردند. مجتهدان ایران و عراق با واسطه یا بیواسطه، از شاگردان او هستند. در میان شاگردان او به چهرههایى برخورد میکنیم که از نظر علم و تقوا، نسبت به دیگران در افق بالاترى قرار دارند. اینک به معرفى شمارى از آنها میپردازیم:
۱. آیه الله سید محسن حکیم (۱۲۰۶ ـ ۱۳۹۰ هـ . ق(مدفون در نجف: او از مراجع بزرگ شیعه بود که دو دوره دردرس اصول آقا ضیاء شرکت کرد. وى آثار فراوان فرهنگى و دینى در عراق و… از خود به یادگار گذاشته و تألیفات او بالغ بر۵۰ عنوان است.
۲. آیهالله سید محمّد تقى خوانساری (۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۱ هـ . ق) مدفون در قم: آقا ضیاء بارها مقام این شاگردش را ارج نهاده و گفته بود: «… مقام و نگهدارى شئونات آقاى خوانسارى را مانند علماى متأخر برخود فرض میدانم.»
نماز باران او در قم معروف است نماز جمعه را در قم احیا کرد. فتواهاى او در ملى شدن صنعت نفت و کمک مسلمانان جهان به مردم فلسطین و شرکت در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورا مشهور است.
۳. آیهالله سید احمد خوانساری (۱۳۰۹ ـ ۱۴۰۵ هـ . ق(مدفون در قم: وى بیشترین استفادههاى علمى را از آقا ضیاء نمود. کتاب «جامع المدارک» از مهمترین آثار فقهى اوست.
۴. آیهالله سید ابوالقاسم خوئى (۱۳۱۷ ـ ۱۴۱۳ هـ . ق) مدفون در نجف: او از مراجع بزرگ عالم تشیع و داراى تألیفات فراوانی در فقه، اصول، تفسیر و رجال بود و مراکز بزرگ علمى ـ فرهنگى در نقاط مختلف جهان تأسیس کرد. وى به تربیت شاگردان بسیارى که هم اکنون در سراسر جهان پراکندهاند، همت گماشت.
۵. آیهالله سید محمود شاهرودى (۱۳۰۱ ـ ۱۳۹۴ هـ . ق) مدفون در نجف: آقا سید ابوالحسن اصفهانى و آقا ضیاء الدین عراقى او را «ذوالشهادتین» میخواندند. وى رسالههایى در موضوعات گوناگون فقهی، اصولی،ادبى و رجالى نوشته و درسهاى اصول و فقه آقا ضیاء و نائینى را تقریر نموده است.
۶. آیهالله سید عبدالله شیرازى (۱۳۰۹ ـ ۱۴۰۵ هـ . ق) مدفون در مشهد مقدس: وى ۱۳ سال در درس آقا ضیاء شرکت نمود. آقا ضیاء دربارهاش فرمود:
«من ایشان را براى آینده نجف اشرف ذخیره نمودهام و ایشان امید علمى آینده من است.»
۷. آیهالله سید عبدالهادی شیرازى (۱۳۰۵ ـ ۱۳۸۳ هـ . ق) مدفون در نجف: وى از مراجع شیعه بود که تحت تربیت پسرعموى پدرش میرزاى بزرگ شیرازى رشد علمى نمود و کتاب «دار السلام» از آثار فقهى اوست.
۸. آیهالله سید محمد رضا گلپایگانى (۱۳۱۶ ـ ۱۴۱۴ هـ . ق(مدفون در قم: وى داراى تقریرات و تألیفات فراوان در فقه و اصول بود. ایشان مؤسسات و مدارس علمیه فراوانى را به یادگار گذاشت و شاگردان بسیارى را که هم اکنون برخى از آنها در مسئولیتهاى بزرگى به نظام جمهوری اسلامى خدمت میکنند، تربیت نمود.
۹. آیهالله محمد هادى میلانى (۱۳۱۳ ـ ۱۳۹۵ هـ . ق): فرزند سید جعفر مدفون در مشهد مقدس از مراجع عظام تقلید شیعه که داراى تألیفات فقهى و اصولى بود و حوزه علمیه مشهد را احیا و شاگردان فاضل و دانشمندى را تربیت نمود.
۱۰. آیهالله سید شهاب الدین مرعشى (۱۳۱۵ ـ ۱۴۱۱ هـ . ق(مدفون در قم: وى از مراجع تقلید تشیع بود که حدود ۱۴۸ اثر علمى به صورت کتاب، رساله و مقاله، در علوم مختلف از خود به جاى گذاشت. او کتابخانهاى عظیم و منحصر به فرد از لحاظ داشتن نسخههاى خطی، تأسیس کرد که مورد استفاده دانش پژوهان است. وى از آقا ضیاء چهار اجازه اجتهاد و چند فقره نامه خصوصى دارد.
۱۱. آیهالله آقا میر سید على یثربى کاشانى (۱۳۱۱ ـ ۱۳۷۹ هـ . ق) مدفون در کاشان: وى از مراجع تقلید شیعه و از شاگردان ممتاز آقا ضیاء و از استادان امام خمینى (ره) بود.
آقا ضیاء به او فرمود: «تو براى من به منزله مالک اشتر براى على (علیه السلام)هستی.»
و نیز فرمود: «در میان تلامذه سید فشارکی، میرزا سید على یزدى لب خندقى بود که استاد موقع حرکتش وى را با اشک بدرقه کرد و از جدایى او هنگام بازگشت به ایران سوخت. در میان شاگردان من نیز شما موقعیت خاصى دارى و مرا به جدایى و فراق خود مبتلا به حسرت مینمایی.»[۶]
۱۲. آیهالله شیخ محمد تقى بهجت، وى از مراجع تقلید شیعه و ساکن قم و از شاگردان آیهالله محمد حسین اصفهانى و آقا ضیاء الدین عراقی است و داراى تألیفات و تقریرات در فقه و اصول میباشد. حاشیه وى بر «ذخیره العباد» آیهالله غروى اصفهانى یک دوره فقه استدلالى است.
برخی از شاگردان آقا ضیاء عراقی پس از وفات وى به شهرهاى مختلف کوچ کردند و در عرصه تدریس و تحقیق، یافتههاى علمى خود را با قلمى پرمایه به رشته تحریر و تقریر در آوردند و طلایهدار حوزههاى علمیه در محل سکونت خود بودند،که از آن جملهاند:
۱. آیهالله میرزا هاشم آملى (۱۳۲۳ ـ ۱۴۱۳ هـ . ق(مدفون در قم: وى از شاگردان آقا ضیاء بود که مدت ۳۰ سال از محضر او بهره برد. وى تقریرات مباحث اصول استاد را در کتاب «بدایع الافکار» گرد آورده است.
۲. آیهالله آقا شیخ محمد تقى بروجردی (متوفا: ۱۳۹۱ هـ . ق.): وى هم از شاگردان خصوصى آقا ضیاء بود و تقریرات اصول استاد را به نام «نهایه الافکار» نوشت.
۳. آیهالله آقا شیخ على مشکاه (۱۳۱۹ ـ ۱۴۱۰ هـ . ق(مدفون خمینى شهر اصفهان: از چهرههاى پارسا و برجسته حوزه علمیه اصفهان است که از اصول آقا ضیاء، مباحث الفاظ و در فقه، مبحث ولایت فقیه را تحریر کرده است.
۴. آیهالله آقا میرزا على غروى علیارى (۱۳۱۹ ـ ۱۴۱۶ هـ . ق.): وى در اصول، مبحث استصحاب و در فقه، کتاب الزکوه آقا ضیاء الدین را تقریر نموده است.
نیز آیات عظام: سید آقا موسوی خلخالى ( متوفا: ۱۳۲۴ هـ . ق.)؛ سید ابوالحسن شمس آبادى (۱۳۲۶ ـ ۱۳۹۶ هـ . ق.)؛ سید یحیى مدرسى یزدى (۱۳۲۱ ـ ۱۳۸۳ هـ . ق.)؛ شیخ محمد حسین خیابانى سبحانى (۱۲۹۹ ـ ۱۳۹۳ هـ . ق.)؛ شیخ محمد على قدسی محلاتی؛ شیخ محمد على اشرفى شاهرودی (۱۳۰۷ ـ ۱۳۹۴ هـ . ق.)؛ سید صدر الدین صدر (۱۲۹۹ ـ ۱۳۷۳ هـ . ق.)؛ و سید عبدالحسین طیب (۱۳۱۲ ـ ۱۴۱۲ هـ . ق(تقریرات اصول و فقه آقا ضیاء را به رشته تحریر در آوردهاند.
عدهای از شاگردان او در مسائل اجتماعى و مبارزات سیاسى پیشگام بودند و علیه دشمنان اسلام و مسلمین، با قلم و قدم مبارزه کردند که از آن جملهاند:
۱. آیهالله سید ابوالقاسم کاشانى (۱۳۰۴ ـ ۱۳۸۱ هـ . ق(مدفون در شهر ری: در اجازه روایى که آقا ضیاء به وى داده، او را به عنوان «حمایت کننده حوزه مسلمین و جهاد کننده در حفظ احکام دین، ترویج کننده شریعت جدّش…» خطاب نموده است.
۲. آیهالله شیخ محمّد غروى کاشانى (۱۳۱۳ ـ ۱۳۹۸ هـ . ق(مدفون درکاشان.
۳. آیهالله میرزا محمد باقر آشتیانى (۱۳۲۳ ـ ۱۴۰۴ هـ . ق(
۴. آیهالله شیخ محمد حسن سه چارى اصفهانى (۱۳۲۵ هـ . ق(
۵. آیهالله شیخ محمد رضا مظفر (۱۳۲۲ ـ ۱۳۸۳ هـ . ق(
۶. آیهالله شیخ بهاء الدین محلاتى (۱۳۱۴ ـ ۱۴۰۱ هـ . ق(
۷. آیهالله شیخ محمد حسین نجفى (۱۳۲۱ ـ ۱۴۰۹ هـ . ق(
۸. آیهالله شیخ ابوالحسن شیرازی (۱۳۳۰ هـ . ق(امام جمعه سابق مشهد.
۹. آیهالله سید حسام الدین فال اسیرى شیرازى (۱۳۱۶ هـ . ق(
ویژگیهای اخلاقى
آقا ضیاء به بلند همت بودن، تواضع، فروتنی، خوش اخلاقى و زهد که سرآمد فضایل اخلاقیاند، معروف و از نظرهوش و فکر، دقّت و نظم، ذوق سلیم و حسن معاشرت و پرهیز از تکلّف براى معاشران و مراجعان، زبانزد عام و خاص بود. بدین جهت شاگردانش او را بسیار دوست میداشتند. او در وادی مبارزه با نفس، همه همطرازان علمى (فقهى ـ اصولی) را از خود برتر میدانست.
هگاه مرجعى از دنیا میرفت، با آن که صلاحیت مرجعیت را از هر حیث دارا بود، این امر را به سایران و مراجعان را به دیگران حواله میداد و مبلّغ آنان نیز بود.
پس از استادان و مراجع قبل و به دلیل کثرت مراجعات در عراق و ایران، وى بر رساله عملیه آقا شیخ عبدالله مازندرانى (۱۲۵۶ ـ ۱۳۳۰ هـ . ق(حاشیه زد تا مقلدین از نظراتش استفاده کنند.
او در معاشرت با شاگردان، ضمن احترام به آنها ظرایف و نکات لطیفى به کار میبرد شاگردان هم او را بسیار دوست میداشتند و نهایت ادب و احترام را نسبت به او رعایت میکردند. جلساتش با آن که خودمانى بود، براى شاگردان نوعى تربیت عملى و آثار فراوانى در برداشت.
یکی از مزاحهایى که از او نقل میکنند، این است که میگفت: «اگر درس صبح گفته شود، هم استاد میفهمد و هم شاگرد و اگر عصر گفته شود، فقط استاد میفهمد چه میگوید و هر آینه اگر درس شب گفته شود، نه استاد میفهمد و نه شاگرد.»
آقا ضیاء الدین عشق وافرى به اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به ویژه امام حسین (علیه السلام)داشت. او مجلس روضه خوانى مفصّلى را در ایام محرم در منزلشان برقرار میساخت. در این مجلس که اکثر علما و طلاب و استادان حوزه شرکت میکردند، آقا ضیاء منبر میرفت و از روى مقتل براى اهل مجلس مصیبت میخواند و بسیار میگریست و اهل مجلس را میگریاند.[۷]
آثار و تألیفات علمى
از جمله آثار علمى آقا ضیاء که در فقه و اصول نگاشته شده و باقى مانده است، عبارتند از:
۱. استصحاب العدم الازلی.
۲. احکام الرضاع.
۳. البیع.
۴. تعاقب الایدی.
۵. تعلیقات على رسائل الشیخ الانصاری.
۶. تعلیقات «فوائد الاصول» و الفوائد (تقریرات میرزا حسین نائینی) نوشته شیخ محمّد على کاظمی.
۷. حاشیه جواهر الکلام.
۸. حاشیه العروه الوثقی.
۹. حاشیه استدلالى به عروه الوثقی.
۱۰. حاشیه کفایه الاصول.
۱۱. حاشیه المکاسب.
۱۲. حجیه القطع (رساله)
۱۳. روائع الامالى فى فروع العلم الاجمالی.
۱۴. شرح التبصره. شش جزء آن به تحقیق آیهالله معرفت در قم به چاپ رسید.
۱۵. الشرط المتأخر: (رساله)
۱۶. الصلاه.
۱۷. قاعده الحرج.
۱۸. قاعده لاضرر.
۱۹. القضاء.
۲۰. اللباس المشکوک: (رساله)
۲۱. مقالات الاصول: (دو جزء)
۲۲. و رسالههایى در اجتهاد و تقلید، باب انسداد، اجرت بر واجبات، دعاوی، نیت، ادله نقلیه و… .
تقریرات درس اصول و فقه که به قلم شاگردانش تحریر شده، عبارتند از:
۱. بدایع الافکار: میرزا هاشم آملی، چاپ قم.
۲. نهایه الافکار: شیخ محمد تقی بروجردی، چاپ قم.
۳. نماذج (الاصول فى شرح مقالات الاصول: سید یحیى مدرس یزدی، چاپ قم)
۴. المحاکمات (بین الکفایه و اعلام ثلاثه) تقریرات بحث، شیخ محمد طاهر آل شبیر خاقانی.
۵. تقریرات اصول، آیهالله سید محمود شاهرودی.
۶. تقریرات اصول، آیهالله شیخ غلامحسین جعفرى همدانی.
۷. تقریرات اصول، آیهالله سید عبدالرزاق نسابه.
۸. تقریرات اصول، آیهالله شیخ محمد على اشرفى شاهرودی.
۹. تقریرات اصول، سید محمد رضا تبریزی.
۱۰. تقریرات اصول، آیهالله میرزا على مشکاه.
۱۱. تقریرات فقه، آیهالله میرزا هاشم آملی.
۱۲. تقریرات فقه، میرزا على مشکاه.
۱۳. تقریرات فقه، میرزا على علیارى غروی.
۱۴. حاشیه بر مجمع الرسائل، سید محمد باقر شیرازی.
۱۵. منتخب المسائل، احمدی یزدی.
وفات
سرانجام این مشعل فروزان علم در شب دوشنبه ۲۹ ذیقعده سال ۱۳۶۱ هـ . ق. در نجف اشرف دعوت حق را اجابت نمود. در عزای او، سه روز درسهاى حوزه تعطیل و شاگردان به سوگ او نشستند جنازه او با شکوه تمام تشییع و در حجره نزدیک (باب العماره) صحن مطهر امیر المؤمنین (علیه السلام)به خاک سپرده شد. مجالس ترحیم فراوانى در عراق و ایران براى او برگزار کردند.
حبیب الله سلمانى آرانى
پی نوشت ها:
[۱] . احسن الودیعه، ج ۱، ص ۱۳۲، و ریحانه الادب، ج ۱، ص ۲۴۰.
[۲] . شمس الفقهاء، داوود نعیمی، ص ۱۸.
[۳] . گلشن ابرار، ج ۱۷، ص ۳۷۸.
[۴] . همان، ج ۱۷، ص ۴۳۱.
[۵] . همان، ج ۱، ص ۴۴۵
[۶] . سیماى کاشان، ص ۱۷۲ و آینه دانشوران، ص ۱۱.
[۷] . نقل از آیه الله میرزا محمد باقر آشتیانی، درگفت و گو با حجه الاسلام آقا معتمدی.