- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
مرتضى نجفى
ویژگیهاى فردى
ابوالقاسم برید بن معاویه عجلى(کوفى عربى)فرزند معاویه بن ابى حکیم عجلى بود. از پدرش چندان اطلاعى در دست نیست.
برید از روایتگران شیعى عرب تبار و منسوب به قوم بنى عجل بود.
بدین جهت او را عجلى گفته اند. بنى عجل در حد فاصل یمامه عربستان و بصره عراق مى زیستند و قسمتى از آبهاى متعلق به این قوم در بیابان هاى کوفه بوده است.
به نظر مى رسد برید در کوفه مى زیست و لقب کوفى هم از این جهت بر او اطلاق شده است. هرچند نمى توان چنین ادعایى را ثابت کرد؛ولى کوفى بودن بیشتر شاگردان وى و اقامت دامادش محمدبن مسلم درکوفه، سکونت او در کوفه را قوت مى بخشد.
بنابراین، گرچه از امام باقر و امام صادق علیهما السلام دوربود، ولى مناسبت هایى چون حج فرصت استفاده از آنان را براى اوفراهم مى آورد، به گونه اى که از اصحاب و یاران و همدلان آن دوبزرگوار به شمار آمده است.
او پدر زن محمد بن مسلم، یاور فقیه امام باقر و صادق علیهماالسلام بود و به تجارت اشتغال داشت. برید زمان آن دو امام رادرک کرده و در دوران امام صادق(ع) قبل از شوال ۱۴۸ هجرى قمرى در گذشت.على بن حسن بن فضال او را از درگذشتگان سال ۱۵۰ دانست ه است.
ویژگیهاى اخلاقى انسان از شناخت و درک مقام این دانشمند وارسته و پارسا، که مورد رضایت امامان معصوم علیهم السلام بود، ناتوان است.
برید از دیدگاه امام صادق(ع)
امام صادق(ع)در وصف برید تعابیرى دارد که در مورد کمتر شخصى به کار رفته است. نمونه اى از تعابیر امام(ع)چنین است:
۱ دوست امام دوستى، پیوند ناگسستنى بین افراد ایجاد مى کند. امام معصوم بانگاه الهى خود، برید را دوست خود مى نامد. او را در خدمت به مکتب تشیع سر آمد همه مى بیند و مى فرماید:
چهار تن نزد من محبوبترین مردمند؛ برید، زراره، محمد بن مسلم و نعمان احول.
دوستى، گاه سبب مى شود افراد رازشان را به یکدیگر بسپارند.
روزى امام صادق(ع) برید را مخاطب قرار داده، از على(ع)و موعظه وى به کارگزاران فرمود:
وقتى موعظه طولانى پایان یافت، گریست، از زمان خود شکوه کرد واصلاح عالم را بشارت داد.
۲ پیشگام ترین «سابقان » در سوره واقعه کسانى هستند که در کردار نیک بردیگران پیشى گرفته اند و در نتیجه در آخرت نیز به مغفرت، بخشش ورحمت الهى نزدیکترند.
امام راحل(ره)در کتاب گرانقدر چهل حدیث مى نویسد:
اگر کسى در این طبقه(اهل علم)به وظایف خود عمل کند و پس ازاصلاح خود، به اصلاح دیگران بپردازد و نگهدارى ایتام آل رسول نماید، چنین شخصى از زمره مقربین و سابقین به شمار مى آید.
برید از نظر علمى سرآمد یاران امام شمرده مى شد و در ارشادمردم بسیار کوشا مى نمود و در حفظ دین از انحراف و بدعت ها نقشى به سزا داشت. بنابراین، بى تردید در شمار مقربان و سابقان جاى دارد.
امام صادق(ع)در باره برید، زراره، ابوبصیر و محمد بن مسلم فرمود:
آنان حافظان دین و امانت داران پدرم در حلال و حرام شمرده مى شوند… این گروه در دنیا(در پیروى از ما)پیش قدم بودند و درآخرت نیز پیش گام خواهند بود.
امام همچنین فرمود: آنها مصداق آیه(السابقون السابقون اولئک المقربون)شمرده مى شوند.
۳ از فروتنان واژه «مخبتین » تنها یک بار در قرآن به کار رفته است. درآیه ۳۴ و ۳۵ سوره حج مى خوانیم:
(…و بشر المخبتین الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم والصابرین على ما اءصابهم و المقیمى الصلوه و مما رزقناهم ینفقون.)
«به فروتنان مژده بده، آنان که هرگاه یاد خدا شود، دلهاشان بترسد و شکیبایان برآنچه(حوادث دردناکى که در زندگى) بدانها رسدو به پاى دارندگان نماز و کسانى که از آنچه به آنها روزى دادیم، مى بخشند.»
مخبتین در درون و برون در برابر فرمانهاى پروردگارشان فروتنى مى ورزند. «کبر» درجاتى دارد؛ کبر در برابر خدا، در برابرانبیا و اولیا، در برابر اوامر خدا و در برابر بندگان خدا.
مخبت کسى است که از تمام درجات کبر دور باشد.
برید از این صفت برخوردار بود. امام صادق(ع)او را یکى ازچهار تن «مخبتین » دانسته و اهل بهشت شمرده است.
۴ حوارى دو امام یاران مخصوص و برگزیده شخص را حوارى مى خوانند. این واژه از«حور» به معنى سفیدى مشتق شده است، همانگونه که جامه شویان لباسها را از آلودگى پاکیزه مى کنند، حوارى نیز پاک بودند ودیگران را با موعظه و تذکر از آلودگى ها پاک مى کردند. گروهى گفته اند: حواریون آن دسته از یاران حضرت عیسى(ع)بودند که پیشه شان جامه شویى بود.
بعضى از روایات این اصطلاح را در باره برخى از یاران رسول خدا(ص)و امیر مومنان و پیشوایان معصوم علیهم السلام به کار برده است. امام کاظم(ع)فرمود: «وقتى روز قیامت فرا مى رسد، منادى فریاد بر مى آورد: «کجایند حواریان محمد بن عبدالله رسول خدا؟!
آنان که پیمان نشکسته، تا آخر پایدار ماندند.» سلمان، مقداد وابوذر به پا مى خیزند…»
سپس حواریان امامان را ذکر مى کند و مى فرماید: «… منادى فریاد بر مى آورد: «کجایند حواریان محمد بن على و حواریان جعفربن محمد؟!» نه نفر بر مى خیزند و برید بن معاویه عجلى در شمارآنهاست.»
۵ از اوتادامام صادق(ع)برید را در شمار «اوتادالارض و اعلام الدین » جاى داده است. اوتاد جمع وتد به معناى میخ است.
همان گونه که کوه ها مایه استحکام زمین است و همچون زرهى زمین را در برابر فشارهاى درونى و بیرونى حفظ مى کند؛ دانشمندان صالح و بندگان خوب خدا نیز چنین نقشى دارند. جمعى از تربیت شدگان مکتب اهل بیت، مانند برید، محمدبن مسلم، لیث بن البخترى و زراره بن اعین، توانستند به این مقام دست یابند و از ناحیه پیشوایان دین بدین لقب مفتخر شوند.
مقام علمى ابعاد گونه گون مقام و منزلت علمى برید، عبارت است از:
الف فقیه تمام عیاراجتهاد یعنى کوشش براى به دست آوردن حکم دین با تکیه برمنابع.
بشر در زمانهاى مختلف به افرادى نیاز دارد که نظر شرع را درباره مسایل و نیازهایش بیان کنند. هرچند در بدوامر به نظرمى رسد در زمان امامان معصوم علیهم السلام آن بزرگواران خلا پاسخ به احکام را پر مى کنند و به مجتهدان غیر معصوم نیاز نیست؛ ولى ازآنجا که همیشه و همه جا دسترسى به امام ممکن نبود؛ خود امامان معصوم علیهم السلام یاران مستعدوبرجسته خود را براى به دوش کشیدن این مسئولیت، تربیت مى کردند وبه استنباطوافتا فرامى خواندند.
امام در مقام تجلیل از برید و چندتن از یارانش،مى فرماید:(گاه)به شخصى حدیثى مى گویم… و او را از قیاس بازمى دارم؛ ولى او از نزد من که خارج مى شود، گفتارم را تاءویل مى کند(و بر غیر مراد حمل مى کند.)… . اگر بشنوند واطاعت کنند…، آنچه پدرم به یارانش یاد مى داد، به آنان(شاگردانم) خواهم آموخت.
امام بارها برید را به قرآن هدایت کرد و پرسشهاى او را باقرآن جواب داد؛ یعنى از قرآن غفلت نکن، تدبرکن، استنباط کن تاپاسخ پرسشهایت را به دست آورى.
برید همراه امام بود، گاه در سفر نیز امام را رها نمى کرد ودر مجالس پرسش و پاسخ از وجود امام بهره مى برد. برخى مواقع به سبب کثرت پرسش، شرمگین مى شد و از دیگران مى خواست مشکل شرعى اش را با امام در میان نهند.
بریددر پرتو نورگیرى از اهل بیت علیهم السلام به مقام منیع فقاهت و استنباط احکام رسیده بود. امام صادق(ع)در این باره فرمود:
«ما احداءحیى ذکرنا و احادیث ابى الا زراره و… وبرید…»
«هیچ کس یاد ما و روایتهاى پدرم را زنده نکرد، جز زراره و… برید. اگر اینها نبودند، کسى قدرت استنباط نداشت.»
حضرت در جاى دیگر مى فرماید: «اگر آنها(برید، ابوبصیر، محمدبن مسلم و زراره)نبودند،آثارنبوت ازمیان مى رفت.او چنان مورد توجه بود که امام صادق(ع)از مقام علمى و جایگاهش نزد امام باقر(ع)خبر داد و فرمود: «پدرم(امام باقر(ع » بر گروهى درسپردن و یاد دادن حلال و حرام خدا اعتماد مى کرد. آنها مخزن علم بوده و هستند. در حقیقت، یاران راز دار پدرم شمرده مى شوند.
خداوند هرگونه بدى را به وسیله آنها از اهل زمین دور مى کند.
آنها هنگام مرگ و زندگى در میان شیعیان، مانند ستارگان مى درخشند و یاد پدرم را زنده نگه مى دارند… .»
حضرت پس از این گفتار، گریست. جمیل پرسید: آنها کیانند؟
فرمود: «آنها، که در مرگ و زندگى درود و رحمت خدا بر آنان باد، عبارتند از: برید عجلى، زراره، ابوبصیر و محمد بن مسلم. »
ب پاسدار شریعت عالمان دین همواره پاسخ به پرسشها و شبهات را نیز وظیفه خودمى دانستند و بدین طریق، دین را حفظ مى کردند. در آن روزگار،بدعت، عمل به راى و قیاس توسط خودیها و ایجاد شبهات توسط معاندان، دین را مورد تهدید جدى قرار داده بود. اگر این محافظان و سنگرداران نبودند، دین از راه اصلى منحرف مى شد.
امام صادق(ع)آنان(برید و سه نفر دیگر)را نگاهبانان دین معرفى کرده،مى فرماید:
«خداوند بدعتها را به وسیله آنان بر مى دارد… آنان انحراف فرقه ها و کج فکرى غالیان را از دین دور مى کنند.»
ج فقیه مقبول راوى شناس بزرگ، کشى علیه الرحمه برید را از یاران فقیه امام باقر و امام صادق علیهما السلام شمرده و پذیرش امامیه رابر این ادعا، گواه آورده است. او مى نویسد:
«اصحاب امامیه بر تصدیق آنان اتفاق نظر دارند، آنها را به فقه و فهم دین پذیرفته اند و۶ تن را داناترین آنهادانسته اند.»
سپس آنان را نام مى برد و برید را در شمار آنها جاى مى دهد.
نجاشى، رجال شناس نامى، در باره برید مى گوید:
«وجه من وجوه اصحابنا و فقیه ایضا له محل عندالائمه علیهم السلام »
او از بزرگان امامیه شمرده مى شد و فقیه نیز بود. و نزد ائمه علیهم السلام موقعیت داشت.
علامه حلى در «خلاصه الاقوال » عبارت نجاشى را ذکر مى کند و بااضافه کردن کلمه «ثقه » ، برید را فردى مورد اطمینان و اعتمادمى خواند:
«وجه من وجوه اصحابنا ثقه فقیه له محل عندالائمه »
د توجه به مستحبات برید، چون همه فقیهان پرهیزکار، به تکالیف، احکام، شرایط وموانع اعمال توجه داشت و پرداختن به مستحبات را از یاد نمى برد.
روزى از امام پرسید: آیا قرائت بیشتر در نماز برتر است یا درنگ در رکوع و سجده؟
امام پاسخ داد: به دلیل آیه(فاقرووا ما تیسر منه و اقیمواالصلاه) «هرقدر براى شما آسان است، قرآن بخوانید و نماز به پادارید.» رکوع و سجده طولانى افضل است.
سپس پرسید: قرائت طولانى یا دعاى بسیار کدام افضل است؟
امام با استناد به آیه(قل هل یعبوبکم ربى لولا دعاوکم) «اى پیامبر! بگو: آیا اگر دعا نکنید، پروردگارم به شما اعتنا خواهدداشت؟» دعاى بسیار، بالاتر است.
ه راوى آگاه برید، ناقل روایات بسیار است. تنوع روایات و کثرت آنها گویاى تلاش او در این عرصه است؛ این راوى فقیه بارها پرسش هاى حقیقى یافرضى را با امام در میان مى نهاد و پاسخ مى شنید. او در حفظ، نقل و گسترش روایات توفیق بسیار داشت و نامش با عنوان هاى «برید»
، «برید بن معاویه » ، «برید عجلى » و «برید بن معاویه عجلى » در سند بسیارى از روایات کتاب هاى روایى شیعه، به چشم مى خورد.
برید بیشتر روایاتش را بدون واسطه از امام باقر و امام صادق علیهما السلام شنیده و چند مورد را نیز دامادش محمد بن مسلم برایش بازگو کرده است. افزون براین، او از اصبغ بن نباته،اسماعیل بن رجاء از محدثان اهل سنت و مالک بن اعین نیزروایت نقل کرده است.
شاگردان ده ها حدیث در کتابهاى معتبر شیعه به وسیله برید روایت شده است و محدثان دست به دست، این گنجینه را به ما رسانده اند.
نزدیک به چهل نفر بدون واسطه از او روایت نقل کرده اند. «عمربن اذنیه » ، «حریزبن عبدالله » ، «حارث بن محمدبن نعمان احول »
و «قاسم بن عروه » در شمار این چهل تن جاى دارند.
۱ ابن اذنیه، عمر بن محمدبن عبدالرحمن بصرى، ازروایتگران فقیه و از اصحاب امام صادق(ع)است. احمدبرقى او را از اصحاب امام کاظم(ع)نیز دانسته است.
همه رجال شناسان شیعى او را مورد اعتماد دانسته اند و اکثرروایاتى که او نقل کرده، در مسایل فقهى است.
۲ ابوعلى حارث بن محمدبن نعمان اءحول بجلى کوفى از اصحاب امام صادق(ع)است. به گفته نجاشى، او کتابى دارد که از امام صادق(ع)نقل کرده است.
شیخ طوسى مى نویسد: او داراى اصل است.
۳ ابومحمد حریزبن عبدالله ازدى سجستانى از اهالى کوفه بود.
به نوشته نجاشى، او بیشتر براى تجارت به سجستان مسافرت مى کرد.
گفته شده از امام صادق و امام کاظم علیهما السلام روایت نقل کرده است، ولى تنها دو روایتش از امام صادق(ع) مورد تاءییداست. او کتاب بزرگى به نام کتاب الصلاه دارد. کتاب نوادر نیز ازآثار اوست.
شیخ طوسى مى نویسد: او مورد اعتماد است. اهل کوفه و ساکن سجستان بوده است. از جمله کتابهاى او کتاب الصلاه، کتاب الزکاه،کتاب الصوم و کتاب النوادر است.
حریز سرانجام در سجستان کشته شد.
۴ ابومحمد قاسم بن عروه بغدادى از روایتگران شیعى و داراى کتاب است. او از امام صادق(ع)روایت نقل کرده است و به گفته شیخ طوسى از اصحاب امام صادق(ع)به شمار مى آید. ابن داود او راممدوح دانسته است.
ابو محمد سرانجام در بغداد درگذشت و کتابى از وى به یادگارماند.
و – از اصحاب اجماع رجالى نامدار شیعه ابوعمروکشى، که در سال ۳۴۰ ق. در گذشت،گروهى از روایتگران شیعى را با چنین عبارتى توثیق کرده است:
«اءجمعت العصابه على تصحیح ما یصح عن جماعه »
او این گروه را سه طبقه و ۱۸ تن دانسته است.
عده اى از رجال شناسان متقدم و متاءخر، مثل سیدبن طاوس و علامه حلى و دیگران، از این گروه با عنوان «اصحاب اجماع » یادکرده اند.
کشى، در بیان طبقه اول که از یاران امام باقر و امام صادق علیهما السلام هستند، مى گوید:
«اجتمعت العصابه على تصدیق هولاء الاولین من اصحاب ابى جعفر وابى عبدالله و انقادوا لهم بالفقه.»
امامیه به تصدیق آن پیشینیان از یاران امام باقر و امام صادق علیهما السلام اتفاق نظر دارند و بر فقاهت آنان معترفند.
او سپس «برید» را در زمره آنان نام برده است.
این سخنان، به ضمیمه روایاتى که ائمه اطهار در وصف بریدگفته اند، مقام و منزلت وى را نمایان مى سازد.
البته روایاتى در نکوهش برید وارد شده است. که عالمان رجال شناس آنها را ضعیف دانسته، روایات ستایش برید را بر آن مقدم کرده اند.
استرآبادى در منهج المقال مى نویسد: روایات(نکوهنده اصحاب ائمه:)سندشان مخدوش است؛ و علیهم السلام مکن است علت نکوه ش آنان، گذشته از آنکه توجه و دلسوزى معلمانه بدانهاست تا دردادن فتوى احتیاط کنند، آن باشد تا در دید مخالفان، بزرگ شمرده نشوند. زیرا گاهى امامان معصوم علیهم السلام اصحاب خاص و موردعلاقه خود را به گونه اى نکوهش مى کردند تا بین مخالفان و حسودان به جرم ارتباط و انتساب به مذهب حق از اعتبار نیفتند و خطرى متوجه آنان نگردد.
گرایشهاى روایى هرچند این فقیه حدیث شناس، روایاتى چند در فقه دارد و فقیهان به آثار او در ابواب فقه استدلال کرده اند؛ ولى روایات تفسیرى،اخلاقى و کلامى نیز توسط او نقل شده است. او در تفسیر آیات ولایى قرآن، روایات بسیار دارد.
برید شیداى ولایت روایات برید، عشق و علاقه او به اهل بیت علیهم السلام را نشان مى دهد. او پروانه وار گرد وجود آنان مى چرخید تا از حرارت و نورآن منبع هدایت بهره گیرد.
برید و چند تن دیگر از امام باقر(ع)روایت کرده اند که فرمود:
«حداى عزوجل پیامبر(ص)را به ولایت على(ع)امر کرد و(آیه ۵۵ سوره مائده)(سرپرست شما تنها خداست و رسولش و کسانى که ایمان آورده اند، نماز به پادارند و در حال رکوع زکوه دهند.)را بر اونازل کرد و ولایت اولوالامر(کارداران)را واجب ساخت. مردم ندانستند مقصود از ولایت چیست؟ خدا به محمد(ص)امر کرد تا ولایت را براى آنها توضیح دهد؛ چنانکه نماز، زکوه، روزه و حج راتوضیح داد. چون امر به ولایت از جانب خدا به پیامبر(ص)رسید،دلتنگ شد و ترسید مردم از دین برگردند و او را تکذیب کنند. ازاین جهت، به پروردگارش مراجعه کرد. خداى عزوجل چنین وحى فرستاد: اى پیامبر، آنچه از پروردگارت برتو نازل شده، برسان واگر نکنى، پیامش را نرسانده اى؛ خدا تو را از گزند مردم حفظمى کند.(سوره مائده، آیه ۶۷)او هم فرمان خداى متعال را امتثال کرد و به امر ولایت على(ع)در روز غدیرخم قیام کرد. آن حضرت مردم را براى نماز جماعت بانگ زد و فرمان داد حاضران به غائبان برسانند. واجبات خدا یکى پس از دیگرى نازل مى شد و امر ولایت آخرین آنها بود. پس از این آیه، خداى عزوجل این آیه را نازل فرمود: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام ساختم.» (مائده، آیه ۳)امام باقر(ع)اضافه کرد:
«خداى عزوجل مى فرماید:
بعد از این، واجبى بر شما نازل نکنم، واجبات را براى شما کامل کردم. »
برید مى گوید: امام باقر(ع)در تفسیر این آیه:
«اءومن کان میتا فاءحییناه و جعلنا له نورا یمشى به فى الناس؛
آیا کسى که مرده بود و ما او را زنده کردیم و به او نورى دادیم تا میان مردم راه رود.»
آنان که ولایت معصومان را نمى شناسند، مرده خواند و فرمود:
«امام نورى است که مردم بدان هدایت مى شوند.» «و آن کس که به امام(ع)معرفت و شناخت نداشته باشد مانند کسى است که درتاریکی ها واقع شده باشد و نتواند از آن برون رود.»
غروب آفتاب
سرانجام برید در دوران حیات امام صادق(ع)درگذشت.
به گفته اکثر مورخان، چون کلینى و ذهبى امام صادق(ع)در شوال سال ۱۴۸ هجرى قمرى به شهادت رسید. بنابراین، برید در سال ۱۴۸ ویا قبل از آن در گذشته است. على بن حسن بن فضال او را متوفاى سال ۱۵۰ دانسته است.
آثارفرزندقاسم فرزند برید از یاران امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام و از روایت گران مورد اعتماد بود. رجال شناسان در موثق بودن او اتفاق نظر دارند.
قاسم از پدرش روایتى نقل نکرده است.
کتاب احمدبن حسین غضائرى مى گوید: کتابى از برید دیده ام که على بن عقبه بن خالداءسدى آن را روایت کرده است.
روایات همان طور که بیان شد، برید در زمینه هاى گوناگون حدیث نقل کرده است. سه روایت وى را حسن ختام این مقاله قرار مى دهیم:
۱- برید از امام باقر(ع)نقل کرده است که فرمود:
در کتاب على(ع)یافتیم که رسول خدا بر فراز منبر فرمود: سوگندبه خدایى که جز او شایسته پرستش نیست، هرگز به هیچ مومنى خیردنیا و آخرت داده نشد، مگر به سبب خوش بینى به خدا، امید به او،اخلاق نیکو و دورى از غیبت مومنان. سوگند به خدایى که جز اوشایسته پرستش نیست، خدا هیچ مومنى را بعد از توبه و استغفارعذاب نمى کند مگر به سبب بدگمانى به خدا، نومیدى از او(کوتاهى کردن در امید به خدا)، بد اخلاقى و غیبت مومنان.
قسم به خدایى که جز او شایان پرستش نیست؛ گمان هیچ بنده اى درباره خدا نیکونشود، جز اینکه خدا همراه گمان بنده خود باشد؛(هرگونه به او گمان برد، خدا با او رفتار کند.)زیرا خدا کریم است و همه خوبیها به دست اوست. او شرم مى کند از اینکه بنده مومنش به وى گمان نیک برد و او خلاف گمان و امید بنده رفتارکند. پس به خدا خوش بین باشید و با خضوع و التماس از اوبخواهید.»
۲- در منابع شیعى و اهل سنت روایتى از برید نقل شده که او ازطریق اسماعیل بن رجا و پدرش و ابوسعید خدرى نقل مى کند که: رسول خدا(ص)در حالى که بند کفشش پاره شده بود، بیرون آمد و کفش راجهت تعمیر به على(ع)داد. سپس حضرت نشست و ماهم گرد حضرت باآرامش و آمادگى کامل نشستیم. در این هنگام فرمود: «همان طور که من بر تنزیل(نزول قرآن و نص و معناى ظاهرى آن)قرآن جنگیدم،بعضى از شما نیز بر تاءویل(معناى باطنى و بطن)قرآن خواهدجنگید.»
بعضى از اصحاب عرض کردند: ماهستیم، یارسول الله؟
فرمود: لا ولکنه خاصف النعل؛ خیر، ولیکن او همان است که مشغول تعمیر کفش است. »
ابوسعید خدرى مى گوید: وقتى جهت تبریک نزد على(ع)رفتیم،سربلند نکرد؛ گویا قبلا شنیده است.
۳- شیخ صدوق از برید عجلى چنان نقل کرده است که امام باقر(ع)فرمود: بعد از شهادت حسین بن على(ع)بر پیکر آن حضرت سیصد و بیست و اندى زخم(اثرنیزه، شمشیر و تیر)یافت شد.
منبع :فرهنگ کوثر – شماره ۳۵