- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 20 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
گناه و فساد، از خطرهاى همیشگى است که هم افراد و هم جامعه اسلامى را همواره تهدید کرده و در طول زمان این تهدید وجود دارد، عامل اصلى به انحراف کشیده شدن جوامع مخصوصاً جوامع اسلامى، راهیابى گناهان در درون اجتماع است.
اگر جامعه بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به انحراف کشیده شد، و اگر امویها و عباسیها آنچنان ظلم و ستمگرى کردند، و اگر تمدن و فرهنگ عظیم اسلامى در اندلس (اسپانیا) دچار شکست شد و اگر جوامع اسلامى در قرون اخیر مورد تاخت و تاز استعمارگران و قدرتطلبان قرار گرفته است و… همه و همه بر اثر گناهان و نافرمانى از دستورات الهى بوده است.
امروز جامعه ما را نیز این خطر به شدّت تهدید میکند چرا که عدهاى تلاش دارند به هر نحوى میدان گناهان و فساد را گسترش دهند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «هیچ خونى ریخته نمیشود و هیچ رنج و دردسر و بیمارى نیست مگر به دلیل گناه» و این سخن خداوند عزّ و جلّ است که در کتابش میفرماید: «هیچ مصیبتى بر شما وارد نمیشود مگر به خاطر آنچه خود به دست آوردهاید و خدا از بسیارى از آنچه خود فراهم کردهاید درمیگذرد.(۱)»(۲)
تنها مکتبى که میتواند انسان و بشریت را از منجلاب گناهان و فساد رهایى بخشد، مکتب قرآن است. قرآن طرح و برنامه خود را در این زمینه در دو بخش ارائه میدهد،(۳) بخش پیشگیرى و جلوگیرى از فساد و هجمههاى فرهنگى و گناهان و طرح برداشتن و از بین بردن فساد موجود و هجومهایى که انجام گرفته است و گناهانى که وجود دارد.
الف: پیشگیرى از فساد و گناه
پزشکان براى حفظ جان انسانها و سلامت جامعه، پیشگیرى را مقدم بر درمان و عمل میدانند در دردها و امراض اجتماعى و فساد فرهنگى نیز جلوگیرى و پیشگیرى مهمتر از درمان و رفع فساد است. به همین جهت قرآن نیز برنامههایى براى پیشگیرى دارد که به برخى از آنها اشاره میشود.
کنترل فکر و اندیشه
زیرساز و زیربناى هر عملى، فکر و اندیشه و خیالپردازى آن عمل است، گناه و فساد نیز از این قانون استثنا نیست به همین جهت، قرآن تلاش دارد با تقویت باورهاى دینى، از فکر گناه و دوست داشتن اشاعه فساد و بی بند و بارى جلوگیرى نماید، آیات فراوانى در این زمینه وجود دارد که به برخى از آنها اشاره میشود:
۱- «قل ان تخفوا ما فى صدورکم او تبدوه یعلمه اللّه و یعلم ما فى السّموات و ما فى الارض واللّه على کلّ شیءٍ قدیر؛(۴) بگو اگر آنچه را در سینههاى شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را میداند، و (نیز) از آنچه در آسمانها و زمین است آگاه میباشد، و خداوند بر هر چیزى تواناست.»
آگاهى از فکر و اندیشه بشر، در اختیار هیچ مأمور و سازمان اطلاعاتى نیست، ولى خداوند متعال از تمام افکار و اندیشههاى انسان آگاهى دارد، این باور اگر در جامعه تقویت شود در پنهانترین مکانها، و دوردستترین جاها انسان را حتى از فکر گناه باز میدارد.
۲- گاه قرآن به صورت استفهامى و سؤال که بیشتر در ذهنها جا میگیرد، این حقیقت را بیان میدارد «ا و لیس اللّه باعلم بما فى صدور العالمین؛(۵) آیا خداوند به آنچه در سینههاى جهانیان است آگاهتر نیست.»
۳- «انّ اللّه عالم غیب السموات و الارض انّه علیمٌ بذات الصدور؛(۶) خداوند از غیب (و پنهان) آسمانها و زمین آگاه است و آنچه را در درون دلهاست میداند.»
امامان معصوم(علیهم السلام) به عنوان مفسّران اصلى قرآن، براى پیشگیرى از گناه و فساد بر تقویت و تحکیم باورها و اندیشهها تأکید میکردند؛ فردى خدمت حضرت امام حسن یا امام حسین(علیهما السلام) شرفیاب شد و گفت: من مرد گناه کارى هستم و نمیتوانم گناه را ترک کنم. مرا پند دهید، حضرت فرمود: «پنج کار را انجام بده، آن گاه هر چه میخواهى گناه کن. از روزى خدا نخور و هر چه میخواهى گناه کن. از ولایت و حکومت خدا بیرون برو و هر چه میخواهى گناه کن. جایى را پیدا کن که خداوند تو را نبیند و هر چه میخواهى گناه کن. هنگامى که ملکالموت نزد تو میآید تا تو را قبض روح کند، او را از خود دور کن، هنگامى که مالک (دوزخ) تو را به درون آتش میکند، در آتش نرو و هر چه میخواهى گناه کن.»(۷) این روایت کاملاً اندیشهسازى میکند که باور کنیم این جهان، محضر خداوند است و جهان را پایانى به نام قیامت و در آن بهشت و جهنمى است.
۴- اشاعه گناه را دوست نداشته باشید. ممکن است افرادى باشند که اهل گناه نباشند ولى به این مقدار که گناه و بی بند و بارى در بین مردم و جامعه شایع گردد، رضایت داشته باشند و شیوع گناه را دوست بدارند، قرآن چنین اندیشه را سخت مورد ملامت و سرزنش قرار داده است آنجا که فرمود: «انّ الّذین یحبّون ان تشیع الفاحشه فى الّذین آمنوا لهم عذابٌ الیمٌ فى الدّنیا و الآخره و اللّه یعلم و انتم لاتعلمون؛(۸) کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است، و خداوند میداند و شما نمیدانید.»
در این آیه، تهدید به عذاب آنهم در دنیا و آخرت، به خاطر یک اندیشه خطا است که شخصى دوست میدارد زشتیها و فساد در جامعه اسلامى شیوع یابد، از این آیه کسانى بر خود بلرزند که دوست میدارند براى حفظ آراء و ماندن بر کرسى قدرت، از ترویج نمودن زشتیها نیز ابایى ندارند.
کنترل چشم و گوش
فکر و اندیشه انسان از حس او تأثیر میپذیرد، براى سلامت فکر و روان باید مجارى و راههاى تغذیه آن دو را تطهیر نمود و چشم و گوش از مهمترین مجارى و راهها است که باید تحت کنترل قرار گیرد.
قرآن و اسلام انسان را در برابر تمامى اعضاى خود مسئول میشمارد و سخت به او هشدار میدهد، که در برابر کارکرد هر یک از آنها باید جوابگو باشد، قرآن کریم در این باره میفرماید: «و لا تقف ما لیس لک به علمٌ انّ السمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولاً؛(۹) از آنچه به آن آگاهى ندارى پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دل همه مسئولند.»
و بشارت قرآن متوجه کسانى است که با گوش، بهترینها را انتخاب و پیروى میکنند و از سخنان فسادآور گناهآلود پرهیز مینمایند.(۱۰)
قرآن درباره چشم، تأکید جداگانه دارد، چرا که استفاده نامطلوب از آن در جهت دامن زدن به آتش شهوت و تهییج نابجا و خطرناک غریزه جنسى، سخت خطرساز و خطرآفرین است لذا قرآن میفرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و بحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم انّ اللّه خبیرٌ بما یصنعون و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ و لایبدین زینتهن الّا ما ظهر منها؛(۱۱) اى پیامبر! به مردان مؤمن بگو چشمهایشان را (از گناه به نامحرم) بپوشانند و دامان خویش را حفظ نمایند، که این موجب پاکى بیشتر آنان است، و خداوند از آنچه انجام میدهند آگاه است و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فرو بندند و دامنهایشان را حفظ کنند و زینتهایشان را ظاهر نکنند مگر آنچه که ظاهر است.»
نکاتى در آیه قابل دقت است:
۱- خطاب مستقیم به زنها و مردان مؤمن نیست بلکه خطاب به شخص پیامبر است تا خوب مسأله را تبیین کند.
۲- با این که مسأله حرمت نگاه مشترک بین مردان و زنان است، براى تأکید بیشتر دو خطاب جداگانه آمده یک بار خطاب به مردان و بار دیگر، روى سخن با زنان است.
۳- خطاب اوّل به مردان است، شاید رازش این باشد که تأثیرپذیرى مردان از گناه بیشتر از زنان است و پاکى چشم مردان، باعث کنترل آرایشها و عشوهگریهاى زنان که براى جلب نگاه مردان است، میشود.
و آخرین نکته این است که فلسفه این دستور، پاکیزه شدن روح و روان انسانهاست «ازکى لهم»؛ در منابع روائى از نگاه به نامحرم، تعبیر به زناى چشم، تیر مسموم شیطان، و… شده است.
از امام هفتم درباره این آیه «یا ابت استأجره…» سخن دختر شعیب که گفت: اى پدر! موسى را اجیر کن که بهترین اجیر، انسان قدرتمند و امینى است» فرمود: «حضرت شعیب به دخترش گفت: دخترم! قدرت موسى را از بلند کردن سنگ بزرگ دریافتى، امّا امانت وى را چگونه شناختى؟ دختر جواب داد: هنگامى که به طرف خانه میآمدیم، در آغاز من جلو او راه میرفتم، ولى او از من خواست که پشت سرش راه بروم و گفت: هرگاه من راه را اشتباه رفتم به من تذکر بده؛ چرا که ما مردمى هستیم که به پشت سر زنان نگاه نمیکنیم»(۱۲) موارد ریز و جزئیات احکام نگاه در کتب فقهى، به تفصیل آمده، لذا از بیان آن پرهیز میکنیم و فقط به ذکر حدیثى بسنده میکنیم. على(علیه السلام) فرمود: «نِعمَ صارف الشهوات غض الابصار؛(۱۳) چشمپوشى از نگاه(به نامحرم)، بهترین عامل بازدارنده از شهوات است.»
کنترل ارتباط و سخن
قرآن براى پاسدارى از حریم پاکى و جلوگیرى از انحرافات، رعایت ضوابطى را در روابط مرد و زن ضرورى دانسته و آزادى مطلق و بدون قید و دوستیها و عشقبازیهاى مصطلح امروزى را ناپسند و مردود شمرده است(۱۴) و همین طور ارتباط نامهاى و تلفنى نامناسب را روا نمیدارد. اسلام، صحبت کردن زن و مرد را در موارد ضرورى و در جریان رسیدگى به کارهاى روزمره زندگى اجازه داده، امّا براى پیشگیرى از پیامدهاى سوء احتمالى، سفارش نموده که با ناز و عشوهگرى و طنّازى سخن نگویند، در این باره میخوانیم:
«فلا تخضعن بالقول فیطمع الّذى فى قلبه مرضٌ و قلن قولاً معروفاً؛(۱۵) به گونهاى هوسانگیز (با مردان نامحرم) سخن نگویید تا بیماردلى، در شما طمع نکند، و به گونهاى شایسته و معمولى سخن بگویید.»
گاه جنایتهاى بزرگ از یک سخن خوش طبعى و ارتباط نابجا به وجود میآید، پروندههاى فراوانى در داخل کشور وجود دارد که یک عشوهگرى و یا طنّازى حرف زدن، باعث ارتباط نامشروع و سرانجام قتل شوهر و یا قتلهاى دیگر شده است.
در حدیثى میخوانیم: «کسى که به حرام دستش را به دست زنى برساند، چون به صحراى محشر در آید، دستش بسته باشد و کسى که با زنان نامحرم خوش طبعى، شوخى و مزاح کند، خداوند در عوض هر کلمه، هزار سال او را در محشر حبس میکند، و اگر زنى راضى شود که مردى به حرام او را در آغوش بگیرد، ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید و یا با او خوش طبعى کند، بر آن نیز گناهى همانند آن مرد است.»(۱۶)
ازدواج یا بهترین راه پیشگیری
مسیحیت تحریف شده، رابطه جنسى و ازدواج را نجس و پلید دانسته و ثمرات تلخ آن را نیز در غرب چشیدند و جهانیان نیز شاهد آن است. ولى قرآن نه تنها ازدواج را پلید نمیداند، بلکه آن را عملى عبادى و مطلوب و در برخى موارد واجب شمرده است. بدون تردید اگر در جامعهاى زمینه ازدواج و تشکیل خانواده به صورت آسان به همان گونه که اسلام خواسته فراهم شود، گناهانى برخاسته از غرائز جنسى، ریشهکن خواهد شد و تنها کسانى به سمت و سوى جرائم جنسى و بیعفتى خواهند رفت که از سلامتى روانى برخوردار نباشند.
قرآن کریم اصرار فراوان بر این مسأله مهم دارد و برخى دغدغههایى را که ممکن است بر اثر ازدواج پیش آید مردود شمرده است. به آیاتى در این زمینه اشاره میشود:
۱- ازدواج عامل آرامش
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّهً و رحمهً انّ فى ذلک لآیاتٍ لقومٍ یتفکّرون؛(۱۷) از نشانههاى او این است که همسرانى از جنس خودتان به سود شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانههایى است براى گروهى که تفکّر میکنند.»
در آیه فوق نکاتى قابل دقت است: ۱- زنان از جنس مردانند و هر دو انسان ۲- همسران باعث آرامش فردى و در نتیجه موجب آرامش روانى جامعه نیز میباشند ۳- استحکام اصلى خانواده بر اساس زناشویى صرفاً عشقى جسمانى و شهوانى استوار نیست، بلکه بر پایه محبت و گذشت پىریزى شده است.
۲- همه نیاز به ازدواج دارند
ازدواج، مخصوص دنیازدگان نیست، حتى انسانهایى که در بالاترین رتبه معنوى قرار دارند و بریده از دنیا هستند نیز بینیاز از این نمیباشند. لذا قرآن میفرماید: «و لقد ارسلنا رسلاً من قبلک و جعلنا لهم ازواجاً و ذریهً؛(۱۸) به راستى ما فرستادگانى را قبل از تو فرستادیم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار دادیم.»
۳- ازدواج و توسعه اقتصادی
برخى افراد، فقر و ندارى را بهانه براى عدم ازدواج میدانند، قرآن این فرهنگ را غلط دانسته و با صراحت اعلام میدارد، هر کس پابه عرصه ازدواج و خانواده گزارد، خداوند وضع اقتصادى او را نیز دگرگون میکند: «و انکحوا الایامى منکم و الصّالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله و اللّه واسعٌ علیم؛(۱۹) و مردان و زنان بیهمسر را همسر دهید، و همچنین غلامان و کنیزانى را که صلاحیّت ازدواج دارند، و اگر نیازمند و فقیر باشند، خداوند از فضلش آنان را بینیاز خواهد ساخت و خداوند گشایشدهنده و داناست.»
۴- تعدد ازدواج
در اکثریت بودن بانوان در برخى جوامع، بىسرپرست شدن برخى خانوادهها بر اثر جنگ و حوادث ناگوار و… میطلبد که مرد گاهى تن به تعدد ازدواج دهد، وگرنه باعث به فساد کشیده شدن زنان بىهمسر و بیسرپرست خواهد شد.
قرآن کریم در این باره میفرماید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنى و ثلاث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدهً؛(۲۰) پس ازدواج کنید با زنان پاک(در صورت نیاز) دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را رعایت نکنید به یک همسر اکتفا کنید.»
استاد مطهرى(ره) درباره ازدواج میگوید: «به عقیده ما براى آرامش غریزه، دو چیز لازم است: یکى ارضاى غریزه در حدّ حاجت طبیعى و دیگر جلوگیرى از تهییج و تحریک آن.»(۲۱)
اسلام براى ارضاى صحیح مسائل جنسى، ازدواج و در صورت مهیّا نبودن شرایط آن، ازدواج مدّتدار و موقت را توصیه نموده است. اسلام اصرار فراوانى دارد که محیط خانواده براى کامیابى زن و شوهر از یکدیگر آمادگى کامل داشته باشد. زن یا مردى که از این نظر کوتاهى کند مورد نکوهش صریح اسلام قرار گرفته است. اسلام اصرار فراوانى به خرج داده است که محیط اجتماع بزرگ، محیط کار و عمل و فعالیت بوده و از هر نوع کام یابى جنسى در آن محیط خوددارى شود. فلسفه تحریم نظربازى و تمتعات جنسى از غیر همسر قانونى و همچنین فلسفه تحریم خودآرایى و تبرّج زن براى بیگانه همین است.(۲۲)
در روایات نیز تعبیرات زیبائى از ازدواج شده است که به یک نمونه اشاره میشود، تا روشن شود که ازدواج در پیشگیرى از جرائم نقش مؤثر و کلیدى دارد.
حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمود: «من تزوّج احرز نصف دینه؛(۲۳) آن کس که ازدواج نمود، نصف دین خویش را حفظ کرد؛ پس از خدا بترسد در حفظ نصف دیگر آن.»
۵ – ازدواج موقت
واقعیت امر این است که جوانان ما در زمان کنونى، از سه جهت آماج مشکلات و گرفتاریها میباشند. از طرفى ادامه تحصیلات تا سن بیست سالگى بلکه بالاتر، امرى است ضرورى، و از سوى دیگر راه یافتن به بازار کار و آماده نمودن زمینه مالى ازدواج فرصت طولانى را میطلبد، مخصوصاً با توجّه به رسم و رسومهاى سنگین کنونى جامعه، و از جانب سوم غریزه جنسى در دنیایى پر از تهییج و تحریم و فیلم و سىدى و اختلاط و… همه را در فشارى طاقتفرسا قرار میدهد، بهترین راه حل کوتاه مدت، ازدواج موقت است، قرآن درباره ازدواج موقت میفرماید: «و احلّ لکم ماوراء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین فما استمتعتم به منهنّ فآتوهنّ اجورهنّ فریضهً؛(۲۴) و براى شما حلال است که با اموال خود آنان را اختیار کنید، در حالى که پاکدامن باشید و از زنا خوددارى نمایید، و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) میکنید، واجب است مهر آنها را بپردازید.»
اگر واقعاً آنچه را اسلام در مورد عقد موقت سفارش نموده به خوبى اجرا شود کسى دچار بیعفتى نخواهد شد.
على(علیه السلام) فرمود: «لولا ما سبقنى به ابن الخطّاب؛ یعنى عمر ما زنى الّا شقى؛(۲۵) اگر عمر سبقت نمیگرفت بر من (و ازدواج موقت را تحریم نمیکرد)، هیچ کس مرتکب زنا نمیشد جز انسان شقى».
البته در ازدواج موقت، شرائط و نکات فراوانى لازم است مراعات شود یکى از آن نکات، این است که این امر، بیشتر براى مجردها و مردهاى بىهمسر مطرح است نه مردانى که همسر و یا همسرانى قانونى دارد.
امام کاظم(علیه السلام) به برخى از شیعیان خود نوشت: «اصرار بر ازدواج موقت نورزید، آنچه لازم است بر شما تنها اقامه سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است و به واسطه ازدواج موقت، از همسران دائمى خویش غافل نشوید، که آنها را به کفران و بیزارى وادار کنید و آنان بر علیه کسى که به شما دستور داده است، نفرین کنند و ما را لعنت نمایند.»(۲۶)
حجاب حافظ عفّت و پاسدار کرامت
بدحجابى و بیحجابى، از دستوردهاى شوم استعمار جدید و حربه مهمّ تهاجم فرهنگى است، در مقابل، حجاب و پاسدارى از آن، یکى از مهمترین عامل صلاح و سداد جامعه شمرده میشود هر جامعه که حجاب و عفاف خود را حفظ کرده دین و فرهنگ… خود را نیز نگهداشته است. و هر جامعه که حجاب در آنها کمرنگ و بیرنگ شده است، به همان نسبت دین و فرهنگ و آداب رنگ باخته است، قرآن درباره حجاب دستورات اکیدى دارد که به نمونههایى اشاره میشود:
۱- «به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند. و روسریهاى خود را بر سینه خود افکنند(تا گردن و سینه پوشیده شود) و زینت خود را آشکار نسازند، مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرشان یا پسر برادرشان یا پسر خواهرانشان یا زنان همکیششان یا بردگانشان (کنیزان) یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند و به هنگام راه رفتن، پاهاى خود را به زمین نکوبند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخالها به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگردید تا رستگار شوید».(۲۷)
شأن نزول آیه فوق طبق سخن امام باقر(علیه السلام)، مربوط به جوانى است که بر اثر چشمچرانى صورتش به استخوانى بیرون آمده از دیوار اصابت کرد و مجروح شد، و علّت جذب جوان مراعات نکردن حجاب از طرف آن زن بود.(۲۸)
۲- «اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنات بگو، جلبابها(روسریهاى بلند) خود را بر خویش افکنند که این کار براى این که (به عفت و حریّت) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است، و خداوند همواره غفور و رحیم است.»(۲۹)
در شأن نزول آیه فوق آمده که شب هنگام، زنان براى نماز مغرب و عشاء به مسجد میرفتند، برخى از جوانان هرزه بر سر راه آنها مینشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار میدادند و مزاحم آنان میشدند، آیه نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند تا به خوبى شناخته نشوند و کسى بهانه مزاحمت نداشته باشد.(۳۰)
دو نکته در آیه با توجّه به شأن نزول قابل دقت است: ۱- به جاى جلوگیرى از مزاحمتهاى خیابانى، دستور حجاب کامل به زنان میدهد، هر چند آیه بعدى مزاحمان را نیز تهدید کرده است، معلوم میشود حجاب، در ریشهکنى هرزگى و مزاحمتها نقش دارد.
۲- علّت حجاب را این میداند که زنهاى با حجاب با شخصیت و متدین، شناخته میشوند لذا با عمل خود به هرزگان اجازه نمیدهد که به حریم حرمت آنها اهانت نمایند.
مسائل ریز حجاب و حد و حدود آن در جاى خود مطرح شده است و در حوصله این مقال نیست، آنچه از آیات حجاب بدست میآید این است که براى پیشگیرى و حتى دفع فساد، حجاب نقش مهم و کلیدى دارد.
ب: عوامل مشترک
قرآن برخى عوامل دیگرى را طرح نموده که به صورت عمیقتر و با دوام بیشتر، هم در پیشگیرى و بازدارندگى نقش دارد و هم در رفع و برداشتن گناهان و آلودگیها، جهت اختصار به صورت فهرستوار به آنها اشاره میشود:
عبادت و دعا
اعمال عبادى مانند نماز و روزه و حج و…، نقش مهمى در بازدارندگى و رفع گناهان دارند، قرآن درباره نماز میفرماید: «انّ الصّلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر؛(۳۱) به راستى نماز، انسان را از زشتیها بازمیدارد.»
و درباره روزه فرمود: «کتب علیکم الصیام… لعلّکم تنقون؛(۳۲) روزه بر شما واجب شده… شاید پروا پیشه شوید.»
در یک کلام، درباره هر عبادت و پرستش حق میگوید: «یا ایها الناس اعبدوا ربّکم… لعلّکم تتقون؛(۳۳) اى مردم! پروردگارتان را عبادت کنید شاید پروا پیشه شوید.»
انتخاب الگوهاى صحیح
انسان فطرتاً عاشق کمال و از نقص و عیب گریزان است، همین امر باعث میشود که به دنبال الگوى مطلوب و کاملى باشد؛ الگوپذیرى، چون سازگار با فطرت انسان است، از مؤثرترین روشهاى پیشگیرى و رفع گناهان شمرده میشود. در این روش، انسان نمونهاى عینى را مطلوب خویش قرار میدهد و به شبیهسازى دست میزند و گام در جاى او مینهد. به همین جهت قرآن الگوهایى را معرّفى میکند در یک آیه میفرماید: «و لکم فى رسول اللّه اسوهً حسنهً؛(۳۴) و مسلماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى است». و همین طور ابراهیم(علیه السلام) و برخى افراد دیگر را به عنوان الگو معرفى میکند.(۳۵) که در رأس آن افراد، ائمه اطهار(علیهم السلام) قرار دارند.
دورى از دوستان ناباب
یکى از عوامل توسعه فساد و بیبند و بارى مخصوصاً در بین قشر جوان، رفقاى ناباب و نامناسب است. قرآن براى جلوگیرى از این عامل، تذکراتى دارد که به برخى از آنها اشاره میشود:
۱- حسرت دائمی
«و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان میگزد و میگوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم اى واى بر من! کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم.»(۳۶)
۲- دوستى با خوبان
«الاخلاء یومئذٍ بعضهم لبعضٍ عدّوٌ الّا المتقین؛(۳۷) دوستان در آن روز، دشمن یکدیگرند مگر پرهیزکاران».
نار خندان باغ را خندان کند
صحبت مردانت از مردان کند
محبّت اهل بیت(علیهم السلام)
از مهمترین و اساسیترین روشهاى سازندگى و تربیت و مقاومسازى در مقابل تهاجم فرهنگى روش محبّت به پاکان و فرهیختگان خاصّه اهل بیت(علیهم السلام) است. روش محبّت، به جهت سازگارى با فطرت آدمى و سرشت انسانى و به جهت میل درونى، بالاترین نقش را در تحوّل تربیتى انسان ایفا میکند و همچون اکسیر مس وجود انسان را به طلاى ناب تبدیل نموده و در کوتاهترین زمان، تحوّلات سازنده شگرفى در انسان ایجاد میکند، امثال سلمان و ابوذر و مقداد، تربیت شدگان مکتب عشق و محبت به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) هستند چنان که تحول عمیق در حر بن یزید، و زهیر بن قین و وهب و… بر اثر محبّت به امام حسین(علیه السلام) بود.
با توجّه به این تأثیر شگرف و وسیع است که قرآن آن را پاداش رسالت محبت اهلبیت(علیهم السلام) و دوستى آنان دانسته(۳۸) و آن را به نفع و سود خود انسان میداند.
ج: عوامل بردارنده و از بین برنده گناه و فساد
این عوامل خود به سه دسته تقسیم میشوند:
۱- عوامل فردى
عوامل فردى دورى از گناه و فساد و رها شدن از دام تهاجم فرهنگى، متعدد است که به برخى از آنها اشاره میشود:
توبه و بازگشت
قرآن در بیش از ۹۰ آیه توبه را در قالبهاى مختلف مطرح و بیان نموده است و آن را مهمترین عامل رهائى از دام گناهان و فساد، و باعث رستگارى انسان میداند در آیه میخوانیم: «توبوا الى اللّه جمیعاً ایّه المؤمنون لعلکم تفلحون؛(۳۹) همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان تا رستگار شوید.»
یاد خدا و نعمتهاى او
یاد خدا و نعمتهاى او، با این دید که نعمتدهنده در همه جا حاضر است و تمام هستى حتّى خطورات قلبى و تخیّلات انسان را زیر نظر دارد انسان را از پلیدى و زشتى نگه میدارد و به خوبى و نیکى وامیدارد.
على(علیه السلام) فرمود: «هر کس قلبش را به دوام یاد خدا آباد کند، کردارش در نهان و آشکار نیکو گردد.»(۴۰)
در قرآن بیش از دویست بار کلمه «ذکر» و مشتقات آن به کار رفته است، از جمله میفرماید: «فاذکروا آلاء اللّه و لا تعثوا فى الارض مفسدین؛(۴۱) بنابراین، نعمتهاى خدا را متذکر شوید، و در زمین به فاسد نکوشید» آیه میرساند که یاد نعمتها جلو فساد را میگیرد و در آیهاى دیگر میفرمود: «و اذکروا اللّه کثیراً لعلّکم تفلحون؛ خدا را زیاد یاد کنید تا رستگار شوید.»
یاد مرگ و قیامت
عامل دیگر براى برخورد با گناه و فساد، یاد مرگ و قیامت است. على(علیه السلام) میفرماید: «پس هرگاه شهوتها به شما روى آوردند، مرگ را بسیار یاد کنید که یاد مرگ براى پندآموزى کافى است و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) اصحاب خود را پیوسته به یاد مرگ سفارش میکرد و میفرمود: مرگ را بسیار یاد کنید که همانا مرگ، نابودکننده لذّتها و جداکننده شما از شهوتها است.»(۴۲)
حدود یک سوّم قرآن، مربوط به بحث مرگ و قیامت و مسائل مربوط به آن است این نشان میدهد، که قیامت باورى در بازدارندگى از گناه و فساد و مقابله با آن نقش تعیینکننده دارد. از جمله فرمود: «فمن کان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صالحاً و لایشرک بعباده ربّه احداً؛(۴۳) پس کسى که امید ملاقات پروردگارش را (در روز قیامت) دارد، باید عمل صالح انجام داده و هرگز شرک به او نیاورد.»
حتى قرآن گمان به معاد را داراى آثار مهم باز دارندگى از گناه و فساد میداند.(۴۴)
عبرتگیرى و پندآموزی
انسان با ملاحظه تاریخ و سرگذشت آنهایى که در فساد و بیبندى فرو رفتند و در مقابل تهاجم فرهنگى تسلیم شدند و آبروى دنیا و آخرتشان را از دست دادند میتواند خود را از فرو رفتن در دامها و تکرار خطاها و یا رها نمودن از آن، بیمه کند.
على(علیه السلام) فرمود: «و هر کس عبرت گیرد، خود را(از فرو رفتن در خطاها و فسادها) دور نگهداشته و هر کس خود را (از بدیها) دور نگهداشت، سالم میماند.»(۴۵)
قرآن در هشت آیه با صورتهاى مختلف دستور به عبرتگیرى داده است و گاه صریحاً فرمان داده است: «فاعتبروا یا اولى الابصار؛(۴۶) پس عبرت بگیرید اى صاحبان بصیرت.»
۲- عوامل خانوادگی
سهم بزرگى از مفاسد اجتماعى و پذیرش تهاجمات فرهنگى، معلول سوء تربیت خانوادهها است و چنانچه پدر و مادر خودشان وارسته و منزّه باشند و به فرزندان خویش توجّه نموده و در تربیت آنان کوتاهى ننمایند، بدون تردید کمک شایانى به اصلاح جامعه بشرى نمودهاند، زیرا مفسدین و معتادان سارقین و قاتلها، منحرفین و شرابیها…معمولاً ریشه خانوادگى دارند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم): «هر مولودى بر اساس فطرت(پاک و پاکیزه) متولد میشود تا این که پدر و مادر او را یهودى یا نصرانى مینمایند.»(۴۷)
قرآن با صراحت تمام به مردان و سرپرستان خانوادهها دستور میدهد که هم خود را و هم فرزندان خود را در مقابل گناهان و فساد و بیبند و بارى نگهدارند و حفظ کنند.
«یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم ناراً وقودها النّاس و الحجاره؛(۴۸) اى کسانى که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست، نگه دارید.»
آیه خطاب به مؤمنان است از این میفهمیم که خانوادههاى مؤمن و مسلمان، همیشه در معرض تهاجمات گناه و فساد قرار دارند، باید به گونهاى برنامهریزى شود که بتوان جلوى آن تهاجمات را گرفت.
و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خداوند هر مسئولى را، از مسئولیتى که به وى سپرده شده است، سؤال خواهد نمود که آیا آن را به درستى به انجام رسانید یا ضایع کرد حتى از مرد سؤال خواهد شد نسبت به خانوادهاش.»(۴۹)
اما راهکارهاى هدایت خانواده و فرزندان و جذب آنها در جاى خود باید بررسى شود آنچه اینجا میتوان گفت این است که پدر و مادر در مقابل رفتار فرزندان، رفقایى که دارند و همین طور نوار مبتذل و یا سىدیهاى انحرافکننده که استفاده میکنند و یا نماز را که ترک کنند مسئولیت دارند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «همراهى و دقت و مراقبت کنید در امور فرزندانتان، و نیکو گردانید تربیت آنها را، چرا که اولاد شما هدیههاى خداوند به شما میباشند.»(۵۰)
۳- عوامل اجتماعى و دولتی
قرآن، افراد جامعه را واحدهاى جدا افتاده بىارتباط به هم نمیداند، بلکه همگى را پیکرى میشمارد که به همدیگر مرتبط و متصل و داراى ولایت بر یکدیگرند، لذا وظائفى بر عهده دارند که برخى از آنها از این قرار است:
۱- امر به معروف و نهى از منکر
«مردان و زنان مؤمن، برخى سرپرست برخى دیگرند، امر به معروف میکنند و از زشتیها باز میدارند، نماز را به پاى داشته زکات میپردازند و خداوند و پیامبرش را اطاعت میکنند. ایشان هستند که خداوند برایشان رحمت میآورد و به درستى که خداوند صاحب اقتدار و حکیم است.»(۵۱)
سخن بلندى دارد امام باقر(علیه السلام) که جاى هر گونه توضیح را میگیرد آنجا که فرمود: «در آخرالزمان عدّهاى مورد اطاعت قرار میگیرند، که ریاکارند و به عبادت تظاهر میکنند ولى کمخردان و کوتاهفکرانند، آنان امر به معروف و نهى از منکر را واجب نمیشمارند، مگر آن هنگام که ایمن از هر گونه ضررى باشند. همواره به دنبال عذرتراشى و بهانهگیرى و راه گریز از این واجب الهى هستند، به دنبال لغزشهاى علما و فساد عمل آنان میباشند. آنان به سوى نماز و روزه و هر عملى که ضررى مالى یا جانى را متوجه آنان سازد، آنها را ترک میگویند، همان گونه که برترین و شریفترین واجبات، یعنى امر به معروف و نهى از منکر را ترک گفتهاند. به درستى که امر به معروف و نهى از منکر، واجبى است که دیگر فرائض به واسطه آن به پا داشته میشود آنگاه که جامعهاى این گونه شد خداوند بر آنها غضب کرده و غضب وى عمومیّت خواهد یافت پس نیکانى که در جامعه همراه اشرارند و نیز کوچکترها با بزرگترها هلاک خواهند شد به درستى که امر به معروف راه همه انبیاست… پس با قلبهایتان به مخالفت گناه برخیزید و با زبانهایتان آنها را رد کنید. و ضربههاى سخت خود را به پیشانى گنهکاران وارد سازید و در راه خداوند از سرزنش ملامتگران نهراسید.»(۵۲)
۲- دولتمردان و حکومت اسلامی
حاکم و دولتمردان اسلامى، در گام اول به عنوان الگوهاى جامعه، وظیفه دارند کارها و رفتار خویش را اصلاح نمایند. چرا که مردم به رفتار و اعمال آنها اقتدا میکنند، در گام بعدى وظیفه دارند حدود تعزیرات اسلامى را براى جلوگیرى از مفاسد اجتماعى قاطعانه و بدون ترس از اعتراض ابرقدرتها و وابستگان آنها اجرا نمایند، قرآن اجراى حدود را باعث حیات جامعه انسانى میداند آنجا که فرمود: «و لکم فى القصاص حیاهٌ یا اولى الالباب لعلّکم تتقون؛(۵۳) و براى شما در قصاص حیات و زندگى است، اى صاحبان خرد! شاید شما تقوا پیشه کنید.»
امام هفتم(علیه السلام) درباره این آیه «فیحیى به الارض بعد موتها؛ زنده میگرداند زمین را پس از مرگ آن» فرمود: «این آیه زنده شدن زمین به واسطه باران را نفرموده است، بلکه مقصود آیه این است که خداوند مردانى میانگیزد تا عدالت را زنده کنند و به واسطه زنده شدن عدالت و اقامه حدود، زمین، زندگى از سر میگیرد. هر مجازات اسلامى که در زمین اجرا شود، نفع آن بیشتر از چهل روز باران است.»(۵۴)
نه تنها اجراى حدود برکاتى دارد و باعث جلوگیرى و ریشهکنى فساد میشود که اجرا نکردن آن از گناهان بس بزرگ است. على(علیه السلام) هنگام اجراى یکى از حدود الهى فرمود:
«خدایا! تو به پیامبرت هنگامى که از دینت خبر میداد فرمودى: اى محمد! هر کس یک حدّ از مجازاتهاى مرا تعطیل کرده و اجرا نکند، با من دشمنى کرده و بدین وسیله خواستار مخالفت با من شده است.»(۵۵)
۳- دولتمردان، صدا و سیما، روزنامهها و نویسندگان
کلاً دستگاههاى تبلیغاتى وظیفه دارند مردم و جوانان را از مفاسد و زیانهاى گناه و فساد و تهاجم فرهنگى آگاه نمایند، چرا که امروز وسیله اصلى براى تهاجم فرهنگى به جوامع انسانى و اسلامى، همان تبلیغات وسیع و گسترده است.
تأسف و درد اینجاست که گاه برخى از قلم به دستان داخلى به جاى مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگى و گناه، خود از مروجان معاصى و تهاجم فرهنگیاند!!
پىنوشتها
۱- سوره شورى، آیه ۳۰
۲- کلینى اصول کافى، ج ۲، ص ۲۶۹، روایت ۳
۳- قابل یادآورى است که آنچه بیان میشود طبق فهم قاصر ما از قرآن و برخى روایات است. ممکن است قرآن سخنان عمیقتر و طرح جامعترى داشته باشد که فهم کم ژرف ما، به آن نرسیده باشد، و بر بزرگان عرصه تفسیر است که در این زمینه بیشتر کار کنند و طرح جامع قرآن را در این زمینه ارائه دهند.
۴- سوره آل عمران، آیه ۲۹
۵- سوره عنکبوت، آیه ۱۰
۶- سوره فاطر، آیه ۳۸
۷- محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، ج ۷۸، ص ۱۲۶ باب ۲۰، حدیث ۷
۸- سوره نور، آیه ۱۹
۹- سوره اسراء، آیه ۳۶
۱۰- سوره زمر، آیه ۱۸
۱۱- سوره نور، آیه ۳۰ – ۳۱
۱۲- حر عاملى، وسائل الشیعه، داراحیاء التراث، ج ۱۴، ص ۱۴۵
۱۳- محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، مکتبه الاعلام الاسلامى، ج ۱، ص ۷۲
۱۴- در مورد ازدواجهاى عشقى به این تحقیق توجه کنید:
دکتر «اسنل پنتى» کارشناس بزرگ آمریکایى در امر زناشویى این عبارت را منتشر کرد: به خاطر عشق ازدواج نکنید، ازدواج عشقى زهرآگینترین نوع ازدواج است. این کارشناس که سى سال است منحصراً به پروندههاى ازدواج و طلاق در شهرهاى بزرگ و پرجمعیت آمریکا و دیگر کشورهاى جهان رسیدگى میکند درباره علّت طلاق میگوید: افسانه عشق، یکى از مخرّبترین اختراعات بشر است. در آمریکا از هر صد ازدواج عشقى، ۹۳ تاى آن با شکست روبرو شدهاند، و در فرانسه وضع بدتر است، عمر متوسط ازدواج عشقى ۵/۳ ماه است در آمریکا از هر پنج فقره جنایت یک فقرهاش محصول مرافعات کسانى است که به واسطه عشق ازدواج کردهاند.» علوم جنایى، ج ۲، ص ۱۰۱۶ و فساد سلاح تهاجم فرهنگى، سید محمود مدنى، ص ۳۰۰
۱۵- سوره احزاب، آیه ۳۲
۱۶- علامه مجلسى، عین الحیوه، ص ۱۴۰
۱۷- سوره روم، آیه ۲۱
۱۸- سوره رعد، آیه ۳۸
۱۹- سوره نور، آیه ۳۲
۲۰- سوره نساء، آیه ۳
۲۱- مسئله حجاب، ص ۱۱۳ – ۱۱۴
۲۲- مرتضى مطهرى، اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، قم انتشارات صدرا، ص ۴۷
۲۳- وسائل الشیعه همان، ج ۱۴، ص ۵
۲۴- سوره نساء، آیه ۲۴
۲۵- وسائل الشیعه، همان، ج ۱۴، ص ۴۴۰
۲۶- همان، ص ۴۵۰
۲۷- سوره نور، آیه ۳۱
۲۸- علامه طباطبائى، المیزان، ج ۱۵، ص ۱۱۶
۲۹- سوره احزاب، آیه ۵۹
۳۰- تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۴۲۶
۳۱- سوره عنکبوت، آیه ۴۵
۳۲- سوره بقره، آیه ۱۸۳
۳۳- همان، آیه ۲۱
۳۴- سوره احزاب، آیه ۲۱
۳۵- سوره ممتحنه، آیات ۶ و ۴
۳۶- سوره فرقان، آیه ۲۸
۳۷- سوره زخرف، آیه ۶۷
۳۸- سوره شورى، آیه ۲۳، سوره فرقان، آیه ۵۷ و…
۳۹- سوره نور، آیه ۳۱
۴۰- غررالحکم، چاپ دانشگاه تهران، ج ۵، ص ۳۸۷
۴۱- سوره اعراف، آیه ۷۴
۴۲- حسن طوسى،، الامالى، نجف مطبعه الحیدریه، ج ۱، ص۲۷
۴۳- سوره کهف، آیه ۱۱۰
۴۴- سوره مطففین، آیه ۷ – ۵
۴۵- بحارالانوار، داراحیاء التراث، ج ۷۸، ص ۹۲
۴۶- سوره حشر، آیه ۲
۴۷- شیخ عباس قمى، سفینه البحار، ج ۲، ص ۳۷۳
۴۸- سوره تحریم، آیه ۶
۴۹- شرح رساله حقوق، ج ۱، ص ۵۲۴
۵۰- همان، ص ۵۸۲
۵۱- سوره توبه، آیه ۷۱
۵۲- کافى، ج ۵، ص ۵۵
۵۳- سوره بقره، آیه ۱۷۹
۵۴- وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۳۰۸
۵۵- همان، ص ۳۰۹
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام؛ شماره ۱۴۶۲؛ نویسنده: جواد حسینی