- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
عاشورای حسینی باعث تحول بسیار عمیقی در ادبیان عرب و فارسی شده. این نهضت شعرای فارسی زبان را از دل و جان تحریک نموده و باعث گردید که در اشعاری را درباره قیام عاشورا و نهضت حسینی بسرایند. همچنین مدیحه سرایی از سوی شاعران فارسی گوی در ادبیان فارسی ابداع گردیده و امروز مداحان و روضه خوانان جمگلی از این اشعار در مجالس عزا استفاده می کنند. در این مقاله به نمونه ای از اشعار برخی شعرای فارسی گوی اشاره می شود.
۱. سوزنى سمرقندى (وفات ۵۶۹ هجرى.
سوزنى اهل نسف (نخشب. بوده و در نظم استاد مسلّم و در نثر نیز دستى داشته است، سوزنى شاعرى مدّاح و هزلگو بوده و از اشعار وى برمى آید که شیعه اثنى عشرى بوده است. در اثبات شیعه دوازده امامى بودن وى، شعر ذیل گواه است:
گویند مهدى آید، صاحب قرآن برون چون مدت زمانه خواهد بر کران رسید
در جاى دیگرى هم گفته:
سپهر جاه على افتخار دین که ز فخر چو شیعه مذهب خود را بر آن على بندم
بسیارى از ممدوحانِ سوزنى از سادات آل حسن و آل حسین بوده که در آن زمان در ولایت خراسان سِمَت امیرى داشته اند.
از اشعار اوست:
از نسل حسین بن على، شاه شهیدى نز تخمه جمشیدى وز گوهر مهراج۱
اطهر و اشرف شه آل حسین بن على آنکه على جاه او هر روز عالیتر سزد
چون مناقب نامه آل على دفتر کند نام او چون فاتحه آغاز آن دفتر سزد
تاج سر سادات حسین على آنکو پیغمبر حق راست گرامیتر فرزند
من از هواى جگر گوشگان پیغمبر نه بر کنم دل تا جان بود موافق تن
همه هواى من آن است تا شود ماهر به مدح آل نبى طبع من به نظم سخن
از آن چه به، که مزیّن شود مرا دیوان به مدح عترت کرّار۲، شیرِ شیراوزژن۳
۲. رشید الدّین وطواط(وفات ۵۷۳ هجرى.
در قصیده مدیحه اى گوید:
در فوت من مکوش، مبادا ز حبّ فضل وقت تحسرى بود از فوت من ترا
در خون من مشو، که به خونِ شسته ام دورخ بى تو، به حق خون شهیدان کربلا
و در قصیده دیگرى سروده است:
اى شهِ شرق، اتسز غازى وى هدى را ز تیغت استظهار
چون تو بودى به دانش و مردى در زمانه چو حیدر کرّار
رفت فرزند تو به عاشورا چون حسین على به دار قرار
صبر کن، صبر کن، خداوندا اِنَّماَ الصبر شیمه الأحرار۴
۳. فلکى شروانى(وفات ۵۷۷ هجرى.
فلکى برخلاف شعرا و درباریان همعصر خویش، تمایل به روش شیعه و دوستى با خاندان على علیه السلام را داشته است براى نمونه در ضمن قصیدهاى که از زندان به عنوان «شروان شاه» گفته، اشعار ذیل را سروده و ممکن است یکى از علل حبس و خشم شروان شاه، نسبت به فلکى، همین تمایل او به شیعه بودن وى باشد.
به نور روضه سیّد، به خاک مشهد حیدر به سنگ خانه کعبه، به آب چشمه زمزم
به آب چشم اسیران اهل بیت پیغمبر به خون پاک شهیدانِ عشر ماه محرم۵
۴. اثیر الدین آخسیکتى(وفات ۵۸۰ هجرى.
اثیر الدین به مقام امیرالشعرائى دربار سلاجقه رسیده است وى با این که حنفى مذهب متعصّبى بوده با این وجود در مدح حضرت على وامام حسن وامام حسین علیهم السلام اشعارى دارد که از جمله آنهاست:
کجا رمزى در اندازد قتیلى چون حسین آرد کجا زهرى برافشاند شهیدى چون حسن دارد
در قصیده مدحیه قزل ارسلان هم گفته است:
ایمان به دان دو میوه شاخ پیمبرى کاز وى مراد عنصر شبّیر و شبّر است
منظور از شبیر و شبّر حضرت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام می باشد زیرا حسن در اصل به معنى شَبّر و حسین به معنى شبّیر مى باشد.
و در قصیده دیگر گوید:
سبزه فکنده بساط، برطرف آبگیر لاله حُقه نماى، شعبده بوالعجب
پیش نسیم ارغوان قرطه خونین به کف خون حسینان۶ باغ کرده چو زهرا طلب۷
۵. انورى ابیوردى(وفات ۵۸۷ هجرى.
انورى در خراسان بزرگ آن زمان، داراى شهرت بسیار بوده و معاصر سلطان سنجر سلجوقى بوده است.
از اشعار اوست:
اى جوادى که خاک پایت را بوسه ده گشته هر که تاجور است
عفو فرماى گر مثل گنهم خون شبّیر و کشتن شبّر است۸
حسام دولت و دین اى خداى داده ترا جمال احمد و جود على و نام حسین۹
به من از کربت و بلا آورد که نیاورد کربلا به حسین۱۰
۶. جمال الدین محمد اصفهانى(وفات حدود۵۸۸ هجرى.
جمال الدین پدر استاد کمال الدین اسماعیل و سرآمد قصیده سرایان ایران در قرن ششم هجرى می باشد وى حنفى مذهب بوده، اما به تشیع نیز مایل بوده است. از اشعار اوست د رمدح اهل بیت و واقعه کربلا:
مباش غرّه بدین گند پیر دنیا زانک هزار شوهر کُشت و هنوز بکر این زن
ببین چه کرده او با اهل بیت مصطفوى حدیث رستم بگذار و قصه بهمن
چه تیر غدر که رخنه نکرد شان سینه چه تیغ ظلم که خونین نکردشان گردن
نه بهر ایشان بود، آفرینش عالم؟ نه بهر ایشان بود، ازدواج روح و بدن؟
خداى عزّ و جلّ، در زمین دو شاخ نشاند ز یک نهال برون آخته، حسین و حسن
یکى زبیخ بکندند آب ناداده یکى به تیغ به زهر آب داده اینت حزن
اگر زمانه کسى را به طبع گشتى رام دگر نبودى مر اهل بیت را توسن
چو با سلاله پیغمبر آن رود، تو که اى؟ که از سلامت خواهى که با شدت جوشن
بمیر پیشتر از مرگ، تا رسى جائى که مرگ نیز نیاردت گشت پیرامن
و در جائى دیگر در لُغَزى به اسم آب (که اشاره به لب تشنگى یاران امام حسین علیه السلام دارد. می گوید:
پیوسته در حمایت او لشگر بَلا همواره در رعایت او اهل روستا
مقصود جستجوى سکندر به شرق و غرب مطلوب آرزوى شهیدان کربلا
گاهى دهد به تیغ زبان رونق سخن گاهى زبان تیغ بدو یا بدانجلا۱۱
۷. خاقانى شروانى(وفات ۵۹۵ هجرى.
خاقانى را به سبب کمالى که در صناعت شعر داشته، حسان العجم هم لقب داده اند وى شاعرى آزاده، بلندنظر، داراى احساسات لطیف، عالى و همّت بلند و مردى کامل بوده است.
چون در روزگار وى بلیّه تقیّه۱۲ در طائفه علیّه شیعه مرتضوى، سارى بود، لاجرم وى بعضى از عقائد خود را در قطعه هاى شعر به طریق کنایه ادا نموده است. خاقانى به علت بدگوئى و حسدورزى مغرضین در دو نوبت مدتى از عمر خود را در زندان حکومتى گذرانده است. مرحوم شیخ عباس قمى و شهید قاضى نورالله شوشترى و دیگران او را شیعه دانسته اند.
خاقانى در جائى گوید:
علوى دوست باش خاقانى کز عشیره على است فاضلتر
بدشان، بِهْ ز مردم نیکو نیکشان از فرشته کاملتر
و با توجه به اشعار ذیل میتوان گفت که او به یقین شیعه دوازده امامى بوده است (زیرا فقط شیعیان اثنى عشرى هستند که حضرت امام رضا علیه السلام وامامان پس از وى را هم قبول دارند..
در شعرى به مطلع«به خراسان شوم انشاءالله آن ره آسان شوم انشاءالله» گوید:
بر سر روضه معصوم رضا شِبه رضوان شوم انشاءالله
گرد آن روضه چو پروانه شمع مست جولان شوم انشاء الله
و در اشعار دیگرى گفته:
کو آن که به پرهیز و به توفیق و سداد هم باقر بود و هم رضا و هم سجّاد
از بهر عیار دانش اکنون به بلاد کو صیرفى و کو محک و کو نقّاد
و دلیل قطاعتر در شیعه دوازده امامى بودن خاقانى شعر زیر است که اشاره به ظهور حضرت مهدى(عج. دارد:
مفخر اول البشر، مهدى آخرالزمان وحى به جاش آمده آیت عدل گسترى
از اشعار اوست در وقایع کربلا و امام حسین علیه السلام :
کار من بالا نمی گیرد در این شیب بلا در مضیق حادثاتم بسته بند عنا
می کنم جهدی کزین خضرای خذلان بر پرم حبذا روزی که این توفیق یابم حبذا
صبح آخر دیده بختم چنان شد پرده در صبح اول دیده عمرم چنان شد کم بقا
با که گیرم انس کز اهل وفا بی روزیم من چنین بی روزیم یا نیست در عالم وفا
در همه شروان مرا حاصل نیامد نیم دوست دوست خود ناممکن است ایکاش بودی آشنا
من حسین وقت و نااهلان یزید و شمر من روزگارم جمله عاشورا و شروان کربلا
ای عراق الله جارک نیک مشعوفم به تو وی خراسان عمرک الله سخت مشتاقم تو را
گرچه جان از روزن چشم از شما بی روزی است از دریچه گوش می بیند شعاعات شما۱۳
ز صد هزار خلف یک خلف بود چو حسین که نفس احمد بختى رام او زیبد
ز صد هزاران بختى یکى نجیب آید که کتف احمد جاى زمام او زیبد۱۴
۸. ظهیرالدین فاریابى(وفات ۵۹۸ هجرى.
تمام دیوان او متبوع و مقبول است به لطافت و سلاست، به حلاوت گفتار و بلاغت اشعار و نهایتِ امتیاز را دارد. به ظنّ قریب به یقین ظهیر فاریابى شیعه بوده و اعتقادى محکم و خالصانه به خاندان نبوت داشته است. از جمله اشعار ذیل گواه این مدعى است و میتوان گفت: شیعه دوازده امامى بوده است.
ظهیر با تو چه گویم عجب که نشناسى غریب خاک خراسان شهید خطّه طوس
یا در شعرى دیگر گوید:
اى صبا گر به خراسان گذرى بهر ظهیر همتى جز زِ دمِ شاه غریبان مَطَلَب
از اشعار اوست، درباره کربلا و امام حسین علیه السلام :
اى ظهیر از گور نقبى میزنم تا کربلا میروم گریان به پابوس حسین تشنه لب۱۵
بس که چشم غم سرشکم، بابلا آمیخته است خاک من دارد شرف مانند خاک کربلا۱۶
۹. ابوالمفاخر رازى(وفات حدود ۶۰۰ هجرى.
رازى، ادیبى فاضل بوده است، دیوانش به نظر نرسید، اما اشعارى از او در آتشکده آذر و روضه الشهداء نقل شده است.
اصولاً همانگونه که در جاهاى دیگر نیز یادآور شده ایم، شاعرانِ شیعه، یا اشعار خود را از جور ظالمان و مغرضین، آنگونه که بایسته است، ثبت و ضبط ننموده و یا اگر دیوانى ترتیب داده اند، از میان برده شده است. چرا که از هر صد شاعر شیعه، شعر یکى از آنان هم به دست ما نرسیده است.
براى نمونه به کتاب شرح حال صاحب بن عُبّاد که در آن ا ز شاعران شیعه عهد وى و پس از وى نام برده شده است، رجوع نمائید و سپس ملاحظه کنید که شعر کدام یک مانده و به دست ما رسیده است؟
اشعار ذیل از ابوالمفاخر رازى است که ترجمه زبان حال عمر سعد است که به طمع حکومت رى و طبرستان، راضى به جنگ با حضرت امام حسین علیه السلام شده:
مرا بخواند عبیدالله از میان عرب رسید بر دلم از خواندنش هزار تعب
مرا اِمارت رى داد و گفت حربِ حسین قبول کن که از او ملک راست، شور و شغب۱۷
به ملک رى دل من مایل است و میترسم به کینه چون بکُشم پادشاه ملک ادب
چگونه تیغ کشم در رخ کسى که وراست شجاعت و نسب و علم و حلم و فضل و حسب
سزاى قاتل او دوزخ است و میدانم که این چنین عمل آرد خداى را به غضب
ولى چو در نگرم در رى و حکومت آن همى رود ز دلم خوف نار ذات لهب
ضمنا ابوالمفاخر ترجمه رجز حرّ ریاحى را هم به صورت زیر بیان نموده است:
منم شیر دل حرّ مردم رباى کمر بسته پیش ولى خداى
منم شیر و شمشیر برّان به دست که دارد بر شیر و شمشیر پاى
شهادت حرّ ریاحى را اینگونه بیان نموده است:
خوشا حرّ فرزانه نامدار که جان کرده بر آل احمد نثار
ز رخش تکبر فرود آمده شده بر براق شهادت سوار
به عشق جگر گوشه مصطفى برآورده از جان دشمن دمار۱۸
۱۰. بابا افضل کاشانى(وفات ۶۱۰ هجرى.
بابا افضل از رباعى سرایانى است که او را در ردیف ابو سعید ابوالخیر و خیّام شمرده اند:
بابا افضل شیعه اثنى عشرى بوده و مدایحى درباره اهل بیت علیهم السلام دارد که از جمله آنهاست:
از روز ازل مهر على در دل ماست با مهر على سرشته آب و گل ماست
گویند که در جهان چه حاصل کردى اندر دو جهان، مهر على حاصل ماست
گر مهر على در دل و جانت نَبُود از دین محمدى نشانت نبود
اثنا عشرى اگر نباشى به یقین از دوزخ سوزنده امانت نبود
یا رب به رسالت رسول الثقلین یا رب به غزا کننده بدر و حُنین
عصیان مرا دونیم کن در عرصات نیمى به حسن ببخش و نیمى به حسین۱۹
پی نوشت ها:
۱. دیوان سوزنى سمرقندى، به ااهتمام ناصرالدین شاه حسینى، تهران، ۱۳۳۸، ص ۴۵.
۲. کرّار یا حیدر کرّار، لقب حضرت على علیهالسلام و به معنى شیرحملهور و بسیار تکرار کننده است که اشاره به دلاوریها و رشاتهاى آن حضرت در جنگ با دشمنان اسلام دارد(گزیده اشعار کسائى، ص ۵۱..
۳. دیوان سوزنى سمرقندى، صفحات ۲۸ و ۱۵۹.
۴. دیوان رشید الدین وطواط، تصحیح سعید نفیسى، تهران، ۱۳۳۹، صفحات ۸ و ۲۵۶.
۵. دیوان فلکى شروانى، به اهتمام طاهر شهاب، تهران، ۱۳۴۵، صفحات ۹ و ۴۷.
۶. منظور از حسینان باغ هم حضرت امام حسن وامام حسین علیهماالسلام میباشد.
۷. دیوان اثیر الدین آخسیکتى، تصحیح رکن الدین همایون فرخ، تهران، ۱۳۳۷، صفحات ۲۷، ۵۰ و ۲۵۰.
۸. دیوان انورى، جلد اول، به اهتمام محمد تقى مدرس رضوى، تهران، ۱۳۴۰، ص ۶۶.
۹. مدرک قبل، ج ۲، صفحات ۷۰۶ و ۷۱۰.
۱۰. مدرک قبل، ج ۲، صفحات ۷۰۶ و ۷۱۰.
۱۱. دیوان جمال الدین محمد اصفهانى، تصحیح حسن وحید دستگردى، تهران، ۱۳۴۱، صفحات ۱۷ و ۲۹۴.
۱۲. تقیّه، در لغت یعنى، پرهیز کردن، خوددارى کردن، خوددارى از اظهار عقیده و مذهب خویش، در مواردى که ضرر مالى یا جانى یا عِرضى و آبرو رفتن متوجه شخص باشد و تقیه از آن جا پدید آمد که شیعیان براى مدتهاى مدیدى در معرض خطر مغرضین و متعصّبین قرار گرفته بودند. براى اطلاع بیشتر از معنى و اصطلاح تقیّه و دستور و زمان پیدایش آن به کتاب ارزشمند «تشیّع در مسیر تاریخ» تألیف دکتر سید حسین جعفرى (هندى الأصل. و اصول کافى، مراجعه فرمائید.
۱۳. دیوان خاقانى شروانى، به کوشش ضیاء الدین سجادى، تهران، ۱۳۳۸، ص ۲.
۱۴. همان منبع، ص ۸۵۴.
۱۵. دیوان ظهیرالدین فاریابى، به اهتمام هاشم رضى، تهران، بیتا، صفحات ۱۸۷ و ۲۸۰.
۱۶. دیوان ظهیرالدین فاریابى، به اهتمام هاشم رضى، تهران، بیتا، صفحات ۱۸۷ و ۲۸۰.
۱۷. شغب یعنى فتنهانگیزى و فساد، یا شور و غوغا برانگیختن (فرهنگ معین، ص ۲۰۵۰..
۱۸. روضهالشهداء ملاحسین واعظ کاشفى، تصحیح ابوالحسن شعرانى، تهران، ۱۳۴۹، صفحات: ۲۶۳ و ۲۷۸.
۱۹. دیوان بابا افضل کاشانى، تصحیح مصطفى فیضى و دیگران، تهران، ۱۳۶۳، صفحات ۱۵، ۹۸ و ۲۶۳.
نشریه :درسهایى از مکتب اسلام ،شماره ۴۳۸
محمد قاسم هاشمى