- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
نوشتارى که در پیش روى داریم به بررسى موقعیت و جایگاه درود و صلوات بر پیامبر اعظم ـ صلى الله علیه و آله ـ و أهل بیت گرامى وى مى پردازد که در تمام نمازها، دعاها، و مناجاتهاى وارده در احادیث از زاویه خاصى قابل توجه بوده تا بدان جا مورد اهتمام قرار گرفته است که به عنوان نمونه در نگاه شافعى ـ یکى از پیشوایان أهل سنت در قالب بیتى پر معنا و رسا بدین سان سروده شده است:
کفا کُم عظیم القَدر أنکُّم مَنْ لَمْ یُصَلّ علیکم لاصلوه له
در عظمت شأن و منزلت شما همین اندازه بس که هر شخصى که در نماز خود بر شما درود نفرستد، نمازش در درگاه حق تعالى مورد قبول نمى باشد. مى دانیم که از دیدگاه تمامى فقهاى شیعه و سنى، فرستادن درود بر پیامبر و اهل بیت وى، یکى از اجزاى نماز و به عنوان جزیى از تشهد محسوب شده به گونهاى که اگر نماز گزار آن را عمدا ترک کند، نمازش باطل مى شود.
ما در این مجال از بین تمام دعاها و مناجاتها، مناجات شعبانیه را به دلیل خصوصیتى که در لحن آن موجود است، انتخاب کردیم.
مناجات شعبانیه که از سلسله مناجاتهاى خاص حضرت امیر و فرزندان والا مقام وى ـ علیهم السلام ـ است که از نورانیت و جلالت در خور توجهى برخوردار بوده، همواره زمزمه لبان عارفان سالک، جویندگان معرفت، و علماى عامل بوده و مى باشد.
بخشهاى بلند و پرمحتواى آن از چنان مغز و مفهومى برخوردار است که انصافا حاکى از قطعیت سند آن و اتصال حتمى آن به معصومان ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ است و به راحتى مى تواند ما را به این نتیجه رهنمون سازد که چنین عبارات رسایى جز از شخصیتى که به وحى و غیب اتصال دارد، و از فصاحت و بلاغت حقیقى برخوردار است، نمى تواند صادر شده باشد.
در مناجات شعبانیه، اولین نکته اى که به صورت ناخودآگاه هر انسان دقیقى را به خود وا مى دارد، آغاز و پایان سخن با ذکر صلوات بر پیامبر اعظم و خاندان شریف وى است . این مطلب نمى تواند فاقد مفهوم و مقصود براى گویندهاى که تمام کلمات او با حکمت در آمیخته است، باشد. از این رو، اولین پرسشى که در آغاز مناجات مورد نظر، رخ مى نمایاند این است که چرا پیشوایان معصوم ما ـ علیهم السلام ـ در آغاز گفت و گو با محبوب واقعى خویش به بیان صلوات پرداخته و در انتهاى کلمات گهربار خود نیز از این ذکر اعظم یاد کرده و بهره مى جویند؟
براى رسیدن به پاسخى قابل قبول و منطقى، جا دارد به نکته هاى زیر توجه کرد:
الف. در آداب مناجات و دعا آمده است که خواسته خود از پروردگار عالم را با دعایى همراه کنید که در درگاه او به طور یقین، مستجاب مى باشد و آن دعاى مستجاب چیزى جز تقاضاى درود بر پیامبر و آل ـ صلوات الله علیهم ـ وى نیست که اگر پیش از دعا کردن و پس از آن به زبان جارى شود و در حقیقت، دعاى آدمى با دو صلوات، یکى در قبل و دیگرى پس از آن احاطه شود، احتمال اجابت آن در صورتى که مضمونش به صلاح دعا کننده باشد، بسیار زیاد است.
ب. فرستادن درود بر پیامبر اعظم ـ صلى اللّه علیه وآله ـ، پیوسته و تا بى نهایت، مورد تأکید قرآن قرار گرفته است. این پدیده تا بدان جا از دیدگاه قرآن، در خور اهمیت است که به صراحت مى گوید:
«انَّ الله و ملائکته یُصلّون على النبى یا أیُّها الذین آمنوا صَّلوا علیه و سلموا تسلیما»
«خداوند و فرشتگان او بر پیامبر ـ صلى اللّه علیه و آله ـ درود مى فرستند. اى مؤمنان ! شما نیز همواره بر او درود فرستاده و در برابرش تسلیم باشید.»
امر کردن قرآن به فرستادن درود بر پیامبر ـ صلى اللّه علیه و آله ـ به منزله گذاردن تکلیف مهم بر همه مسلمانان است.
ج. از آن جا که دعاى هر انسانى در حق خویش، با احتمال عدم اجابت، مقرون است و از این حیث در تودهاى از ابهام و جهل قرار دارد، فرستادن درود بر پیامبر اعظم ـ صلى اللّه علیه و آله ـ و اهل بیت گران قدر وى، ـ صلوات الله علیه ـ مى تواند براى ما زمینه لطف و فیض از سوى آن بندگان صالح و مستجاب الدعوه پروردگار را فراهم سازد؛ زیرا ما بر این مطلب، واقف هستیم که پیامبر و خاندان پاک او، خانواده کرم، معدن لطف و عطوفت و واسطه نزول فیض بر ما هستند و اصولا قابل قبول نیست که ما از یک سو پیوسته براى آنان طلب درود و رحمت کنیم، و از سوى دیگر، توجه و عنایت متقابل آنان به طرف ما جلب نشود به تعبیر دیگر، هم استعداد و قابلیت قابل، تام و تمام است هم افاضه و فاعلیت فاعل، بدین معنا که از یک طرف قابلیت پیامبر و اهل بیت ـ علیه السلام ـ وى براى دریافت رحمت، نامحدود و بى منتها بوده و هیچ گونه کمو کاستى در وجود پرظرفیت آنان براى اجابت دعاى ما (در قالب صلوات) درباره ایشان وجود ندارد و از طرف دیگر، افاضه و فاعلیت پروردگار نیز بدون قید و شرط و نامحدود است. از این روى، دعا کردن در قالب فرستادن صلوات، به صورت قطعى براى ما زمینه ساز جلب رحمت الهى به شمار آمده و هیچ گونه ابهام و سردرگمى در راستاى اجابت آن وجود ندارد.
بى گمان ظرف وجودى خاندان عترت، از رحمت الهى سرریز بوده و آنان نیازى به تقاضاى درود و رحمت، از سوى ما ندارند، آن چه از این راستا عاید و نصیب ما مى شود انعکاس توجه ما در قالب فرستادن صلوات به خود ماست، همانند ندایى که در کوهستان بر دامنه بلند کوهپایه، عرضه شود و پس از چند لحظه، انعکاس همان ندا به سوى شخص ندا دهنده باز گردد. براى تأیید ادعاى بالا، در بخش هایى از دعاها به جمله هایى بر مى خوریم که به خوبى ما را به این مطلب رهنمون مى گردانند. به عنوان نمونه، در دعایى آمده است:
«اللهم صل على محمد و آل محمد صلوهً تغفر بها ذُنوبَنا و تصلح بها عیوبنا.»
«پروردگارا! درود خود را بر محمد و آل او بفرست، درودى که به واسطه آن گناهان ما آمرزیده شود و زشتى هاى ما را بپوشانى.»
د. هر انسانى به طور طبیعى براى نزدیک شدن به یک شخصیت بزرگ و کسى که داراى مقام بلندى در جامعه است، از راه وساطت دیگران و استفاده از محبوبیت دیگران در نزد آن شخصیت مورد نظر بهره جوید، این مطلب به صورت فطرى در درون ذهن هاى تمام انسان ها، نهادینه شده و اختصاص به گروه یا فرقه خاصى ندارد. به عنوان مثال، اگر کسى بخواهد با مقام بلند پایه یک کشور ملاقات کند و خود را به او نزدیک کند، در طول زمان از کسانى که در نزد او شناخته شده هستند و آن مقام بلند پایه با آنان، آشنایى لازم را دارد، بهره جسته و به وسیله اعتبار آنان خود را گام به گام به شخص مورد نظر نزدیک مى کند، یا مثلا اگر شخص تصمیم دارد وارد یک وزارت خانه یا مجموعه بسته و حفاظت شدهاى شده و مى داند که به او به هیچ وجه اجازه ورود بدان جا را نخواهند داد، از راه استفاده از آشنایى با مدیر آن مجموعه یا در پناه کسى که در آن مجموعه داراى قدرت و اعتبار باشد به راحتى مى تواند به مقصود خویش دست یابد. درباره خاصیت بهره جویى از صلوات در مناجات شعبانیه و دعاهاى دیگر نیز مى توان به این فرآیند دست یازید که ما در واقع با استفاده از ذکر صلوات و واسطه قرار دادن چهره هاى محبوبى که در درگاه الهى داراى اعتبارات بسیار چشمگیر هستند، از آبرو و اعتبار معصومان ـ علیهم السلام ـ بهره جسته و بدین وسیله خود را به خداوند متعال نزدیک مى کنیم.
بى گمان هر انسان غیر معصومى از رابطه نامطلوب خود با خداى خود و از گناهانى که موجب پدید آمدن این رابطه گردیده اند. کاملاً آگاه است و از همین روست که به خودى خود جرأت نزدیک شدن به ذات اقدس پروردگار را نمى دهد، اما وقتى از وسیله قرب استفاده مى کند، این جرأت را به خوبى در درون خویش احساس مى کند. قرآن کریم نیز ما را بر این حقیقت ترغیب کرده و به ما مى فهماند که براى نزدیک شدن به خداوند از «وسیله» استفاده کنید. به این آیه توجه کنید:
«… و ابتغوا الیه الوسیله…»
«براى تقرب به خدا وسیلهاى را انتخاب کنید.»
بى گمان وسیله اى که در این آیه بدان توصیه کرده همان پیامبر اعظم و اهل بیت گرامى او ـ علیه السلام ـ هستند که با استفاده از احادیث شیعه و سنى، به خوبى مى توان به این مقصود دست یافت.
به عنوان نمونه، به پارهاى از این احادیث توجه کنید:
۱ ـ امام على ـ علیهالسلام ـ فرمودند:
«الائمه من ولدى أطاعهم فقد اطاع الله و من عصاهم فقد عصى الله، هم العروه الوثقى و هم الوسیله الى الله.»
«تمام ائمه معصومان از فرزندان من هستند، کسى که آنان را اطاعت کند در حقیقت، خداوند را اطاعت کرده است و کسى که از فرمان آنان سرپیچى کند در حقیقت، از فرمان خداوند سرپیچى کرده است. آنان ریسمان محکم الهى هستند و آنان “وسیله” به سوى خداوند به شمار مى آیند.»
۲ ـ پیامبر اکرم ـ صلى اللّه علیه وآله ـ فرمودند:
«… اول ما خلق الله نورى… و نحن الوسیله الى الله و الوصله الى رضوان الله.»
«اولین مخلوق خداوند نور من بود… و ما وسیله به سوى خداوند و راه اتصال به رضوان الهى هستیم.»
۳ ـ پیامبر اکرم ـ صلى اللّه علیه و آله ـ فرمودند:
« و هم الوسیله الى الله… »
«معصومان وسیله به سوى خداوند هستند.»
لازم به ذکر است که کلمه «وسیله» که به معناى تقرب جستن یا چیزى که موجب تقرب مى شود،است. داراى مفهوم وسیعى بوده و شامل هر چیزى که انسان را به خداى متعال، نزدیک گردانده، مى شود. اما احادیث بالا و موارد دیگر که در این جا از بیان آنها خوددارى مى کنیم ـ این واژه را به معصومان ـ علیه السلام ـ تفسیر مى کنند. چنان که این گونه برداشت در عبارات برخى از پیشوایان اهل سنت همانند شافعى نیز انعکاس یافته است، ابن حجر درباره شافعى نقل مى کند که او چهرهاى بود که به أهل بیت پیامبر اعظم ـ صلى اللّه علیه وآله ـ توسل جسته و مى گفت:
آل النبى ذریعتى و هم الوسیلتى
ارجوبهم أعطى غدا ،بید الیمین صحیفتى
خاندان پیامبر وسیله من هستند، آنان وسیله قرب من به خدا مى باشند. امیدوارم به وسیله آنان در روز قیامت، نامه اعمال من به دست راستم داده شود.
منبع : محمدرضا ایزدپور ؛فرهنگ جهاد ، بهار و تابستان ۱۳۸۵، شماره ۴۳ و ۴۴