- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
از موضوعات مهم در بحث خاورشناسان، زمان کتابت و تدوین حدیث است. اهمیت این بحث از آن رو است که کتابت حدیث، شیوۀ استوارترى در ثبت و ضبط اطلاعات است و از دستکارى عمدى و غیرعمدى اطلاعات تا حد زیادى جلوگیرى مىکند در حالى که در نقل شفاهى هر کدام از ناقلان، به راحتى مىتواند، مطلبى بر نقل فرد بیفزاید یا از آن بکاهد یا در تعبیر از آن با دستکارى مختصر در واژگان، معناى دیگرى را بفهماند.
خاورشناسان در بحث از آغاز تدوین حدیث، تا حدودى همسو با مشهور عالمان اهل سنت سخن گفتهاند. طبق آنچه ابنسعد در تاریخ خود، بخارى در تاریخ صغیر، دارمى در سنن، خطیب در تقیید العلم و غیره آوردهاند، نخستین کسى که به نگاشتن حدیث اقدام کرد، خلیفۀ اموى، عمر بن عبدالعزیز (دوران حکومت ۱۰۱ ـ ۹۹) بود که به ابوبکر بن محمد، ابنحزم نوشت:
توجه کن هر آنچه از سنت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) یا سنت گذشتگان یا آنچه مربوط به عمره یافتى، بنویس که من از نابودى علم و از دست رفتن اهل آن، نگرانم.
و در همین راستا از ابنشهاب زهرى و دیگران خواست تا به نگاشتن و جمعآورى روایات مبادرت ورزند. بر اساس این گزارشهاى تاریخى در منابع اهل سنت، مهمترین صاحبنظران و حدیثنگاران اهل تسنن آن را مسلم انگاشتند و بر مبناى آن، نقل حدیث را در قرن نخست به صورت شفاهى دانستند که در قرن دوم به کتابت درآمد. از جملۀ این حدیثشناسان باید از ذهبى در تذکره الحفاظ، ابنحجر در هدى السارى و فتح البارى، حاجى خلیفه در کشف الظنون نام برد. ابنحجر در اینباره مىنویسد:
عالمان آوردهاند که گروهى از صحابه و تابعین، انگاشتن حدیث را ناخوش داشتند و مىپسندیدند که حدیث را همانطور که شفاهى دریافت کردهاند، شفاهى هم منتقل شود، اما آنگاه که همتها سست شد و سرآمدان علم و دانش، از نابودى علم هراسان شدند، به نگاشتن آن مبادرت کردند. نخستین کسى که به تدوین حدیث پرداخت ابنشهاب زهرى بود که به فرمان عمر بن عبدالعزیز در سال صد به آن پرداخت … .
گلدتسیهر در فصل هشتم از دراسات محمدیه به بحث از تدوین حدیث پرداخته و تصریح مىکند که نگاشتههاى دینى تنها در قرن دوم، در جهان اسلام پدید آمدند. او در حالى که به وجود نگاشتههاى مختلف غیردینى، در قرن نخست مانند کتابهاى شعر و داستان اشاره مىکند، مىکوشد تا تحلیلى جامعهشناختى از تأخر در تدوین دینى ارائه دهد و علت آن را فرهنگ غیردینى حاکم بر امویان مىداند.
گلدتسیهر گزارش قدیمىتر را دربارۀ تدوین حدیث در تألیفات مسلمانان، روایات مربوط به عمر بن عبدالعزیز مىداند که شیبانى (م ۱۸۹) آن را از مالک بن انس، نقل کرده است. او با ادعاى وجود تناقض در روایات مربوط به این جمع، سخن شیبانى را ـ جمع با عمر بن عبدالعزیز آغاز شده است ـ نمىپذیرد و نبود نگاشتهاى از ابنحزم را بر این نظر خود شاهد مىگیرد، در عین اینکه در اصل روایت به دلیل نبودن آن در موطأ، تردید مىکند و آن را تنها منعکسکنندۀ نگاه مثبت مردم نسبت به خلیفه، عمر بن عبدالعزیز و تعلق خاطر او به سنت مىداند.
او در روند شکلگیرى کتب حدیثى، کتابهاى فقهى را به لحاظ زمانى مقدم بر نگاشتههایى مىداند که با هدف جمعآورى حدیث تدوین شدهاند و براى آن به کتابهاى فقهى متقدم مانند نگاشتههاى ابوحنیفه و شاگردانش، ابویوسف، شیبانى و شافعى اشاره مىکند که در کتابهاى فهرست نیز به نمونههاى گوناگونى از آن اشاره شده است.
در همین راستا گزارش هایى را که دربارۀ نخستین جمعکنندگان حدیث آمده، مانند سخن ابنحنبل مبنى بر اینکه ابنجریج (م ۱۵۰) در حجاز و ابن ابیعروبه (م ۱۵۶) در عراق، نخستین کسانى بودند که حدیث را به طور موضوعى تدوین کردهاند، با لحاظ فقدان این آثار و با استناد به برخى نشانهها و گزارش هاى دیگر دربارۀ این افراد، این آثار را نیز به احتمال فراوان، فقهى مىداند و در نهایت با بازشناسى نیازهاى زمان نتیجه مىگیرد که نخستین نگاشتههاى مرتبط با حدیث، فقهى محض بودند که موطأ مالک، نمونۀ روشن آن است.
از نظر گلدتسیهر، با توجه به جایگاه حدیث در مباحث فقهى، در مرحلۀ بعد از کتب فقهى مانند موطأ، عالمان به جمعآورى احادیث اهتمام ورزیدند و مسانیدى را شکل دادند که در آنها روایات با سند صحیح به صحابیان مىرسید.
بنابراین گلدتسیهر، در عمل روایات مربوط به جمع نخستین حدیث را نقد مىکند و اگرچه مانند عالمان اهل سنت تدوین حدیث را مربوط به قرن دوم مىداند، اما هم آغاز آن را دیرهنگامتراز فرمان عمر بن عبدالعزیز مىداند و هم نخستین نگاشتهها را در اصل، فقهى به حساب مىآورد. خاورشناسان دیگر نیز نظراتى مشابه اظهار داشتهاند که با توجه به باقى ماندن کتاب موطأ مالک، در تاریخ این تدوین که نزدیک به نیمۀ دوم خواهد بود، تغییر چندانى صورت نمىگیرد
منبع: سایت الاهیات شیعه