اشاره:
آقاى پروفسور یان یرپه، تنها دارنده کرسى پروفسورى در زمینه اسلام شناسى در سوئد است. وى در سال ۱۹۴۸ بدنیا آمد. محور عمده تحصیلات و تحقیقات وى در زمینه روانشناسى دینى بوده است. پروفسور یرپه از سال ۱۹۸۴ عضو آکادمى علوم انسانى سوئد است و در سالهاى نیمه اول دهه ۸۰، به عنوان مشاور عالى، وزارت امور خارجه سوئد را در عرصه مسائل بین المللى جهان اسلام تقویت مىکرده است. پروفسور یرپه علاوه بر سوئدى، به زبانهاى عربى، انگلیسى، آلمانى و فرانسه مسلط است و به زبانهاى عبرى و فارسى آشنایى دارد.
پروفسور یرپه در زمینه روانشناسى ادیان، بویژه اسلام، پژوهش نموده و کماکان در عرصه ارتباط میان دین و سیاست، به تحقیق، پژوهش و استادى پژوهشگران دوره دکترا ادامه مىدهد. وى دانشجویان دوره دکتراى تحقیقات اسلامى را آموزش مىدهد و از امکانات نسبتا خوب تحقیقاتى نیز برخوردار است. نامبرده طى ۱۹ سال مطالعه در عرصه اسلام شناسى، بیش از ۲۰۰ کتاب و مقاله در این زمینه به چاپ رسانده و به گفته خودش، همواره سعى نموده در جریان آخرین تحولات جهان اسلام قرار بگیرد و به این منظور، کماکان بخشى از وقت روزانه خود را به گوش دادن و مطالعه اخبار تحولات مهم در جهان اسلام مى گذراند.
نظرات
آقاى یرپه از جمله کسانى است که پدیدههاى جهان اسلام را از ابتداى ظهور اسلام تا کنون، براساس شیوه تفسیرى، مورد مداقه قرار داده است. براى نمونه، وى ترویج و رشد اسلام را در صدر اسلام ناشى از انگیزههاى اقتصادى گروندگان به اسلام در آن زمان و به دلیل پایگاه اقتصادى ضعیف قشر تازه مسلمان مىداند. (کتاب اسلام، مکتب و الگوى زندگى).
پروفسور یرپه طى سالیان گذشته، پیوسته بر این عقیده بوده است که باید حوادث امروز جهان اسلام را در ریشه هاى تاریخى و شباهت ها و الگوهاى صدر اسلام جست و جو کرد و به سیاستمداران و جامعه شناسان و پژوهشگران تاریخ ادیان و نظایر آن چنین پیام مىدهد که آنچه اکنون واقع مىشود، با دلیلى برگرفته از حوادث تاریخى توجیه مى گردد.
وى در کتاب “اسلام سیاسى”، به مسائل جهان امروز و نقش اسلام در دنیاى کنونى پرداخته، مسلمانان را به گروههاى مختلف بنیادگرا، مدرنیستها، سنتىها و مخالفان علنى دین تقسیم مى کند.
پروفسور یرپه با بهره گیرى از روش تفسیرى خود، گره هاى نامفهوم پدیده ها و واکنشهاى سیاسى رهبران را در جهان اسلام با طرح شباهتهاى تاریخى، تفسیر وقایع تاریخى در اسلام و زمینه هاى آن پدیده در عصر گذشته، براى سیاستمداران و مسؤولین سیاسى در غرب تشریح مى نماید.
پروفسور یرپه معتقد است اسلام در جغرافیا و محیط متفاوت، رنگ و نقش متفاوتى دارد. به عقیده وى، اکثر اشتباهات و تفاسیر غلطى که از اسلام مى گردد، ناشى از این است که بسیارى بر این تصورند که جهان اسلام جامعه اى یکدست و یکپارچه است، در حالى که آنچه که در قاهره حقیقت محسوب مى شود،در جایى دیگر دروغ است و اعتقادات مسلمانان در مانیل، احتمالا در کازابلانکا شرک محسوب مى گردد.
پروفسور یرپه این برداشت را که اسلام دین جنگ افروز است، رد مى کند. وى مى گوید: اسلام در محیطى ظهور کرد که آبستن اختلافات و جنگهاى مختلف قبیله اى بود. اسلام جنگ و اختلاف را مشروع مى داند، اما واژه جهاد، به معنى جنگ مقدس، تا حدى گمراه کننده است؛ اگرچه این واژه در تبلیغات جنگى و حل اختلافات بکار گرفته مى شود، ولى دلیل اصلى جنگها همچون گذشته، در غرب، عوامل اقتصادى و سیاسى بوده است.
از طرف دیگر، تنها در جهان اسلام نیست که از واژه و زبان دینى براى بسیج مردم بهره گرفته شده است. در کشورهاى لهستان، فیلیپین و آمریکاى لاتین، دولتها همواره در بسیج مردم،از آیین مسیحیت سود جسته اند. در این کشورها، صلیب، سمبل مبارزه گروه هایى بوده و هست که در اصل، به دلیل مخالفت با دولت حاکم برپاخاسته اند.
به عقیده پروفسور یرپه، اختلاف میان شیعیان و سنى ها در عصر حاضر، پیش از آنکه ریشه دینى داشته باشد، داراى ریشه هاى اجتماعى، ملى و یا سیاسى است. وى عمده اختلافات موجود میان کشورهاى اسلامى را ناشى از عوامل اقتصادى و سیاسى و خود برتربینى مى داند.
در ارتباط با مسلمانان ساکن سوئد، وى از جمله شخصیتهایى است که به شیوه بسیار ظریف، از حضور آنان و رسیدن شان به حقوق حقه اجتماعى دفاع مى کند؛ به همان ترتیب که وى با طرح مهاجرت یهودیان و سایر اقوام با آیین ویژه خود به سوئد و تبدیل شدن تدریجى به سوئدى اعتقاد دارد، از مسلمانان نیز به عنوان سوئدی هاى حاضر و شناخته شده کنونى نام مى برد.
پروفسور یرپه مى گوید: تغییرات ۴۰ ساله اخیر در جهان باعث گردید مردمانى با آیین دیگر به این سرزمین آمده، اکنون به عنوان سوئدى در این کشور زندگى مى کنند. این امر به تدریج نسل جدیدى را بوجود آورده است که با نسل گذشته فاصله دارد و اگر مسلمان است، سوئدى مسلمان مى باشد. بنابراین، باید نظیر سایر شهروندان، از حقوق مادى برخوردار باشد. وى مى گوید: ما در آینده، سوئدى مسلمان خواهیم داشت و تعداد آنان بیش از [سایر اقلیتها]، از جمله یهودیان خواهد بود و ناگزیر باید از شرایط یکسان بهره مند گردند.
پروفسور یرپه در این زمینه، بر این نکته تاکید دارد که جامعه سوئد و سیاستگزاران باید به این مساله اهمیت دهند که این مسلمانان، سوئدى مى باشند؛ به این معنى که فرهنگ اجتماعى و اقتصادى سوئد به عنوان اصل، در زندگى دینى آنان نیز نقش بسته باشد. بدین ترتیب، سوئدى مسلمان با مسلمانان تونسى و مصرى، از نظر بینش و تفسیر وقایع، تفاوت خواهد داشت.
منبع: ماهنامه اسلام و غرب ؛ شماره ۲۷