- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
والدین در طول زندگى، شاهد رقابت میان فرزندان خواهند بود. پدر و مادر هرگز نباید مانع انجام این عمل در میان آنان گردند بلکه باید به کار و برنامه ریزى صحیح، رقابت میان فرزندان را تحت کنترل خود بگیرند و اداره نمایند. گاهى اوقات این رقابت ها خفیف است و تنها گهگاهى به دخالت نیازمندست. اگر چنین مواردى میان فرزندان وجود داشت والدین نباید نگران باشند بلکه باید سعى کنند که فرزندان را به درستى هدایت نمایند تا مسیر درست را در پیش گیرند.
نسبت به رقابت میان فرزندانتان غفلت نکنید و یا بیش از حد احساساتى نشوید
گاهى اوقات هم چشمى هاى میان فرزندان به درگیرى، عصبانیت و تندخویى مى انجامد، و چندین بار در روز موجب برخورد میان آنان مى گردد. در مواردى که خشونت و تندخویى حاکم است مداخله ى والدین ضرورى به نظر مى رسد. حتى گهگاه نیاز به مداخله ى حرفه اى به معنى مشاوره با روان پزشک یا مشاور خانواده لازم است، همچنین باید به خاطر داشت که این رقابت ها ممکن است سال هاى کمى و یا حتى در تمام طول عمر ادامه پیدا کند.
رقابت امرى طبیعى است و در این میان کسى مقصر نمى باشد
رقابت میان خواهر و برادر امرى طبیعى است. پدر و مادر نباید فرزندان و یا خود را به خاطر این عمل، مقصر بشمارند. هدف واقع گرایانه این است که به فرزندان کمک شود که راه هایى را بیابند تا با این حسادت ها، برخوردها، تضادها و عصبانیت ها کنار بیایند. حسادت میان خواهر و برادر بسیار شایع است و معمولا زمانى آغاز مىشود که فرزند جدید متولد مىشود.
نوزاد تازه متولد شده، توجه والدین را به خود جلب مى کند چون او به این توجه بیش از حد نیازمند است. حال تصور کنید که وقتى فرزند جدیدى متولد مىشود و تمام توجه پدر و مادر را به خود جلب مى کند چه حسى براى فرزند پیشین ایجاد مى گردد؟ در این هنگام احساس تنفر، حسادت و حتى عصبانیت در ذهن فرزند به وجود خواهد آمد.
آدل فیبر (۱) و الین مازلیش (۲) در کتاب جالب خود تحت عنوان «خواهر و برادرهاى بدون رقابت» تشابه زیبایى را مطرح مى کنند. آنها چنین ابراز مى دارند که احساسى که به دنبال به دنیا آمدن فرزند دوم در کودک پیشین ایجاد مىشود درست مانند این است که شوهر انسان، همسر جدیدى اختیار کند.
تصور کنید که شما زنى هستید که شوهرتان به شما مى گوید: عزیزم، من به تو بسیار عشق مى ورزم به همین خاطر تصمیم گرفته ام همسر دیگرى درست همانند تو به خانه بیاورم، در این زمان چه احساسى دارید؟ چطور مى خواهید با شخصى جدید روبرو شوید و برخورد نمایید؛ با کسى که رقیب شماست و عشق و توجه همسرتان را مى رباید؟ حال شما تصور کنید که در سنین ۱۰٫٫٫،۴،۳ سالگى هستید و فرزند جدیدى به عنوان رقیب وارد مىشود، اکنون چه احساسى خواهید داشت؟
اگر به دقت به این قضیه بنگرید، متوجه مى شوید که رقابت میان فرزندان قسمتى از ماهیت و طبیعت وجودى بشر است. کودکان در مورد توجه، عشق والدین، جایگاه اجتماعى و خانوادگى و دوستان خود با یکدیگر رقابت کرده و کشمکش دارند، فرزندان کوچکتر سعى دارند که در مقابل فرزندان بزرگتر از خود مقاومت نشان دهند و بزرگترها نیز کوشش مى کنند که کوچکترها را سر جاى خود بنشانند.
نقش والدین، کنار گذاشتن این رفتارها نیست زیرا فرزندان باید در محدوده ى مناسب و درست به رقابت با یکدیگر بپردازند و پدران و مادران نباید از کودکان بخواهند که این گونه رفتارها را کنار بگذارند.
وقتى که ما به این مشکلات مى پردازیم مهم است دریابیم که رقابت میان خواهر و برادرها مى تواند تجربه ى مثبت و سازنده اى در زندگى آنها باشد. بسیارى از والدین بر این امر واقف نیستند و با خواندن این جمله که «هم چشمى و رقابت میان کودکان سازنده و مثبت است» سر خود را تکان مىدهند و متعجب مىشوند دقت کنید که به هر حال بسیارى از کشمکش ها و رقابت ها میان فرزندان، تجربه ى ارزشمندى است که آنها را براى رویارویى با مشکلات زندگى آماده مى کند.
نتیجه ى صریحى که مى توان از این برخوردها کسب کرد این است که وقتى فرزندان با یکدیگر رقابت داشته باشند همان طور که بزرگ مىشوند مى آموزند که چطور با دیگران روبرو شوند و چطور در مواجهه با عدم توافق ها و عصبانیت ها به طور مناسبى واکنش نشان داده، با رفتارهاى خصمانه مقابله کرده و در نهایت در امور شراکتى و اجتماعى وارد شوند.
به هر حال همه ى خانوادهها به اهمیت این موضوع واقف نیستند و نمى دانند که وقتى فرزند ۵ ساله ى آنها در تلاش است که اسباب سازى خود را از کودک سه ساله شان بگیرد در واقع در حال خودسازى و شکل گیرى مى باشد و این عمل منفعت هاى بى شمارى را به دنبال دارد.
نقش والدین چیست
وقتى این حقیقت را پذیرفتیم که هم چشمى و رقابت میان خواهر و برادرها امرى شایع و واقعى است و نباید کنار گذاشته شود، در این زمان مسئولیت هایمان به عنوان پدر و مادر مهم تر جلوه مى کند و باید این وظیفه ى مهم را به بهترین وجه ممکن انجام دهیم. از کجا باید شروع کرد؟
مهم است که مقرراتى میان افراد خانواده وضع گردد تا رفتارهاى مورد قبول خانواده مورد بررسى قرار گیرد و واکنش هاى نادرست، کنار زده شود. وظیفه ى والدین این است که این گونه مقررات و قوانین را به فرزندانشان بیاموزند و آموزش خود را تا زمانى که فرزندان به این رفتارها خو بگیرند ادامه دهند.
پدران و مادران باید توجه داشته باشند که فرزندان همچون آنان نیازهایى دارند که تک تک افراد خانواده باید به این حوایج اهمیت داده و احترام بگذارند، به طور مثال نیاز به تنهایى و آسایش براى فرزندان وجود دارد و آنها نیز دوست دارند دیگران براى ورود به اتاقشان اجازه بگیرند. از جمله مقرراتى که والدین باید در منزل اجرا کنند این است که هر یک از فرزندان باید به دیگرى احترام بگذارد و براى استفاده از وسایل خواهر و برادرش اجازه بگیرد.
مهم است که همه ى افراد به صورت محترمانه احساسات واقعى خود را بیان کنند و هرگز درصدد سوء استفاده کردن از دیگرى نباشند و سعى نکنند تا با مداخله ى فیزیکى و جسمى (زد و خورد بدنى) به وسایل خواهر و برادر خود دسترسى پیدا کنند. پس باید این مقررات هر یک از افراد خانواده از بزرگ تا کوچک روشن شود و به این وسیله آنها با یکدیگر به طور محترمانه اى برخورد کرده و رقابت میان فرزندان در محدوده ى درستى پیش گرفته شود.
والدین باید به فرزندان بیاموزند که اگر اختلافاتشان و مشکلاتشان جزئى است، میان خود حل و فصل نمایند. یکى از کارهاى مفیدى که والدین مى توانند انجام دهند این است که بنشینند و به هر دو طرف به شایستگى گوش دهند، انصاف داشته باشند و راه حل مناسبى ارائه کنند و سپس اتاق را ترک کنند.
اشتباهى که بسیارى از پدران و مادران مرتکب مىشوند این است که سعى مى کنند به طور عادلانه، رفتارهاى درست و غلط را به پاى هر دوى آنها بنویسند. این عملى نادرست است و سبب مىشود که احساسات واقعى یکى از فرزندان زیر پا گذاشته شود و خدشه دار گردد.
والدین باید بدانند که پرسیدن این سؤال که کدام یک دعوا را شروع کرده اید، سازنده و مفید نیست. زیرا همیشه پاسخ سؤال این است که او آغاز کرد. این جواب بدان معنى نیست که فرزندان درصدد دروغ گفتن به شما هستند، بلکه در واقع هر کدام از آنها از دیدگاه خود مسئله را مطرح مى کند. در این میان عمل سازنده این است که والدین توجه فرزندان را روى پیدا کردن راه حل متمرکز کنند نه این که بخواهند بدانند کدام یک شروع کننده ى این کشمکش بوده است.
هنگامى که عصبانیت به زد و خورد بدنى تبدیل مىشود
گاهى اوقات مداخله ى والدین ضرورى به نظر مى رسد خصوصا اگر تضاد میان فرزندان تشدید پیدا کند و باعث زد و خورد بدنى گردد. در این زمان والدین باید از قدرت و اقتدار پدر و مادرى خود استفاده کنند و فرزندان را از یکدیگر جدا کرده و هر کدام را به اتاق جداگانه بفرستند تا آرام شوند و هنگامى که عصبانیت فرزندان فرو نشست زمان مناسبى است که مى توان در مورد مشکل میان آنها به بحث و گفتگو نشست.
باید به فرزندان اجازه دهیم که احساسات خود را بیان کنند و حقیقتا ما والدین باید آنها را به این کار تشویق کنیم تا هر گونه احساسى، چه عصبانیت و چه دلخورى و رنجش را، مطرح کنند. لازم است که فرزندان احساسات خود را به صورت مناسبى ابراز بدارند یعنى به وسیله ى کلمات و نه با رفتارهاى تهاجمى، کتک زدن، لگد زدن و پرتاب وسایل.
والدین باید مقرراتى را براى فرزندان مبنى بر عدم آسیب به یکدیگر و رفتارهاى تهاجمى مطرح کنند و روى آن تأکید بورزند و باید به خاطر داشت که بچه هاى کوچک هم مى توانند این قوانین را متوجه شوند و درک کنند که افراد براى آسیب رساندن به یکدیگر به وجود نیامده اند.
مطالبى که در موقع عصبانیت گفته مىشود نباید توهین آمیز و به صورت فحش و ناسزا باشد. کودکان باید این قانون را متوجه شوند و به آن عمل کنند، هر چند که در وسط دعوا رعایت این مقررات مشکل است. در این میان والدین وظیفه دارند که محدودیت هایى را پیرامون آن چه که فرزندان اجازه ى انجامش را دارند و آن چه را که ندارند، قرار دهند.
به طور مثال من مادرى را مى شناسم که قانونش به این صورت است: با هم برخورد داشته باشید اما بدون خونریزى و شکستى استخوان. و تعدادى از والدین نیز هستند که به هیچ وجه نمى توانند کلمات توهین آمیز و ناسزا را تحمل کنند و مقررات سختى را براى این عمل وضع مى کنند.
برقرارى ارتباط
بهترین کارى که والدین در قبال کشمکش میان فرزندان خود مى توانند انجام دهند، این است که ارتباطى میان آنان برقرار کنند، به این صورت، فرزندان مى توانند مشکلات میان خود را برطرف سازند. احساسات، باید شناخته شود و به زبان آید؛ به این علت که هر دو فرزند، بتوانند تأثیر بچه ها با هم همکارى مى کنند. احساسات مثبت و سازنده نیز همچون احساسات منفى روشن گردد.
گاهى اوقات بهتر است که فرزندان، احساسات خود را به روش خلاقانه اى مطرح کنند که این عمل سبب مىشود که آنها به صورت عینى تر و روشن تر یکدیگر را درک کنند. نوشتن نامه به کسى که از دست او عصبانى هستید راه خوبى است و کمک مى کند که احساسات خود را که حاکى از تنفر و ناامیدى است بنویسید بدون این که آسیبى به طرف مقابل برساند.
نوشتن فهرستى از خطاهاى بچه ها و به تصویر کشیدن خصوصیات فردى که از دست او عصبانى هستیم نیز مفید است زیرا مى توان این مطالب را در اختیار والدین گذاشت تا در مورد احساسات منفى، گفتگو نمود. دادن پیشنهادات مفید به فرزندان در این زمان، بسیار سازنده است و پله هاى ایجاد همکارى میان آنان را فراهم مى نماید.
گفتن عباراتى همچون «تو مزاحم هستى، من نمى خواهم به وسایلم دست بزنى» به خواهر یا برادرمان، عمل شایسته اى نیست، بهتر است که به جاى این گونه صحبت کردن، چنین بگوییم: «من مایل نیستم که تو نوارهاى من را بردارى، اگر چیزى مى خواهى، اول از من اجازه بگیر…»
ادامه دارد…