- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 16 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
انسان همچنان که به غذا و نوشیدنى و خواب و استراحت و نظافت نیاز دارد، همین طور به تفریح و سرگرمى سالم نیز نیازمند است، و هیچ عاقلى نمىتواند این نیاز فطرى و طبیعى انسان را انکار نماید. حتى حیوانات نیز از این قانون کلى استثنا نیستند؛ ساعتى را در شبانه روز مشغول بازى و تفریح هستند؛ از پرندگان هوا گرفته تا درندگان صحرا، از خزندگان گرفته تا موجودات و ماهیان دریا، هم صحنههاى زیبایى از تفریح و بازى را به نمایش مىگذارند، حتى درندهخوترین حیوانات مانند شیر و پلنگ و گرگ، ساعتى را با فرزندان خویش در کنار هم به بازى و شادى و تفریح سپرى مىکنند.
انسان قطعاً در این جهت باید پیشگام باشد چرا که انسان، یک موجود فولادى و یک جسم بىجان نیست که هر چه بخواهد کار کند، بلکه موجودى است داراى روح و روان، و روح نیز همچون تن و جسم خسته مىشود، همان گونه که جسم با استراحت و خواب انرژى مصرف شده را تأمین مىکند، روح و روان نیز با تفریح و سرگرمى سالم شارژ شده دوباره نیرو مىگیرد.
تجربه و گذشت زمان نیز نشان داده است که اگر انسان به کارهاى یکنواخت بدون وقفه ادامه دهد و از سرگرمى و تفریح محروم باشد، بازده و راندمان کار، بر اثر کمبود نشاط، تدریجاً افت کرده، پایین مىآید. و امّا بر عکس، پس از ساعاتى تفریح و سرگرمى، آنچنان نشاط کار و تلاش در او ایجاد مىشود که کمّیت و کیفیت کار، هر دو فزونى پیدا مىکند، به این جهت باید گفت ساعاتى که صرف تفریح و سرگرمى سالم مىشود، نه تنها هدر نمىرود بلکه با رفع خستگى از روح و روان، عامل تقویت و پیشرفت ساعات کارى و مطالعاتى انسان مىشود.(۱)
تفریح در قرآن
۱- قرآن کریم درخواست برادران را از پدر در مورد حضرت یوسف (علیه السلام) این چنین بیان مىکند: «ارسله معنا غداً یرتع و یلعب و انّا له لحافظون؛ او را فردا با ما (به خارج شهر) بفرست تا غذاى کافى بخورد،(۲) و بازى و تفریح کند و ما حافظ او هستیم.»(۳)
وقتى برادران یوسف (علیه السلام) مسئله تفریح و گردش در صحرا و خوردن از گیاهان را مطرح کردند. حضرت یعقوب (علیه السلام) اعتراض نکرد که این عمل، شایسته یک جوان موحّد و وابسته به خانواده نبوّت نیست(بلکه از جنبه امنیتى اظهار نگرانى نمود) از این بیان، به خوبى استفاده مىشود که به تفریح نظر مثبت داشته، بلکه امر مسلّمى بوده است در جامعه آن روز و امروز شهرنشینى، و فضاى بسته خانههاى شهرها، این نیاز را دوچندان کرده است.
۲- در آیات متعددى از قرآن، خداوند دستور داده در زمین سیر کنید(۴) و در آن گردش کنید، از جمله فرمود: «و میان آنها و شهرهایى که برکت داده بودیم، آبادیهاى آشکارى قرار دادیم و سفر در میان آنها را به طور متناسب(با فاصله نزدیک) مقرر داشتیم (و به آنان گفتیم:) شبها و روزها در این آبادیها با ایمنى کامل، سفر و گردش کنید.»(۵)
۳- آیاتى که دستور مىدهد در بین گیاهان گردش کنید و در کیفیت خلقت آنها دقت کنید، از جمله فرمود: «اَ وَ لَم یروکم انبتنا فیها من کلّ زوجٍ کریمٍ؛ آیا آنان به زمین نگاه کردند که چه قدر از انواع گیاهان پر ارزش در آن رویاندیم؟»(۶)
نیز فرمود: «ا و لم یروا انا نسوق الماء الى الارض الجرر فنخرج به زرعاً تأکل منه انعامهم و انفسهم افلایبصرون؛ آیا ندیدند که ما آب را به سوى زمینهاى خشک مىرانیم و به وسیله آن زراعتهایى مىرویانیم که هم چهارپایانشان از آن مىخورند و هم خودشان تغذیه مىکنند، آیا نمىبینند؟!»(۷)
و همین طور از انسانها خواسته شد که به دریا نظر کنند و از انواع جنبندگان عبرت بگیرند، از جمله مىفرماید: «در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایى که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبى که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایى که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایى است (از ذات پاک خدا و یگانگى او) براى مردمى که عقل دارند و مىاندیشند.»(۸)
منتهى قرآن در گردشها و تفریحها به دو نکته انسان را توجّه داده است:
۱- تفریح، فقط گردش بدون اندیشه و تفکر، و بدون عبرتگیرى و پندپذیرى نباشد، انسانهایى که در صحراها و کنار دریاها و… گردش مىکنند و یا مسافرتهایى در شهرها و آثار باستانى دارند، با تفکّر و اندیشه به آن محلهاى گردشى بنگرند، و از این راه به عظمت خالق و صانع آنها پى برند؛ و همین طور از سرانجام شاهان و ظالمان و کاخهاى بجاى مانده از آنها درس عبرت بگیرند.
۲- تفریح، باعث آلوده شدن انسان به گناهان دیگر نشود، دشمنان تلاش دارند میادین ورزشى و تفریحى، محلّى براى آلوده کردن مردم، مخصوصاً جوانها باشد، و تا حدودى به این امر موفق شدهاند، شاهدش این است که بیشترین بىحرمتىها را نسبت به مسائل دینى در پارکها، کنار دریاها و بعضى میادین ورزشى و مسیر رفت و آمد این مکانها مشاهده مىکنیم.
قرآن هشدار مىدهد که به بهانه ورزش و تفریح و گردش، شما را نبرند، چنان که برادران یوسف به بهانه تفریح او را بردند و به داخل چاه افکندند. یکى از مفسّران در این زمینه مىگوید:
«همان گونه که برادران یوسف (علیه السلام) از علاقه انسان مخصوصاً نوجوان به گردش و تفریح، براى رسیدن به هدفشان سوء استفاده کردند، در دنیاى امروز نیز دستهاى مرموز دشمنان حق و عدالت، از مسأله ورزش و تفریح براى مسموم ساختن افکار نسل جوان سوء استفاده فراوان مىکنند؛ باید به هوش بود که ابرقدرتهاى گرگصفت در پوشش ورزش و تفریح، نقشههاى شوم خود را میان جوانان به نام ورزش و مسابقات منطقهاى یا جهانى پیاده نکنند.»(۹)
تفریح در روایات
۱-در روایات نیز به امر تفریح سالم پرداخته شده و سفارش شده که ساعتى از زندگى را به لذّتهاى حلال و تفریحهاى سالم اختصاص دهد، على (علیه السلام) فرمود:
«للمؤمن ثلاث ساعاتٍ، فساعه یناجى فیها ربّه و ساعهٌ یرمّ معاشه و ساعهٌ یخلّى بین نفسه و بین لذّتها فیما یحلّ و یجمل و لیس للعاقل ان یکون شاخصاً الّا فى ثلاثٍ مرمّهٍ لمعاشٍ، او خطوهٍ فى معادٍ او لذّهٍ فى غیر محرمٍ؛(۱۰)
براى مؤمن در شبانه روز، سه وقت است، زمانى براى (نیایش) و مناجات با پروردگارش، و زمانى براى تأمین معاش زندگىاش، و زمانى براى واداشتن نفس به لذّتهایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آن که در پى سه چیز حرکت کند: (کسب حلال) براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّتهاى (حلال و) غیر حرام.»
جالب این است که در برخى روایات، این جمله اضافه شده است: «و ذلک عونٌ على سائر السّاعات؛(۱۱) این سرگرمى (و تفریح سالم) کمکى است براى سایر برنامهها» و در تعبیر دیگر دارد: «و بهذه السّاعه تقدرون على الثّلاث السّاعات؛(۱۲) و با این ساعت (تفریح) نیرو مىگیرید بر انجام وظائف اوقات دیگر».
۲- در برخى روایات عقل را به درخت پربارى تشبیه نموده و ثمره آن را نشاط و شادى مىداند، على (علیه السلام) فرمود: «اصل العقل القدره و ثمرتها السّرور؛(۱۳) ریشه عقل، قدرت است و میوه آن، نشاط و خوشحالى». البته شادى و نشاط نیز اخلاق خوش و نرمى مىطلبد که همان حضرت فرمود: «لایستعان على السّرور الّا باللّین؛(۱۴) بر شادى و (نشاط) نمىتوان دست یافت مگر با نرمى (و خوشخویى).»
۳- شادى و تفریحهاى سالم فرصتهایى است که زمینه بهرهبردارى بیشتر از اوقات عمر را فراهم مىکند. على (علیه السلام) فرمود: «اوقات السّرور خلسهٌ؛(۱۵) اوقات شادى فرصتهاى لطیف است.»
۴- عامل آرامش و راحتى، امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود: «بقدر السّرور بکون التنفیص؛(۱۶) به میزان شادى و نشاط راحتى و آرامش (فکرى) به دست مىآید.»
۵- شادى (و تفریح) عامل غمزدایى است على (علیه السلام) فرمود: «السّرور یبسط النّفس و یثیر النّشاط، الغمّ یقبض النّفس و یطوى الانبساط؛(۱۷) شادى، روح انسان را باز (و بلند پرواز نموده) نشاط را مىانگیزاند، غصّه، نفس انسانى را در فشار قرار داده و در حصر نگاه مىدارد و فضاى نشاط را مىپیچد(و جمع مىکند)».(۱۸)
نمونه هایی از تفریحات سالم در اسلام
در اسلام به مسائل تفریح تا آن جا اهمّیت داده شده که یک سلسله مسابقات راحتى با شرطبندى اجازه داده، و برخى موارد را با عنوانهاى قابل تعظیم مورد تأکید قرار داده است:
۱- اسب و شتر دوانى
یکى از موارد تفریحات سالم که شرطبندى و تعیین جایزه نیز در آن روا مىباشد، اسب دوانى است، تاریخ نشان داده که قسمتى از این مسابقات در حضور شخص پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و با داورى و نظارت او انجام مىگرفت، حتى گاه شتر مخصوص خود را براى مسابقهاى سوارى در اختیار یاران مىگذاشت. در روایتى از امام صادق (علیه السلام) چنین آمده است:
«انّ النبىّ اجرى الابل مقبلهً من تبوک فسبقت الغضیاء و علیها اسامه، فجعل النّاس یقولون سبق رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) و رسول اللّه یقول سبق اسامه؛(۱۹)
هنگامى که پیامبر از تبوک بر مىگشت (میان یاران خود) مسابقه شتر سوارى را مقرّر ساخت، پس غضیا(شتر معروف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالى که اسامه (بن زید) بر آن سوار بود از همه پیشى گرفت، پس مردم (به خاطر این که شتر از آن پیامبر بود) صدا زدند پیامبر پیشى گرفت ولى رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مىفرمود: اسامه سبقت گرفت (و برنده شد)».
حضرت با جمله «سبق اسامه» فهماند که سوارکارى مهمّ است نه مرکب و چه بسا مرکب راهوارى که به دست افراد ناشى بیفتد و کارى از آن ساخته نباشد.
گاه حتى خود حضرت شخصاً مسابقه مىداد، از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: عربى آمد نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و گفت آیا با این شترت با من مسابقه مىدهى؟
«قال نعم فسابقه و الاعرابىّ فقال رسول اللّه انّکم رفعتموها فاحبّ اللّه ان یضعها انّ الجبال تطاولت سفینه نوحٍ (علیه السلام) و کانت جودىّ اشدّ تواضعاً بها فحبط اللّه فیها؛(۲۰) حضرت فرمود:
بلى پس اعرابى برنده شد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آنگاه فرمود: شماها (بس که شتر مرا تعریف کردید و مبالغه نمودید) او را بالا بردید، ولى خداوند دوست مىدارد، که او را پایین آورد، زیرا کوهها در طوفان نوح گردنکشى نمودند (براى فرود آمدن کشتى نوح) امّا کوه جودى، نهایت تواضع را نشان داد، خداوند کشتى را در آن قرار داد(و این افتخار ابدى نصیب او گردید).»
حتّى در مسابقه اسب دوانى و شتر دوانى، شرطبندى و تعیین جایزه مىکردند: ابن لبید از انس بن مالک پرسید آیا شما در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) براى مسابقه شرطبندى مىکردید، گفت: آرى «راهن رسول اللّه على فرسٍ فسبق فسرّ بذلک و اعجبه؛(۲۱) رسول خدا روى اسبى که داشت (براى مسابقه)، شرطبندى کرد و مسابقه را برد و این پیروزى، باعث مسرّت و اعجاب آن حضرت شد.»
از امام ششم بازگو شده که جمعى از مشرکین به چراگاههاى مدینه به منظور دستبرد گوسفند آمدند. منادى اهل مدینه را به کمک خواست. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) صداى او را شنید براى دفع دشمن سوار اسبش شده ابوقتاده نخستین کسى بود که از یاران پیامبر به او پیوست و سپس از اصحاب به آنها پیوستند و دشمن فرار کرده بود از آنها اثرى نیافتند.
ابوقتاده گوید به رسول خدا گفتم: حالا که دشمن فرار کرده اگر موافقت فرمایید از فرصت استفاده نموده مسابقه اسب دوانى برقرار نمایى، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جواب مثبت داد مسابقه آغاز شد در نتیجه آن حضرت از همه پیشى گرفت و رو به حاضرین کرد و فرمود: من از قریش هستم و این اسب، اسب نجیب خوبى است.(۲۲)
۲- تیراندازى
مورد دیگر از تفریحات مجاز، مسابقه تیراندازى است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هم عملاً در مسابقات تیراندازى شرکت مىفرمود، و هم در مورد آن سفارش مىفرمود.
شیخ در مبسوط آورده که روزى رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به جمعى از انصار عبور کرد که مشغول تیراندازى بودند، حضرت نیز پیشنهاد فرمود که در مسابقه تیراندازى با آنها شرکت کند و فرمود: من با گروهى که «ابن اردع» در آن است همکارى مىکنم، دسته مقابل با شنیدن گفتار حضرت، از تیراندازى دست کشیدند و گفتند: گروهى که رسول خدا در آن باشد هرگز مغلوب نمىشوند.
حضرت براى این که مسابقه تعطیل نشود، فرمود، من با هر دو گروه همکارى مىکنم مجدداً مسابقه شروع شد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با هر دو گروه تیراندازى نمود.
علاوه بر شرکت عملى، در سخنان خویش نیز به این مسأله سفارش نموده است از جمله رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «کلّ لهو المؤمن باطل الّا فى ثلاثٍ: فى تأدیبه الفرس، و رمیه عن قوسه و ملاعبته امرأته، فانّهن حق؛ هر لهو و بازى از مؤمن باطل است مگر در سه مورد:
۱- در تربیت اسب (و اسب دوانى)
۲- تیراندازى از کمانش (و مسابقه تیراندازى)
۳- شوخى و بازى با همسرش، این سه مورد حق (و روا) است.»
و امامان معصوم (علیهم السلام) نیز تیراندازى مىکردند و مهارت خاصى داشتند از جمله جریان مسابقه تیراندازى امام باقر (علیه السلام) است که نقل شده هشام بن عبدالملک تصمیم گرفت مسابقه تیراندازى ترتیب داده امام را در آن مسابقه شرکت بدهد تا بلکه به واسطه شکست در مسابقه، امام باقر (علیه السلام) در نظر مردم کوچک جلوه کند! به همین جهت پیش از ورود امام به قصر خلافت، عدهاى از درباریان را واداشت نشانهاى نصب کرده مشغول تیراندازى شوند.
امام باقر (علیه السلام) وارد مجلس شد و اندکى نشست ناگهان هشام رو به امام کرد و چنین گفت: آیا مایلید در مسابقه تیراندازى شرکت نمایید؟ حضرت فرمود: من دیگر پیر شدهام وقت تیراندازیم گذشته است، مرا معذور دار، هشام اصرار و پافشارى کرد و امام را سوگند داده و همزمان، به یکى از بزرگان بنى امیّه اشاره کرد که تیر و کمان را به آن حضرت بدهد.
امام دست برد و کمان را گرفت و تیرى در چلّه کمان نهاد و نشانهگیرى کرد و تیر را درست به قلب هدف زد، آنگاه تیر دوم را به کمان گذاشت و رها کرد و این بار تیر در چوبه تیر قبلى نشست و آن را شکافت، تیر سوم نیز به تیر دوم اصابت کرد و به همین ترتیب نه تیر پرتاب نمود که هر کدام به چوبه تیر قبلى خورد!
هشام بىاختیار گفت: آفرین برتو اى ابا جعفر! تو سرآمد تیراندازان عرب و عجم هستى، چگونه مىگفتى پیر شدهام؟! حضرت فرمود: مىدانى اهل مدینه به تیراندازى عادت دارند، من نیز در ایام جوانى مدّتى به این کار سرگرم بودم ولى بعد، آن را رها کردم، امروز چون تو اصرار کردى ناگزیر پذیرفتم.(۲۳)
۳- شنا
یکى دیگر از سرگرمىهایى که در روایات به آن سفارش شده شنا است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خیر لهو المؤمن من السّباحه، و خیر لهو المرأه المفزل؛(۲۴) بهترین لهو و بازى مؤمن شنا کردن است و بهترین لهو و بازى زن (مؤمنه) بافندگى است.»
۴- گردش در صحرا و باغات
نمونه دیگر از تفریحات سالم، گردش در صحرا، باغات، مزارع کشاورزى و کلّاً در فضاى سبز است. گردش در چنان محیطى غم انسان را مىزداید، شاعر عرب با استفاده از روایات این جمله را گفته:
ثلاثه یذهبن عن قلب الحزن و الماء و الخضرا و الوجه الحسن
سه چیز(غم را) از قلب محزون مىبرد، آب (و دریا) فضاى سبز و صورت (نورانى) و نیکو.
این بخش نیز هم مورد سفارش معصومان (علیهم السلام) قرار گرفته و هم عملاً خود حضرات از چنین تفریحى استفاده مىبردند از جمله:
۱- عمرو بن حریث مىگوید: به محضر امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شده و او را در منزل برادرش عبداللّه پیدا کردم. عرض کردم: «جعلت فداک ما حوّلک الى هذا المنزل؛ فقال: طلب النّزهه؛(۲۵) فدایت بشوم چه باعث شد به این جا آمدید؟ فرمود: براى تفریح نمودن.»
۲- ابراهیم بن ابى محمود روایت مىکند حضرت امام رضا (علیه السلام) در جمعى از ما پرسید؟ چه نوع خورشتى بهتر و پراستفادهتر است؟ جمعى گفتند: گوشت و بعضى گفتند: روغن زیتون و بعضى دیگر گفتند: روغن بهتر است؛ فقال (علیه السلام): لا! بل الملح لقد خرجنا الى النّزهه لنا و نسى الغلمان الملح فما انتفعنا شىءٌ حتّى انصرفنا؛(۲۶)
پس حضرت فرمود: نه! (هیچ از آنچه گفته شد نیست) بلکه نمک (مفیدترین است) براى این که روزى ما(با جمعى) براى تفریح و سیاحت(از شهر) خارج شدیم و غلامان نمک را فراموش کردند: پس از چیزى (که از خوردنىها همراه داشتیم) بهره نبردیم و استفاده نکردیم تا آن که (همان طور) برگشتیم.»
ابن سکیت مىگوید: «خرجنا نتنزّه اذا خرجوا الى البساتین؛(۲۷). خارج شدیم براى تفریح، وقتى گفته مىشود که براى (دیدن) باغات و بوستان خارج شوند.
موارد فوق و غیر آن نشان مىدهد که یکى از موارد تفریح (و شاید بهترین مورد) رفتن به باغات و فضاى سبز اطراف شهر است، منتهى حدود شرعى مراعات شود و از کارهاى خلاف شرع پرهیز شود. امام رضا (علیه السلام) مىفرماید:
«از لذائذ دنیا نصیبى براى (کامیابى) خویش قرار دهید و تمنّیات دل را از راههاى مشروع و حلال برآورید و (مراقبت کنید که) مردانگى و عزتتان آسیب نبیند و دچار اسراف نشوید و با این تفریحات سالم به زندگى دنیا مدد رسانید.(۲۸)
۵- مزاح و شوخى با برادران دینى
از دیگر تفریحات که مجاز شمرده شده، شوخى و مزاحهایى است که از نزاکت خارج نباشد و مرز شخصیّت انسان را نیز نشکند و همین طور حدود شرعى در آن مراعات شود.
در روایت آمده که: «کان یمزح و لایقول الّا حقّاً؛(۲۹) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مزاح مىکرد و غیر از حق نمىگفت.»
و نمونههایى از مزاح آن حضرت در تاریخ نقل شده است: از جمله روزى به یک زنى از طایفه اشجع فرمود: پیرزنها به بهشت وارد نمىشوند، زن به گریه افتاد، بلال حبشى علّت گریه را پرسید، بعد از این که متوجه شد نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفت، حضرت فرمود: سیاهها هم به بهشت راه ندارند، او هم شروع کرد به گریه، هر دوى آنها را عبّاس عموى پیغمبر دیدار کرد و مسأله را به عرض پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رساند، حضرت فرمود: پیرمردها هم به بهشت راه ندارند، او نیز ناراحت شد، سپس حضرت همه آنها را احضار کرد و فرمود: اهل بهشت همه جوان و بى مو و آراستهاند و اضافه نمود که:
«انّهم یدخلون الجنّه شبّاناً منورّین؛(۳۰) آنها به صورت جوان و نورانى وارد بهشت مىشوند.» و همین طور بلال نیز گاهى شوخى و مزاح مىکرد؛ و خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرمود: «انّى لامزح و لا اقول الّا حقّا؛(۳۱) من شوخى مىکنم و جز واقع و حق نمىگویم.»
در جاى دیگر فرمود: «المؤمن دعبٌ لعبٌ و المنافق قطب غضب؛(۳۲) مؤمن، مزاحکننده و بازىکن است و منافق، ترشرو و خشمگین است.»
امامان معصوم (علیهم السلام) نیز به این مسئله سفارش نمودهاند، و خود نیز گاهى مزاح مىفرمودند: یونس شیبانى مىگوید، امام صادق از من پرسید: «کیف مداعبه بعضکم بعضاً قلت قلیلاً، قال: هلّا تفعلوا فانّ المداعبه من حسن الخلق و انّک لتدخل بها السّرور على اخیک و لقد کان النّبى یداعب الرّجل یرید ان یسرّه؛(۳۳)
چگونه است شوخى و مزاح شما با (برادران دینى و) دیگران، گفتم: خیلى کم. فرمود: چرا(در این کار سستى و کمکارى مىکنید و) انجام نمىدهید. به راستى شوخى و مزاح، از شاخههاى حُسن خلق است و تو با این عمل، شادى را در قلب برادر(دینى) خود وارد میکنى. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه بود که هرگاه مردى را مىخواست خوشحال کند، با او شوخى مىکرد.»
۶- تفریح در خانواده و با خانواده
نوعى دیگر از تفریحات سالم، تفریحاتى است که در منزل با اهل و عیال، و با همراه آنها به مسافرت رفتن و به بیرون از شهر رفتن انجام مىگیرد، این بخش در سه قسمت بیان مىشود:
الف: همراه با خانواده در خارج از شهر و باغات
رفتن به تفریحگاهها همیشه مجرّدى و همراه رفقا و دوستان نباید باشد، گاه لازم است خانواده را از این تفریحات بهرهمند سازیم، چنان که معصومان (علیهم السلام) ما این گونه بودند، اگر گاهى همراه دوستان و رفقاى خویش به تفریح مىرفتند زمانى نیز دست زن و بچه را گرفته به خارج از شهر براى تفریح مىرفتند.
ابى بصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت مىکند، که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روزى به در خانه فاطمه(سلام الله علیها) آمد و او را سوار الاغ کرده و به على و حسن و حسین (علیهم السلام) هم دستور داد که از شهر مدینه همراه او خارج شوند هنگامى که از دیوارهاى شهر فاصله گرفتند سر دو راهى رسیدند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دست راست را انتخاب کرد تا رسیدند به محلى که در آنجا درخت خرمایى وجود داشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گوسفندى خرید که در یکى از گوشهایش نقطههاى سفید داشت و دستور داد آن را ذبح نمودند و آن را پختند.(۳۴)
ب: شوخى و بازى با همسر
مورد دیگر از تفریح سالم که باید به آن توجّهى جدّى شود، و مناصب و مقامهاى علمى و سیاسى و… مانع آن نگردد، توجّه ویژه به همسران و شوخى و تفریح با آنهاست. در روایت متعددى به این امر اشاره شده است که نشان دهنده اهمیت آن است از جمله:
۱- رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر لهوى از مؤمن باطل است مگر در سه مورد، تأدیب و تربیت، اسب (سوارکارى)، تیراندازى «و ملاعبته امرأته؛ و بازى کردن مؤمن با همسرش، این موارد حقّند.»(۳۵)
۲- همان حضرت فرمود: «کل شىءٍ لیس من ذکر اللّه لهوٌ و لعبٌ الا ان یکون اربعهً: ملاعبه الرّجل امرأته…؛(۳۶) هر چیزى غیر از یاد خدا، لهو و بازى است، جز چهار چیز (که تفریح سالم شمرده مىشود) شوخى و بازى مرد با همسرش، تربیت اسب، تیراندازى، و یاد دادن شنا».
۳- امام باقر (علیه السلام) فرمود: «لهو المؤمن فى ثلاثه اشیاء: التّمتّع بالنساء…؛ لهو و تفریح مؤمن در سه چیز است: بهرهورى و لذّت بردن از زنان، شوخى با برادران (دینى) و نماز شب.»(۳۷)
ج: بازى با کودکان
از جمله تفریحاتى که هم براى خود انسان مفید است و هم کودکان، بازى با کودکان و به بازى گرفتن آنهاست. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «من کان عنده صبىّ، فلیصاب له؛(۳۸) هر کس کودکى نزد اوست، پس باید با او کودکانه رفتار کند.»
چون که با کودک سرو کارت فتاد پس زبان کودکى باید گشاد
حتّى شخص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن همه عظمت، با کودکان بازى مىکرد، جابر بن عبداللّه گوید: «دخلت على النّبىّ (صلی الله علیه و آله و سلم) و الحسین و الحسن على ظهره و هو یحبثو لهما و یقول نعم الجمل جملکما و نعم العدلان انتما؛(۳۹)
بر رسول خدا وارد شدم در حالى که حسن و حسین سوار پشت رسول اللّه بودند، وى پشت خود را خم کرده بود(مانند حالت رکوع) براى آن دو مىفرمود: بهترین شتر، شتر شما است و بهترین سواره شما هستید.»(۴۰) و عمر بن خطاب مىگوید: حسن و حسین را بر دوش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دیدم، گفتم چه اسب خوبى دارید؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «چه سواران خوبى هستند آن دو».
۷- نماز شب و ارتباط با خدا
از مهمترین موارد تفریح سالم که نشاط درونى عمیق و انبساط روحى پایدار در انسان ایجاد مىکند، دعا و مناجات و ارتباط با خداى متعال است. او که قدرت و علم و کرم بىنهایت دارد، که هر کس به دریاى رحمت و یاد او وصل شود، انبساط روحى گستردهاى پیدا مىکند، در بین ارتباطات با خدا نماز شب از جایگاه و منزلت خاصى برخوردار است.
در روایت پیش گفته از حضرت باقر (علیه السلام) چنین مىخوانیم: «لهو المؤمن فى ثلاثه اشیاء… و الصّلوه باللیل؛ لهو و تفریح مؤمن در سه چیز است، بهرهورى از زنان، شوخى با برادران و خواندن نماز شب.»
راز این که نماز شب باعث نشاط درونى مىشود، یکى این است که خدا نماز شبخوانها را دوست مىدارد و با بشاشت و نشاط و بشارت، با آنها برخورد مىکند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «ثلاثه یحبّهم اللّه و یضحک الیهم و یستبشرون بهم… و الّذى له امرأه حسناء و فراشٌ لهن حسن فیقوم من اللیل فبذر شهوته فیذکرنى و یناجینى و لو شاء رقد؛
سه گروه را خداوند دوست مىدارد و با آنها با خنده (و نشاط) برخورد نموده آنها را (به بهشت) بشارت مىدهد… و کسى که براى او زن زیبایى است و بستر نرم و (گرم و) و نیکو دارد (با این حال) پس شب بر مىخیزد و شهوت خویش را رها نموده مرا یاد نموده و با من مناجات مىکند و (با این که) اگر مىخواست، مىتوانست بخوابد.»(۴۱)
و نکته دیگر این که نماز شب، باعث صحّت و سلامتى انسان مىشود، و این خود در شادى و نشاط انسان نقش دارد، على (علیه السلام) فرمود: «قیام اللیل مصحّه للبدن و مرضاهٌ للرّبّ عزّ و جلّ و تعرّض للرّحمه و تمسّک باخلاق النبییّن؛(۴۲) برخاستن در شب (براى نماز) باعث سلامتى بدن، خشنودى پروردگار عزیز و جلیل، در معرض رحمت الهى قرار گرفتن و (باعث) چنگ زدن به اخلاق انبیاء مىشود.»
تذکّر این نکته ضرورى است آنچه مورد اشاره قرار گرفت، نمونههایى از تفریحات سالم بود که در منابع دینى آمده و گرنه تفریحات سالم منحصر به این موارد نیست هر قوم و ملّتى متناسب با فرهنگ خویش، از ورزشها و تفریحاتى برخوردارند که اگر خلاف دستورات شرعى نباشند و گناهى در آن انجام نگیرد، مورد تأیید اسلام نیز مىباشد.
پىنوشتها
۱- ر ک تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى، دارالکتب الاسلامیّه، ج ۹، ص ۳۳۴؛ شعارهاى فضیلت، محمد باقر مدرس، انتشارات سوره، اول ۱۳۷۴، ج۴، ص۲۳۱ با تغییر و اضافات.
۲- یرتع یعنى علف خوارى از گیاهان صحرایى و شیره درختان، و به معناى فراوان خوردن نیز آمده، تفسیر نمونه، همان، ص ۳۳۰، و ستارههاى فضیلت، همان ص ۲۳۱؛
۳- سوره یوسف، آیه ۱۲؛
۴- سوره آل عمران، آیه ۱۳۷، سوره انعام، آیه ۱۱، سوره نمل، آیه ۳۶؛
۵- سوره سبأ، آیه ۱۷ ۱۸؛
۶- سوره شعراء، آیه ۷؛
۷- سوره سجده، آیه ۲۷؛
۸- سوره بقره، آیه ۱۶۴؛
۹- تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۰، ج ۹، ص ۳۳۶؛
۱۰- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، ص ۷۲۴، حکمت ۳۹۰؛
۱۱- تفسیر نمونه، ص ۳۳۴، ستارههاى فضیلت، همان، ص ۲۳۲؛
۱۲- بحار، ج ۷۸، ص ۳۴۶، حدیث ۶؛
۱۳- محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، بیروت، دارالحدیث، دوّم، ۱۴۱۹، ج ۳، ص ۱۲۹۰ روایت ۸۴۵۷؛
۱۴- همان، روایت ۸۴۵۶؛
۱۵- همان، روایت ۸۴۵۱؛
۱۶- همان، ۸۴۵۲؛
۱۷- همان، ص ۱۲۹۰، حدیث ۸۴۴۸؛
۱۸- شیخ عباس قمى، سفینه البحار، ص ۵۹۶، به نقل از تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۳۳۵؛
۱۹- سفینه البحار، ج ۱، ص ۵۹۶؛
۲۰- حرّ عاملى، وسائل الشیعه، داراحیاء التراث العربى، ج ۲، ص۵۱۷؛
۲۱- همان، ج ۱۳، ص ۳۴۶؛
۲۲- شیخ طوسى، مبسوط، بحث سبق و رمایه، به نقل از ستارههاى فضیلت، همان، ص ۲۴۵ ۲۴۶؛
۲۳- میزان الحکمه، همان، ج ۷، ص ۲۸۰۴، روایت ۱۸۳۶۸؛
۲۴- محمد بن جریر بن رستم الطبرى، دلائل الامه، نجف، منشورات المطبعه الحیدریّه، ۱۳۸۳ه.ق، ص ۱۰۵ و ر ک سیره پیشوایان، مهدى پیشوایى، ص ۳۴۰ ۳۴۱؛
۲۵- میزان الحکمه، همان، ج ۷، ص ۲۸۰۴؛
۲۶- اصول کافى، محمد بن یعقوب کلینى، ج ۳، ص ۳۶؛
۲۷- شیخ عباس قمى، سفینه البحار، ج ۲، ص ۵۸۴؛
۲۸- ستارههاى فضیلت، همان، ج ۴، ص ۲۴؛
۲۹- بحار، ج ۷۸، ص ۳۴۶ «اجعلوا لانفسکم حظّا من الدّنیا باعطاءها ما تشتهى من الحلال و ما لا ثلم المروه و ما لا سرف فیه و استعینوا بذلک على لهو الدّنیا.»
۳۰- بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۹۴؛
۳۱- همان، ص ۲۹۴، حدیث ۹۵؛
۳۲- همان، ج ۱۶، ص ۲۹۶؛
۳۳- همان، ج ۷۷، ص ۱۵۳؛
۳۴- همان، ج ۱۶، ص ۲۹۸؛اصول کافى، ج ۲، ص ۶۶۲؛
۳۵- حارالانوار، ج ۷۶، ص ۱۹۲، حدیث ۱۳ با تلخیص.
۳۶- میزان الحکمه، همان، ج ۷، ص ۲۸۰۴ و روایت ۱۸۳۶۸؛
۳۷- همان، روایت ۱۸۳۷۰؛
۳۸- همان، روایت ۱۸۳۶۷؛
۳۹- وسایل، همان، ج ۱۵، ص ۲۰۳؛
۴۰- بحارالانوار، همان، ج۴۳، ص ۲۸۵؛
۴۱- الدّر المنثور، ج ۲، ص ۳۸۳، به نقل از میزان الحکمه، همان، ج۴، ص ۱۶۵۴ روایت، ۱۰۷۵۵؛
۴۲- همان، روایت ۱۰۷۵۹؛
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام؛ شماره ۲۹۷؛ نویسنده: سید جواد حسینى