- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : mahdi
- 0 نظر
اشاره:
ایرانیان از دیرباز مورد توجه ویژه پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامان شیعه (ع) بوده اند و در احادیث بسیاری، اسلام ایرانیان با اهمیت تلقی گردیده و از ملت ایران بعنوان وفادارترین ملتها به اسلام یاد شده است. بسیاری از این احادیث از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ قبل از اینکه ایرانیان اسلام را پذیرفته باشند صادر شده است همان طور که پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ پیش بینی نموده بود ملت ایران از همه ملتها حتی عرب که مرکز نزول وحی بود، از اسلام بیشتر بهره گرفت و هیچ ملتی به اندازه مردم ایران تاکنون از منبع روشنایی بخش وحی پرتو نگرفته است.
با همه مشکلاتی که در قرون اولیه اسلام در راه شناخت فرهنگ اصیل اسلامی بود تا آنجا که ایمان و دین و دانش به گفته پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ گویا به ستاره ثریا آویخته و دست یازیدن به آن بسیار دشوار می نمود ایرانیان به آن دست یافتند و در رشته های مختلف علوم که در رابطه با شناخت اسلام و تبیین ایدئولوژی اسلامی بکار گرفته می شود از اعراب سبقت گرفتند و بالاخره همان طور که قرآن کریم پیش بینی نموده بود در رابطه با گسترش ایدئولوژی اصیل اسلامی جایگزین ملتی شدند که وحی آنها نازل شده بود. و به گفته متفکر شهید علامه مطهری: «ایرانیان بیش از هر ملت دیگر نیروهای خود را در اختیار اسلام و اهل بیت (ع) قرار دادند و بیش از هر ملت دیگر در این راه صمیمیت و اخلاص نشان دادند، در این دو جهت هیچ ملتی به پای ایرانیان نمی رسد.»(۱)
در این مقاله به پاره ای از ابراز ارادت و علاقه و خدمات ایرانیان نسبت به اسلام و ائمه معصومین (ع) اشاره می کنیم:
سخن را با اولین مسلمانان ایرانی و بزرگترین صحابه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و دلسوزترین همراه حضرت علی (ع) سلمان فارسی شروع می کنیم. سلمان نخستین ایرانی بود که به پیامبر اسلام و دین مقدس آن ایمان آورد و در این راه آن قدر ابراز محبت و ارادت نسبت به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نمود تا مدال افتخار «السلمان منا اهل البیت» را به خود اختصاص داد(۲) و گوی سبقت را در محبت به پیامبر و اهل بیتش از همه اعراب ربود، به طوری که مورد حسادت و غبطه آنها قرار گرفت. سلمان فارسی شخصیتی است که بارها پیامبر بزرگوار اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امیر مومنان علی (ع) و ائمه معصومین (ع)از او به بزرگی و عظمت یاد کرده اند.
روزی سلمان فارسی داخل مسجد شد و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ احترامش کرد، او را مقدم داشت و در بالای مجلس نشاند و از او با عظمت یاد کرد و وی را از خاصان مصطفی و آلش دانست و این کار مثل همیشه مورد اعتراض اعراب قرار گرفت. پیامبر بالای منبر رفت و در ضمن خطبه ای فرمودند: «… سلمان دریایی است که کم نمی شود و گنجی است که از بین نمی رود. سلمان از ما اهل بیت است که همواره حکمت و برهان از او می جوشد.»(۳)
حضرت علی (ع) بارها یار و غمخوار روزهای مظلومیت خود سلمان را ستوده است و اینها همه بخاطر ارادت و محبت سلمان فارسی به اهل بیت (ع) بود چون همان طور که سلمان به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ عشق می ورزید بعد از رحلت آن حضرت جزء چهار نفری بود که از شیعیان وفاداران علی (ع) در کنار آن حضرت باقی ماند و علی (ع) هم بارها و بارها از او تمجید نمودند. حضرت در مورد سلمان به ابوذر گفت: «ای ابوذر، سلمان از باب های الهی است، کسی که او را درست بشناسد و بپذیرد مؤمن است و کسی که او را انکار کند و فضایل او را نپذیرد کافر است و سلمان از ما اهل بیت است.»
منصور بزرج می گوید به امام صادق (ع) عرض کردم: ای آقای من! چه بسیار از شما یاد سلمان فارسی را می شنوم؟ فرمودند: نگو سلمان فارسی، بگو سلمان محمدی! آیا می دانی چرا از او یاد می کنم؟ عرض کردم نه. فرمود برای سه صفت:
۱. مقدم داشتن خواسته امیر مومنان (ع) برخواسته خودش، ۲. دوست داشتن فقراء، ۳. دوست داشتن علم و علماء.(۴)
آری ایرانیان بعد از اسلام همواره به اهل بیت (ع)عشق می ورزیدند و شهرهای آنها از پایگاه های اولیه تجمع شیعیان و دوستداران اهل بیت (ع)بودند. شهرهای قم، ری، طبرستان، … مأمن ارادتمندان به اهل بیت (ع) بود و ایرانیان بارها و بارها به طور پنهانی به خدمت ائمه (ع)می رسیدند و ضمن پرداخت وجوهات شرعی ابراز محبت و ارادت می نمودند و در حوادث تلخ و دشوار پناهگاهی برای سادات و علویان بودند و در آینده نیز طبق روایات بیشتر یاران و همراهان انقلاب بزرگ حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه ـ را ایرانیان تشکیل می دهند و با این کار ارادت و محبت خود به اهل بیت (ع) را به اوج و نهایت درجه می رسانند.
نقل شده که امام صادق (ع) غلامی داشت که وظیفه اش نگه داشتن افسار مرکب آن حضرت بود. روزی که امام (ع) در مسجد بود و غلام بیرون مسجد نشسته و افسار مرکب امام را در دست داشت با گروهی از مردم خراسان رو به رو شد، مردی از آن گروه به غلام گفت: «آیا حاضری من به جای تو باشم و مملوک امام قرار گیرم و در مقابل همه اموالم برای تو باشد؟ من مال بسیاری دارم. هر چه می خواهی برو برای خودت بردار. غلام گفت باید از مولایم بپرسم» خدمت امام آمد جریان را گفت و امام غلام را نصیحتی کرد و گفت تو آزادی ولی غلام گفت من خدمت تو می مانم و آخرت را بر دنیا مقدم می دارم.(۵)
در زمان خلافت علی (ع) وقتی جنگ صفین اتفاق افتاد آن حضرت برای فرمانداران خود نامه فرستاد و آنهار را به کمک دعوت کرد. خواجه ربیع که از اصحاب امام بود با چهار هزار نفر از سپاه ری به سوی صفین حرکت کرد و امام با سپاه خود منتظر آنها بود، وقتی که آن لشکر رسید بی درنگ امام علی (ع) فرمان حرکت به سوی جبهه صفین را صادر کرد،(۶)این قطعه تاریخی بیانگر محبت ایرانیان به اهل بیت (ع)مخصوصاً علی (ع) می باشد.
قم و اهل بیت (علیهم السلام)
به طور قطع می توان گفت شهر قم اولین مرکز تشیع در ایران بوده است و بطور کلی قم از همان آغازاسلام مورد توجه ائمه اطهار (ع)بوده و در مورد این شهر و فضایل آن از زبان علی (ع) روایاتی وارد شده است و این شهر به عنوان حرم و پناهگاه اهل بیت (ع) شمرده شده است. قم تنها شهری بوده است که در آن اثری از نام ابوبکر، عمر و عثمان دیده نمی شد و این امر و نظائر آن باعث شد که مردم آن مورد اتهام قرار گیرند، قتل عام و شکنجه شوند و هر نوع صدمه ای به آنان وارد آید. ولی با وجود این سختی ها و فشارها چون کوه در راه ایمان و عقیده خود استوار ماندند و تمامی این بلایا را به جان خریدند و از حمایت اهل بیت (ع)دست برنداشتند.(۷)
بطور کلی هر علوی و شیعی مذهبی که از دست حکام جبار عباسی می گریخت امیدش ایران و شهر قم بود و بدانجا پناه می برد و سخت مورد حمایت مردم قرار می گرفت. درزبان ائمه اطهار (ع)بر شهر قم، آشیانه آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ و مأوای فاطمیون و جایگاه شیعیانشان اطلاق شده است و در روایتی اهل قم انصار و یاوران اهل بیت (ع)خوانده شده اند، شهری با این صفات، طبیعی است که به یکی از پناهگاه های عمده علویان تبدیل شود.(۸)خاک قم با قبول پیکر پاک و مطهر حضرت معصومه ـ سلام الله علیهاـ فرزند بلافصل امام موسی بن جعفر (ع) در قله رفیع ارادتمندان به اهل بیت ایستاد و امروزه هم به برکت وجود آن حضرت شهر قم عملاً به پناهگاه شیعیان خالص و مرکز طلاب و علما و مراجع تقلید تبدیل شده است.
ایرانیان زمینه سازان ظهور حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه ـ
کلیه منابع روایی شیعه و سنی، پیرامون حضرت مهدی (ع) اتفاق نظر دارند که آن بزرگوار بعد از نهضتی مقدماتی که برایش بوجود می آید، ظهور می کند … و یاران درفش های سیاه، ایرانی اند که زمینه ساز حکومت آن حضرت و آماده کننده مقدمات فرمانروایی وی می باشند، در این روایات، اتفاق است که دو شخصیت وعده داده شده، سید خراسانی و یا هاشمی خراسانی و یاور او شعیب بن صالح هر دو ایرانی هستند. از جمله روایات ظهور بپا خاستن مردی از قم و یاران وی می باشد. از امام کاظم (ع) روایت شده است که فرمود: «مردی از قم، مردم را به سوی خدا دعوت می کند، افرادی گرد او جمع می شوند که قلب هایشان همچون پاره های آهن ستبر است که بادهای تند حوادث آنان را نمی لغزاند، از جنگ خسته نشده و نمی ترسند … .»(۹)
برخی روایات، تصریح دارد به اینکه فلسفه نامگذاری شهر مقدس قم مناسب با نام حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه ـ که قائم بحق است می باشد. عفان بصری از امام صادق (ع) روایت کرده: «آیا می دانی از چه رو این شهر را قم می نامند؟ عرض کردم خدا و رسولش آگاه ترند فرمود: همانا نامگذاری شده برای اینکه اهل قم، اطراف قائم (ع) گرد آمده و با وی قیام می نمایند و در کنار او ثابت قدم مانده و او را یاری می کنند.»(۱۰)
روایت پرچم های سیاه خراسان را که قبلاً یادآوری شد عده ای از علمای اهل سنت مانند ترمذی و احمد بن حنبل و … نقل کرده اند.(۱۱) که عین عبارت حدیث این است «درفش هایی سیاه از خراسان خروج می کند که هیچ چیز قادر به برگرداندن آنها نیست تا اینکه در ایلیاء به اهتزاز در آیند»
در مورد طالقان هم روایاتی هست که در آنان از اهالی این منطقه به عنوان یاران آخر الزمان یاد شده است.(۱۲)
پی نوشت:
(۱) . شهید مطهری، خدمات متقابل، انتشارات صدرا، صفحه ۳۷۳.
(۲) . ابن هشام، السیره، ج ۲، ص ۲۲۴.
(۳) . جعفر مرتضی، سلمان فارسی،ترجمه حسنین، انتشارات اسلامی، ص ۱۴.
(۴) . نوری، میرزا حسین، نفس الرحمان فی فضایل السلمان، مؤسسه آفاق، ص ۱۳۳.
(۵) . علامه مجلسی،بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، بحار، ج ۵۰، صفحه ۸۷.
(۶) . بهجه الامال،ج۴، صفحه ۱۳۷.
(۷) . مختصر البلدان، ص ۲۶۴، تاریخ قم، ص ۱۶۶، معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۷۵، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۱۴۴.
(۸) . تاریخ قم، ج۱، صفحه ۸۲، تهران، توس.
(۹) . محمد قمی، ترجمه عبدالملک قمی، بحار، ج ۶۰، صفحه ۲۱۶.
(۱۰) . همان.
(۱۱) . منن ترمذی، ج ۳،صفحه ۳۶۲.
(۱۲) . کنز العمال، ج۷، صفحه ۲۶۲.