- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
آیه تطهیر (احزاب: ۳۳) به اراده خداوند بر پاکی اهل بیت(علیه السلام) از رجس و پلیدی اشاره میکند. متکلمان و عالمان دینی شیعی برای اثبات عصمت امامان(علیه السلام) به این آیه استناد میکنند. در برخی احادیث آمده است این آیه در خانه ام سلمه همسر پیامبر(صلی الله علیه و آله)، نازل شده و هنگام نزول آن علاوه بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) علی(علیه السلام)، فاطمه(سلام الله علیها)، حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) هم حاضر بودند. در این هنگام پیامبر(صلی الله علیه و آله) پارچهای خیبری (کساء) را که بر آن نشسته بود، بر روی خود و علی(علیه السلام) و فاطمه(س) و حسنین(علیه السلام) کشید
﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً﴾؛[۱]«همانا خدا چنین میخواهد که هر رجس و ناپاکی را از شما خانواده نبوّت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند».برحسب احادیث متواتر و مشهور بین شیعه و سنّی آیه تطهیر در مورد اجتماع آن پنج شخصیّت ممتاز عالم آفرینش در زیر کساء، و دعا و صلوات پیغمبر(صلی الله علیه و آله) بر آنها که دفعات متعدّد در منزل پیغمبر(صلی الله علیه و آله) و در خانه فاطمه زهرا(علیهاالسلام) و در حجره امّسلمه، و بعضی اماکن دیگر اتّفاق افتاد، نازل شد، و آیه شریفه و احادیثی که در تفسیر آن وارد شده دلالت بر عصمت و جلالت شأن حضرت سیّدالشّهدا(علیهالسلام) دارند.راجع به این آیه و احادیث کساء و اسناد و متون آن کتابهای مفصّل نگاشته شده، و بعضی راویان مثل صبیح[۲]به مناسباتی فقط قسمتی از آن را نقل کردهاند. ازجمله: مسلم، بغوی، واحدی، اوزاعی، محبّ طبری، ترمذی، ابناثیر، ابنعبدالبر، احمد، حموینی، زینی دحلان، بیهقی و دیگران از عایشه، امّسلمه، انس، واثله، صبیح، عمر بن ابیسلمه، معقل بن یسار، ابیالحمراء، عطیه، ابیسعید، و امّسلیم[۳] روایات متعدّدی در این واقعه جلیله و منقبت عظیمه نقل کردهاند. عایشه میگوید: پیغمبر(صلی الله علیه و آله) بامدادی درحالیکه یک نوع از بُردهای یمنی (که از موی سیاه بافته میشد) در بر داشت، بیرون آمد، سپس حسن(علیهالسلام) آمد، پیغمبر او را داخل بُرد نمود، بعد از او حسین(علیهالسلام) آمد و داخل بُرد شد، آنگاه فاطمه(علیهاالسلام) آمد و پیغمبر(صلی الله علیه و آله) او را داخل بُرد کرد و بالأخره علی(علیهالسلام) آمد او را داخل بُرد کرده و فرمود:
﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللّٰهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً﴾[۴]«اوزاعی» از شدّاد بن عبدالله روایت کرده که وقتی سر حسین(علیهالسلام) آورده شد، مردی شامی به آن حضرت و پدرش جسارت کرد، واثله بن اسقع برخاست و گفت: سوگند به خدا من همواره علی، حسن، حسین و فاطمه را دوست میدارم، بعد از آنکه شنیدم پیغمبر(صلی الله علیه و آله) در حقّ آنها فرمود آنچه را که فرمود؛ یک روز در خانه امّسلمه در خدمت پیغمبر مشرَّف بودم که حسن آمد، پیغمبر او را بر ران راستش نشانید و بوسید، سپس حسین آمد و او را بر ران چپش نشانید و بوسید، سپس فاطمه آمد و او را پیش روی خود نشانید، آنگاه علی را طلب کرد و گفت:
﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللّٰهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً﴾[۵] «دولابی» در الذّریّهالطاهره از امّسلمه روایت کرده که پیغمبر(صلی الله علیه و آله) به فاطمه فرمود: شوهر و پسرانت را نزد من بیاور! فاطمه آنها را خدمت رسول خدا حاضر نمود، پیغمبر(صلی الله علیه و آله) کسایی فدکی را بر ایشان پوشاند و دستش را بر ایشان گذارده و فرمود:
«أَللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ فَاجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَبَرَکَاتِکَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ»؛«خدایا اینها خاندان محمّد هستند، پس درود و رحمت و برکات خود را بر آل محمّد قرار بده، بهدرستیکه تو پسندیده و بزرگی!».و امّسلمه گفت: من کساء را بلند کردم که بر آنها داخل شوم پیغمبر آن را نگه داشت و فرمود:
«إِنَّکِ عَلَی خَیْرٍ»؛[۶]«تو بر خیر و سعادت هستی».و نظیر این روایت را حموینی از واثله روایت کرده است.[۷]واحدی در اسبابالنّزول،[۸] احمد در مناقب و طبرانی[۹] از ابیسعید خدری نقل کردهاند که آیه: ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللّٰهُ﴾ در حقّ پنج نفر نازل شد: رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهمالسلام).[۱۰]و نیز احمد از امّسلمه روایت کرده که پیغمبر(صلی الله علیه و آله) در خانه او بود. فاطمه(علیهاالسلام) با دیگ سنگی که در آن خزیره بود[۱۱] بر آن حضرت وارد شد، پیغمبر درحالیکه روی کسایی نشسته بود فرمود: «شوهر و پسرانت را بخوان»، سپس علی و حسن و حسین(علیهمالسلام) آمدند و نشستند و باهم از آن طعام خوردند. امّسلمه گفت: من در حجره نماز میخواندم خدا این آیه را نازل کرد:
﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللّٰهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً﴾[۱۲]پس پیغمبر زیادتی کساء را گرفت و آنها را با آن پوشانید. سپس دستش را بیرون آورد و اشاره به آسمان کرد و گفت:
«اَللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی، وَخَاصَّتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً»؛«خدایا اینان اهلبیت و نزدیکان منند، پس از ایشان هر ناپاکی و آلودگی را دور گردان، و ایشان را کاملاً پاکیزه کن».امّسلمه گفت: من سر خود را از خانه داخل نموده و گفتم: من با شمایم یا رسولالله؟ فرمود:
«إِنَّکِ إِلَی خَیْرٍ إِنَّکِ إِلَی خَیْرٍ»؛[۱۳]«تو رو به خیر هستی، تو رو به خیر هستی».و نظیر این حدیث را واحدی نیز به سند خود از امّسلیم روایت کرده است.[۱۴]این احادیث کثیر، بر عصمت حضرت سیّدالشّهدا(علیهالسلام) دلالت دارند و اینکه هر عمل و اقدام و نهضتی که بنماید مطابق صواب و حقیقت است. سیوطی در اکلیل به این آیه استدلال نموده و گفته است که همه اجماع اهلبیت(علیهمالسلام) را حجت میدانند؛ زیرا خطا رجس است و رجس و پلیدی نیز از ایشان نفی شده است.[۱۵
پی نوشت:
۱٫ احزاب، ۳۳٫[۲]
۲ . ابناثیر جزری، اسدالغابه، ج۳، ص۱۱؛ ابنحجرعسقلانی، الاصابه، ج۳، ص ۳۲۷٫
. مسلم نیشابوری، صحیح، ج۷، ص۱۳۰؛ ترمذی، سنن، ج۵، ص۳۰ ـ ۳۱،۲۳۸؛ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۰۰؛ بیهقی، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۳۲۵؛ واحدی، اسبابالنزول، ص۲۳۹ ـ ۲۴۰؛ بغوی، مصابیحالسنه، ج۲، ص۴۵۴؛ ابناثیر جزری، اسدالغابه، ج۲، ص۱۲، ۲۰؛ ج۵، ص۵۲۱، ۵۸۹؛ طبری، ذخائرالعقبی ص۲۱ ـ ۲۴؛ ابنحجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۴۶۷؛ ج۸، ص۲۶۵٫
مسلم نیشابوری، صحیح، ج۷، ص۱۳۰؛ بغوی، مصابیحالسنه، ج۲، ص۴۵۴؛ طبری، ذخائرالعقبی، ص۲۴٫
ابناثیر جزری، اسدالغابه، ج۲، ص۲۰٫
دولابی، الذّریّهالطّاهره، ص۱۵۰٫
حموینی، فرائدالسّمطین، ج۱، ص۳۳ ـ ۳۴٫[۸]
واحدی، اسبابالنّزول، ص۲۳۹
طبرانی، المعجمالاوسط، ج۳، ص۳۸۰؛ همو، المعجمالصغیر، ج۱، ص۱۳۵٫
طبری، ذخائرالعقبی، ص۲۱ ـ ۲۴٫
خزیره» عبارت است از: تکّههای گوشت که همراه آب زیاد در دیگ ریخته، روی آتش بگذارند، وقتیکه پخته شد آرد در آن ریخته و فرود آورند. صفیپور، منتهیالارب، ص۳۱۴٫
احزاب، ۳۳
احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۲۹۲٫
واحدی، اسبابالنّزول، ص۲۳۹٫
سیوطی، الاکلیل، ص۱۷۸٫ مخفی نماند که در کتب شیعه اسناد این حدیث در نهایت کثرت و متن بعضی از این احادیث بهطور تفصیل روایت شده که ازجمله آنها «حدیث کساء» است.