- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
مکتب تصوف و فرقههای صوفیه که امروز در میان برخی از جوامع اسلامی رایج است برخاسته از دین اسلام نیست. زیرا نه در قرآن کریم و نه در متون روایی معتبر هیچ پایگاه و ریشهای برای تصوف و فرقههای آن وجود ندارد لذا تصوف با آمدن اسلام در میان مسلمین نیامده است. از دیدگاه تاریخی نیز این نتیجه بدست میآید که تا زمان حکومت عباسیها اثری از صوفیه و تصوف و فرقهها و اقطاب آن در میان مسلمین به چشم نمیخورد و همه محققین بر این مطلب اتفاق نظر دارند. در این مقاله مطالبی درباره تصوف مطرح شده که باید صوفیه به آن پاسخ بگویند.
کیوان سمیعی میگوید در زمان پیغمبر (صلیالله علیه و آله) کسی بنام متصوفه وجود نداشته و از زمان امام صادق ـ علیه السّلام ـ به بعد مردمی بنام متصوفه و صوفی پدید آمدند. و در قرن دوم قمری با عمل ظهور میکند و در قرن سوم با علم کلام و فلسفه تلاقی نموده و چندی بعد با عمل و علم وارد خانقاهها و محافل صوفیان میشود تا در قرن هفتم به عرفان علمی میرسد و محی الدین عربی اندلسی (م. ۶۳۸ق) و صدر الدین قونوی پسر زن و شاگرد محی الدین را به وجود میآورد.[۱]
دکتر قاسم غنی میگوید: بعد از حکومت امویان در راستای انشقاق مسلمین به فرقههای گوناگون دسته مخصوصی بنام صوفیه و متصوفه پیدا شدند و در حدود سال ۲۰۰ ق این نامها شایع و معروف گشت. پس قدر مسلم این است که در دوره صحابه و تابعین این فرقه وجود نداشته است بلکه از پدیدههای قرن دوم است.[۲]
در نفحات الانس آمده است که تا قرن دوم هجری از صوفی اسمی نبود و پس از ورود ملل مختلف، فرقههای گوناگون خصوصاً صوفیه در بین مسلمین پدیدار شد و جاحظ اولین کسی است که این کلمه را در کتاب «البیان و التبیین» بکار برده و اولین کسی که این نام بر او اطلاق شد ابوهاشم کوفی است.[۳]
ابن الجوزی[۴] ابن خلدون[۵] سید اسدالله خاوری[۶] و دیگران نیز به این مطلب اذعان نمودهاند.
علامه طباطبائی درباره پیدایش تصوف چنین میفرماید: تصوف مقارن با انتشار بحث فلسفی در زمان عباسیان ظهور نمود.[۷] و برای آن ریشهای در عهد خلفاء در لباس زهد وجود داشته است. و سپس به شکل متصوفه در اوائل عهد بنی عباس توسط ظهور مردانی از صوفیه مثل بایزید، جنید، شبلی و معروف کرخی و غیر آنان پدیدار شدند. این قوم زمانی که ادعای کرامات کردند و مطالبی را که با ظواهر دین و حکم عقل متناقض بودند به زبان آوردند و ادعا میکردند که بر این معانی صحیح فهم اهل ظاهر نمیرسد، بر فقها و عامه مسلمین گران تمام شد و آنان را انکار نمودند و از آنها تبرئه جسته و مورد تکفیرشان قرار دادند و با حبس، شلاق، کشتن، دار آویختن و تبعید نمودن از آنان دوری جستند. صوفیه در قرن ششم و هفتم به اوج خودشان رسیده و پس از آن به سوی انحطاط گرائیده و مردم از آنان اعراض نمودند.[۸]
حالا سؤال این است که صوفیه چگونه ارتباط تصوف را با اسلام ثابت می کند؟ چون اگر ملازم با دین اسلام میبود، باید توسط شخص پیامبر (صلیالله علیه و آله) و جانشینان معصومش تبیین میگردید همانطوریکه خود اسلام و مفاهیم دینی و اوامر و نواهی تا جزئی ترین مسائل آن به وسیله آن حضرات ـ علیهم السّلام ـ بیان شدهاند امّا از تصوف و مبانی آن حتی به صورت کلی هم نام نبردهاند مگر در بعضی از روایات که در مقام نکوهش و مذمّت از آن نام برده شده است.[۹]
عرفان و انجام امور معنوی نیازی به فرقه و گروه ندارد، پس چرا صوفیه گروها و فرقه های متعددی را برای این امر می سازند؟
پی نوشت:
[۱] . سمیعی، کیوان، مقدمه مفاتیح الاعجاز، ص ۷۰ و ۷۱.
[۲] . دکتر قاسم غنی، تاریخ تصوف در اسلام، ج۲، ص ۴۵ و ۵۰.
[۳] . جامی، ملا عبدلرحمن، نفحات الانس، ص ۱۵.
[۴] . ابن الجوزی عبدالرحمن، تلبیس ابلیس، ص ۱۹۹.
[۵] . ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱/ ۴۶۷.
[۶] . سید اسد الله خاوری، ذهبیه تصوف علمی، آثار ادبی، ص ۱۲.
[۷] . طباطبائی،محمد حسین، المیزان، ج۱ ص۲۵ .
[۸] . همان، ج ۵، ص ۲۸۱ و ۲۸۲.
[۹] . این روایات در رساله اثنا عشریه شیخ و عاملی جمع آوری شده است.