- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
حضرت باقرالعلوم علیه السّلام صفات و خصلت هائى را پیرامون پدرش ، حضرت سجّاد، زین العابدین علیه السّلام بیان فرموده است که بسیار قابل توجّه و کسب فیض است:
در هر شبانه روز همچون امیرالمؤمنین علىّ علیه السّلام هزار رکعت نماز به جا مى آورد، پانصد درخت خشک خرما داشت که کنار هر درختى دو رکعت نماز مى خواند.چون آماده نماز مى گردید، رنگ چهره اش دگرگون مى گشت و به هنگام ایستادن به نماز، همچون عبدى ذلیل و فروتن که در برابر پادشاهى عظیم و جلیل قرار گرفته ؛ و تمام اعضاء بدنش از ترس و خوف الهى مى لرزید.نمازش همانند کسى بود که در حال وداع و آخرین ملاقات و دیدار با پروردگارش باشد.
هنگام نماز به هیچ کسى و هیچ سمتى توجّه نداشت؛ و تمام توجّهش به خداى متعال بود، به طورى که گاهى عبایش از روى شانه هایش مى افتاد و اهمیّتى نمى داد، وقتى به حضرتش گفته مى شد، در پاسخ مى فرمود: آیا نمى دانید در مقابل چه قدرتى ایستاده و با چه کسى سخن مى گویم ؟!
مى گفتند: پس واى بر حال ما که به جهت نمازهایمان بیچاره و هلاک خواهیم گشت؛ حضرت مى فرمود: نافله بخوانید، همانا که نمازهاى نافله جبران ضعف ها را مى نماید. حضرت در شب هاى تاریک کیسه هاى آرد و خرما و مبالغى دینار و درهم بر پشت خود حمل مى نمود و چه بسا چهره خود را مى پوشانید؛ و آن ها را بین فقراء و نیازمندان توزیع و تقسیم مى نمود.
و چون حضرتش وفات یافت ، مردم متوجّه شدند که او امام و پیشوایشان ، حضرت سجّاد امام زین العابدین علیه السّلام بوده است.
روزى شخصى نزد آن حضرت آمد و گفت: یابن رسول اللّه ! من تو را بسیار دوست دارم ، پس فرمود: خداوندا، من به تو پناه مى برم از این که دیگران مرا دوست بدارند در حالى که مورد خشم و غضب تو قرار گرفته باشم.از یکى از کنیزان پدرم پیرامون زندگى آن بزرگوار سؤ ال شد؟در جواب گفت : حضرت در منزل آنچه مربوط به خودش بود، شخصا انجام مى داد ضمن آن که به دیگران هم کمک مى نمود.
روزى پدرم از محلّى عبور مى کرد، دید عدّه اى درباره ایشان بدگوئى و غیبت مى کنند، ایستاد و فرمود: اگر آنچه درباره من مى گویید صحّت دارد از خداوند مى خواهم که مرا بیامرزد؛ و چنانچه دروغ مى گویید، خداوند شما را بیامرزد. هرگاه محصّل و دانشجوئى به محضر آن حضرت وارد مى شد، مى فرمود: مرحبا به کسى که به سفارش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله عمل مى کند، هرکه جهت تحصیل علم از منزل خارج شود در هر قدمى که بردارد زمین برایش تسبیح مى گوید.
پدرم امام سجّاد علیه السّلام سرپرستى بیش از صد خانوار مستضعف و بى بضاعت را بر عهده گرفته بود و به آن ها کمک مى نمود. آن حضرت سعى مى نمود که همیشه در کنار سفره اش یتیمان و تهى دستان و درماندگان بنشینند؛ و آن هائى که معلول و فلج بودند، حضرت با دست مبارک خود براى ایشان لقمه مى گرفت و در دهانشان مى نهاد؛ و اگر عائله داشتند، نیز مقدارى غذا براى خانوادهایشان مى فرستاد.[۱]
منبع: چهل داستان وچهل حدیث از امام سجاد علیه السلام ، عبدالله صالحی
[۱] . خصال مرحوم شیخ صدوق : ج ۲، ص ۵۱۷، ح ۴.