- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
پنج گام برای داشتن ارتباطی صمیمی به همراه احترام متقابل در خانواده
درباره عبارت «خانواده موفق»، چه تعریفی به ذهنتان میرسد؟ مثلا خانوادهای که تمام اعضای آن مودب باشند و خوب تربیت شده باشند؟ خانوادهای که فرزندان آن به موفقیتهای بزرگ رسیده باشند؟ خانوادهای که ارتباط متقابل و پیوستگی میان اعضای آن، کل خانواده را به یکدیگر متصل کند به نحوی که سلامت یکی برای همه مهم باشد و مشکل یکی مشکل بقیه باشد؟
خانوادهای که ارتباط صمیمی و نزدیک با هم داشته باشند، یکدیگر را تقویت و تأیید کنند و به پیشرفت هم کمک کنند؟ خانوادهای که محبت، تشویق، پذیرش و احترام متقابل در آن مشاهده شود؟ خانوادهای که شادی، رضایتمندی، عشق و علاقه در آن وجود داشته باشد؟
«زن روز» با مطرح کردن این سوالات مینویسد: بله، تمام این موارد تعریفی از یک خانواده موفق است. شاید با توجه به این تعاریف، شما تصور کنید که داشتن خانواده موفق خواب و خیالی بیش نیست، اما برای داشتن خانوادهای موفق، پنج عامل وجود دارد که اگر بتوانید آنها را اجرا کنید، میتوانید امیدوار باشید که خانواده خود را به سمت شادی، رضایتمندی، عشق و علاقه بیشتر هدایت کردهاید.
عامل اول – ایجاد یک نظام خانوادگی مبتنی بر محبت و پذیرش
اولین نیاز روحی هر فرد، نیاز به تأیید شدن و پذیرش است، به این معنا که فرد نیاز دارد به کسی یا چیزی احساس تعلق داشته باشد. آیا تا به حال به این مسئله فکر کردهاید که چرا بعضی بچهها به یک گروه خاص متعهد و پایبند هستند؟
علت آن تأمین نیاز عاطفی، ابراز وجود و تعلق خاطر افراد در این گروههاست. شما مطمئن باشید که اگر نیاز فرزندانتان به تأیید و پذیرش در خانواده تأمین نشود، آنها برای برآورده شدن این نیاز به هر جایی پناه خواهند برد، ولی اگر شما نمیخواهید که فرزندتان به جایی غیر از خانواده دلبسته شود، تلاش کنید تا این موارد را رعایت کنید:
۱-در برنامه خود تجدیدنظر کنید یا از برخی کارهای خود، صرف نظر کنید تا بتوانید وقت بیشتری را در کنار فرزندتان باشید. مثلا آخر شب برای فرزندتان قصه بخوانید یا یک هفته در شب را با هم فیلم تماشا کنید یا آخر شب با هم بازی کنید.
۲-به فرزندتان کمک کنید تا برای خود هدف داشته باشد و به این اهداف برسد. داشتن برنامه باعث میشود تا کودک و نوجوان شما بسیاری از کارهای باطل را انجام ندهد. اما در این مسیر مراقب باشید که کودکتان را به راهی هدایت کنید که در مسیر استعدادها و علایق او باشد.
۳-همواره باید تلاش کنید تا به کارهای درست فرزندانتان هم توجه داشته باشید چرا که توجه دائمی والدین به کارهای نادرست فرزندان، باعث کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس فرزندان میشود؛ بنابراین گاهی هم فرزندانتان را به خاطر کارهای درستی که انجام میدهند، تشویق کنید.
۴-گاهی هم فکر کنید که علت بدرفتاری کودکتان، از روی قصد و نیت بدخواهی نیست؛ برای مثال اگر کودک شما روی دیوار نقاشی میکشد شاید واقعا نمیدانسته که نباید این کار را انجام دهد بنابراین شما نباید فکر کنید که او بچه بدی است و او را سرزنش کنید.
۵-جلوی چشم فرزندان، با یکدیگر جر و بحث نکنید چرا که آنها نباید نگران وضعیت خانواده باشند. نباید نگران از هم پاشیدن خانواده باشند و شاید آنها خودشان را مقصر این وضع بدانند و برای همین تلاش کنند تا وضعیت را درست کنند؛ بنابراین شما میتوانید به جای جر و بحث کردن با داشتن رفتارهای موقر و محترمانه درباره مسائل مورد اختلافتان صحبت کنید تا کودکان بفهمند والدین مشکلاتشان را از راه درست حل میکنند و از این طریق میآموزند که در آینده با مشکلاتشان چطور برخورد کنند.
عامل دوم – ریتم مشخص زندگی
۱-یکی از راههای برخورداری زندگی از یک ریتم مشخص، این است که هر برنامه در خانواده دارای نظم است. برای مثال ساعت خواب، مشخص است مثل ساعت غذا خوردن، ساعت تماشای تلویزیون و …
۲-فرصتی را برای با هم بودن در نظر بگیرید. برای مثال انجام مسابقات خانوادگی یا حل جدول یا انجام فوتبال دستی و البته فراموش نکنید که تماشا کردن تلویزیون جزو این فعالیتها در نظر گرفته نمیشود چرا که مستلزم برقراری ارتباط با یکدیگر نیست.
۳-کمک کردن به افراد درمانده به عنوان یک کار داوطلبانه، میتواند به زیبا شدن آهنگ زندگی شما کمک کند. ضمن آن که احساس همدلی را در کودک شما افزایش میدهد.
۴-درباره ارزشهای خانوادگی خودتان صحبت کنید و آن ارزشها را با خودتان مرور کنید؛ برای مثال خانواده ما هیچ وقت دروغ نمیگویند، هیچ وقت دزدی نمیکنند، دیگران را مسخره نمیکنند و …
عامل سوم- رسم و رسوم خانوادگی
۱-وقتی کودک بودم هر سال والدینم برای من و خواهر و برادرانم جشن تولد میگرفتند و این مراسم نه تجملاتی بود و نه خرج زیادی داشت بلکه یک رسم و سنت خانوادگی بود که احساس تعلق و پیوند ما را نسبت به خانواده زیاد میکرد.
شما هم میتوانید با انجام چنین کارهایی خانواده خود را در مسیر لذت و شادی قرار دهید. یکی از کارهای دیگری که میتوانید انجام دهید این است که داستانهای خانوادگی تعریف کنید.
۲-با هم عبادت کردن یا شرکت در مراسم عزاداریها و سوگواریها هم میتواند به عنوان یکی از رسوم خانوادگی در نظر گرفته شود. این کار باعث ارتباط، پیوستگی و تعلق خاطر اعضای خانواده میشود.
عامل چهارم – در روابط خود نقشی فعال داشته باشید
۱-نتایج پژوهشها نشان داده است که میزان مشکلاتی که فرزندان یک خانواده دچار آن میشوند با میزان ارتباط کلامی اعضای خانواده، در ارتباط است و به عبارت دیگر هر چه گفتگوها در خانواده کمتر باشد میزان مشکلات هم بیشتر خواهد شد.
بنابراین تلاش کنید تا در محیط خانه فقط درباره مشکلات صحبت نکنید و فقط زمانی که از دست یکدیگر دلگیر هستید، با یکدیگر حرف نزنید بلکه تلاش کنید تا درباره هر موضوعی حتی موضوعات کم اهمیت و خوب هم صحبت کنید.
۲-به علایق فرزندانتان احترام بگذارید و سعی کنید تا آن جا که با عقاید و ارزشهای خانوادگی شما در تضاد نیست، آن علایق را بپذیرید و به آنها احترام بگذارید.
۳-درباره موضوعات حساسی مانند مذهب یا سیاست صحبت کنید و به فرزندتان اجازه دهید تا عقایدش را ابراز کند و یاد بگیرد چطور ارتباط برقرار کند. فراهم کردن این فرصت به کودکان اجازه میدهد تا اعتماد به نفسشان تقویت شود و مهارتهای ارتباطی آنها افزایش یابد.
عامل پنجم – مقابله با بحرانها را یاد بگیرید
۱-آرامش خود را حفظ کنید، چرا که با حفظ کردن آرامش خودتان به دیگر اعضای خانواده هم آرامش و امنیت خاطر میدهید.
۲-سعی کنید به جای سرزنش کردن دیگران، مشکل را حل کنید برای مثال هنگام بروز بحران و مشکلات، اعضای خانواده را سرزنش نکنید و فقط تلاش کنید مشکل را حل کنید. با این کار هم مشکل حل میشود و هم با سرزنش و تنبیه یک نفر موجب گوشهگیری و انزوای او نمیشوید و دفعه بعد هم اگر دچار مشکل شد، آن را از شما پنهان نمیکند.
۳-سعی کنید وضعیت خانواده را تا حد ممکن، عادی نگه دارید و مراسم خانوادگی خود را حفظ کنید و با این کار سبب القای آرامش و ثبات اعضای خانواده خود شوید.
۴-تلاش کنید تا آنجا که ممکن است، نگران آینده نباشید و به خودتان اطمینان دهید که همان طور که مشکلات گذشته را حل کردهاید پس میتوانید این مشکل را هم حل کنید.
منبع: میگنا(دانشنامه علوم تربیتی و روانشناسی)