- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : < 1 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
محمد بن میمون یکى از همراهان امام رضا علیه السلام در ایام حج در مکه بود. درآن هنگام امام رضا علیه السلام هنوز به سفر اجبارى خراسان نرفته بود. او که از نور چشمانش محروم بود، مى گوید: پس از مراسم حج، من با امام رضا علیه السلام خداحافظى مى کردم که در آن حال به امام عرض کردم: مى خواهم از مکّه به مدینه بروم، دوست دارم برایم نامه اى نوشته و مرا به حضرت جواد علیه السلام معرفى کنید. امام تبسم کرد و نامه اى برایم نوشت. من به مدینه آمدم. کارگزار امام جواد علیه السلام آن حضرت را به نزد ما آورد. من نامه را به آن کودک بزرگمنش دادم. او به کارگزارش موفق خادم فرمود: آن نامه را باز کن! او مهر از نامه برداشت و آن را باز کرد و در مقابل امام جواد علیه السلام قرار داد. حضرت به نامه نگاهى انداخت و در آن حال به من متوجه شده، فرمود: اى محمد! وضع چشمانت چطور است؟ گفتم: اى پسر رسول خدا همان طور که مشاهده مى کنید من از چشم و از نعمت بینایى بى بهره ام.
حضرت جواد علیه السلام در آن لحظه دستان کوچکش را نزدیک آورد و به چشمانم کشید. از یمن برکت آن بزرگوار چشمانم شفا یافت و بینایى ام بازگشت و بهتر از قبل شد. من از خوشحالى دست و پاى آن گرامى را بوسیدم و در حالى از امام جواد جدا شدم که کاملاً همه جا را مى دیدم.(۱)
۱. الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، مؤسسه امام مهدى (عج)، ۱۳۰۹ ق، ج ۱، ص ۳۷۲.