ملاهادی سبزواری، فیلسوف، عارف، فقیه و شاعر برجسته ایرانی، شخصیتی چندوجهی و تأثیرگذار در تاریخ اندیشه اسلامی است. زندگی پربار او، آمیخته با عرفان، حکمت و عمل، الگویی ارزشمند برای اندیشمندان و سالکان طریق معرفت به شمار می رود.
ملاهادی سبزواری که در سال ۱۲۱۲ قمری در سبزوار متولد شد، از کودکی به فراگیری علوم دینی پرداخت و در نوجوانی برای ادامه تحصیل به مشهد رفت. او در طول عمر پربار خود، آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت که مهمترین آن ها، کتاب منظومه و شرح آن است. این اثر جامع، که دربردارنده مباحث منطق و فلسفه است، به عنوان یکی از مهمترین منابع فلسفی در جهان اسلام شناخته می شود.
ولادت
ملاهادی سبزواری در سال ۱۲۱۲ قمری در شهر سبزوار و در خانه حاج میرزا مهدی، یکی از نیکوکاران و مؤمنان این شهر، چشم به جهان گشود. تولد او به عدد ابجد کلمه «غریب» و وفاتش به عدد «حکیم» اشاره دارد.[۱] پدرش، میرزا مهدی ملقب به «تاجر»، از خیرین سبزوار بود که آثار خیری همچون مسجد و آب انبار در این شهر از او به یادگار مانده است. مادر ملاهادی سبزواری نیز از خانواده ای متدین بود.[۲]
در هشت سالگی، هادی (نام کودکی حکیم سبزواری) به جمع طلاب علوم مقدماتی پیوست و در نوجوانی به فراگیری ادبیات عرب پرداخت. با وجود از دست دادن پدر در ده سالگی، به کمک یکی از بستگان و سپس پسرعمه اش، حاج ملاحسین سبزواری که خود عالمی فاضل بود،[۳] راهی مشهد شد و ده سال در این شهر به تحصیل علوم اسلامی پرداخت.
ملاهادی سبزواری، از کودکی تا ازدواج
کودکی ملاهادی سبزواری با تلخی فقدان پدر همراه بود. میرزا مهدی، پدر وی، در سال ۱۲۲۰ هجری قمری در بازگشت از سفر حج در شیراز دار فانی را وداع گفت.[۴] این فقدان زودهنگام، زندگی هادی نوجوان را دستخوش تحولات بزرگی کرد. عمه زاده اش، ملا حسین سبزواری، که مردی فاضل و وارسته بود، مسئولیت تربیت و پرورش هادی را بر عهده گرفت.
ملا حسین، با تشخیص استعداد درخشان هادی، او را به مشهد مقدس برد تا در کنار بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) به تحصیل علوم اسلامی بپردازد. این تصمیم نقطه عطفی در زندگی ملاهادی بود و زمینه را برای رشد و شکوفایی استعدادهای او فراهم کرد.
ملاهادی سبزواری در طول زندگی خود سه بار ازدواج کرد. پس از درگذشت همسر نخست، او بار دیگر ازدواج کرد. اما تقدیر چنین رقم خورد که همسر دوم او نیز در بازگشت از سفر حج و اقامت اجباری سه ساله در کرمان، دار فانی را وداع گفت. سرانجام، در همان شهر کرمان با دختر خادم مدرسه معصومیه پیمان زناشویی بست.[۵]
تحصیلات
ملاهادی سبزواری، یکی از بزرگترین فیلسوفان و متکلمان شیعه در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری، زندگی پرباری را پشت سر گذاشت. او از کودکی به فراگیری علوم دینی پرداخت و در نوجوانی برای ادامه تحصیل به مشهد رفت. پس از سال ها تحصیل در این شهر، برای تکمیل دانش خود در زمینه فلسفه و حکمت به اصفهان سفر کرد.
اصفهان در آن زمان یکی از مهمترین مراکز علمی جهان اسلام بود و بزرگان بسیاری در آن به تدریس و پژوهش می پرداختند. ملاهادی سبزواری از محضر استادانی چون آقا محمدعلی نجفی، ملا اسماعیل درب کوشکی اصفهانی و ملا علی نوری بهره برد و در مدت هشت سال اقامت در اصفهان، به عمق دانش و حکمت دست یافت.
پس از بازگشت به مشهد، ملاهادی سبزواری به تدریس پرداخت و سال ها به تربیت شاگردان بسیاری پرداخت. او همچنین به سفر حج رفت و در بازگشت از حج، مدتی را در کرمان به عبادت و ریاضت گذراند. پس از آن به سبزوار بازگشت و تا پایان عمر به تدریس، تألیف و تصنیف پرداخت.[۶]
ملاهادی سبزواری در فلسفه، بیشتر به تبیین و شرح نظریات ملا عبدالرزاق لاهیجی و ملاصدرا پرداخت. اما منظومه ای که او تألیف کرد، جامع ترین کتاب در زمینه منطق و فلسفه اسلامی محسوب می شود. این منظومه، تأثیر شگرفی بر اندیشه فلسفی مسلمانان گذاشت و تا سال ها مورد استفاده و مطالعه قرار گرفت.
محمد اقبال لاهوری، شاعر و فیلسوف بزرگ پاکستانی، ملاهادی سبزواری را بزرگترین متفکر بزرگ عصر اخیر ایران می دانست.[۷] پروفسور توشی هیکو ایزوتسو نیز، او را بزرگترین فیلسوف ایرانی در قرن نوزدهم می دانست.[۸]
حضور ملاهادی سبزواری در اصفهان، به رشد و شکوفایی اندیشه فلسفی او کمک شایانی کرد. او در این شهر از محضر بزرگان علم و حکمت بهره برد و به عمق معارف اسلامی دست یافت. اصفهان در آن زمان، یکی از پررونق ترین حوزه های علمیه جهان اسلام بود و ملاهادی با حضور در این حوزه، به دانشجویان و طلاب بسیاری آموزش داد و بر اندیشه فلسفی آنان تأثیر گذاشت.
به طور خلاصه، ملاهادی سبزواری فیلسوفی جامع الاطراف و متکلمی توانا بود که با تلاش و کوشش فراوان، به یکی از بزرگترین اندیشمندان اسلامی تبدیل شد. آثار او همچنان مورد توجه و مطالعه پژوهشگران و علاقه مندان به فلسفه اسلامی است.
اساتید و شاگردان ملاهادی سبزواری
۱) اساتید
ملاهادی سبزواری، فیلسوف و حکیم برجسته ایرانی، در طول زندگی خود از محضر اساتید بزرگی بهره برد که بر شکل گیری اندیشه و شخصیت او تأثیر بسزایی داشتند. این اساتید که هر یک در حوزه های مختلف علم و حکمت تبحر داشتند، با آموزش های خود زمینه را برای رشد و شکوفایی استعدادهای ملاهادی فراهم آوردند.
- حاج ملا حسین سبزواری، عمه زاده و اولین استاد ملاهادی، نقش مهمی در تربیت و پرورش وی ایفا کرد. ملاهادی با تأکید بر اهمیت ریاضت و تزکیه نفس، سال ها در کنار استاد خود به کسب معرفت و کمال پرداخت.[۹]
- حاج محمد ابراهیم کرباسی، از دیگر اساتید ملاهادی، عالمی زاهد و پرهیزکار بود که آثار ارزشمندی در زمینه اصول فقه و کلام اسلامی از خود به یادگار گذاشت.
- آقا شیخ محمد تقی، معروف به صاحب هدایه المسترشدین، نیز از اساتید برجسته ای بود که ملاهادی سبزواری از محضر ایشان بهره برد.
- ملا علی مازندرانی نوری اصفهانی، با تسلط بر کلام و حکمت، مباحث پیچیده فلسفی را برای ملاهادی تسهیل کرد.
- ملا اسماعیل کوشکی نیز از دیگر اساتید ملاهادی بود که در حوزه های مختلف فلسفه و کلام صاحب نظر بود.[۱۰]
- ملاهادی سبزواری با بهره گیری از آموزه های این اساتید بزرگ، به یکی از برجسته ترین فیلسوفان و حکیمان اسلامی تبدیل شد و شاگردان بزرگی را تربیت نمود.
۲) شاگردان
ملاهادی سبزوارى علاوه بر حوزه علمیه کرمان نزدیک چهل سال در حوزه علمیه مشهد به تدریس پرداخته و حاصل این تلاش پرورش شاگردان بسیارى بوده است. در اینجا تنها به اسامى تنى چند از آنان اشاره مى شود :
- آخوند ملا محمد فرزند ارشد حکیم.
- آخوند ملامحمدکاظم خراسانى مؤلف «کفایه الاصول» مشهور به آخوند خراسانی
- ملا محمد کاظم سبزوارى
- آیه اللَّه حاج میرزا حسین مجتهد سبزوارى
- ملا على سمنانى
- آقا سید احمد رضوى پیشاورى هندى
- ملا عبدالکریم قوچانى
- ملا محمد رضا سبزوارى متخلص به روغنى
- ملا محمد صادق صبّاغ کاشانى
- شیخ محمود ابن ملا اسماعیل کاشانى
- میرزا آقا حکیم دارابى
- آقا میرزا محمد یزدى معروف به فاضل یزدى
- ملا غلامحسین شیخ الاسلام
- میرزا عباس حکیم.[۱۱]
تألیفات ملاهادی سبزواری
عظمت تألیفات حکیم سبزوارى بر اهل دانش و حکمت پوشیده نیست و مادر اینجا با بررسى آثار ارزشمند وى گوشه اى از افق فکرى و وسعت علمى ایشان را معرفى مى کنیم.
۱. منظومه و شرح منظومه سبزوارى: این اثر نفیس و کم نظیر حاصل تلاش بیش از بیست سال از عمر با برکت حکیم در سنین جوانى است[۱۲] مؤلف خود در آخر کتاب تاریخ شروع را سال ۱۲۴۰ قمری و زمان ختم آن را سال ۱۲۶۱ قمری یاد کرده است.
حاج ملا هادى پس از فراغت از تألیف منظومه و شرح آن ابتدا خود به تدریس آن پرداخته و پس از پایان دوره اول آن فرزند بزرگ حکیم، آخوند ملا محمد تدریس مجدد آن را براى شیفتگان حکمت به عهده گرفته است.[۱۳] در اهمیت این کتاب شریف همین بس که از زمان تألیف تا کنون همواره در حوزه هاى علمیه و حتى در عصر حکیم در مرکز علوم عقلى تهران جزو کتاب هاى درسى بوده است.[۱۴]
شرح منظومه که اکنون چون ستارهاى پر فروغ در محافل علمى و فکرى مى درخشد حاوى دو علم منطق و حکمت مى باشد. حکیم در بخش حکمت که نام آن را «غُررُالفرائد» گذاشته است با طبع روان خویش بیش از هزار بیت شعر پیرامون حکمت سروده و در آن به بررسى مسائل مهم فلسفه پرداخته است و چون این بخش داراى مفاهیم بسیار دقیق فلسفى بوده پس از فراغت از نظم آن خود به شرحش پرداخته است.
بخش دیگر کتاب مربوط به مباحث منطق است.[۱۵] نام این بخش «اللئالی المنتظمه» و بحق مخزن لؤلؤ و مرجان است. وى در اینجا با سرودن اشعارى بالغ بر سیصد بیت دقیق ترین مباحث منطق را به نظم در آورده و با زبان فصیح عرب معضلات این علم را بیان کرده است و چون این اشعار نیز بسیار پیچیده و دقیق است خود پس از فراغت از نظم به شرح ابیات پرداخته که اکنون آن شرح در ذیل منظومه وى به چاپ رسیده و به نام «شرح اللئالى المنتظمه» موسوم است.
مجموع مباحث منطق و فلسفه امروزه به نام شرح منظومه سبزوارى کانون با صفاى حوزه ها را گرم نگه داشته و علاوه بر اینکه نشان مى دهد حاج ملاهادى عالمى منطقى و فیلسوفى بزرگ بوده شاعرى زبردست و توانا بوده است.
۲. دیوان حاج ملا هادى: این کتاب که اشعارش بالغ بر هزار بیت است غزلیات و رباعیات و… بسیار زیباى عرفانى را در بر گرفته است و نشان مى دهد که این عالم بزرگوار در فنّ شعر و ادب نیز توانایى کامل داشته است.
۳. اسرار الحکم فی المفتتح و المختتم: حکیم بزرگوار این اثر نفیس را در دو بخش تنظیم کرده است. در بخش اول آن که مربوط به حکمت نظرى است حکمت را پس از مقدمه در اثبات واجب الوجود و مباحث توحید آغاز و به دنبال آن مباحث معاد و نبوت و امامت را به طور استدلالى دنبال کرده است و با آوردن ادله اى در اثبات امامت حضرت مهدى(عج) این بخش را به پایان برده است.
در بخش دوم کتاب که در حکمت عملى است پس از مقدمه، فلسفه تفاوت بلوغ زن و مرد را مطرح ساخته و بر آن چهار دلیل اقامه کرده و به دنبال آن بحث طهارت و اسرار نجاست را بیان فرموده و با طرح مباحث نماز و زکات و روزه این بخش را نیز به پایان برده است.
حکیم در این کتاب از سایر ابواب فقه سخنى به میان نیاورده و در آخر کتاب اشاره کرده که چون ما در کتاب نبراس سایر ابواب را به نظم در آورده ایم از طرح آن در اینجا خوددارى نمودیم. این کتاب نشان مى دهد که حکیم علاوه بر فلسفه در علوم مختلف از جمله فقه تبحر داشته است.
۴. شرح فارسى بر برخى از ابیات مشکل مثنوى مولانا.
۵. مفتاح الفلاح و مصباح النجاح: شرح دعاى شریف صباح منسوب به مولى الموحدین امیرالمؤمنین است.
۶. شرح الاسماء: شرح دعاى جوشن کبیر است.
۷.النبراس فى اسرار الاساس: یک دوره فقه به طور خلاصه در قالب نظم ریخته شده و با اسرار و حکمت بیان شده است.
۸. راح قراح و کتاب رحیق در علم بدیع.
۹. حاشیه بر الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه اثر نفیس مرحوم صدرالحکماء المتألهین ملاصدرالدین شیرازى.
۱۰. حاشیه بر اسفار اربعه ملاصدرالدین شیرازى.
۱۱. حواشى بر کتاب مفاتیح الغیب ملاصدرالدین شیرازى.
۱۲. حاشیه بر مبدأ و معاد صدرالدین شیرازى: البته نسبت به سه حاشیه قبل مختصر تر مى باشد.
۱۳. حاشیه بر شرح سیوطى لابن مالک (در علم نحو)
۱۴. حاشیه بر کتاب «شوارق» اثر ملا عبدالرزاق لاهیجى (در حکمت)
۱۵. هدایه الطالبین فى معرفه الانبیاء و الائمه المعصومین (ع)
جایگاه علمی ملاهادی سبزواری در آن سوی مرزها
در حال حاضر شعاع فکرى و عظمت علمى حکیم سرزمین هاى بسیار دور را نیز درنوردیده است. آراء و عقاید او در حکمت در میان دانشمندان جهان مطرح بوده و از طرف آنان مورد توجه قرار گرفته است. امروزه کمتر دانشگاهى پیدا مى شود که در آنجا علوم عقلى و فلسفه شرق مورد توجه قرار نگیرد و نامى از ملا هادى سبزوارى در آنجا نباشد.
براى نمونه در آثار اقبال لاهورى، اندیشمند مسلمان پاکستان مى خوانیم: «پس از ملاصدرا، فلسفه ایرانى با ترک آیین نو افلاطونى، به فلسفه اصیل افلاطون روى آورد نماینده بزرگ این گرایش جدید ملا هادى سبزوارى است. او بزرگترین متفکر عصر اخیر ایران است. بنابراین بررسى فلسفه او براى شناخت نحوه تفکر اخیر ایران لازم است. فلسفه سبزوارى مانند فلسفه هاى اسلاف او سخت با دین آمیخته است.
سبزوارى با اسناد فعلیت به حق، جهان بینى ایستاى افلاطون را دگرگون کرد و به پیروى از ارسطو حق را مبدأ ثابت و موضوع همه حرکات شمرد. از دیدگاه او همه موجودات عالم به کمال عشق مى ورزند و به سوى غایت نهایى خود سیر مى کنند. جمادى به سوى نباتى، نباتى به سوى حیوانى و حیوانى به سوى انسانى. و بدان که انسان در زهدان مادر از همه این مراحل مى گذرد.»[۱۶]
ویژگی های شخصیتی و اخلاقی ملاهادی سبزواری
۱) زاهدِ فقیر نواز
ملاهادی سبزواری با همه بزرگواری، روح بلندى داشت و زندگى را تنها از دریچه حکمت و فلسفه نمى نگریست؛ به گونه اى که گاهى هم صحبتى با فقرا و همنشینى با طبقات دیگر جامعه را مغتنم مى شمرد. زاهدانه مى زیست و به اشراف و حتى شخص شاه نیز بى توجه بود. نقل مى کنند که روزى ناصرالدین شاه در سبزوار به خانه وى آمد و او با غذاى ساده خود از شاه پذیرایى کرد و در مقابل اصرار شاه هیچ چیز از وى قبول ننمود.
وى باغ انگورى داشت که با دسترنج خود از آن محصول برمى داشت و همه ساله به هنگام فصل برداشت ابتدا سهمى را بین نیازمندان تقسیم مى کرد و سپس دوستان خویش را به همراه طلاب علوم دینى به آنجا دعوت مى نمود تا حاصل دسترنج خود را با دیگران مصرف کند.
حکیم خود در دوران زندگى کار مى کرد و بسیار اشتیاق داشت که از دسترنج خود استفاده کند. وى از بیت المال هیچ ارتزاق نمى کرد. او در تمام مدت عمر در یک خانه بسیار ساده زیست. دارایى حکیم منحصر به یک جفت گاو و یک باغچه بود. او هر آن چه را که مورد نیاز بود، با دسترنج خود به دست مى آورد و نان سالیانه خود را با زراعتى که خود آن را به عهده داشت مهیا مى کرد.
گفته اند: حاج ملا هادى یک روز از قنات عمید آباد و یک شبانه روز از قنات قصبه را مالک بود و خودش با استفاده از این دو آب به کشت گندم و پنبه و سایر مایحتاج زندگى اقدام مى کرد و سالانه سى خروار غله و ده بار پنبه از زمین خویش برداشت مى کرد و از باغى که در بیرون شهر واقع بود سالانه چهل تومان سود به دست مى آورد، قسمتى از مجموع این درآمدها را براى امرار معاش خویش و باقیمانده را بین فقرا و نیازمندان تقسیم مى نمود.[۱۷]
۲) با برنامه و منظم
در سبزوار، به گفته فرزندش هرروز صبح تا هنگام طلوع آفتاب دو پیاله چای غلیظ می نوشید و پس از صرف صبحانه، دو ساعت پس از طلوع آفتاب جهت تدریس به مدرسه علمیه فصیحیه می رفت. حکیم، روزانه چهار ساعت در آن جا مشغول تدریس بود. بعد به منزل برمی گشت و پس از انجام فریضه ظهر و عصر، ناهار خود را که غالباً نان با دوغِ کم مایه بود می خورد.
پس از صرف ناهار و استراحتی کوتاه، به کارهای مربوط به امرار معاش (رسیدن به دام ها و زراعت) می پرداخت. عادت حکیم بر این بود که همیشه نیم ساعت قبل و بعد از شام در حیاط قدم بزند. او در اواخر شب به اتاق مخصوص خود می رفت.[۱۸]
۳) بخشندگی و پرهیز از دنیا طلبی
دیدار ناصرالدین شاه با عالمان و روحانیون، به ویژه ملاهادی سبزواری، نکات آموزنده ای از منش و رفتار ایشان را به تصویر می کشد. در یک روایت، ناصرالدین شاه پس از ورود به سبزوار، در خانه ای ساده بر حصیری می نشیند و درخواست تألیف کتابی در اصول دین به زبان فارسی می کند و پس از آن، مبلغی را برای ایشان ارسال می دارد که ملاهادی نیمی از آن را به طلاب و نیم دیگر را به فقرا اختصاص می دهد و سادات را در این بخشش، سهم بیشتری می دهد.
روایت دیگری از دیدار ناصرالدین شاه با ملاهادی در تبریز و در اثنای سفر شاه به اروپا نقل شده است. شاه از اینکه ملاهادی بدون توجه به مقام سلطنتی، به استقبال او نیامده بود، در ابتدا متعجب می شود، اما سپس این بی اعتنایی ظاهری را نشان از بزرگی روح او می یابد.
شاه خود با تواضع و تنها با یک پیشخدمت به دیدار ملاهادی می رود و از او می خواهد تا خدمتی را به او محول کند تا به واسطه آن شکرانه نعمت سلطنت را به جا آورد. ملاهادی از پذیرش هرگونه خدمت و امتیازی خودداری می کند و حتی پیشنهاد معافیت از مالیات زمین زراعی خود را نیز با این استدلال که ممکن است این معافیت باعث تحمیل فشار مالی بر فقرا و یتیمان شود و با عدالت سازگار نیست، رد می کند. او همچنین تأکید می کند که پرداخت مالیات، وظیفه ای ملی است که باید با رضایت انجام شود.
در ادامه این دیدار، ملاهادی سبزواری ناهاری ساده شامل نان و دوغ برای شاه می آورد. شاه با دیدن این غذای ساده که حاصل دسترنج خود ملاهادی بود، تحت تأثیر قرار می گیرد. ملاهادی نان را می بوسد و می گوید که این نان حلال است. شاه پس از خوردن یک قاشق از این غذا، که برایش دشوار بوده، با اجازه ملاهادی، مقداری از آن را برای شفای بیماران خانواده سلطنتی با خود می برد. این دیدارها نشان دهنده زهد و وارستگی ملاهادی و درک عمیق او از مفاهیمی چون عدالت، وظیفه ملی و پرهیز از امتیازطلبی است.[۱۹]
وفات
حکیم ملاهادی سبزوارى پس از هفتاد و چند سال طلوع بر عالم اندیشه در عصر روز بیست و هشتم ذى الحجه سال ۱۲۸۹ ق. دار فانى را وداع گفت و جامعه مسلمانان و حوزه هاى علمى را در ماتم فرو برد. پیکر پاک و مطهر آن عالم فرزانه با شرکت اقشار مختلف مردم سبزوار و در حالى که دوستان و شاگردان آن بزرگوار از شدت حزن و اندوه اشک مى ریختند تشییع شد و در بیرون دروازه سبزوار به نام دروازه نیشابور (معروف به فلکه زند) دفن گردید.
مرحوم میرزا یوسف فرزند میرزا حسن مستوفى الممالک وزیر اعظم ایران در سال ۱۳۰۰ ق آرامگاهى در آنجا احداث نمود. این آرامگاه که در مساحت حدود ۱۱۰ و عرض ۵۰ قدم ساخته شد در اطراف صحن آن حجره هاى متعددى براى سکونت زوار ساخته بودند که اکنون هم با همان بقعه و صحن با کیفیت سابق موجود است.
جمع بندی
حکیم ملاهادی سبزواری یکی از برجسته ترین فیلسوفان و متکلمان شیعه در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری است. زندگی پربار او، آمیخته با عرفان، حکمت و عمل، الگویی ارزشمند برای اندیشمندان و سالکان طریق معرفت به شمار می رود. سبزواری با آثار ارزشمندی همچون منظومه و شرح آن، تأثیر شگرفی بر اندیشه فلسفی مسلمانان گذاشت.
این حکیم بزرگوار، علاوه بر دانش گسترده در فلسفه و منطق، به اخلاق و عرفان نیز توجه ویژه ای داشت و زندگی ساده و زاهدانه ای را برگزید. او با تربیت شاگردان بسیاری، مکتب فلسفی خود را گسترش داد و نام خود را در تاریخ فلسفه اسلامی ماندگار کرد. ویژگی های بارز شخصیتی همچون زهد، تقوا، بخشندگی و تواضع، از ملاهادی سبزواری چهره یک انسان کامل و الگو را ساخته است.
پی نوشت ها
[۱] قاضیها، «حاج ملاهادی سبزواری از نگاه و قلم ناصرالدین شاه»، ۱۳۸۰ش، ص ۳۵.
[۲] قریشی سبزواری، حاج ملاهادی سبزواری حکیم فرزانه، ۱۳۷۹ش، ۱۳۷۹ش،ص۱۲-۱۱.
[۳] شرح زندگانى حاج ملا هادى سبزوارى، ولى اللَّه اسرارى، ص .۱
[۴] قریشی سبزواری، حاج ملاهادی سبزواری حکیم فرزانه، ۱۳۷۹ش، ص۱۴.
[۵] قریشی سبزواری، حاج ملاهادی سبزواری حکیم فرزانه، ۱۳۷۹ش، ص۱۹؛ قاضیها، «حاج ملاهادی سبزواری از نگاه و قلم ناصرالدین شاه»، ۱۳۸۰ش، ص۳۵.
[۶] امین،«ملاهادی سبزواری»، ج۹، ص۷۱.
[۷] قریشی سبزواری، حاج ملاهادی سبزواری حکیم فرزانه، ۱۳۷۹ش، ص۴۶ به نقل از بنیاد حکمت سبزواری ، ص۴۷.
[۸] قریشی سبزواری، حاج ملاهادی سبزواری حکیم فرزانه، ۱۳۷۹ش، ص۴۶ به نقل از بنیاد حکمت سبزواری ، ص ۱.
[۹] بنیاد حکمت سبزوارى، ص ۲۱.
[۱۰] ریحانه الادب، محمد على مدرس تبریزى، ج . ۲
[۱۱] شرح زندگانى حاج ملا هادى، ص ۵۳ – ۷۰؛ مجموعه رسائل فارسى حاج ملا هادى سبزوارى، جلالالدین آشتیانى، ص ۶۵ – ۷۸؛ تاریخ حکما و عرفاء متاخرین صدرالمتالهین، منوچهر صدوقى سها، ص ۱۲۱ – ۱۲۸.
[۱۲] مجموعه رسائل حاج ملا هادى، ص ۴۹.
[۱۳] شرح زندگانى حاج ملا هادى، اسرار، ص ۴۱.
[۱۴] مجموعه رسائل حاج ملا هادى، ص ۴۹.
[۱۵] مرحوم حاجى ابتدا حکمت را نوشته بعد منطق را به آن اضافه کرده است
[۱۶] بنیاد حکمت سبزوارى، پرفسور ایزتسو، ترجمه جلالالدین مجتبوى، ص ۴۷.
[۱۷] مطلعالشمس، ج ۳، ص ۹۸۴
[۱۸] قریشی سبزواری، حاج ملاهادی سبزواری حکیم فرزانه، ۱۳۷۹ش، ص۲۷-۲۶ به نقل از مطلع الشمس ج۳ ص۹۸۴.
[۱۹] مدرس، ریحانه الادب، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۴
منابع
- امین، سید حسن، حاج ملّاهادی سبزواری، دایره المعارف تشیع، ویراستاران: احمد صدر، کامران فانی، بهاءالدین خرمشاهی، انتشارات حکمت، چاپ اول، تهران، ۱۳۹۰.
- فراخوان همایش مولانا و حکیم ملاهادی سبزواری، «کتاب ماه ادبیات»، خرداد ۱۳۸۶ش، شماره ۲.
- قاضیها، فاطمه، «حاج ملاهادی سبزواری از نگاه و قلم ناصرالدین شاه»، مجله اطلاع رسانی و کتابداری: گنجینه اسناد، زمستان ۱۳۸۰ – شماره ۴۴ از ۳۲ تا ۴۳. نور مگز
- قریشی سبزواری، سید حسین، حاج ملاهادی سبزواری حکیم فرزانه، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۲ش.
- محمدی، جواد، «روایتی دیگر: گزارشی از کنگره بزرگداشت حکیم ملاهادی سبزواری، نشریه دانشگاه انقلاب، تابستان و پاییز ۱۳۷۳، شماره ۹۸ و ۹۹.
- مدرس، محمد علی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، کتابفروشی خیام، تهران، ۱۳۶۹.
Comments are closed.